با قاعده ۵۰-۳۰-۲۰ برای مدیریت مالی شخصی، سرمایهگذاری کنید
امیدوارم در این روزهای سخت پر تورم و دلار گرانقیمت و شیوع ویروس کرونا، بتوانید همچنان شاغل بمانید؛ اما هزینههای زندگی زیاد است و برای بسیاری، درآمدشان بهسختی کفاف هزینههایشان را میدهد؛ اما میتوان با رعایت یک قاعده مدیریت مالی، اندکی پول برای پسانداز و سرمایهگذاری کنار گذاشت. ما در این مقاله میخواهیم توضیح دهیم
امیدوارم در این روزهای سخت پر تورم و دلار گرانقیمت و شیوع ویروس کرونا، بتوانید همچنان شاغل بمانید؛ اما هزینههای زندگی زیاد است و برای بسیاری، درآمدشان بهسختی کفاف هزینههایشان را میدهد؛ اما میتوان با رعایت یک قاعده مدیریت مالی، اندکی پول برای پسانداز و سرمایهگذاری کنار گذاشت.
ما در این مقاله میخواهیم توضیح دهیم که چگونه میتوانید با یک قاعده ساده مدیریت مالی شخصی، این روزهای «همه مبادا» را سپری کنید.
مدیریت مالی شخصی با قاعده ۵۰-۳۰-۲۰
ما در این مقاله میخواهیم توضیح دهیم که اگر درآمدی قابل قبولی دارید، چگونه میتوانید با مدیریت درست درآمد خود، مقداری از آن را پسانداز کنید و شاید هم به فکر سرمایهگذاریهای مستقیم و غیرمستقیم با آن باشید.
این روش مدیریت مالی شخصی، قاعده ۵۰-۳۰-۲۰ درصد نام دارد. بگذارید توضیح دهیم که این اعداد به چه معنی است، چگونهای از این قاعده استفاده کنیم و از چه چیزهایی بهتر است بپرهیزیم.
خرجهای خود را دستهبندی کنید
قاعده ۵۰-۳۰-۲۰ یکی از ابزارهای ساده و کارآمد مدیریت مالی شخصی خصوصا برای کسانی است که سرشان شلوغ است و زیاد وقت ندارند.
این قاعده با توجه به درآمد شما، قوانین سادهای برای خرج کردن آن به شما میدهد. ابتدا باید کل هزینههایی را که ماهانه میکنید، به سه دسته تقسیم کنید. این سه دسته شامل نیازها، خواستهها و پسانداز یا بدهی است.
شما ۵۰ درصد درآمدهای خود را صرف نیازها، ۳۰ درصد را صرف خواستهها و ۲۰ درصد را پسانداز میکنید.
با این حساب اگر شما ماهانه ۴ میلیون تومان درآمد دارید، ماهانه ۲ میلیون را خرج نیازها، یکمیلیون و ۲۰۰ هزار تومان را صرف خواستهها و بقیه ۸۰۰ هزار تومان را صرف پرداخت بدهیها یا در صورت نداشتن بدهی، پسانداز میکنید.
این قاعده مدیریت مالی شخصی، ساده به نظر میآید اما اجرای آن لزوما ساده نیست.
۱- نیازها را مشخص و محدود کنید
گام اول برای اجرای این قاعده این است که نیازهای خود را محدود کنید. نیازها شامل چیزهایی هستند که بدون آنها نمیتوان زندگی کرد و در نتیجه هزینههای غیرقابلچشمپوشی هستند؛ مثلا هزینه اجاره خانه، قبضها، هزینههای پزشکی، حملونقل، ابزارهای ضروری، غذا، اقساط از هر نوع و حداقلی از لباس، کفش و دیگر لباسهای لازم و غذاهای نه اضطراری ولی لازم مثل شیر.
میتوان با محدود کردن این نیازها به چیزهایی که بدون آنها بههیچوجه نمیتوان زنده ماند، روزگار گذارند. البته میدانم که چنین کاری آرامآرام باعث میشود ما همه لذتهای زندگی را کنار بگذاریم؛ اما وقتی درآمد کافی نداریم و درعینحال در کشوری هستیم که در آن تورم زیاد است و هر لحظه ممکن است یک تصمیم یا یک اتفاق، زندگیمان را زیرورو کند، بد نیست که به فکر روز مبادا باشیم. هرچند شاید به قول قیصر امین پور، هر روز، روز مبادا باشد.
