«صنعتیشدن» در آکواریوم / ایران میتواند دست از حمایتگرایی بردارد؟
آیا خودکفایی یک کشور در زمینه تولید انواع کالاها چیز خوبی است و به عبارت دیگر، آیا ما باید همه کالاها، از هندوانه و سیبزمینی تا خودرو و فولاد را خودمان در ایران تولید کنیم؟ پاسخ به این پرسش، در زمانهای که تولید انواع کالاها برای جلوگیری از خروج ارز در ایران تشویق میشود، برای
آیا خودکفایی یک کشور در زمینه تولید انواع کالاها چیز خوبی است و به عبارت دیگر، آیا ما باید همه کالاها، از هندوانه و سیبزمینی تا خودرو و فولاد را خودمان در ایران تولید کنیم؟ پاسخ به این پرسش، در زمانهای که تولید انواع کالاها برای جلوگیری از خروج ارز در ایران تشویق میشود، برای آینده ما حیاتی است.
به گزارش تجارتنیوز ، در ادبیات اقتصادی، تلاش دولتها برای ایجاد محدودیت در تجارت که منجر به تشویق تولید کالا در داخل مرزهای یک کشور میشود، «حمایتگرایی» (Protectionism) نامیده میشود. سیاستهای حمایتگرایانه اما طرفداران و نمونههای فراوانی هم در دنیا دارند: از وضع تعرفههای وارداتی دولت ترامپ در آمریکا بر علیه واردات کالا از چین بگیرید تا آن دسته از اقتصاددانان داخلی که میگویند ایران باید جلوی واردات را بگیرد تا تولید داخل رشد کند.
با این همه، نشانههای بسیاری وجود دارد که «حمایتگرایی» نه فقط یک سیاست محکوم به شکست است، که در مواردی ضربههای اساسی به اقتصاد کشورها وارد میکند. اما علم اقتصاد در این مورد چه میگوید؟
در ادبیات اقتصادی، تلاش دولتها برای ایجاد محدودیت در تجارت که منجر به تشویق تولید کالا در داخل مرزهای یک کشور میشود، «حمایتگرایی» (Protectionism) نامیده میشود.
از «تقسیم کار» تا «مزیت نسبی»
«آدام اسمیت»، پدر اقتصاد مدرن، تقریباً نخستین کسی بود که به شکلی دقیق مبانی این موضوع را تشریح کرد. اسمیت به طور خلاصه میگفت اگر هر کس به طور تخصصی به کاری بپردازد که در آن تبحر بیشتری دارد، جامعه به طور کلی بیش از حالتی منتفع میشود که همه بخواهند همه چیز را خودشان تولید کنند. این، همان اصلی است که به آن «تقسیم کار» یا «تخصصگرایی» میگوییم.
«حمایتگرایی»، مفهومی اقتصادی و مدیریتی است که منظور از آن، مداخله دولت برای جلوگیری از واردات، به قصد تقویت تولید داخل است.
اگر منِ روزنامهنگار بخواهم نانی که هر روز صبح میخورم را شخصا در خانه پخت کنم و فرشِ زیر پایم را هم خودم ببافم، فرصتی برای نوشتن نخواهم داشت و شمایِ خواننده احتمالا چنین مطلبی را در اینجا نخواهید خواند.
این در واقع قدرت «مزیت نسبی» و «تقسیم کار» در اقتصاد است که به ما امکان میدهد زندگیهایی همراه با رفاه و پیچیدگیِ بیشتر داشته باشیم: یکی مینویسد، یکی نانوایی میکند، یکی فرش میبافد و یکی هم خودرو تولید میکند، چرا که هر کس در انجام برخی از این کارها نسبت به سایرین مزیتهایی دارد که به او امکان میدهد در کارش متخصص شود و همزمان، از محصولات و خدمات تولید شده توسط سایرین بهره ببرد.
بلایِ «حمایتگرایی»: از صادرات «آب مجازی» تا تولید فولاد در دل کویر
کالای « حمایتگرایی » اما متاسفانه در ایران خریدار دارد. تحمل چند دهه تحریمهای سنگین ما را مجبور به تولید برخی کالا کرده که در غیر این صورت به سراغ تولید آنها نمیرفتیم. منصفانه اگر نگاه کنیم، بخشی از فشارها موجب شده ایران در تولید برخی کالاها، موفقیت نسبی کسب کند. با این همه، اگر «حمایتگرایی» به یک اصل به جای یک استثنا بدل شود، اقتصاد ملی ما دیر یا زود زمینگیر میشود.
یکی از جلوههای «حمایتگرایی» در ایران، صادرات «آب مجازی» است. منظور از «آب مجازی»، میزان آبی است که در تولید کالاها و محصولات مختلف مورد استفاده قرار میگیرد، اما از آنجا که این آب در محصول نهایی دیده نمیشود، به آن «آبِ مجازی» یا «آبِ پنهان» گفته میشود. به عنوان نمونه، برای تولید هر یک کیلوگرم گوشت گاو، چیزی در حدود ۱۵هزار لیتر آب مصرف میشود.
