کد مطلب: ۳۱۶۴۹۱

اقتصاد دیجیتالی و سیاست اقتصادی

براد دیلانگ اقتصاددان مشهور دانشگاه برکلی ،عنوان می‌کند بخش‌های مختلف اقتصادی هم همانند ستاره‌های سینما در شهرت می‌درخشند و بعد افول می‌کنند. جمله این اقتصاددان مشهور با حال‌و‌هوای امروز دنیا و مفهوم و پدیده اقتصاد دیجیتال و اقتصاد هوشمند و تعابیر دیگر مربوط به فناوری‌های نو در دنیا و جامعه ایران بسیار هم‌خوانی دارد. درحال حاضر اقتصاد دیجیتالی و تعابیر مرتبط دیگر آن در جامعه ما نقل اکثر محافل است. اما درک درست از گزیده براد دیلانگ در ایران و دنیا ،تفاوت مهمی دارد که همانند همه موضوعات مهم دیگر با مطرح شدن پدیده و مفهومی جدید، سیلی از متخصصان و غیرمتخصصان در این موضوع ورود می کنند و بدنه تصمیم‌گیری کشور را دچار سردرگمی در دریافت اصل موضوع و در نهایت سیاست‌گذاری لازم می‌کنند.

بنابراین تصمیمات درست به دلیل درک ناقص از مفاهیم و کارکردهای آن در کشور ما گرفته نمی‌شود. همانطور که گفته شد یکی از این موضوعات مربوط به مفهوم و کارکردهای «اقتصاد دیجیتال» است که هم اکنون در دنیا و کشور جاری و ساری است ولی درک درستی از این مفهوم در کشور شکل نگرفته است. تلقی بسیاری در کشور از این مفهوم همان کارکرد «فنی و تکنیکی» و یا به عبارتی سخت‌افزاری فناوری است و تسری آن به مسایل اجتماعی و انسانی در برداشت آنها مغفول است.

برخی هم نوع نگاه به اقتصاد دیجیتال را از زاویه رشته‌ای تخصصی نزدیک به اقتصاد می‌گیرند اما همه جوانب آن را نمی‌بینند یا معیارهای تخصصی لازم را برای درک، سنجش ارزیابی و در نهایت سیاست‌گذاری آن را ندارند. به عنوان مثال سطح بحث مفهوم «اقتصاد دیجیتال» را در صرفا در سطح بنگاه و سازمان می‌بینند و به دنبال آن درصدد ارائه راهکارهایی برای توسعه آن در سطح کلان و ملی هستند که در این باره اغلب دچار خطای ترکیب بوده و سیاست‌گذار و تصمیم‌گیر هم از این موضوع غافل هستند.

البته شاید این انحراف و اختلال را ناشی از ضعف نهادی دولت در مشخص کردن متولی گسترش و توسعه اقتصاد دیجیتال با توجه به ظرفیت‌های ذاتی و عینی و سیاست‌گذاری دستگاه‌ها در کشور از یک منظر بتوان یافت که ورود به این مباحث تخصصی برای افراد بسیار سهل و از طرف دیگر نظرات این افراد مورد توجه دستگاه‌های غیرتخصصی اقتصاد است. با این مقدمه هدف این نوشتار مشخص کردن جایگاه و مفهوم اقتصاد دیجیتال برگرفته از ادبیات غنی علمی دنیا و به دنبال آن امکان فراهم نمودن شرایط سیاست‌گذاری و راهبری این پدیده در کشورمان است. بنابراین، در این نوشتار، ابتدا بر مفهوم اقتصاد دیجیتال و کارکردهای اقتصادی و سطوح بحث آن و سپس بر استراتژی‌های کسب‌و‌کار حوزه اقتصاد دیجیتال تمرکز می‌کنیم. سعی می‌شود ارایه مطالب کمک در درک این مفهوم و کارکردهای آن در اقتصاد ایران و همچنین کمک به تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران این حوزه کشور باشد.

