بررسی کتاب «سیاستهای خیابانی» / نگاهی تازه به تهیدستان شهری
«سیاستهای خیابانی» (Street Politics) عنوانِ کتابی از «آصف بیات»، نویسنده ایرانیالاصل و مقیم آمریکا است که زیرعنوان دیگری هم دارد: «جنبش تهیدستان در ایران». به گزارش تجارتنیوز، این زیرعنوان، محدوده مکانی و ماهیتیِ پژوهشِ نویسنده را دقیقتر میکند و آن اینکه این کتاب، در بابِ جنبش اجتماعی ایجاد شده به دست تهیدستانِ شهری، در محدوده
«سیاستهای خیابانی» (Street Politics) عنوانِ کتابی از «آصف بیات»، نویسنده ایرانیالاصل و مقیم آمریکا است که زیرعنوان دیگری هم دارد: «جنبش تهیدستان در ایران».
به گزارش تجارتنیوز ، این زیرعنوان، محدوده مکانی و ماهیتیِ پژوهشِ نویسنده را دقیقتر میکند و آن اینکه این کتاب، در بابِ جنبش اجتماعی ایجاد شده به دست تهیدستانِ شهری، در محدوده سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۸ خورشیدی است. این بازه زمانی، در واقع منطبق بر دورهای است که شاید بتوان آن را به تسامح، «جمهوری اول» در تاریخ جمهوری اسلامی در نظر گرفت، بازهای از پیروزی انقلاب، تا پیش از آنکه قانون اساسی کشور مورد بازنویسی قرار بگیرد.
محذوفان شهری پیش و پس از یک انقلاب
اما آصف بیات در این کتاب به دنبال چیست؟ هدف پژوهشیِ نویسنده در این کتاب، بررسی ماهیت و چگونگی کنشهای اجتماعیِ طبقهای است که از آنها به عنوان «گروههای فاقد امتیاز» در شهرها یاد میکند.
در تاریخچه ادبیات موضوع، این گروه از شهرنشینان، آنهایی هستند که نه به طبقات فوقانیِ اجتماعی تعلق دارند (طبقات مرفه)، نه به طبقات متوسط و نه به طبقات فرودست (با عنوان نه چندان دقیق «پرولتاریا»). بر این اساس، شاید نزدیکترین لفظ برای تعریف این طبقه، «لومپن پرولتاریا» باشد که نخستین بار، توسط «کارل مارکس» به کار برده شد.
مارکس از «لومپن پرولتاریا» طبقه ای را مراد میکرد که نه مهارتهایِ شغلی کارگران را داشت و نه میتوانست جایگاهی در نظامِ طبقاتیِ اجتماعی برای خود دست و پا کند و به همین دلیل، برای تداوم زیست، به بهرهگیری از ثمراتِ زندگی طبقات دیگر وابسته بود. به بیانی دیگر، «لومپن پرولتاریا» برای آنکه همچنان زنده بماند، باید در «حاشیه» طبقات دیگر زندگی کند.
کتاب «سیاستهای خیابانی» توسط نشر شیرازه منتشر شده است.
مواجهه «پیرامون» با «مرکز»
آنچه «بیات» به آن میپردازد، توصیف این طبقه در ایران است که مهاجرت آنها به حاشیه شهرهای بزرگ و به ویژه تهران، از سالهای پایانی دهه ۱۳۳۰ خورشیدی شروع شد، با اصلاحات ارضی در دهه ۱۳۴۰ اوج گرفت و در دهه ۱۳۵۰ کار را به انقلاب کشاند. در واقع، با اوج گرفتن توسعه شهری و بازماندن «پیرامون» از منافع موجود در «مرکز»، سیل مهاجران به شهرها کلید خورد.
با این همه، آنگونه که نویسنده میگوید، این طبقه به تنهایی نقشی اساسی در وقوع انقلاب اسلامی ایران نداشت، بلکه همواره در حاشیه کلان-روایتِ سیاسی و حتی مبارزات طبقه کارگر نیز قرار داشت، اما با وقوع انقلاب و با وعدههای انقلابیون، به صف آنها پیوست.
در یک دهه نخست پس از انقلاب، این طبقه توانست از نظام سیاسی جدید به نفع تثبیت خواستههای خود بهره بگیرد اما با تغییر گفتمانی که از پایان «جمهوری اول» در راه بود، این طبقه دوباره به حاشیه رفت. «محذوفان شهری» حالا دوباره حذف شده بودند.
