آینده خودرو تا یک سال دیگر
امروز برجام که نه، بلکه نظم نوین جهانی که حداقل 100 سال برای آن خونها ریخته شده بود در حال دگرگونی است. جنگ سرد در حال شکلگیری مجدد است و اگر آمریکا به بدعهدیها و عهدشکنیهای خود ادامه دهد، مبانی قراردادهای جهانی و به خصوص قوانین تجارت آزاد جهانی با چالشهای جدی روبهرو میشود.
عملکرد ترامپ، که باعث بهبود اقتصاد آمریکا شده است، نظام آمریکا را به سمتی غیرقابل بازگشت در راه حمایتگرایی داخلی برده که بهطور طبیعی تجارت بینالمللی را دچار چالشهای جدی مینماید.
ترامپ به دنبال چیست؟
همچنین دو محور دیگر موفقیت ترامپ در توجه به تولید نفت و توسعه جنگافروزی است. ایجاد التهاب در منطقه خاورمیانه، از هر دو نظر به ترامپ کمک میکند که هم قیمت نفت بالا برود و بالا بودن آن تضمین شود و هم بازار فروش سلاح را در این منطقه ثروتمند تضمین خواهد کرد.
کلیدیترین نقطه فعالسازی و فعال نگهداشتن این التهاب ایران است. بنابراین موضع اخیر ترامپ در خروج از برجام یک مسئله با یک کشور نخواهد بود. در این میان دولت آمریکا با آگاهی تمام از نقاط قوت و ضعف ایران، روی یکی از مهمترین صنایع کشور، یعنی صنعت خودروی کشور تمرکز کرده است و ظاهرا در 2.5 ماه آینده، این صنعت به فهرست تحریمهای جدی آمریکا باز میگردد.
نتیجه این حرکتها در تقریبا بیش از یک سال گذشته تردید سرمایهگذاران خارجی برای سرمایهگذاری در ایران و جدیدا به تنشهای ارزی رسید. البته بهطور طبیعی با اعلام رسمی خروج آمریکا، از این پس مذاکرات سرمایهگذاری توسط شرکتهای بزرگ متوقف خواهد شد. اینکه قراردادهای منعقده تاکنون هم چقدر بخواهد جاری بماند، بستگی دارد که آمریکا چقدر بخواهد قاعده بازی تجارت آزاد جهانی را به چالش بکشاند.
فراموش نکنیم خریدهای بزرگ اسلحه توسط کشورهای عرب خلیج فارس، هر چند که به ظاهر پول به جیب جنگافروزان آمریکایی میریزد و آنها را ثروتمندتر میکند، اما در واقع پتانسیلهای تهدید بر امنیت اروپا را زیاد میکند.
اما در این میان اروپا هم که متوجه بازی کلی آمریکا علیه تجارت جهانی و در کنار آن مدیریت انرژی دنیا، شده است، خیلی تمایل ندارد که با این تنشآفرینیهای خطرناک در منطقه خاورمیانه همراهی کند.
مضاف بر اینکه این اروپا است که در تیررس موشکهای موجود در منطقه خاورمیانه قرار میگیرد و نه آمریکا. فراموش نکنیم خریدهای بزرگ اسلحه توسط کشورهای عرب خلیج فارس، هر چند که به ظاهر پول به جیب جنگافروزان آمریکایی میریزد و آنها را ثروتمندتر میکند، اما در واقع پتانسیلهای تهدید بر امنیت اروپا را زیاد میکند. بنابراین بهنظر میرسد اروپا ضمن حفظ ظاهر دیپلماتیک به این راحتی اجازه نخواهد داد که بیش از این التهاب به وجود آید و برای این منظور ترجیح میدهد که برجام تا آنجا که ممکن است، حفظ شود.
بنابراین دنبال راهحلهایی هستند که بتوانند تجارت با ایران را ادامه دهند. یک روش فعلی استفاده از قوانین بازدارنده است که ظاهرا در تحریمهای 1996 علیه کوبا، استفاده شده و دیگری بیمه کردن شرکتهای کوچک و متوسط خود در کار با ایران است.