مفهوم اقتصاد دیجیتال

فناوری دیجیتالی بازگوکننده اطلاعات در بیت (bit)هاست. این فناوری هزینه ذخیر‌ه‌­سازی، محاسبه و انتقال داد‌‌ه‌­ها را کاهش می‌دهد. تحقیق در اقتصاد دیجیتال آزمون می‌­کند که کدام فعالیت‌های اقتصادی و چگونه در اثر دیجیتالیزه شدن تغییر می­‌یابند. فهم تأثیرات فناوری دیجیتالی، نیازمند تئوری اقتصادی جدیدی نیست. اما به هرحال، نیازمند یک تأکید متفاوت است. مطالعه اقتصاد دیجیتال با این سؤال‌ها که چه چیز متفاوت است؟ و چه چیز آسان­‌تر شده است وقتی اطلاعات در بیت‌ها نسبت به اتم­‌ها بازنمایی می­‌شوند؟ شروع می‌شود. فناوری‌های دیجیتالی اغلب بدین مفهومند که هزینه­‌های اعمال اقتصادی مهار و محدود می­‌شوند. به هرحال، اقتصاد دیجیتال کاوش می‌کند که الگوهای استاندارد اقتصادی چطور هزینه‌­های اصلی را کاهش می‌دهند و شاید به صفر برسانند. اقتصاددانان تأکید می­‌کنند که چطور این انتقال در هزینه می‌­تواند به پنج نوع زیر طبقه­‌بندی شود؟

کاهش هزینه‌­های جستجو

کاهش هزینه­‌های همتاسازی

کاهش هزینه­‌های حمل‌و‌نقل

کاهش هزینه­‌های ردیابی

کاهش هزینه‌­های تأیید

و در نهایت همه این موارد در کاهش هزینه مبادلات چگونه خودنمایی می‌کند و بر استراتژی‌های کسب‌و‌کار اقتصاد تاثیر دارد؟ با مروری بر تحول دیجیتالی مشخص است که از سال 1945 تاکنون توسعه و تحول آن در چهار مرحله مهم اتفاق افتاده است. از سال 1945 موضوع محاسبات بدون اینترنت با تجاری­‌سازی فناوری توسعه پیدا کرد.

1: تمرکز اولیه بر سرعت محاسبات با ظرفیت ذخیره‌­سازی محدود و بازیابی اطلاعات بود. در دهه 1950 قدرت ذخیره­‌سازی باعث کاهش هزینه نهایی بازتولید اطلاعات شد و فناوری باعث بهبود فرایندسازی اطلاعات و بازتوید گسترده شدند.

2: صنایع نرم­‌افزاری و سخت­افزاری به سرعت رشد کردند.

3: محدودیت ارتباطات بین کامپیوترها بر اقتصاد مؤثر بود. با موضوع اینترنت این موضوع گسترش پیدا کرد.

4: در طول زمان فناوری‌های جدید بر مبنای اینترنت، شامل بروزرها (browsers) موتورهای جستجو، فروشگاه‌های برخط، شبکه­‌های اجتماعی، پروتکل­‌های ارتباطی موبایل، استانداردهای امنیتی، سیستم­‌های مدیریتی ارتباط با مشتری و … باعث افزایش جمع­‌آوری و استفاده از داده­‌ها شوند.

در طول این فرایند یک سؤال باز مطرح بوده است که چطور باید جنبه­‌های مختلف فعالیت اینترنتی تجاری را کنترل کرد؟ استانداردها در اینجا مطرح می­‌شوند که خود بازنده و برنده دارند و کنترل استاندارد سخت‌­افزار و نرم‌­افزارها بحث­‌برانگیز بوده است. پژواک این سؤال کنترل تمرکز بر قیمت­‌گذاری ارسال اطلاعات و چگونگی تنوع به هم پیوستن، رقابت و ماهیت محتوایی را ایجاد کرده است. این یک سؤال کلیدی در مورد نقش خدمات­‌دهندگان اینترنی در کنترل دسترسی است.

کاهش هزینه جستجو

هزینه جستجو هزینه مشاهده اطلاعات است. فعالیت جمع­‌آوری هر نوع اطلاعات درگیر هزینه جستجو است. اساس این ایده با توجه به فعالیت دیجیتالی اقتصاد این است که یافتن و مقایسه اطلاعات در مورد مبادلات آنلاین اقتصادی نسبت به غیرآنلاین آسان‌تر است. در ابتدای بروز و ظهور اینترنت، موضوع بحث این بود که چگونه کاهش هزینه جستجو باعث کاهش قیمت­‌ها، انتشار قیمت­‌ها، بیکاری، فراغت و تغییر موجودی انبار می­‌شود. آلن گرینسپن، مطرح می­‌کند که انقلاب ICT باعث کاهش شدت و سختی ادوار تجاری می­‌شود. بنابراین کاهش هزینه جستجو در مرکز بحث­‌های بازارهای مالی، بازار کار و بازار خرده­‌فروشی بوده و هست.