«پیشروی آرام» در مسیرِ زیستِ شهری
با این همه، مشابه هر کنشگر اجتماعیِ از حق محرومشدهای، طبقه تهیدست شهری هم برای احقاق حقِ زیستِ خود، نوعی جنبش اجتماعی خلق میکند. «بیات»، با ارجاع به آثار کسانی مانند «جیمز. سی. اسکات» (که کتاب «سلطه و هنر مقاومت» از او توسط نشر مرکز منتشر شده است)، به «پیشرویِ آرام» یا «روایتهایِ نهانیِ» تهیدستانِ شهری در قالب جنبش اجتماعی آنها اشاره میکند.
به نوشته «بیات»، آنچه در دهههای ۱۳۵۰ و ۱۳۶۰ خورشیدی در شهرهای پیرامونیِ تهران، مانند اسلامشهر و یا قرچک رخ داده، نمونههایی از این «پیشرویِ آرام» است: تصرف زمینهای بایرِ مسکونی و کشاورزی به قصد اسکان یا زراعت، برقدزدی، خیابانکشی به شیوه خودمحور و حتی ایجاد درمانگاههای جدید.
به گفته «آصف بیات»، طبقه «تهیدستان شهری» به تنهایی نقشی اساسی در وقوع انقلاب اسلامی ایران نداشت، بلکه همواره در حاشیه کلان-روایتِ سیاسی و حتی مبارزات طبقه کارگر نیز قرار داشت، اما با وقوع انقلاب و با وعدههای انقلابیون، به صف آنها پیوست.
«بیات» این را هم اضافه میکند که آنچه «اسکات» در مورد دهقانها و «مقاومت» طبقاتی آنها مینویسد، در مورد تهیدستانِ شهری در ایران به شیوهای دیگر صورت میپذیرد، شیوهای که در سراسر «جهان سوم» بیبدیل است و شکل تازهای از «سیاست» را تحمیل میکند.
«اسکات» معتقد بود دهقانها با اقداماتی از قبیل فحاشی، کمکاری، ایجاد حریقهای عمدی و پشتِ سرِ کارفرما حرفزدن، در واقع در مقابل سلطه او مقاومت میکنند، اما به باور «بیات»، آنچه در ایران رخ داده، در واقع پیشروی برای تصرف بخشی از زیست-سیاست بوده است و البته در نهایت تا حد زیادی موفق.
«آصف بیات» یکی از معروفترین جامعهشناسان ایرانی در خارج از کشور است.
تصرف ۴ هزار و ۵۰۰ ویلا: پیشروی در خیابان سیاست
در فصل چهارم کتاب، نویسنده روایت اشغال خانههایِ متروکِ فرادستانی را روایت میکند که با وقوع انقلاب از ایران رفته بودند. به نوشته «بیات»، در فاصله سالهایِ ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹ خورشیدی، در نبودِ قدرتِ مرکزیِ مقتدری که به شکلی زورمندانه حافظ منافع طبقات فرادست باشد، تهیدستان شهری به تصرف خانهها و هتلها پرداختند. بیات از روزنامه «آیندگان» نقلِ قول میکند که تنها در ماههای نخست انقلاب، ۴ هزار و ۵۰۰ ویلا در تهران توسط تهیدستانِ شهری تصرف شد.
این اما تنها پایتخت نبود که شاهد تصرف املاک بود. در فصل پنجم کتاب با عنوان «سیاست کوچه پسکوچهها: تصرفکنندگان املاک و دولت»، میخوانیم که در شهری مانند مشهد، یعنی جایی که تا پایان سال ۱۳۶۰ حدود ۵۰۰ هزار حاشیهنشین داشت نیز این رخداد به شکلی گسترده تکرار شده است.
«آصف بیات» از روزنامه «آیندگان» نقلِ قول میکند که تنها در ماههای نخست انقلاب، ۴ هزار و ۵۰۰ ویلا در تهران توسط تهیدستانِ شهری تصرف شد.
«بیات» مینویسد که در این شهر، از جمله در محله «کوی طلاب» ، تصرف خانهها توسط تهیدستانِ شهری انجام گرفته است. این البته همان جایی است که در سال ۱۳۷۱، شورشهای سه روزه مشهوری درگرفت که به عنوان بزرگترین رخدادِ سیاسی آن سال نیز شناخته میشود و جالب آنکه شورشهای شهری، از آن سال تاکنون، در برهههای مختلف، مهمان سپهرِ سیاست و زیستِ اجتماعی در ایران بودهاند.