ایران یکی از ۱۰ تولیدکننده بزرگ فولاد در جهان است، اما این دستاورد، به قیمت خشکشدن ایران به دست آمده است.
ایران یکی از خشکترین کشورهای جهان است و سرانه آب در دسترس و تجدیدپذیر در ایران، حتی با وجود بارندگیهایِ سالهای اخیر، همچنان در وضعیت بحرانی قرار دارد. این موضوع موجب شده تا در دولت یازدهم، وزارت جهاد کشاورزی به شکل جدی ممنوعیت کشت برنج در هر جایی به غیر از سه استان شمالی کشور را در دستور کار قرار دهد و حتی برخی کارشناسان، مدعی شوند ایران بهتر است اساسا به یک واردکننده محصولات کشاورزی بدل شود.
ماجرا البته به همین سادگی نیست و بحثهایی همچون بحث «امنیت غذایی» هم به میان میآید، اما موضوع زمانی جدی میشود که بدانیم فلات مرکزی ایران (شامل پهنهای به وسعت استانهای اصفهان، یزد، قم، سمنان و کرمان) تا یک دهه آینده به مرز غیرقابل سکونت بودن نزدیک میشوند. اما تاکید بر لزوم تولید تمام محصولات کشاورزی در ایران و مباحثی که حول آن شکل گرفته، ایران را به سمت وضعیت «تنش آبی» سوق داده است.
آمارها نشان میدهد تنها در سال ۱۳۹۷، ایران حدود ۷۷۰ هزار تن هندوانه صادر کرده که دستکم معادل صادرات حدود ۷۷۰ میلیون لیتر آب بوده است و این تنها یکی از محصولاتِ صادراتیِ آببر در ایران است.
این در حالی است که سرمایهگذاریهای سنگین در صنعت فولاد کشور در طول چند دهه گذشته، آن هم بدون توجه به «آمایش سرزمینی» موجب شده که فشار بر سفرههای آب زیرزمینی افزایش پیدا کند. توضیح اینکه تولید فولادِ صنعتی به شدت آببر است و باید در مجاورت دریاچهها و دریاهای فعال باشد، اما امروز در دل کویر و در استانهای اصفهان و سمنان، صنایع تولید فولاد شکل گرفته است.
آیا ایران میتواند تلویزیون و یخچال بسازد؟
یکی از صنایعی که میتوان موضوع «حمایتگرایی» را در مورد آنها به بحث گذاشت، صنعت تولید لوازم خانگی است. ایران یکی از قدیمیترین تولیدکنندگان لوازم خانگی در آسیا است و بررسی تاریخچه این صنعت در ایران نشان میدهد که تولیدات ایران، همزمان با تولیدات مشابه در کشورهایی مانند کرهجنوبی (از اوایل دهه ۱۳۴۰ خورشیدی به این سو) پا گرفتهاند که امروز، به سراسر جهان صادرات دارد.
بازار لوازم خانگیِ ایران اما سالها در تسخیر برندهای خارجی بوده و این در حالی است که بروز شوکهای ارزی در سالهای اخیر و توامان شدن کاهش قدرت خرید مصرفکننده ایرانی با افزایش قابل توجهِ نرخِ ارزهای خارجی و تحری های ثانویه آمریکا علیه اقتصاد ایران، موجب شده برندهای خارجی در این بازار، یک به یک از ویترین فروشگاههای لوازم خانگی حذف شوند.
برندهای خارجی لوازم خانگی، تا همین چند سال پیش بازار ایران را به صورت دربست در اختیار داشتند.
در این میان، شواهد نشان میدهند که خروج شرکتهای خارجی، واقعا به نفع تولیدکنندگان داخلی لوازم خانگی تمام شده و این شرکتها موفق شدهاند جایِ خالیِ برندهای خارجی را پر کنند و حتی قدم در راه صادرات هم بگذارند.
به عنوان نمونه، بر اساس آمارهای وزارت صنعت، معدن و تجارت، در ۱۱ ماهه سال ۱۳۹۹، حدود یک میلیون و ۱۰۰ هزار دستگاه تلویزیون، نزدیک به ۲ میلیون دستگاه یخچال و فریزر، حدود یک میلیون دستگاه کولر آبی، و حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار دستگاه ماشین لباسشویی در داخل کشور تولید شده و به فروش رسیده است، بازاری که قاعدتا در سالهای گذشته در انحصار محصولات وارداتی بود.
شواهد نشان میدهند که خروج شرکتهای خارجی تولیدکننده لوازم خانگی از بازار ایران، واقعا به نفع تولیدکنندگان داخلی لوازم خانگی تمام شده و این شرکتها موفق شدهاند جایِ خالیِ برندهای خارجی را پر کنند و حتی قدم در راه صادرات هم بگذارند.
