فونیکس - هدر اخبار
کد مطلب: ۵۴۴۴۷۶

چرا در تابستان برق نداریم و در زمستان گاز؟

چرا در تابستان برق نداریم و در زمستان گاز؟

خاموشی‌هایِ پراکنده یا توام با برنامه‌ریزی در شهرهای ایران در روزهای اخیر، ممکن است برای متولدین دهه‌های ۱۳۷۰، ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰، تا حد زیادی تازگی داشته باشد، اما آنهایی که تجربه زندگی در دهه ۱۳۶۰ در ایران را دارند، با مفهومی به نام «خاموشی» یا «جدول خاموشی» آشنا هستند. به گزارش تجارت‌نیوز، در دهه ۶۰

خاموشی‌هایِ پراکنده یا توام با برنامه‌ریزی در شهرهای ایران در روزهای اخیر، ممکن است برای متولدین دهه‌های ۱۳۷۰، ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰، تا حد زیادی تازگی داشته باشد، اما آنهایی که تجربه زندگی در دهه ۱۳۶۰ در ایران را دارند، با مفهومی به نام «خاموشی» یا «جدول خاموشی» آشنا هستند.

به گزارش تجارت‌نیوز ، در دهه ۶۰ خورشیدی، ایران درگیر جنگ با عراق بود و علاوه بر آن، مداخله تروریستی برخی گروه‌ها فضای سیاسی جامعه را ملتهب کرده بود. برخی برآوردها نشان می‌دهند که در سال‌های ۶۵ تا ۶۷، یعنی زمانی که جنگ به سمتِ پایان می‌رفت، حدود ۵۰ درصد از بودجه سالانه دولت صرف جنگ می‌شد و بنابراین، تواناییِ چندانی برای تزریقِ منابعِ مالی به زیرساخت‌هایِ توسعه‌ای، از جمله در زمینه صنعت برقوجود نداشت.

از طرفی، سرشماری‌های عمومی نفوس و مسکن در ایران تصویری دقیق از رشد جمعیت در دهه‌های مختلف تاریخی به نمایش می‌گذارند.

بر اساس این سرشماری‌ها، جمعیت ایران در فاصله سال‌های ۱۳۵۵ تا ۱۳۷۵، یعنی در یک بازه دو دهه‌ای، از حدود ۳۳ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر، به حدود ۶۰ میلیون نفر رسیده و رشدی معادل ۷۸ درصد را در این مدت به ثبت رسانده است. به عبارتی، جمعیت ایران در این بازه زمانی، سالانه حدود ۳٫۹ درصد رشد کرده است که در عرفِ جهانی، عددی بسیار بالا به حساب می‌آید.

ایران در فاصله سال‌های ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۸، درگیر انقلاب، جنگ، جابه‌جایی مدیریتی و آشفتگی بوده و فرصتی برای سرمایه‌گذاری عمرانی، دست‌کم به شکل قابل توجه، در این مدت وجود نداشته است.

«بابا برقی» وارد می‌شود

اما این چه ارتباطی به خاموشی و قطعِ برق در کشور دارد؟ موضوع این است که ایران در فاصله سال‌های ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۸، یعنی تقریبا در نیمی از بازه زمانی مورد بررسی در بالا، درگیر انقلاب، جنگ، جابه‌جایی مدیریتی و آشفتگی بوده و فرصتی برای سرمایه‌گذاری عمرانی، دست‌کم به شکل قابل توجه، در این مدت وجود نداشته است.

بیراه نیست که دولت هاشمی‌رفسنجانی (موسوم به دولت «سازندگی») با آغاز به کار خود در سال ۱۳۶۸، شروع به سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های انرژی کرد. همان زمان، در اوایل دهه ۱۳۷۰، تبلیغاتی موزیکال، از معدود شبکه‌هایِ سراسریِ تلویزیونی در ایران پخش می‌شد که مردم را دعوت به مصرفِ کمترِ برق می‌کرد: کسانی که آن سال‌ها را تجربه کرده‌اند، بعید است «بابا برقی» را فراموش کرده باشند، پیرمردی مهربان با لباس اداره برق، که از مردم می‌خواست لامپ‌هایِ اضافی‌شان را خاموش کنند.