با این همه، ظاهرا حکومت جدید در مواجهه با این وضعیت، یکدستی نداشت. «بیات» مینویسد برخی از انقلابیون و حتی روحانیون، تصرف املاک را تشویق میکردند، حال آنکه دولت موقت، با مصادره کارخانهها و خلع ید از مالکانِ پیشین، در واقع در مسیر طبقاتی خود گام برداشته و تلاش کرده تا با اعمال قدرت، از به هم ریختنِ توازنِ پیشین جلوگیری کند.
جنبشِ بیکاران و سیاست «دستفروشی»
جنبش اجتماعی بیکارشدگان در فردای پیروزی انقلاب و البته تهیدستان شهری که هرگز شغل رسمی نداشتهاند، موضوع فصل ششم کتاب «سیاستهای خیابانی» است. نویسنده معتقد است شورشهای کور و خشن کارگری در ایرانِ مدرن چندان جایگاهی نداشته است و بر خلاف بسیاری از کشورهای مختلفِ در حال توسعه، تابآوری کارگران در مقابل بحرانهای مالی و درآمدی نسبتا بالا است. «بیات» میگوید حمایت خانوادهها و خویشاوندان و نیز فعالیت اقتصادی غیررسمی، احتمالا دلیلِ اصلی این تابآوری بوده است.
با این همه، کارگران ایرانی در عمل هرگز نتوانستند واقعا متشکل شوند و به شکلی سازمانیافته، به چانهزنی در سطوحِ بالای قدرت بپردازند. دلیل این موضوع را نیز نویسنده در پا نگرفتنِ جنبشهای کارگری، ضعف نیروهای چپ و واگرایی دولت از شعارهای چپگرایانه در پایان دهه ۱۳۶۰ میداند. به این ترتیب، «جنبش بیکاران» در ایران نتوانست خروجیِ مناسبی در سیاست پیدا کند و سهمطلبی داشته باشد.
این شاید همان رخدادی باشد که در فصل هفتم کتاب، با عنوان «شورشیان خیابان: سیاستهای دستفروشی» دنبال میشود. در واقع، تهیدستان شهری که نتوانسته بودند جایی در ساختارِ قدرت برای خود دست و پا کنند و همچنان محذوف و حاشیهنشین باقی مانده بودند، دوباره به تصرف خیابانها به عنوان نمادی از سیاست و قدرت، روی آوردند.
به باور «آصف بیات»، دستفروشی یکی از اشکال مقابله تهیدستان با ساختار اجتماعی است.
وجه اقتصادی و زیست-اجتماعی این حضور در خیابانها را نیز به باور «بیات»، میتوان در پدیده دستفروشی دید، یعنی آنجا که خیابان محل کسب کسانی میشود که شهر نمیخواهد یا نمیتواند راهکاری برای امرار معاش پیشِ پایشان بگذارد.
با گسترش پدیده دستفروشی در شهرها طی دهههای ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰، حالا این گروه اجتماعی از توانِ چانهزنی و «سمپاتیِ» بالاتری در جامعه ایران برخوردارند، اما در زمان نگارش کتاب و با محدودیت چشمانداز آن به دهه ۱۳۶۰، دستفروشانِ شهری به شدت از سوی نهادهای قدرت و فرادستان اجتماعی سرکوب شدند و این سرکوب، به باور «بیات» هم با اعمال خشونت و هم در پوشش قانون انجام گرفت.
نتیجهگیری: «پیشرویِ آرام» رویِ دورِ تند
هر چه باشد اما «پیشرویِ آرامِ» حاشیهنشینان، محذوفان و تهیدستان شهری در حاشیه زیست-سیاست ایران همچنان ادامه دارد. با این همه، به نظر میرسد توش و توان این گروه اجتماعی برای زیستن در حاشیه کمکم به پایان رسیده و صد البته شاید فشارها نیز افزون شدهاند.
کتاب دیگری با نام «زندگی روزمره تهیدستان شهری در ایران» (نوشته علیرضا صادقی و منتشر شده در نشر آگاه)، به نوعی کار «آصف بیات» در کتاب «سیاستهای خیابانی» را تکمیل میکند و به بررسی وضعیت تهیدستانِ شهری در سه دهه اخیر میپردازد.
بر این اساس، هر چند به نظر میرسد با برآمدن دولت احمدینژاد در میانه دهه ۱۳۸۰ و وقوع ناآرامیهای سالهای ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸، چند و چون وضعیت اقتصادی و اجتماعی تهیدستان شهری بیش از پیش در کانون توجهات قرار گرفته باشد، خواستههای این گروه نه چندان کوچک همچنان موضوعیت دارند. این، میتواند مشوقی باشد برای تداوم بررسیهایی از جنس کار «آصف بیات» و مداقه بیشتر بر زندگی و زاد و روز تهیدستان شهری.
نظرات