۵ سوگیری شناختی که بر معاملات بازار سهام اثر میگذارند
در این چند وقتی که در بازار بورس تهران فعالیت میکنم، تلاش کردهام مطالعاتی انجام دهم و چیزهایی یاد بگیرم. بیشتر چیزهایی که یاد گرفتهام و برایشان وقت گذاشتم تحلیل تکنیکال، ابزارها، مفاهیم و کاربردهای این ابزارها بودند. هر چه هم جلوتر میروم متوجه میشوم که در اوایل ورودم به بازار بورس چقدر نادان بودهام.
در این چند وقتی که در بازار بورس تهران فعالیت میکنم، تلاش کردهام مطالعاتی انجام دهم و چیزهایی یاد بگیرم. بیشتر چیزهایی که یاد گرفتهام و برایشان وقت گذاشتم تحلیل تکنیکال، ابزارها، مفاهیم و کاربردهای این ابزارها بودند.
هر چه هم جلوتر میروم متوجه میشوم که در اوایل ورودم به بازار بورس چقدر نادان بودهام. وقتی دقیقتر گذشته را بررسی میکنم متوجه میشود که اگر هم سودی در آن زمان کسب کردهام، عموما حاصل روند رو به رشد بازار و البته کمی شانس بوده است.
امروزه متوجه شدهام که بیشتر معاملات من در بورس نهتنها بنیان منطقی و عقلایی قوی نداشتند بلکه تابع احساسات و سوگیریهای شناختی من بودند.
این سوگیریهای شناختی در بسیاری از معاملهگران بازار بورس نیز وجود دارند. از بین ۵۰ میلیون کد بورسی صادرشده در ایران که بیشترشان برای سهام عدالت است، با اطمینان میشود گفت که عموم فعالین امروز بازار سرمایه نهتنها حرفهای نیستند بلکه شدیدا تحت تاثیر سوگیریهای شناختی در معاملات بورس هستند.
مهمترین سوگیریهای شناختی در معاملات بورس
۱- رنج ضرر کردن
امیر ده میلیون تومان در بورس سرمایهگذاری میکند. او در مدت کمی سود قابلتوجهی به دست میآورد و ۱۰ میلیون تومان سرمایه اولیهاش به ۱۶ میلیون تومان افزایش مییابد. امیر در این نقطه سهمهای خود را میفروشد و با سود ۶ میلیون تومانی از بازار خارج میشود. حالا امیر دوباره با ۱۶ میلیون تومان خود سهمهای دیگری میخرد و داراییاش به ۱۷ میلیون تومان میرسد.
اما در همین حین بازار با یک اصلاح بزرگ مواجه میشود و قبل از اینکه امیر بتواند سهمهای خود را بفروشد با سود چشمگیری از بازار خارج شود، همه سهمهایی که خریده است صف فروش میشوند.
از آنجایی هم که اینترنت خانگی مورداستفاده او پینگ (Ping) زیادی دارد و همچنین ساکن تهران نیست و به سرورهای کارگزاری نزدیک نیست و از آنسو هم خود هسته بورس و زیرساختهای کارگزاری جوابگو نیستند، او نمیتواند بهموقع در صف فروشهای سرخطی بزند و در نهایت جایگاه بدی در صف پیدا میکند. همه اینها باعث میشوند که در مدت اصلاح بازار نتواند سهمهای خود را بفروشد و جلو ضرر را بگیرد.
در نهایت اصلاح بازار بورس در جایی متوقف میشود و سود امیر دوباره به ۶ میلیون تومان و داراییاش به ۱۶ میلیون تومان میرسد.
در نهایت امیر با ۶ میلیون تومان سود سهمهای خود را میفروشد از بازار خارج میشود. با اینکه او در نهایت ۶ میلیون تومان سود کرده است، اما چندان به این راضی نیست. برای او رنج یک ضرر یکمیلیون تومانی بیشتر از لذت سود ۶ میلیون تومانی است.