خاموشی

«بابا برقی» در دهه ۱۳۷۰ شخصیت محبوب تبلیغات دولتی برای تشویق مردم به کاهش مصرف برق بود.

همزمان، دولت هاشمی شروع به سرمایه‌گذاری در زمینه انرژی‌های نو کرد. «سازمانِ انرژی‌هایِ نو ایران» (با سرواژه «سانا») که امروز دیگر چندان فعال نیست و همچنین نصب تعدادی توربین بادی در اطراف شهرهایی مانند منجیل و رودبار، یادگار آن دوره‌اند.

هرچه که بود، ایران موفق شد با سرمایه‌گذاری در زمینه تولید انرژی و از جمله احداث ده‌ها سد و نیروگاه برق‌آبیِ جدید، تا میانه دهه ۱۳۷۰، از شرِ خاموشی‌های دهه ۱۳۶۰ و اوایل دهه ۱۳۷۰ خلاص شود.

چراغ‌ها را چه کسی خاموش می‌کند؟

ماجرا اما به اینجا ختم نمی‌شود. در زمستان سال ۱۳۹۹، بسیاری از شهرهای صنعتی ایران در هاله‌ای کم‌سابقه از آلودگی هوا گرفتار شدند و تصاویر ماهواره‌ای هم نشان می‌دادند که آلودگی هوا از سمت شرق، پهنه‌ای از تهران تا نزدیک سمنان را در بر گرفته، پهنه‌ای با طول نزدیک به ۳۰۰ کیلومتر و عرضی نزدیک به ۱۰۰ کیلومتر.

همان زمان، پرسش‌ها شروع شدند: چرا آلودگی هوا، که پیش‌تر هم بود، ناگهان به شکلی اعجاب‌آور افزایش پیدا کرده و حالا تقریبا تمامی شهرهای بزرگ ایران (از مشهد و کرج گرفته تا تبریز، اصفهان، اراک و کرمانشاه) را در بر گرفته است؟

از دیگر سو، چرا چندین و چند نهاد موازی (از مجلس و هیئت‌دولت گرفته تا سازمان حفاظت محیط‌زیست، شوراهای شهر، وزارت نیرو و امثال آنها) نتوانستند تصمیمی برای مدیریت اوضاع اتخاذ کنند و هر نهاد، دیگری را متهم می‌کرد؟

همزمان اما خبرهای دیگری هم رسانه‌ای شدند که نشان می‌دادند آلودگی هوا این بار با آلودگی هوا در سال‌های پیش تفاوت دارد. نخست اینکه سهم آلاینده «ازن» در هوای شهرهای صنعتی کشور به شکلی ناگهانی بالا رفت. کمی بعد اعلام شد که سوزاندن «مازوت» در نیروگاه‌ها عامل آلودگیِ جدید در هوای شهرها بوده است.

نهادهای مسئول، در ابتدا از پذیرش ماجرا طفره رفتند و بعد که که دیگر نمی‌شد چیزی را انکار کرد، گفتند محدودیت‌هایِ صادرات نفت و گازِ ناشی از تحریم‌ها، موجب انباشت «مازوت» در کشور شده و چاره‌ای جز سوزاندن آن وجود ندارد. بعد هم گفتند که مصرف گاز در کشور بالا رفته، گاز به نیروگاه‌ها نمی‌رسد و به همین دلیل باید از سوخت‌های کمکی، همچون «مازوت» کمک بگیرند.

چرا ایران، به عنوان یک «ابر قدرت انرژی» (Energy superpower)، که از این منظر، در کنار کشورهایی همچون روسیه، عربستان سعودی، ونزوئلا، کانادا و ایالات متحده آمریکا قرار می‌گیرد، چه در تابستان و چه در زمستان برق کم می‌آورد؟

کمی بعد هم خاموشی‌هایِ پراکنده در شهرهای ایران شروع شد و خاموشی‌های برنامه‌ریزی شده در چراغ‌های خیابان‌ها و بزرگراه‌ها هم به وقوع پیوست. همزمان اما اعتراضات مردمِ شهرهای عراق به کمبود برق، رفت‌وآمدهای دیپلماتیک میان تهران و بغداد و شروع دوباره صادرات برق ایران به عراق (پس از وقفه‌ای نه‌چندان کوتاه) به صدر خبرها آمد.