سند بودجه تهیه کنید
برای اینکه دقیقا بدانید چه خرجهایی هستند که میتوان بدون آنها نیز زنده ماند، از امروز شروع به یادداشت هزینههای ماهانه خود کنید.
بهترین کار این است که از اپلیکیشنهای مدیریت مالی شخصی (Personal Finance Managment) یا PFM مثل فانوس ، نیوو یا ثروت استفاده کنید.
با این اپلیکیشنها هر هزینهای را که میکنید میتوانید یادداشت و دستهبندی کنید. سپس بهخوبی دستتان میآید که در یک بازه زمانی مشخص دقیقا چقدر بابت چه چیزی خرج کردهاید.
ایده این است که چیزهایی که برای نیازهای خود خرج میکنید نباید بیشتر از ۵۰ درصد درآمد ماهانه شما باشد. اگر چنین اتفاقی بیفتد یعنی چیزی سر جایش نیست؛ که البته با تورم بالا و صعود دائم قیمت ارز و افزایش دیگر هزینههای جاری، مشخص است که چیزی سر جایش نیست.
بااینهمه اگر بیش از نیمی از درآمد شما صرف نیازها میشود، جدول هزینههایی را که با یکی از همین اپلیکیشنها درست کردید، باز کنید. هر چیزی را که خریدهاید ارزیابی کنید تا بتوانید تصویری روشنی از اینکه پولتان کجا صرف میشود، داشته باشید.
وقتی متوجه شدید که دقیقا برای چه چیزهایی خرج میکنید، نیازهای خود را تعدیل و تنظیم کنید و هزینههای غیرضروری را کاهش دهید.
مثلا سعی کنید مدتزمان بیشتری از یک کفش یا لباس استفاده کنید. یا لااقل کفش و لباس با کیفیتی بخرید که بتوانید مدت طولانیتری آنها را بپوشید. اگر هم ممکن است میتوانید سراغ گزینههای ارزانتر بروید. البته گزینهای که موقع خرید قیمت آن ارزان است، لزوما بدین معنی نیست استفاده از آن در طولانیمدت برای شما ارزانتر تمام میشود.
ممکن است کیفیت چنین کالای ارزانی بهقدری کم باشد که مجبور شوید در مدتزمان کمی دوباره همان را بخرید و در نهایت خواهید دید که در طول یک سال برای خرید یک جنس ارزان، هزینه بیشتری از قیمت یک کالای با کیفیت و گران، پرداختهاید.
آنقدر پولدار نیستید که جنس کم کیفیت بخرید
این قضیه مثلا در مورد کفشها بسیار صادق است. وقتی میخواهید کفش اسپرت یا کتانی بخرید، بهتر است بهجای خرید کفشهای کم کیفیت ارزان عموما چینی که در بازار وجود دارند، کفش اوریجینال که البته آن هم احتمالا تولید چین است بخرید.
در این حالت کفش با کیفیتی که میخرید میتواند تا چندین سال برایتان کافی باشد. کیفیت و کاراییاش هم در طول این چند سال استفاده تغییری نکند.
اما کفش ارزان سر ماه خراب میشود، کیفیتش خوب نیست و مثلا در روزهای بارانی آب به داخل آن نفوذ میکند. از آنسو به دلیل اینکه روی ارگونومی کفشهای ارزان در حد کفشهای اوریجینال کار نشده است، کفش ارزان سنگین و ناراحت است و میتواند به بدن شما آسیب بزند.
چنین چیزی شاید در آینده یک هزینه پزشکی چشمگیر را هم روی دستتان بگذارد. البته به شرطی که آسیب حاصل از کفش آنقدر زیاد نباشد که تا آخر عمر با شما بماند. پا قلب دوم است و اگر کفش خوب نپوشید ممکن است آسیبهای دائمی به زانو یا ستون فقرات شما وارد کند.
