فونیکس - هدر اخبار
کد مطلب: ۱۶۸۸۴۶

اخلاق کسب‌وکار در جنگ بی‌پایان پول و قلب

اخلاق کسب‌وکار در جنگ بی‌پایان پول و قلب

آیا ممکن است از خودروی شرکت برای سفرهای شخصی استفاده کنید؟ آیا می‌پسندید که در تبلیغاتِ کالایی که تولید می‌کنید، وعده‌هایی دروغ مطرح شود؟ اگر قرار باشد بین واردات لوازم‌التحریر یا سیگار یک شغل را انتخاب کنید، آیا تنها به رقم سود حاصل از دو صنعت نگاه می‌کنید؟ آیا حاضرید با دست‌کاری کردن تاریخ‌مصرف درج‌شده

آیا ممکن است از خودروی شرکت برای سفرهای شخصی استفاده کنید؟ آیا می‌پسندید که در تبلیغاتِ کالایی که تولید می‌کنید، وعده‌هایی دروغ مطرح شود؟ اگر قرار باشد بین واردات لوازم‌التحریر یا سیگار یک شغل را انتخاب کنید، آیا تنها به رقم سود حاصل از دو صنعت نگاه می‌کنید؟ آیا حاضرید با دست‌کاری کردن تاریخ‌مصرف درج‌شده بر روی کالاهای فاسد، سود کسب کنید؟ آیا می‌توانید در یک شرکت کار کنید و برای شرکت رقیب جاسوسی کنید؟ آیا حاضرید برای گرفتن افزایش حقوق، زیرآب همکارانتان را بزنید؟ آیا با پذیرش رشوه می‌توانید در صورت‌های مالی یک شرکت دست ببرید؟ در یک کلمه، آیا اخلاق کسب‌وکار برای شما اهمیتی دارد؟

شاید شما خواننده عزیز از معدود کسانی باشید که هنوز به اخلاق کسب‌وکار به‌طور کامل اهمیت می‌دهند. سوال اینجا است که چه چیزی باعث می‌شود شما با رعایت اخلاق، درآمد نهایی خود را کاهش بدهید؟ چطور علم اقتصاد می‌تواند این رفتار شما را توضیح دهد؟ آیا می‌شود عاملی مثل اخلاق را به فرمول‌های کسب‌وکار وارد کرد؟

ناتوانی خرد از برآمدن

معمولا وقتی از اقتصاد رفتاری ( behavioral economics ) و مردم غیرعقلایی ( irrational people ) حرف می‌زنیم، به رفتارهای منفی و ابلهانه آن‌ها اشاره می‌کنیم. مثلا فرض کنید دو نوع پسته کیفیتی مشابه دارند، اما یکی از دیگری گران‌تر است. اقتصاد کلاسیک پیش‌بینی می‌کند که پسته ارزان‌تر پرفروش‌تر باشد. اما اقتصاد رفتاری توضیح می‌دهد که بیشتر مردم فرض می‌کنند گرانی کالای دوم بی‌دلیل نیست. پس بین این دو کالای مشابه، نمونه گران‌تر را می‌خرند.

در مقابل همین مردم غیرعقلایی، می‌توانند رفتارهایی غیرمنطقی، اما زیبا داشته باشند. یک روز به‌جای اسکناس پانصدتومانی، چک‌پولی پنجاه‌هزارتومانی به راننده تاکسی می‌دهید. او پول را به شما بر می‌گرداند، درحالی‌که می‌تواند با نگه‌داشتن آن درآمد خود را بیشتر کند. چه توضیح منطقی‌ای وجود دارد؟

یک روز به‌جای اسکناس پانصدتومانی، چک‌پولی پنجاه‌هزارتومانی به راننده تاکسی می‌دهید. او پول را به شما بر می‌گرداند، درحالی‌که می‌تواند با نگه‌داشتن آن درآمد خود را بیشتر کند. چه توضیح منطقی‌ای وجود دارد؟

شما از یک شرکت شکایت می‌کنید، اما دادگاه شرکت را بی‌گناه اعلام می‌کند. شرکت که می‌داند مقصر بوده است، داوطلبانه زیان شما را جبران می‌کند، هرچند خودش ضرر می‌کند. چرا؟

یک سرمایه‌گذار از سرمایه‌گذاری بر روی موادی که می‌توانند به محیط‌زیست آسیب بزنند خودداری می‌کند، هرچند که سود انتظاری، چشمگیر باشد. آیا اصول علمی می‌توانند جوانمردی را توضیح دهند؟

قلب نامرئی در مقابل دست نامرئی

فرض کنید ما حیواناتی اقتصادی هستیم. حیوانی که نهایت مطلوبیتش این است که همه‌چیز مال خودش باشد و هیچ‌کس دیگری مالک هیچ‌چیزی نباشد. همین انگیزه درنهایت شبیه به یک دست نامرئی به ساماندهی فعالیت‌های منتهی می‌شود. برای این حیوان پول‌پرست مهم نیست کالایی که تولید می‌کند چیست، به چه مصرفی می‌رسد و چه هزینه‌ای بر دوش دیگران می‌گذارد. او فقط هزینه کل (MC) و عایدی کل (MR) را محاسبه می‌کند و می‌کوشد تا حاشیه سود (MP) خود را ماکزیمم کند.

