چهار تهدید در کمین محیط زیست ایران
بهرهمندی از منابع طبیعی سرشار و تنوع بالای گونههای گیاهی و جانوری اگرچه محیط زیست ایران را منحصربهفرد ساخته اما غلبه مدیریت نادرست در دورههای مختلف و کمتوجهی به این ظرفیتها، کشور را در معرض تهدیدات بزرگ زیستمحیطی قرار داده است.
تا چند سال پیش طرح مسائل زیست محیطی در مباحث عمومی و مدیریت کلان و خرد کشور جایگاهی نداشت اما بحرانی شدن وضعیت زیست بومها و تغییر آب و هوای برخی مناطق ایران، زنگ خطر مرگ محیط زیست را به صدا درآورد و مردم و دولتمردان را به این موضوع حساس کرد.
به گزارش تجارتنیوز ، از این رو، چالشهای زیست محیطی یک پای ثابت سخنرانیهای «حسن روحانی» در طول ریاست دولتهای یازدهم و دوازدهم بوده است.
از زمان آغاز به کار دولت روحانی، بخش زیادی از تلاش و فعالیتهای دولتمردان به رسیدگی مشکلات حوزه محیط زیست و تلاش برای رفع آنها معطوف شده است.
کمآبی و خشکسالی، ریزگردها، آلودگی هوای کلانشهرها، بالا بودن مصرف انرژی، خشک شدن تالابها، فرسایش و فرونشست زمین از عمدهترین مشکلات گریبانگیر محیط زیست ایران است که افزون بر به خطر انداختن جان انسانها، محیط زیست ایران را به سوی شرایط بحرانی سوق داده است.
رئیس جمهوری در تازهترین سخنرانی خود نیز به مناسبت سی و نهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بار دیگر معضلات زیست محیطی را مشکل بزرگ کشور عنوان و به عمدهترین چالشهای این حوزه اشاره کرد. عمدهترین چالشها در چهار بخش قابل بررسی است:
1- قریب به یک دهه است که ریزگردها نفس از کف شهروندان جنوبی و غربی کشور بریدهاند. بر اساس آنچه مسئولان اعلام کردهاند، حدود 80 درصد ریزگردهای این مناطق از کانونهای داخلی منشاء میگیرند.
تشدید این پدیده در استانهای جنوبی و غربی به ویژه در سالهای اخیر، محصول یک یا دو عامل و برآمده از سوء مدیریت یک دولت نیست بلکه عوامل گوناگونی در طول سالها دست به دست هم داده تا ریزگردها اکنون پای ثابت هوای شهرهایی چون اهواز، سوسنگرد، اندیمشک، دزفول یا کرمانشاه شوند.
مهمترین این عوامل عدم رعایت حقابه های زیست محیطی و بی توجهی به برنامههای آمایش سرزمینی است که خشک شدن برخی مناطق و شریانهای حیاتی چون هورالعظیم را در پی داشته است.
مسئولان محیط زیست حل معضل ریزگردها را تنها در گرو بازگشت یا بازپسگیری حقابه تالابهای جنوبی و مرکزی کشور میدانند. اگرچه در سالهای اخیر به ویژه در دولتهای یازدهم و دوازدهم طرحهای بسیاری برای مهار ریزگردها در مناطق کشور اجرایی شد اما هیچ یک ثمربخش نبودند تا جایی که در هفتههای اخیر شاهد وضعیت فوق اضطراری برای برخی شهرهای جنوبی بودیم.
همکاریهای بینالمللی و منطقهای، حل مساله حقابه ها رودها و تالابهای ایران، ایجاد بارشهای مصنوعی و بارورسازی ابرها، رواج کشاورزی در مناطق با امکان کشت، مالچ پاشی، استفاده از پوششهای سنگی در مناطقی که امکان کاشت پوشش گیاهی وجود ندارد و رایزنی با همسایگان ایران که کانونهای خارجی تولید گرد وغبار به شمار میروند از جمله راهکارهای پیشنهادی کارشناسان محیط زیست است.
بحران ریزگردها جدا از به خطر انداختن سلامت جسمی ساکنان مناطق جنوبی و غربی کشور بر وضعیت روحی و روانی، اشتغال و فعالیتهای روزمره در این مناطق نیز اثرگذار بوده است.
2- معضل نام آشنای کلانشهرهای ایران آلودگی هوا است که در برخی شهرها مرحله بحران را پشت سر گذاشته و به شرایط اضطرار رسیده است. این شرایط در فصول سرد سال تشدید میشود و سالانه شهروندان زیادی را به دلیل مشکلات تنفسی و قلبی و عروقی راهی بیمارستان میکند.