آیا قیمت­‌ها و انتشار قیمت­‌های آنلاین نسبت به آفلاین‌ها کمتر هستند؟

هزینه جستجوی آسا‌ن‌تر باعث مقایسه بهینه قیمت‌ها توسط مصر‌ف­کننده و فشار بر کاهش قیمت‌­های محصولات مشابه می­‌شود. این موضوع هم قیمت و هم انتشار قیمت‌­ها را کاهش می‌دهد. این موضوع می‌تواند در محصولات کتاب و CD، بیمه، محصولات اتوماتیک و خطوط هوایی مصداق داشته است.

قیمت، کیفیت، نرخ­‌های حمل، زمان قابل دسترسی و دریافت، رنگ، خوشنامی و غیره در فروش مهم هستند. مصرف­‌کنندگان با مدل‌هایی که فرض می­‌کنند هزینه­‌های جستجو نزدیک به صفر است، علاقه و دلبستگی زیادی دارند. لذا الگوریتم جستجو بر میزان مارک­آپ شارژ شده توسط فروشنده­‌ها تأثیر می­‌گذارد. معمولا فروشندگان آنلاین هزینه­‌های حمل را تا مرحله نهایی صفحه خرید، پنهان می­‌کنند. زمانی که قیمت­‌ها کاهش پیدا می‌کند انتشار قیمت­‌ها دوام می‌­آورد. تحقیقات بین‌المللی اولیه نشان می­‌دهد که هزینه­‌های جستجو «درونزا» هستند و بنابراین شرکت‌ها می­‌توانند فرایندهای جستجو را به خاطر پایداری قیمت­‌ها و حاشیه­‌های سود بالا دستکاری کنند.

چگونه هزینه­‌های جستجوی کم بر تنوع مصولات و خدمات تأثیر می­‌گذارد؟

هزینه‌­های جستجوی پایین، بدین مفهوم است که یافتن محصولات خوب و عالی آسان‌تر است. در این باره جستجوهای دیجیتالی باعث افزایش در فروش محصولاتی که نسبتا عالی خریداری می‌­شوند شده که این پدیده را اقتصاددانان «عقبه بلند» می‌گویند. تنوع محصولات خریداری شده آنلاین قابل دسترس، بیش از آفلاین‌­ها هست. هزینه‌های جستجوی پایین باعث کشش‌پذیری محصولات ناشناخته به طور نسبی می­‌شود. هزینه‌­های جستجوی کم می­‌تواند باعث اثر «سوپراستار» نیز بشود. یعنی اگر محصولات به شکل عمودی متفاوت باشند و هزینه نهایی تولید آنها صفر باشد، لذا مصرف­‌کنندگان همسان با خرید محصول بهتر موافق هستند.

اثر عقبه بلند و اثر سوپراستار باعث کاهش هزینه جستجو می­‌شود. اگر محصولات هم به صورت عمودی و هم به صورت افقی متفاوت باشند، کاهش در هزینه جستجو منجر به یک تعادل می‌شود که در آن بیشتر محصولات عمومی و با کیفیت بالا به اندازه کافی برای هر فردی که محصول خوب در طول عقبه طولانی خرده­‌فروشی می­‌خواهد، تولید می­‌شود.

الگوریتم‌­ها در اینترنت باعث خرید محصولاتی که قبلا خریده شده‌­اند می­‌شوند مانند هری‌پاتر. این شگرد دربرخی فروشگاه‌های دیجیتالی داخلی، مثل دیجی‌کالا و دیجی‌استایل و سایر فروشگاه‌های آنلاین داخلی برای فروش محصولات خود در کشور نیز به کار گرفته می‌شود. یعنی الگوریتم‌های اینترنتی دارای اثرات نامتقارن زیاد بر محصولات خوب دارند. که البته اثرات رفاهی آن در ادبیات اقتصاد دیجیتال توسط اقتصاددانان مبهم عنوان شده است.