اخلاق کسب‌وکار بازار طلا سود

برای بیشتر مردم تنها مسئله، ماکزیمم کردن تابع سود نیست.

اما آدمیزاد هرگز حیوانی اقتصادی نیست. البته که دنیا پر است خلاف‌کارها و جنایتکارهای کوچک و بزرگ. اما این‌طور نیست که تمام آدم‌ها حاضر باشند خون مردم را در شیشه کنند، تنها و تنها به خاطر یک‌مشت دلار. شاید تعداد کسانی که قبل از تصمیم به ماکزیمم کردن تابع سود فکر می‌کنند آن‌قدر زیاد نباشد.

چه بزرگ‌ترین جنایت‌کاران تاریخ و چه جوانمردهای بی‌مانند، بیشتر بر اساس احساسات روان‌شناختی خود رفتار می‌کنند تا بر اساس اصول حسابداری، مالی و اقتصادی. و وقتی صحبت از قلب نامرئی پیش بیاید، بحث در مورد رفتارهای اخلاقی و غیراخلاقی اجتناب‌ناپذیر می‌شود.

اخلاق تشریحی و اخلاق هنجاری

اخلاق کسب‌وکار بحث بسیار گسترده‌ای است. این بحث می‌تواند از تبانی غول‌های تجاری بلای بالا بردن قیمت جهانی فولاد تا استفاده یک کارمند از تلفن دفتر برای انجام کارهای شخصی مطرح شود. بااین‌وجود می‌توانیم اخلاق کسب‌وکار را به دو دسته تشریحی و هنجاری تقسیم کنیم.

اخلاق وضعی یا تشریحی ( descriptive ethics ) تعهدی است شفاهی یا کتبی که طرفین به صورت مقطعی به آن پایبند می‌مانند. مثلا شما به رئیس خود قول می‌دهید که به قبل از ساعت 17، بدون اطلاع قبلی محیط کار را ترک نکنید. در هیچ نظام اخلاقی‌ای حضور داشتن در خیابان در ساعت 4 و 45 دقیقه کاری زشت و ناپسند نیست. اما این قانونِ قراردادی شما را با یک موقعیت اخلاقی مواجه می‌کند.

در هیچ نظام اخلاقی‌ای حضور داشتن در خیابان در ساعت 4 و 45 دقیقه کاری زشت و ناپسند نیست. اما قوانینِ قراردادی شما را با موقعیتی اخلاقی مواجه می‌کند.

اما ممکن است هرگز کسی به شما نگوید که در محیط کار (مثلا در یک بانک) نباید آتش روشن کنید یا برای مخارج خود از حساب شرکت پول بردارید. تقریبا همه می‌دانند که این کارها غیراخلاقی هستند. بااین‌وجود برخی از هنجارها و قوانین نانوشته ( normative ethics ) هنوز هم محل بحث هستند. مثلا آیا اخلاق حکم می‌کند که کارمندان از منافع خود به خاطر منافع سازمان چشم‌پوشی کنند؟ یا سازمان باید برای حمایت از کارمندانش، گاهی از منافع خود بگذرد؟ آیا منافع سازمان، جدای از منافع نیروهای انسانی‌اش، فقط محدود به سود صاحبان سهام است؟ چه کسی حدود منافع یک سازمان را تعیین می‌کند؟ حدود آزادی افراد در یک سازمان تا کجا است؟

اخلاق مالی

در حوزه مالی، مباحث اخلاقی بسیار پیچیده می‌شوند. فرض کنید مدیران شرکت الف با مقام‌های عالی‌رتبه شرکت ب دیدار می‌کنند. در این جلسه دو شرکت برای ادغام به تفاهم می‌رسند. همه‌چیز به شکلی است که سهام شرکت الف، بعد از انتشار خبر گران خواهد شد. شما از این ماجرا خبر دارید، اما این خبر در اختیار عموم قرار نگرفته است. چه کار می‌کنید؟ آیا در اولین فرصت تا جایی که می‌توانید سهم شرکت الف را می‌خرید؟

فرض کنید نزدیک به 100 میلیارد تومان از پول شرکت در اختیار شما است و قرار است این پول را در بورس سرمایه‌گذاری کنید. خودتان هم 100 میلیون تومان سهم دارید. با پولی که در دست دارید می‌توانید از سهام خودتان حمایت کنید و در مدت‌زمانی کوتاه به سودی فراوان برسید.