بهبیاندیگر سرمایهگذاران در بورس و دیگر بازارهای مالی وقتی در موقعیتی قرار بگیرند که سرمایهگذاری در آنها با شانس برابری میتواند سود و ضرری برابر بدهد، ترجیح میدهند وارد چنین موقعیتهایی نشوند.
برای مثال اگر امیر بداند اگر امروز سهم شپنا را بخرد با احتمال ۵۰ درصد میتواند در یک ماه ۳۰ درصد سود به دست آورد، امیر بهاحتمالزیاد این سهم را نخواهد خرید؛ زیرا بار روانی 30 درصد ضرر احتمالی بسیار بیشتر از بار روانی 30 درصد سود احتمالی است.
۲- سوگیری پسنگری
سوگیری پسنگری (Hindsight Bias) یک خطای شناختی است که باعث میشود تصویر ما از گذشته خودمان بهصورت غیرعقلانی ترسیم شود.
برادر امیر از بورس سر در نمیآورد؛ اما زمانی که امیر میخواست در این بازار سرمایهگذاری کند، بارها در گوش امیر میخواند که بورس جای خوبی نیست. بورس سقوط میکند. سرمایهات بر باد میرود.
بعد از مدتی که بازار یک اصلاح عمیق کرد، حالا برادر امیر با شدت و آبوتاب فراوانی در گوش امیر میخواند که «دیدی گفتم بورس سقوط میکنه».
او با چنان اعتمادبهنفسی درباره سقوط و اطمینان خودش از سقوط بازار بورس حرف میزند که انگار خود سالها در این بازار کار میکرده و خبره آن است؛ اما آنقدر هم نمیفهمد که بداند اصلاح بازار طبیعی و لازم است.
برادر امیر درواقع هیچ ایدهای در مورد بورس و سقوطش نداشت و ندارد. او از راننده تاکسی شنیده بود که بورس سقوط میکند. حالا که بازار اصلاح کرد، برادر امیر با خودش فکر میکند که چه نبوغی داشته و سقوط بازار را پیشبینی کرده است.
سوگیری پسنگری چیزی است که باعث میشود انسانها بعد از رخ دادن رویدادی با خود فکر کنند که آن اتفاق قابل پیشبینی بود و چهبسا آن را پیشبینی کرده بودند. در نتیجه بعدازاین اتفاق، بدون هیچ پایهای فکر میکنند که پیشبینیها دیگر آنها نیز در این مورد درست از آب درخواهند آمد.
۳- سوگیری اتفاقات مکرر (Recency Bias) در بازار بورس
این سوگیری بسیار ساده است و البته خیلیها را به دام انداخته و از آنسو باعث بحران مالی سال ۲۰۰۸ شد.
این سوگیری شناختی باعث میشود آدمها فکر کنند چیزی که تا امروز رخ داده است، در آینده هم ادامه مییابد و رخ میدهد.
مثلا کسی که خیلی از بازار بورس سر درنمیآورد اما به توصیه دوستانش در همین ماههای ابتدایی سال ۹۹ وارد بورس شده است و با سیگنالها و یا بهصورت شانسی سهمهایی را خریده و سودهای زیادی برداشته است، ممکن است فکر کند که چنین روندی همچنان ادامه خواهد داشت. ذهنیتی که البته وجود دارد و کسانی که در این برهه وارد شدهاند بههیچوجه نمیتوانند خود را قانع کنند که در روزهای نرمال، بازار بورس مثلا ماهانه فقط ۲۰ درصد سود میدهد.
این افراد ممکن است در مقاطعی که بازار مترصد یک اصلاح عمیق است با همین تصور دوباره سرمایه بیشتری وارد بازار کنند و در عوض سود، کلی ضرر بدهند و سودهای قبلیشان هم از بین برود.
برعکس این حالت هم میتواند رخ دهد. اینکه بازار برای مدتی طولانی منفی باشد و کسی که چنین روندی را در بازار دیده است فکر کند بازار همواره چنین خواهد بود و وارد این بازار نشود؛ اما پس از مدتی بازار به سوددهی معقولی برسد و چنین فردی با تصمیم وارد نشدن به بازار هزینه فرصت زیادی بپردازد.