هزینه­‌های جستجوی کم باعث خرید محصولاتی می‌­شود که با ترجیحات آنها نزدیک‌تر است و باید رفاه را افزایش دهد. افزایش در تنوع باعث افزایش در مازاد رفاه مصرف­‌کننده می‌­شود. البته به همان اندازه ممکن است که بهبود در رفاه کم باشد. کاهش در هزینه جستجو در بازار آپ موبایل باعث کاهش در محصولات با کیفیت متوسط می­‌شود یعنی اثر سوپراستار باعث کاهش در تولید محصولات با کیفیت متوسط می‌­شود. افزایش در تنوع باعث افزایش پایدار سراسری در رفاه علیرغم ماهیت افزایشی محصولات جدید می‌­شود.

چطور هزینه­‌های جستجوی کم بر تطابق در بازار موثر است؟

کاهش هزینه­‌های جستجو باعث تسهیلات مبادلات عمومی بیشتر که اغلب باعث توانمندسازی با پلتفرم­‌های بزرگ می­‌شود، می‌گردد. هزینه­‌های جستجوی کم، همانند افزایش کیفیت، در ارتباط بین خریدار و فروشنده، بنگاه و کارگر و غیره عمل می­‌کند. اقتصاد بازار کار تأکید می­‌کند که اینترنت باعث کاهش بیکاری و افزایش فراغت می­‌شود. کاهش هزینه جستجو باعث توسعه پلتفر‌م‌­های نظیر به نظیر برای تسهیل تطابق م‌ی­شود. هزینه‌­های جستجوی کم باعث توانمند کردن و پر کردن ظرفی‌ت­های غی قابل استفاده و کارایی بیشتر در «اقتصاد اشتراک گذاری» می‌شود. در بازارهای نظیر به نظیر نوسان‌های سمت تقاضا در این بازار دوطرفه ،باعث تغییر در مقدار عرضه به جای تغییر در قیمت می­‌شود. چرا که هزینه‌­های جستجوی پایین باعث می‌­شود که اطلاعات سمت تقاضا باعث ورود عرضه‌­کنندگان به بازار در زمان‌های مورد نیاز شود.

چرا پلتفرم‌­های دیجیتالی کسب‌و‌‌‌کار در اقتصاد رایج و متداول هستند؟

پلتفرم‌­ها واسط‌ه­ای هستند که قادر به ایجاد مبادله بین دیگر بازیگران اقتصادی هستند. دیجیتالی شدن باعث افزایش رواج پلتفرم­‌های کسب‌‎و‌کار شده است که حتی فراتر از پلتفرم­‌های نظیر به نظیر هستند. اغلب بنگاه‌های فناوری مثل پلتفرم­‌های کسب‌و‌کار می‌مانند. برای مثال اپل و گوگل پلتفرم­‌های سخت­‌افزاری و نرم­‌افزاری برای دیگر کاربردهای اطراف دنیا فراهم می­‌کنند.

دو دلیل اصلی برای افزایش پلتفرم­‌های دیجیتالی وجود دارد. یکی این که پلتفرم‌­ها شرایط تطابق را تسهیل می­‌کنند. چرا که آنها شرایط کاهش هزینه جستجو برای خلق انطباق کاراتر را فراهم می‌­کنند. دوم این که پلتفرم ‌ها باعث افزایش کارایی تجارت می­‌شوند. پلتفرم­‌ها باعث افزایش تهیه­‌کننده­‌های اپ‌ها برای تعداد زیادی مصرف­‌کننده می‌­شوند که هزینه بازتولید آنها تقریبا صفر است.

چطور کاهش هزینه‌­های جستجو بر سازماندهی بنگاه‌ها مؤثر است؟

اقتصاددانان تاکید می‌­کنند که در جریان اطلاعات، جستجو یکی از کلیدی­‌ترین اجزا جریان اطلاعات است. هزینه پایین جریان اطلاعات دیجیتالی، باعث افزایش مرکزیت از طریق توانمندسازی رهبران سازمانی ادارات مرکزی برای فهم اتفاقات در مسافت­‌ها و فاصله‌های طولانی می‌­شود. هزینه­‌های ارتباطات پایین، باعث کاهش مرکزیت از طریق توانمندسازی نیروی انسانی خط مقدم برای دسترسی به اطلاعات قبلی که فقط برای افراد مرتبه بالا اداره مرکزی بیشتر است می‌شود. این تنوع در مشاهدات باعث یک مبادله در بین سازمان­‌ها با تاکید بر اهمیت فناوری‌های خاص می­‌شود. در این باره یاد می­‌شود که IT نیروی تمایل به تمرکز و CT نیروی متمایل به عدم تمرکز است.