این روش دوم، معنایش این است که در صنعت خودرو، به خصوص بخش قطعهسازی، امکان ادامه همکاری در سطح شرکتهای کوچک و متوسط وجود خواهد داشت. در اینجا یادآوری میکنم که معمولا شرکتهای طراحی مهندسی و توسعه فناوری در اروپا از نوع کوچک و متوسط هستند و شرکتهای تامین کننده قطعات و مجموعهها بزرگ هستند. این به معنای پتانسیل چرخش راهبردی از قطعهسازان بینالمللی به سمت انتقال فناوری یا خرید آن است.
نقش چین
در این میان نقش چین بسیار مهم خواهد بود. چین ضمن داشتن ثروت زیاد و روابط با تمام این ابرقدرتها، مسیر بسیار خوبی برای دور زدن تحریمهای آمریکا است، حتی برای اروپاییها.
چین امروزه کشوری است که تقریبا تمام خودروسازیها و قطعهسازیهای بزرگ دنیا، در آنجا تولید دارند و خود آن کشور هم در برخی از فناوریها، دارای اختیار و توان مستقل است. البته هماکنون خود چین هم در حال جنگ بسیار پیچیده از نوع سرد در جبهههای مختلف است.
چین کشوری است که در 20 سال انتهای قرن بیستم با پیچشی بسیار پیچیده روابط با غرب را در جهت توسعه توان اقتصادی خود آغاز نمود و هماکنون به توان دوم دنیا در اقتصاد تبدیل شده است.
سیاست در چین بسیار پیچیدهتر از روسیه پیش میرود و معلوم نیست تا چه زمانی پشت ایران بماند. به نظر میرسد چین شریک قابل اطمینانی نیست. حتی چین در زمینه اقتصادی بیشتر به یک رقیب میماند تا شریک و همکار. چین از یک طرف همکاری با ایران را به عنوان دارنده یک بازار بزرگ ادامه میدهد و حاضر نخواهد بود که بازارها و سرمایهگذاران اصلی خود را که در راس آنها آمریکا قرار دارد از دست دهد. اما همچنان برایش مباحث سیاسی بسیار مهم خواهد بود. بنابراین با توجه به تجربه گذشته، میتوان پیشبینی کرد چین همچنان همکاری خود را با صنعت خودرو و قطعهسازی کشور ادامه میدهد. اما با توجه به آگاهی کامل خود از نقش مهمش در دوران جدید، قطعا هزینههای این همکاری بالا خواهد رفت.
بهنظر میرسد صنعت خودرو قطعا از نظر برنامههای توسعهای که در این سه سال اخیر اختیار کرده بود، با چالشهای جدیای روبهرو میشود.
بدینترتیب همانطور که مشاهده میشود در سطح بینالمللی در رابطه با تحریمها، فعلا دو جبهه وجود دارد که هر کدام دنبال منافع خود است و حتی در صورت پیگیری شدید آمریکا برای تشدید تحریمها، اعمال آنها زمان زیادی لازم است تا اجماع بینالمللی رخ دهد و تمامی درها به روی تولید در کشور، بسته شود.
با مجموعه این تحلیلهای اولیه محیط بینالملل، بهنظر میرسد صنعت خودرو قطعا از نظر برنامههای توسعهای که در این سه سال اخیر اختیار کرده بود، با چالشهای جدیای روبهرو میشود.
اما در مورد تولید با توجه به توان و تجربه مدیران صنعت در شرایط قبل از برجام، میتوان گفت بعید است که تولید و در نتیجه بازار تولید خودروهای داخلی موجود با چالش جدیای در یک سال آینده روبهرو شود.