۴- اثر لنگر (Anchoring Bias)
اثر لنگر را پیشازاین در مقالههای متعددی توضیح دادهایم. خلاصه اثر لنگر این است که ذهن انسان تمایل دارد بار بیشتری به اطلاعاتی که در ابتدا به دست آورده بدهد نسبت به اطلاعات بعدی که دریافت میکند، بدهد؛ یعنی اطلاعاتی که در ابتدا به دست میآیند روی تصمیم فرد لنگر میاندازند.
نمونههای زیادی از اثر لنگر در بازاریابی و قیمتگذاری وجود دارد؛ مثلا وقتی در فروشگاههای آنلاین قیمت یک کالا را بهجای ۲۰۰ هزار تومان، ۱۹۸ هزار تومان میگذارند، در واقع از لنگر رقم ۱۰۰ هزار تومان استفاده میکند. وجود رقم ۱ در ابتدای این عدد باعث میشود قیمت آن کالا در ذهن ما چیزی نزدیک به ۱۰۰ هزار تومان به نظر برسد. در صورتی مشخصا چنین تصوری اشتباه است.
در بازار بورس نیز موارد مشابه این وجود دارد. فرض کنید یک معاملهگر خبر افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی شرکت الف را شنیده است. حال برای اینکه تصمیم بگیرد که آیا سهام شرکت الف را بخرد یا نه نمودار تحلیل تکنیکال و صورتهای مالی آن را بررسی میکند و به این نتیجه میرسد که سهام شرکت الف ارزش خرید دارد.
اما قبل از اینکه او این سهم را بخرد، خبر غیرمنتظرهای از تخلف عملیاتی یا نتیجه یک دعوای حقوقی شرکت الف منتشر میشود که میتواند باعث زیان چشمگیر آن گردد. بااینهمه در ذهن سرمایهگذار بار و تاثیر خبر دوم کمتر از بار اطلاعات است که با قبلا در بررسیهای خود به دست آورده است. در نتیجه علیرغم این خبر بد که چهبسا باعث زیاندهی سهام شرکت حتی بعد از افزایش سرمایه هم گردد، این سرمایهگذار سهام شرکت الف را میخرد.
۵- سوگیری تاییدی
درباره سوگیری تاییدی (Confirmation Bias) نیز پیش از سخنان فراوانی گفتهایم. جانبداری تاییدی به تمایل ذهن ما برای تایید عقاید قبلیمان گفته میشود. فرض کنید شما یک عقیده اولیه در مورد چیزی دارید. وقتی اطلاعات جدیدی در آن باره به دست شما میرسد که ناقض یا نقدکننده عقیده اولیه شما هستند، ذهن شما تلاش میکند اطلاعات جدید را به نحوی تفسیر کند که تاییدکننده عقیده اولیه شما باشد. در مورد بسیاری از انسانها، وقتی ذهنشان نتواند اطلاعات جدید را به نحوی تفسیر کند که عقیده اولیه آنها را تایید کنند، ذهن آنها این اطلاعات جدید را صرفا نادیده میگیرد.
در بازار بورس نیز سوگیری تاییدی میتواند هنگام تحلیل بازار یا تحلیل سهمهای خاصی روی دهد. ممکن است فرد تحلیلگر به هر دلیلی به این مسئله رسیده است که سهام شرکت ب ارزش خرید دارد.
اگر در این حین خبر جدید یا اطلاعیه جدیدی در مورد شرکت ب منتشر شود که نشان دهد این شرکت آنقدرها هم ارزشمند نیست یا اینکه مثلا روشن شود این شرکت در انتشار صورتهای مالی خود صداقت کامل نداشته و در نتیجه اطلاعات غلط به سرمایهگذاران داده است، ذهن تحلیلگری که در ابتدا سهام شرکت ب را ارزشمند میدانست همچنان تلاش خواهد کرد اخبار و اطلاعات جدید را به نحوی تفسیر کند که نشان دهد سهام شرکت ب همچنان ارزش خریدن دارد.
نظرات