کاهش هزینه­‌های کپی یا همتاسازی

در اقتصاد خرد، مدل‌های اقتصاد خرد با هزینه­‌های نهایی صفر متفاوت از مدل‌های با هزینه نهایی ثابت نیستند. شیب منحنی تقاضا نزولی و قیمت بنگاه­‌ها جایی است که هزینه نهایی معادل صفر است. در واقع، یک تفاوت بین کالاهای ساخته شده از اتم و کالای ساخته شده از بیت­‌ها آن است که بیت‌­ها غیررقابتی هستند. بدین مفهوم که آنها می­‌توانند توسط فرد بدون کاهش در تعداد یا کیفیت قابل دسترس توسط دیگران مصرف شوند یعنی اطلاعات بدون کاهش و تنزل اطلاعات اصلی قابل اشتراک‌گذاری هستند. با این وجود، اقتصاد هزینه نهایی صفر و غیررقابتی بودن کالاها می‌­تواند باعث انتقال چیزها (things) در تولیدات مناسب، مصرف­‌کننده­‌ها یا هر دو شود. در یک مدل ایستا، با کاهش هزینه نهایی مازادهای بالقوه افزایش پیدا می­‌کند و بنابراین اثر رفاهی وابسته به قیمت نهایی، زیان وزنی ایجاد می‌کند. قیمت نهایی و زیان وزنی وابسته به ابزارهای قانونی و فناوری برای خروج از بازار است که وابسته به توانایی ردیابی رفتار افراد است.

چطور می­‌توان کالاهای دیجیتال غیررقابتی را سودمندانه قیمت گذاشت؟

ماهیت غیررقابتی بودن محصولات دیجیتالی منجر به این سوال می­‌شود که چطور یک تولیدکننده باید با توجه به تنوع بالای کالاهای غیررقابتی یا هزینه نهایی صفر را قیمت­‌گذاری کند. در این باره از مفهوم «دسته بندی» استفاده می‌شود که این شگرد بزعم اقتصاددانان، زمانی استفاده می‌شود که دو یا بیشتر از دو محصول با یک قیمت با هم در یک سبد قابلیت فروخته شدن دارند. مدل‌های دسته­‌بندی دارای تاریخ طولانی در اقتصاد هستند. ماهیت غیررقابتی کالاهای اطلاعاتی بدین مفهوم است که تعداد زیادی از آنها بدون داشتن پتانسیل جانشینی، قابلیت دسته­‌بندی دارند. این ویژگی بدین مفهوم است که ما برخی اوقات به هزاران محصول دیجیتالی دسته‌­بندی شده بهینه می‌­توانیم دست پیدا کنیم. دلایل استراتژیکی هم برای دسته­‌بندی وجود دارد چرا که می‌­تواند باعث کاهش رقابت شود.

محرک­‌های تولید کالاهای دیجیتال عمومی چه هستند؟

فراهم­‌کننده­‌های اطلاعات با دقت می‌­توانند تصمیم به عدم خروج از بازار بگیرند. این یک معما است که چرا هنرپیشه‌­های خصوصی تولید کالاهای عمومی را انتخاب می‌­کنند؟ دو مثال چشم‌گیر از کالاهای دیجیتالی عمومی نرم‌­افزارهای باز و ویکی‌پدیا در اینترنت است. هر دو مورد درگیر یک تصمیم آگاهانه برای عدم خروج از بازار هستند و مدل‌هایی را به کار می‌­گیرند که نسبت به مدل‌های دسته‌­بندی کمتر صراحت دارند. برخی متخصصین توضیح می­‌دهند که چرا توسعه‌­دهندگان نرم­‌افزار، کدهای خود را بدون دریافت مستقیم به مشارکت می‌­گذارند. دو نوع سود از آزاد بودن نرم­‌افزار در مدل‌های استاندارد و کالاهای عمومی وجود دارد که قابل مشاهده نیست.