البته همه اینها به شرطی است که پولتان به کفشهای اوریجینال برسد و درگیر هزینههای فقیر بودن نباشید.
اما شاید بتواند موقع خرید لباسهای دیگر مثل شلوار و پیراهن، جنسهای ارزان و با کیفیت کافی پیدا کنید. پسازاینکه توانستید هزینههایی را که برای نیازها میکنید تا ۵۰ درصد درآمدتان کاهش دهید، میتوانید گام بعدی را طی کنید.
۲- خواستههایتان را تعریف کنید
گام بعدی این است که خواستههای خود را تعریف کنید. تا ۳۰ درصد از درآمد شما میتواند صرف این خواستهها شود. خواستهها البته بر خلاف تصویری که به نظر میآید چیزی مثل تعویض گوشی یا خرید کفش جدید نیست.
منظور از خواستهها چیزهایی هستند که بدون آنها هم میتوان زنده ماند اما زندگی بدون آنها بسیار سختتر میشود.
این هزینهها شامل چیزهای متعددی است. مشخصا بدون گوشی هوشمند زندگی در دنیای امروز سخت است. ولی خرید گوشی هوشمند هزینهای است که یکبار پرداخت میکنید و تا سالها از این خرید بهره میبرید. به همین دلیل این هزینه با اینکه جزء خواستهها است اما چون دائمی نیست میتوان آن را کنار گذاشت.
بااینهمه هزینهای که برای اینترنت خانگی و اینترنت موبایل میدهید هزینهای است که برای خواستهها میپردازید. با اینکه میتوان بدون اینترنت زنده مانند اما مشخص است که بدون اینترنت زندگی بسیار سخت میشود.
از جمله مثالهای این هزینهها میتوان به هزینه تعمیر خودرو و تعمیر وسایل خانگی اشاره کرد.
گاهی وقتها تشخیص اینکه چه هزینهای در دسته نیازها است یا در دسته خواستهها کمی سخت میشود؛ اما قاعده کلی این است. اگر میتوانید بدون چیز خاصی همچنان زندگی کنید، چنین چیزی بهاحتمالزیاد یک خواسته است و نه نیاز.
۳- پسانداز کنید و بدهیهای خود را بپردازید
گام نهایی این است که سعی کنید پسانداز کنید و بدهیهای خود را بپردازید. البته مشخصا مسئله مهم این است که سعی کنید بدهی نداشته باشید و خود را از قبل وارد بودجه منفی یا بدهی نکنید.
البته هزینهای که مثلا برای بیمه عمر یا بیمه بازنشستگی میپردازید شامل بدهی نیست و گونهای از پسانداز است که میتوانید بعدا از آن سود ببرید. میتوانید با این پول سرمایهگذاری هم بکنید.
بهتر است ۲۰ درصد درآمد خود را در این حوزه صرف کنید. اگر هم فکر میکنید که پولی که برای پسانداز یا سرمایهگذاری نگه میدارید، کافی نیست، میتوانید از لیست خواستهها بزنید و به این بخش اضافه کنید.
مدیریت مالی شخصی برای طبقه متوسط جامعه
رعایت قاعده ۵۰-۳۰-۲۰ ساده است. با استفاده از اپلیکیشنها و برنامههای مدیریت مالی شخصی، سادهتر هم میشود. تقسیمبندی هزینهها به سه بخش ساده کار را راحت میکند. در نتیجه مدیریت مالی شخصی آسانتر میشود.
همچنین جزئیات کم مورداستفاده در این قاعده، کارها را چندباره آسان میکند و در نتیجه برای افرادی که سرشان شلوغ است، راحتتر است.
البته این قاعده یک مشکل دارد. آن هم این است که بیشتر برای افرادی با درآمد متوسط کار میکند. مشخص است که کسی که درآمدش بهزور بهپای خرجهای ضروری یا همان نیازها میرسد، نمیتواند به فکر پسانداز یا حتی اینترنت باشد.
برای افرادی که درآمد بالایی دارند هم این قاعده کار نمیکند. مگر اینکه بخواهیم تعریف نیازها و خواستهها را برای این افراد تغییر دهیم.
نظرات