غفلتهای در صنعت خودرو
اما اینها، تمام ماجرای صنعت خودرو نیست. متاسفانه در سالهای اخیر، بهنظر میرسد که توجه، بیش از حد بهروی عوامل خارجی بوده است. متاسفانه ما در چندین سال گذشته غفلتهای زیادی کردهایم که به نظر می رسد نتایج آنها، تاثیر زیادی در نوع رفتار صنعت و جامعه در ادامه راه خواهد داشت.
بهطور خاص در 15 سال اخیر در دنیا تحولات بسیاری زیادی در فناوری و بهرهوری در دنیا رخ داده است که ما تقریبا از اکثر آنها کمبهره بودهایم؛ اتفاقاتی که در دنیا باعث پایین آمدن قیمتتمام شده محصولات و البته تنوع آنها شده است.
توجه کنیم که منظور از فناوری، فقط فناوریهای سخت نیست. فناوریهایی مانند بانکداری و سرمایهگذاری و مدیریتی هم در این سالها در کنار انواع فناوری استخراج مواد، تبدیل مواد، تولید قطعات و مجموعهها و محصول نهایی، همزمان با ظهور فناوریهای جدید در بخش فروش، خدمات پس از فروش و مدیریت کلیه خدمات در طور عمر محصولاتی مانند خودرو و نهایتا فناوریهای اطلاعاتی و اینترنتی و بهخصوص اینترنت اشیاء، آنچنان تحولاتی را در کشورها ایجاد کردهاند که مفهوم رقابتپذیری در دنیا تغییر کرده است.
تحت این شرایط، اگر تمام تحریمهای ظالمانه مربوط به انرژی هستهای همین امروز کنار میرفت، این عقبماندگی فناوری به ما اجازه تولید رقابتپذیر را نمیداد: عقب ماندگیای که قرار بود بخشی از آن در برنامههای پسابرجامی خودروسازها در صنعت خودرو و قطعهسازی، رفع شود و بخش مهمی دیگری از ان قرار بود در فضای کلی کسبوکار کشور رخ دهد و هماکنون اکثر آن برنامهها در میانه راه است و تا رسیدن به نتیجه راه درازی پیش رو دارند.
حال که تحریمها در حال بازگشت هستند، باید روی تکمیل بخشهایی از این برنامهها که به شدت وابسته به خارج از کشور است، تا جایی که امکان ادامه دارد، تمرکز کرد. اما تمرکز اصلی باید روی توسعه توانمندیها داخلی باشد.
در حالی که صنعت (به طور عام) درمانده تزریق سرمایه است، مردم نمیدانند کجا سرمایهگذاری کنند و این سرمایههای سرگردان، عمدتا تبدیل به موارد غیر مولدی مانند ملک، ارز و سکه ذخیره در خانهها شده است.
بهنظر میرسد آنطور که باید و شاید روی توسعه توانمندیها و بسترهای داخلی کار نکردهایم. متاسفانه در این زمینه هم عدهای فقط آن را ناشی از عدم ورود فناوری از خارج به داخل کشور میدانند. هرچند که نمیتوان موانع ورود فناوری به کشور را کتمان کرد، اما بسیاری از این فناوریها، بهخاطر نوع نگاه ما در کشور جاری و ساری نشده است.
بهعنوان مثال، بهکارگیری شفافیت در نظام بانکی و اصولا جلوگیری از پولشویی، ربطی به تحریمها ندارد و بهنظر میرسد که دستهای رانتخوار و فراریان از مالیات و انواع عوارض که دائما از این عدم شفافیتها بهره میگیرند، نمیخواهند با استفاده از فناوریهای اطلاعاتی که هماکنون در کشور بسترهای اصلی آن وجود دارند، بهره ببرند.
همزمان فناوریهای لازم برای توسعه بورس بهکار نرفته است. نتیجه این امر، بالا ماندن نرخ پول در کشور با وجود حجم زیاد پول و سرمایه در کشور است.