  • برای توسعه‌­دهندگان فردی، تولید کدهای با کیفیت بالا همراه با خصوصیت کد باز، روشی برای نشان دادن مهارت فردی آنها برای کارفرمایان است.
  • برای شرکت‌ها، بهبود در کیفیت نرم‌­افزارهای کد باز باعث افزایش فروش دیگر خدمات آنها می‌­شود که مکمل نرم‌­افزارهای کد باز (مثل سخت­‌افزار و خدمات موره­ای) با قیمت گران‌تر هستند.

تحت این ویژگی اصلی و اساسی ماهیت کدهای غیررقابتی، توزیع دیجیتالی در اینترنت بدین مفهوم است که کیفیت بالا نرم­‌افزارهای کد باز، به فرایند تطبیق بیشتر و وسیع‌­تر کمک کند. در این باره به منافع گسترده خوانندگان و استفاده کنندگان نیز باید اشاره شود.

برخی محققین در ادبیات اقتصادی، حمایت مالی دولت‌ها را برای تولید کالاهای دیجیتالی عمومی پیشنهاد می­‌کنند. در این باره استدلال این است که اطلاعات نقشه­‌های باز، منجر به افزایش استحکام در کشف فعالیت‌ها به ویژه برای بنگاه‌های کوچک‌تر با منابع کمتر می­‌شود. همچنین ماهیت کالاهای فناوری دیجیتالی باعث می‌­شود که اطلاعات مصرف­‌کنندگان و کارفرمایان در کشورهای توسعه‌­یافته و در حال توسعه از طریق اینترنت -به شرط دسترسی- یکسان باشد. همچنین فناوری دیجیتالی باعث افزایش و بهبود آموزگاری و آموزش در کشورهای در حال توسعه می‌­شود.

تصمیم­‌گیر نمی‌­تواند کالاهای غیررقابتی که می­‌توانند باعث کاهش انگیزه­‌های تولید کالاهای اطلاعاتی شود را تفکیک کند. این می‌تواند پیامد منفی خارجی به وجود آورد. چرا که سیاست‌هایی که باعث دستکاری داده­‌های باز، توسط دولت‌ها می­‌شوند می­‌توانند منجر به نشت داده شوند که بر رفاه شخصی آنلاین­‌ها مؤثر است. باز بودن اغلب با کاهش در رازداری و محرمانگی مترادف می­‌شود. استفاده از داده‌­های عمومی آنلاین باعث احتمال به وجود آمدن یک سری مسایل امنیت عمومی می­‌شود. علاوه بر آن همانطور که فناوری دیجیتالی کالای عمومی تولید می‌­کند، هزینه نهایی صفر تولید می‌­تواند باعث خلق کالای عمومی بد، مثل اسپم‌ها و جرم­‌های آنلاین شود. ماهیت این‌ها و مسایل دیگر این گونه بازگو می‌­کنند که دولت‌ها باید سیاست‌های کپی‌­رایت را علیرغم ماهیت غیررقابتی بودن کالاها طراحی و بکار بندند.

بازار کالاهای دیجیتالی چطور بر سیاست کپی رایت مؤثر است؟

در تجربه دنیا ،در اواخر دهه 1990 موضوع کپی‌­رایت موزیک و متنی توسط مردم دنیا اغلب رعایت نمی­‌شد. علت ماهیت غیررقابتی بودن اطلاعات دیجیتالی بود و درآمد صنعت موسیقی در این دوره به علت ظهور اینترنت افت و تنزل کرد. لذا موضوع کپی‌رایت یک موضوع اصلی در اقتصاد دیجیتال شد. مطالعات اخیر اقتصاددانان، بر درآمد کپی آزاد آنلاین تمرکز دارد. این موضوع بیشتر با محوریت تمرکز بر اشتراک‌گذاری فایل­‌هایی که باید اجازه داده شوند و دزدی که نباید اجازه داده شود ارجاع داده می‌­شود.

اثر مستقیم کپی کردن آزاد آنلاین رسانه باعث کاهش فروش کپی‌های رسانه‌ها می‌شود. در همین زمان درآمد می­‌تواند افزایش پیدا کند اگر کپی­‌های آزاد فقط نمونه‌­برداری شده و مصرف‌کننده‌­ها، آنهایی را که دوست دارند خریداری کنند. هم چنین درآمد، برای کالاهای مکمل مثل کارکرد زنده افزایش پیدا کند. در نهایت، اگر کپی آزاد محدود به بازارهای در حال توسعه برای تولید با اثرات شبکه‌­ای شود می‌­تواند باعث افزایش درآمد شود. اما در عمل مطالعات کمی در جهان، موید افزایش درآمد هستند و اکثرا کپی آنلاین آزاد را موید کاهش درآمد در موزیک، ویدئو و کتاب تلقی می‌کنند.

