دلیل ترس از چینیها
شما خود میدانید که این کار، کار سهل و آسانی نیست؛ نیکنامی و بدنامی آن ابدی است. هر مسئلهای از مسائل آن را باید دقتها کرد، تأملها کرد که خدای نکرده خبط و خطایی در آن دست ندهد و نتیجه ناگواری برای دولت حاصل نشود (میرزا حسینخان به محسنخان معینالملک) فریدون آدمیت، تاریخنگار برجسته، عبارات فوق را در ابتدای سرفصل «سرمایهگذاری خارجی پیوند سیاست جهانی» در کتاب «اندیشه ترقی و حکومت قانون عصر سپهسالار» میآورد.
سپس در تحلیلی موشکافانه و دقیق به بررسی قراردادهای «رویتر» و «فالکنهاگن» میپردازد و اینکه چرا و چگونه این سرمایهگذاریهای خارجی در بیش از دو قرن و نیم قبل در کشورمان ناکام ماند. قضیهای که در ۱۲۶۶ در صدارت امیرکبیر و برای راهآهن غرب به شرق آغاز شد.
وی در این اثر، فریبندگی سرمایهگذاری خارجی برای مشرقزمینان را در «تحرک و سرعت اقتصاد تولیدی و گسترش فعالیت اقتصادی» عنوان میکند و اینکه البته «اقتصاد آزاد غربی هم مشرقزمین را میدان تازهای برای ابتکار اقتصادی سرمایهداری» میدانست.
«ابتکاری که خواه ناخواه نفوذ سیاسی به همراه میآورد». طبق تحلیل دکتر آدمیت که حداقل هنوز نیز درباره کشورمان صادق است، وضعیت فوق «دو حالت متضاد کشش و گریزی نسبت به سرمایه خارجی در کشورهای آسیایی» بهوجود آورد و خود را از یک سو در «هراس» و در سوی دیگر در «شیفتگی» نسبت به سرمایهگذاری خارجی در این کشورها نشان داد و راه و منطق میانه که سرمایه خارجی را مثبت و در کنار سرمایه داخلی عامل توسعه کشور بداند،
در اقلیت قرار داد. توافقنامه همکاریهای ۲۵ساله ایران و چین که این روزها بسیار مورد بحث است، میتوان در بستر همین گذشته تاریخی ارزیابی کرد و سنجید و مخالفتها و اعتراضات را امری ساده ندانست و انتظار نداشت انبوهی از پیشقضاوتها، تصورات و تلقیهای عمیق اجتماعی یکشبه و با چند توضیح و قسم و آیه برطرف شود و جای خود را به موافقت و همراهی با عنصر «خارجی» دهد.
در واقع سابقهای طولانی و تاریخی از کشمکش با عنصر «خارجی» و «غیر» و نوعی بیگانههراسی در روح و ضمیر ناخودآگاه انسان ایرانی در چند قرن تثبیت و بعضی شکستهای تاریخی نیز این ترس را تشدید کرده است. چنانکه هنوز که هنوز است، اوج ذلت و خواری برای مردم ایران پس از حدود دو قرن «قرارداد ترکمنچای» است.
این ترس و هراس تاریخی در پژوهشهای انجامشده در «موانع جلب سرمایهگذاری خارجی» در قالب گزارههای «ذهنیت منفی نسبت به سرمایهگذاری خارجی (بیشتر از هر چیز ناشی از تجربه ناموفق تاریخی)» یا «سوءظن به واسطه جریانهای اولیه سرمایهگذار خارجی نظیر رویتر، دارسی و…» تعریف شده است.
این ترس وقتی با انواع نگرشهای ایدئولوژیک در چند دهه اخیر پیوند میخورد، اصولا همکاریهای خارجی و جلب و جذب سرمایه از بیرون از مرزها را مشکلتر میکند.
البته این بخشی از مشکل است و دشواری دیگر برای همکایهای خارجی و بینالمللی که دستکمی از مشکل فرهنگی، روحی و روانی مردم ندارد و چهبسا از عوامل تشدیدکننده بحران اول نیز هست، ناکارآمدی و ضعف در اجرای درست برقراری این پیوندها و همکاریهاست.
مواردی نظیر ریسک بالای سرمایهگذاری در کشور (حفظ اصل سرمایه، بازگشت سود سرمایه و امنیت محیط کسب وکار)، عدم توسعه بازارهای مالی، مقررات اداری پیچیده (وجود اقتصاد دولتی و حجم بالای عملیات بوروکراتیک)، ضعف اطلاعرسانی و ارتباطگیری با جهان (زبان انگلیسی، سرعت اینترنت و…) و شاید از همه مهمتر امنیت مالی و بیمه سرمایهگذار (خطراتی مانند سلب مالکیت، ریسک انتقال پول، نقض قرارداد و…).
باید پذیرفت انسانها در دهکده جهانی زندگی میکنند و بدون پیوند با جهان و جلب و جذب سرمایهگذاری خارجی در چارچوب منافع ملی امکان توسعه و پیشرفت ایران وجود نخواهد داشت.
اما مقدمه این کار کاهش شکاف دولت- ملت و افزایش اعتماد و سرمایه اجتماعی از طریق ایجاد فضای نقد و گفتوگو و آزادی بیان در چارچوب حقوق شهروندی است. این خلأ بزرگ و حلقه مفقوده تاریخی است که ارتباط با جهان و توسعه را در ایران ناکام گذاشته است.
نظرات