پدیده دیگر وجود همزمان حجم زیاد از سرمایه سرگردان، در عین وجود نیاز جدی به سرمایهگذاری در کشور است. در حالی که صنعت (به طور عام) درمانده تزریق سرمایه است، مردم نمیدانند کجا سرمایهگذاری کنند و این سرمایههای سرگردان، عمدتا تبدیل به موارد غیر مولدی مانند ملک، ارز و سکه ذخیره در خانهها شده است.
از این دست مثالها فراوان است که فناوری کم و بیش وجود دارد، اما بهکار گرفته نمیشود و در نتیجه توسعه لازم را پیدا نمیکند. امروز در کشور انواع فناوریها بهصورت جسته و گریخته یا وجود دارند یا در حال به وجود آمدن هستند. مطلبی که مهم است اراده برای بهکارگیری و تجاریسازی آنها است.
رفتار صنعت در یک سال آینده
بدینترتیب پیشبینی رفتار صنعت در یک سال آینده به شدت وابسته به پیشبینی نوع نگاه مدیران و مسئولان صنعتی و دولتی به فناوریهای مورد نیاز و توسعه هر چه سریعتر آنها و بهبود فضای کسبوکار داخلی است.
اگر مسئولان این جنگ اقتصادی سیاسی را جدی بگیرند و همان قدر که به حل مشکلات بینالمللی توجه می کنند، به حل مشکلات ساختاری در کشور و به کارگیری پتانسیلهای داخلی کشور بپردازند، میتوان از تهدیدهای بهوجود آمده، فرصتهای بسیاری را در توسعه اشتغال، فناوری و فرهنگ کشور ایجاد کرد و نهایتا فرهنگ جهاد و تهاجم به سمت مشکلات را به جای فرهنگ مصرفی فعلی جایگزین کرد.
هر چند که تغییر فرهنگی معمولا زمانبر هستند، ولی معمولا بهانههای تاریخی، میتوانند باعث تغییر ناگهانی فرهنگ شوند. همانطور که انقلاب و جنگ تحمیلی با این کشور، همین کار را کرد.
به نظر میرسد با این همه کاری که روی زمین برای توسعه مانده است، حتی یک ایرانی نباید بیکار بماند. البته در این میان، بهطور طبیعی که از روشهای بهینه اقتصادی بینالمللی دور خواهیم شد؛ اما مگر به غیر از این است که در سالهای گذشته هم عملا نتوانستهایم به معیارهای بینالمللی بهرهوری رقابتپذیر نزدیک شویم.
به نظر میرسد اگر چنین روحیه جهادیای در مدیران نظام و صنعت حاکم شود، اتفاقا صنعت خودرو در این زمینه از دیگر صنایع بسیار جلوتر است و پتانسیلهای توسعه آن بسیار بالا است و میتواند دوباره تحت شرایط جدید، لوکومتیو صنعت و حتی اقتصاد واقع شود.
البته باید به این موضوع توجه داشت که منظور از روحیه جهادی ایجاد رانتهای جدید و بیقاعده و بیقانون و بینظارت نیست. مدیران امروز صنعت و نظام افراد کمتجربهای نیستند و همچنین مردم ما هم به طور متوسط دارای تحصیلات و دانش بسیار بیشتری از گذشته هستند و همزمان فناوریهای اینترت پایه به ما اجازه خیلی تحولات سریع را میدهد.
مهم این است که در کلان صنعت و دولت، افرادی اراده کنند و از تمام توانمندی موجود با دیدگاهی مبتنی بر مقاوت مثبت و نه رقابت در فضای آزاد جهانی، که فعلا فقط حرف و رویایی از دست رفته بیش نیست، استفاده کنند و کل کشور را به کار وا دارند. در این میان باید به مردم و در ساختار حقوقی و اقتصادی به بخش خصوصی اعتماد بیشتری کرد و بخش خصوصی هم باید به جوانترها بیشتر اعتماد کند. باید نگاه خود را که هماکنون تقریبا به طور کامل به سمت خارجیهاست، به سمت توان داخلی ببریم. به امید رشد و شکوفایی صنعت خودرو در سال 97 .
نظرات