حال سوال این است که چطور کپی­‌رایت بر خلق کارهای جدید مؤثر است؟ این یکی از سوالات مشکل تخصصی اقتصادی است چرا که نیازمند تلاش برای اندازه­‌گیری کمیت و کیفیت کالاهایی که از قانون کپی­‌رایت خارج هستند است. اقتصاددانان، این بحث را با استفاده از دو معیار مربوط به کیفیت موزیک توضیح می­‌دهند که شامل: لیست روند تاریخی فروش بهترین آلبوم­‌ها و دیگری اطلاعات مفید در همه زمان­‌ها در بازار موزیک. در هر دو مورد نشان داده شده که کیفیت موزیک در اوایل دهه 1990 شروع به کاهش می‌­کند و این کاهش بعد از آمدن قانون کپی آنلاین در 1999 توقف می‌­کند.

پس چرا کیفیت علیرغم کاهش درآمد افزایش پیدا می­‌کند؟ پاسخ اقتصاددان به این سوال این است که همزمان، کاهش در درآمد یکی مصادف با کاهش در هزینه تولید و توزیع موزیک بوده است. یعنی دیجیتالی شدن همزمان بر طرف عرضه و طرف تقاضا در اقتصاد مؤثر است و باعث افزایش کیفیت می‌­شود. این نتایج در بازار ویدئو و کتاب هم قابل مشاهده است. بنابراین مشاهدات بازگو می­‌کنند که سیاست کپی­‌رایت به تنهایی می‌­تواند باعث افزایش کیفیت محصولات مولد دیجیتالی شود. علاوه بر آن بر انگیزه نوآوری نیز مؤثر است و کپی­‌رایت ممکن است سبب انگیزه ساخت یک کالای ارجح‌تر و بهتر شود.

شواهد دنیا نشان می‌دهند که موزیک­‌های کپی­‌رایت شده کمتر در فیلم­‌ها نسبت به موزیک‌­های کپی­‌رایت نشده مورد استفاده قرار گرفتند. همچنین نشان دادند که حمایت­‌های کپی­‌رایتی مجله­‌های ورزشی قدیمی باعث کاهش کیفیت حمایت صفحات ویکی­‌پدیا در دهه­‌های اخیر شده است. البته این پدیده مختص صفحات متنی دیجیتالی نیست. برخی متخصصین اقتصادی، نشان دادند که حذف کپی‌­رایت کتابهای تخصصی آلمانی در طول جنگ جهانی دوم باعث افزایش زیاد در تولیدات علمی آمریکا شده که با دکتراهای ریاضی و پتنت­‌های ارجاع شده به کتاب‌های آلمانی اندازه‌­گیری شده است.

بحث­‌های دیگر سیاست کپی­‌رایت در موضوع انتقال در هزینه­‌های همتاسازی است که باعث می­‌شود بنگاه‌های دیگر به سادگی محتوای دیجیتالی را کپی کنند و همچنین تلاش برای تجمیع آن کنند. این تجربه در رسانه­‌های جدید دیده می‌­شود به­ گونه­‌ای که سیاست‌گذار از روزنامه­‌های با محتوای خبرهای اصیل حمایت می­‌کند.

به طور کلی قانون کپی‌رایت در بازارهای دیجیتالی بسیار مهم است چرا که کالاها بدون هزینه می­‌توانند کپی شوند. اعمال سخت‌گیرانه قانون کپی­‌رایت حکایت از افزایش درآمد مالک کپی­‌رایت است. همچنین باعث افزایش برخی انگیزه­‌های دارنده یا مالک کپی­‌رایت برای نوآوری می­‌شود اما باعث کاهش انگیزه‌­های دیگران برای کاربرد کارهای کپی­‌رایت شده می­‌شود. به هرحال، ادبیات نشان می‌­دهد علیرغم آسان شدن کپی کردن، دیجیتالی شدن، خلاقیت فعالیت‌ها را به دلیل کاهش هزینه تولید و توزیع از بین نبرده است چرا که فناوری به اعمال قانون کپی­‌رایت کمک می­‌کند.

بخش اول

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.