اخلاق کسب‌وکار بازار بورس رانت

استفاده از رانت خبری می‌تواند باعث دلسردی فعال‌های بازار شود.

همیشه استفاده از اطلاعات محرمانه برای انجام معاملات داخلی ( Insider Trading ) به این اندازه واضح نیست. گاهی تشخیص جرم به جلسات متعدد دادگاه نیاز دارد. درنهایت فرد خاطی باید خیلی بیشتر از مقدار سودی که نصیبش شده، جریمه پرداخت کند.

مشکلات استفاده از اطلاعات محرمانه

اگر شما می‌دانید چیزی گران می‌شود، تصمیم عاقلانه در خریدن آن کالا است. اما چرا افراد نباید از اطلاعات منتشرنشده استفاده کنند؟

اولین مشکلی که استفاده از اطلاعات منتشرنشده ایجاد می‌کند، ایجاد احساس ناامیدی در فعالان بازار است. اگر شما بدانید که عده‌ای بدون صرف وقت و هزینه، تنها با استفاده از رانت و رابطه سود می‌کنند، در حالی که شما برای به دست آوردن سودی به‌مراتب کم‌تر باید پذیرای ریسک سنگین باشید، ممکن است به‌طور کامل از فعالیت در بازار منصرف شوید. همین موضوع باعث کاهش سرمایه موجود در بازار خواهد شد.

اگر بدانید که عده‌ای بدون صرف وقت و هزینه، تنها با استفاده از رانت و رابطه سود می‌کنند، در حالی که شما برای به دست آوردن سودی به‌مراتب کم‌تر باید پذیرای ریسک سنگین باشید، ممکن است به‌طور کامل از فعالیت در بازار منصرف شوید.

از طرف دیگر اگر کسی با توجه به اطلاعات نهان اقدام به خریدوفروش کند، در عمل مال افراد بی‌خبر را دزدیده است. به‌خصوص اگر فرد مطلع قبل از آن‌که اقدام به خرید کند، با دست‌کاری یا شایعه‌پراکنی باعث به تغییر قیمتِ موردِ سرمایه‌گذاری شود.

رشوه، تقلب، کلاه‌برداری

اگر مثل یک ماشین فکر کنیم، پرداخت و پذیرش رشوه کاری عقلانی است. فرض کنید یک شرکت 100 پرونده در دست دارد و به‌نوبت به آن‌ها رسیدگی می‌کند. اگر هرروز 10 پرونده بررسی شود، 10 روز دیگر نوبت به شما خواهد رسید. کاملا منطقی است که به او پولی بدهید تا پرونده شما را در اولویت قرار بدهد.

دیگر تخلف‌های مالی نیز برای یک ماشین یا یک حیوان اقتصادی معقول هستند. این‌ها روش‌هایی هستند که کار را در سریع‌ترین و اپتیمم‌ترین حالت ممکن با حداقل هزینه و حداکثر سود به سرانجام می‌رسانند.

اخلاق کسب‌وکار

اگر فروشنده می‌داند که قیمت کم شده است و این نکته را به ما نگوید، ناراحت می‌شویم. اما آیا اگر بدانیم قیمت زیاد شده است، به فروشنده می‌گوییم؟

قانون در مقابل این رفتارهای منطقی اما غیراخلاقی می‌ایستد. مزایده‌ها و مناقصه‌ها مثال خوبی از این شرایط هستند. شما می‌خواهید در یک مزایده خودرویی را بخرید که در بازار 50 میلیون تومان می‌ارزد. خودتان به پیشنهاد 40 میلیون فکر می‌کنید. اما به شما خبر می‌دهند که هیچ پیشنهادی بالای 20 میلیون تومان به ثبت نرسیده است. یک پیشنهاد 20 میلیون و هزار تومانی شما را برنده مزایده می‌کند. در این شرایط ارائه پیشنهاد 40 میلیون تومان رفتاری غیرمنطقی اما اخلاقی است.

اخلاق کاری و منابع انسانی

در اولین بررسی ممکن است فکر کنیم که وقتی دو طرف با هم یک توافق دارند، پیروی کامل از این توافق اخلاقی‌ترین کار ممکن است. مثلا فرض کنید من قبول کرده‌ام در مقابل دریافت جای کوچکی برای خواب و اندکی غذا، برای تجارت‌نیوز مقاله بنویسم. این ذهنیت به من می‌گوید تقاضای دستمزد در مقابل نوشتن مقاله غیراخلاقی است.