گفته می‌شد عراق هم تعهد داده دلارهای نفتی بلوکه شده ایران در بانک‌های این کشور را آزاد کند. ظاهرا، ارتباط دادن میان این موضوعات نباید چندان دشوار باشد.

خاموشی

اعتراضات مردم عراق در سال‌های اخیر

چندضلعی ناکارآمدی: از «مازوت» تا «بیت‌کوین»

ایران دارنده دومین ذخایر بزرگ گاز طبیعی در جهان است و میزان تولید گاز و مصرف آن در داخل نیز بسیار بالا است. از آن سو، با ظرفیت نیروگاهی نزدیک به ۸۳ هزار مگاوات، ایران یکی از ۱۵ کشور بزرگ تولیدکننده الکتریسیته در جهان است. بر این اساس، ایران حتی از کشورهای پرجمعیت‌تر (همچون اندونزی و مصر) و توسعه‌یافته‌تر (همچون مکزیک) نیز الکتریسیته بیشتری تولید می‌کند.

اما چرا ایران، به عنوان یک «ابر قدرت انرژی» (Energy superpower)، که از این منظر، در کنار کشورهایی همچون روسیه، عربستان سعودی، ونزوئلا، کانادا و ایالات متحده آمریکا قرار می‌گیرد، چه در تابستان و چه در زمستان برق کم می‌آورد؟

در این مورد گفتنی‌ها زیاد است. نخست اینکه ایران بالاترین میزان «شدت مصرف انرژی» (Energy intensity) را در جهان دارد. به صورت ساده، یعنی ایران بیش از هر کشور دیگری در جهان انرژی مصرف می‌کند، اما کمتر از بقیه از محل مصرف این انرژی به رشد اقتصادی دست می‌یابد.

اما این تمام ماجرا نیست. میزان تولید و مصرف گاز و برق در ایران، تقریبا سر به سر هستند و به همین دلیل صادرات این دو توسط ایران، چندان بالا نیست. اما این هم توجیه نمی‌کند که چرا باید ناگهان در زمستان ۱۳۹۹، در اوج کرونا و در زمانی که بسیاری از خطوط تولید تعطیل شده‌اند و هوا هم آنچنان سرد نیست، گاز و برق در ایران به وضعیت «جیره‌بندی» برسند؟

خاموشی

ایران، یک «ابرقدرت انرژی» است، اما در تابستان برق کم می‌آورد و در زمستان گاز.

از آن سو، هر چند بهار ۱۴۰۰ کم‌آب‌تر و گرم‌تر از آنی است که باید باشد، اما زمانی که مدارس، ادارات، دانشگاه‌ها، کافه‌ها، رستوران‌ها و بسیاری شرکت‌های خصوصی تعطیل شده‌اند، می‌توان پرسید اگر این‌ها هم بودند وضعیت چگونه می‌شد؟

ماجرای «استخراج بیت کوین»، جدیدترین تکه این پازل است. استخراج بیت کوین، در سال‌های اخیر با کش و قوس های فراوان در ایران قانونی اعلام شد و البته حواشی زیادی هم داشت. این در حالی است که گفته می‌شود بخش عمده استخراج این ارز دیجیتال در کشور، به شیوه غیرقانونی انجام می‌گیرد.

ایران بالاترین میزان «شدت مصرف انرژی» (Energy intensity) را در جهان دارد. به صورت ساده، یعنی ایران بیش از هر کشور دیگری در جهان انرژی مصرف می‌کند، اما کمتر از بقیه از محل مصرف این انرژی به رشد اقتصادی دست می‌یابد.

آمارهای رسمی شرکت توانیر نشان می‌دهند که روزانه حدود ۶۰۰ مگاوات برق (معادل ۱٫۵ درصد مصرف روزانه برق در کشور) برای تولید بیت کوین مصرف می‌شود. این البته آمار رسمی است و آمار غیررسمی، یا آمار مربوط به مراکز غیرمجاز استخراج بیت کوین، می‌تواند تا چند برابر بالاتر باشد. اما آیا استخراج غیرقانونی بیت کوین یا کمبود آب در نیروگاه‌های برق‌آبی، علت اصلی خاموشی‌های اخیر هستند؟ پاسخ به این پرسش در نبود شفافیت دشوار است.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.