«لیزینگ» لوازم خانگی تا چه حد معقول است؟
حمایتگراییِ دولتی از تولید لوازم خانگی ایرانی به دلیل ماهیت این کالاها، هم قابل اجرا است و هم نیاز به استفاده گسترده از منابع نظام بانکی ندارد. بر این اساس، از آنجا که لوازم خانگی در گروه «کالاهای بادوام» (Durable goods) قرار میگیرند، بانکها میتوانند با تقسیط و تسهیلاتدهی، مشوقهایی به خریداران بدهند که به جای خرید لوازم خانگی خارجی، لوازم خانگی ایرانی بخرند. با این همه، اقتصاددانان میگویند باید همزمان واردات محصولات خارجی هم آزاد باشد تا مصرفکننده حق انتخاب داشته باشد.
برخی دادههای آماری حکایت از آن دارند که در فاصله سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۰ میلادی، بین ۲۵ تا ۳۴ درصد (بیشترین آمار مربوط به سال ۲۰۱۷ و کمترین آمار مربوط به سال ۲۰۲۰ بوده است) از تمامی خودروهای فروخته شده در ایالات متحده آمریکا، در قالب قراردادهای لیزینگ به فروش رسیدهاند.
اما آیا راه حل میانه ای وجود دارد که هم سهمی از حمایت گرایی از صنایع را داشته باشد و هم با آزاد گذاشتن حق انتخاب مشتری، نوعی رقابت را هم میان تولیدکنندگان داخلی ایجاد کند؟ به نظر می رسد «لیزینگ» راه حل مناسبی باشد.
قرارداد «لیزینگ» (Lease Contract) نوعی از قرارداد است که در قالب آن، یک شرکت، مالکیت یک کالای بادوام را پس از تکمیل فرآیند پرداخت اجاره (یا اقساط) به مستاجر (یا پرداخت کننده قسط) واگذار میکند.
به عبارت سادهتر، سرمایهگذار، با استفاده از سرمایه خود کالایی با دوام (معمولاً ملک، خودرو یا کالاهای بادوامی همچون لوازم خانگی) را خریداری میکند و آن را به صورت اجاره در اختیار دیگری قرار میدهد و با پرداخت آخرین قسط اجاره، مالکیت به مستاجر انتقال پیدا میکند.
برخی دادههای آماری حکایت از آن دارند که در فاصله سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۰ میلادی، بین ۲۵ تا ۳۴ درصد (بیشترین آمار مربوط به سال ۲۰۱۷ و کمترین آمار مربوط به سال ۲۰۲۰ بوده است) از تمامی خودروهای فروخته شده در ایالات متحده آمریکا، در قالب قراردادهای لیزینگ به فروش رسیدهاند.
بسیاری از شرکتهای بزرگ خودروسازی، خودشان شرکتهای لیزینگ هم دارند و در واقع، بخشی از تولیدات خود را میخرند و آنها را با اقساط به مشتریان میفروشند. این شیوه از فروش محصول در ایران هم وجود داشته و دارد، اما به همان مشکلی دچار است که بانکها و شرکتهای ایرانی همین حالا هم به آن دچارند: چگونه میتوان از توانایی پرداخت اقساط مشتری اطمینان حاصل کرد و از آن سو، چگونه میتوان منابع مالی برای تولید و تقسیط کالا در خودِ بنگاه اقتصادی را تامین کرد؟
بگذاریم صنعت از آکواریوم خارج شود
اما راه حل این وضعیت چیست؟ اقتصاددانان میگویند صنایع در وضعیت رقابت بهتر عمل میکنند و در واقع، نوعی «داروینیسم» (یا تداوم بقایِ اصلح) بر حوزه صنعت هم حاکم است: صنایعی که واقعا رقابتی باشند از گردونه رقابت سربلند بیرون میآیند و صنایعی که به شکلی مصنوعی رشد کرده باشند، جای خود را به صنایع دیگر میدهند.
فارغ از وضعیتِ خاصِ کنونی که تحریمها ناگزیر ما را به «حمایتگرایی» سوق دادهاند، باید درهای تجارت ایران با جهان باز شود تا صنایع ایران در مقیاسی جهان رقابت کنند. فقط تصور کنید اگر خودروهای تولیدِ روز در جهان، بدون تعرفههای گمرکی سنگین وارد کشور شوند چه وضعیتی برای خودروسازان داخلی پدید میآید.
در این شرایط، خودروسازان ناگزیر از بهبود کیفیت تولید خواهند بود و یا باید تن به تعطیلی بدهند. خروجیِ ماجرا اما افزایش رفاهِ مصرفکنندگانی است که باید در رفاه بیشتر زندگی کنند، اما «حمایتگرایی» راه تنفس را بر آنها بسته است.
نظرات