این تصور درست نیست. کارفرما موظف است حقوق طبیعی و اجتماعی من را رعایت کند. یکی از این حقوق حداقل دستمزد است. (دست‌کم تا زمانی که این قانون وجود دارد کارفرما موظف به اجرای آن است.) همچنین هیچ‌کس حق ندارد انسانی دیگر را به بردگی بگیرد. آزادی دین، عدم برتری نژاد، عدم در نظر گرفتن تبعیض‌های جنسیتی، عدم درخواست امتیازهای مادی یا جنسی برای استخدام، ترجیح ندادن روابط شخصی و خانوادگی به ضوابط حرفه‌ای و مواردی ازاین‌دست، از گزاره‌های اخلاق کسب‌وکار در بحث منابع انسانی هستند.

اخلاق کسب‌وکار و اخلاق دینی

در بیشتر موارد وقتی صحبت از اخلاق می‌شود، به یاد گزاره‌های مذهبی می‌افتیم. مثلا ربا، دروغ، رشوه و کم‌فروشی از جمله مواردی هستند که در نظام اخلاقی دینی مجاز به شمار نمی‌آیند.

در برخی از موارد اخلاق کسب‌وکار را در یک حدیث خلاصه می‌کنند: «آنچه برای خود می‌پسندی، برای دیگران هم بپسند.» این قاعده به خارج از جهان اسلام نیز نفوذ کرده است و حالا به آن قاعده طلایی اخلاق (golden rule) می‌گویند. قاعده نقره‌ای (silver rule) حالت منفی همین گزاره است. «آنچه برای خود نمی‌پسندی، برای دیگران هم مپسند.»

آنچه برای خود می‌پسندی، برای دیگران هم بپسند.

همین یک عبارت ساده می‌تواند بسیاری از مخاطرات اخلاقی ( moral Hazard ) را از بین ببرد. دوست نداریم کسی از اطلاعات نهانی برای معامله استفاده کند، درحالی‌که ما بی‌خبر هستیم. دوست نداریم اطلاعات موجود در پاکت‌های مزایده یا مناقصه افشا شود. دوست نداریم ایده‌هایمان را بدزدند.

اما این قاعده نباید منجر به سواستفاده شود. مثلا ممکن است کسی بگوید من اصلا از این که کسی از اخبار و اطلاعات منتشرنشده استفاده کند ناراحت نمی‌شوم، پس معاملات داخلی برای من بی‌اشکال است. در واقعه قاعده طلایی می‌خواهد احساس بد دیگران را به ما منتقل کند، نه آن‌که توجیهی بشود برای عبور از خطوط قرمز.

اخلاق کسب‌وکار و سود اقتصادی

در برخی از مباحثه‌ها گفته می‌شود که رعایت اخلاق کسب‌وکار، هرچند در کوتاه‌مدت سود را کم می‌کند، در بلندمدت سودآور است. مثلا اگر امروز با استفاده از رانت یک سهم بخرید، ممکن است سود موقتی به دست بیاورید، اما اگر همین رفتار منجر به خروج سرمایه‌ها از بازار شود، درنهایت رونق بازار از بین می‌رود و متحمل زیانی بزرگ‌تر از سود امروز خواهید شد. زیانی به بزرگی نابود شدن یک کسب‌وکار.

این ادعا به طور فردبه‌فرد درست نیست. مثلا فرض کنید شخص خاطی پس از انجام معامله درونی به طور کامل از بازار خارج شود و هرگز زیانی بزرگ‌تر از سود امروز نکند. یا شاید اندازه معامله آن‌قدر کوچک باشد که هیچ ناامیدی‌ای ایجاد نکند. آیا در این حالت‌ها کار او اخلاقی است؟ باز هم خیر!

همچنین از منظر سرمایه‌داری «داشتن حداقل قوانین کسب‌وکار می‌تواند منجر به حداکثر کردن رشد اقتصادی شود، این رشد هرچند در کوتاه‌مدت از رفاه مردم کم می‌کند، اما در بلندمدت به نفع همه خواهد بود.» اما اگر کسی قبل از رسیدن به بلندمدت بمیرد، تکلیف چیست؟ چه کسی تضمین می‌کند که همه، یعنی واقعا تک‌تک افراد جامعه؟ آیا رشد اقتصادی یعنی بهبود وضع همه‌چیز؟ آیا حداکثر کارایی و حداقل برابری می‌تواند شرایطی مطلوب باشد؟ به سوال اول خود باز می‌گردیم. اگر اخلاق در بلندمدت سودآور نیست، چرا مردم باید از اخلاق کسب‌وکار پیروی کنند؟ آیا رعایت اخلاق می‌تواند منجر به ساخته شدن کسب‌وکاری پایدار و رشدکننده شود؟ آیا سود اخلاقی کوچک اما مداوم است؟ آیا اصولا رعایت اخلاق به توجیه اقتصادی نیاز دارد؟

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.