بر پایه آمارهای موجود، 10 درصد مرگومیرهای کشور بر اثر آلودگی هوا رخ میدهد و این معضل چهارمین عامل مرگ و میر در جهان شناخته میشود.
در سالهای اخیر اقدامات تشویقی و تنبیهی بسیاری برای حل این معضل از سوی دولت و شهرداری صورت گرفت اما هر یک تنها اثرات موقتی بر کاهش آلودگی هوا داشتند.
تعطیلات زمستانی، اجرای طرحهای زوج و فرد، ایجاد محدوده طرحهای ترافیک، افزایش اختیارات سازمان محیط زیست، نوسازی 200 هزار خودروی فرسوده، واردات خودروهای برقی، افزایش کیفیت سوخت و خودروهای داخلی، تهیه سند راهبردی آب و تغییرات اقلیمی و تصویب قانون هوای پاک از جمله راهکارهای کوتاهمدت و بلندمدت به کار برده در کاهش آلودگی هوا بودهاند. اما این معضل همچنان پابرجا بوده و سالانه جان بسیاری از شهروندان را میگیرد.
3- مرگ تدریجی و خشکسالی چند سالی است که بر سر تالابها و دریاچههای ایران سایه افکنده است؛ غافل از اینکه این زیست بومها از درجه بالای اهمیت برای محیط زیست و ساکنان اطراف خود برخوردارند.
خشک شدن تالابها در بسیاری موارد دارای پیامدهای جبرانناپذیری چون به خطر افتادن معیشت ساکنان اطراف تالابها، مشکلات اقتصادی، از بین رفتن فرهنگ بومی و مهاجرت است.
مسئولان و فعالان محیط زیست بارها نسبت به وضعیت تالابها هشدار دادهاند و بروز چنین وضعیتی برای دریاچه ارومیه، گاوخونی، هورالعظیم یا هامون را نتیجه بهره برداریهای نادرست و در نظرنگرفتن حقابه ها عنوان کردهاند.
در این میان نمیتوان تلاشهای دولت یازدهم در احیای دریاچه ارومیه و تشکیل ستاد ویژه برای خروج این دریاچه از بحران را نادیده انگاشت.
در سایه تلاشهای پنج ساله دولت که شامل مدیریت زیست بومی تالابهای کشور و تدوین طرحهای برنامه ریزی در سطوح ملی و منطقهای برای احیای تالابهایی مانند هورالعظیم و شادگان بوده است، بخش زیادی از چالشهای این زیست بومها مرتفع شده است.
اگرچه هنوز تا خروج کامل این مناطق از بحران زمان باقی است اما نگاهی به کارکردهای تالابها چون حفظ تنوع گیاهی و جانوری، ارزشهای فرهنگی، تامین آب، کنترل سیلاب و خشکسالی، پاکسازی هوا، تامین غذا و گردشگری بر ضرورت احیا و حفظ آنها تاکید میکند.
4- خشکسالی و هدررفت منابع آبی کشور نیز یک سر مشکلات زیست محیطی کشور را تشکیل میدهد. تغییرات اقلیمی منجر به تغییر الگوی بارشها در بسیاری از مناطق ایران شده است.
از سوی دیگر مدیریت نادرست منابع آبی، برداشت بی رویه و خارج از ظرفیت آبهای زیرزمینی در دهههای گذشته را سبب شده است.
کاهش بیش از صد متری آبهای زیرزمینی، فرونشست دشتها و فروچاله ها را پدیدار ساخته است. بیش از 80 درصد از منابع آبی کشور در بخش کشاورزی صرف میشود که هنوز به شیوهای سنتی و کم بازده در حال انجام است.
سلسله چالشهای ناشی از کمبود آب و خشکسالی خطر جابجاییهای جمعیتی و به خطر افتادن منابع غذایی را در پی دارد. جنگ آب نیز عبارت تازه وارد به عرصه محیط زیست است که در میانه چالشها، هرازگاهی به گوش میخورد.
به همه چالشهای اشاره شده، از بین رفتن جنگلها، بیابان زایی، فرسایش خاک، آلودگی دریاها، انقراض گونههای جانوری بومی، شکار غیرقانونی، از بین رفتن تنوع زیستی، بالابودن مصرف انرژی و سرانه تولید دیاکسیدکربن را باید افزود.
تنها کورسوی امید در این وضعیت ناگوار، افزایش حساسیت افکار عمومی جامعه به محیط زیست و تلاش مسئولان دولتی برای حل چالشها است.
منبع: ایرنا
نظرات