سیلاب ذهنی در مقابل طوفان ذهنی
بررسیها نشان میدهد که طوفان ذهنی یا BrainStorming میتواند به طور میانگین 100 ایده در ساعت تولید کند. البته بیشتر این ایدهها به درد نمیخورند. اما سیلاب ذهنی یا BrainSwarming میتواند در 15 دقیقه، 150 ایده موثر به وجود بیاورد. نکته اصلی در مورد سیلاب ذهنی، رسیدن به راهحلی ایدهآل و قابل اجرا است. ما
دکتر تونی مککارفی از دانشگاه هاروارد، اعتقاد دارد که روش طوفان ذهنی، روش خوبی برای حل مسئله نیست. برای همین او و همکارانش، روش سیلاب ذهنی را بهجای طوفان ذهنی ایجاد کردند. روشی که میتواند مسائل را سریعتر و دقیقتر از طوفان ذهنی حل کند.
بررسیها نشان میدهد که طوفان ذهنی یا BrainStorming میتواند به طور میانگین 100 ایده در ساعت تولید کند. البته بیشتر این ایدهها به درد نمیخورند. اما سیلاب ذهنی یا BrainSwarming میتواند در 15 دقیقه، 150 ایده موثر به وجود بیاورد. نکته اصلی در مورد سیلاب ذهنی، رسیدن به راهحلی ایدهآل و قابل اجرا است. ما به 150 ایده نیاز نداریم. در بیشتر موارد تنها یک ایده خوب، کافی است.
طوفان ذهنی کار نمیکند
به احتمال زیاد با روش طوفان ذهن آشنایی دارید و شاید بارها و بارها از آن استفاده کرده باشید. در طوفان ذهنی، گروهی از افراد دور هم جمع میشوند و ایدههایشان را با صدای بلند میگویند. در این مرحله، معمولا ایدهها به نقد گذاشته نمیشوند و هر کس آزادانه ذهنش را بیرون میریزد.
در پایان، یکی از ایدهها (معمولا با رای ) انتخاب میشود. حالا، وقتی با دقت به ایدههای مطرح شده فکر میکنیم، متوجه میشویم که بیشتر وقت خود را تلف کردهایم. اینجا است که گروه به خنده میافتد و بیشتر ایدهها بدون حتی یک رای، کنار گذاشته میشوند. یعنی حتی صاحب ایده هم به فکر خودش رای نمیدهد.
در طوفان ذهنی، بیشتر ایدهها، بدون حتی یک رای کنار گذاشته میشوند. یعنی حتی صاحب ایده هم به فکر خودش رای نمیدهد.
انتخاب نهایی، معمولا اکثر اعضای گروه را راضی نمیکند. به سختی میشود گفت که نتیجه طوفان ذهنی، بهترین نتیجه ممکن است.
سیلاب ذهنی کار میکند
در آکادمی تجارت، میخواستیم کلمه BrainSwarming را ترجمه کنیم. برای آن که دو روش را مقایسه کنیم، ابتدا از طوفان ذهن استفاده کردیم و ایدهها را بر روی کاغذ نوشتیم:
- آشوب ذهنی
- گَله ذهنی
- پرواز هدفمند ذهنها
- کلونی ذهنی
- خرد جمعی
- غوغای ذهنی
- کندوی ذهنی
- جریان ذهنی
- تجمع ذهنها
- ارکستر ذهنی
- همنوایی ذهنی
- …
بعد از آن که ایدهها جمع شد، رایگیری کردیم. کندوی ذهنی به عنوان بهترین ترجمه انتخاب شد. انتخابی که بیشتر افراد گروه، آن را دوست نداشتند.
سپس روش سیلاب ذهن را به کار بردیم. در کمتر از چند دقیقه اولین گزینهها شکل گرفتند. تمام گروه قبول داشت که ترکیب « سیلاب ذهنی» ، به خصوص در مقایسه با «طوفان ذهنی» بهترین انتخاب است.
با چرا آغاز کنیم!
طوفان ذهنی، با « چه چیز » یا What شروع میشود و از همان ابتدا به دنبال راهحل نهایی میگردد. طوفان ذهنی میخواهد 100 اسم را یکجا جمع کند و امیدوار است یکی از این 100 پیشنهاد، اگر خوب نیست، دستکم بد نباشد.
شاید برای پیدا کردن اسم یک مجله، بشود به طوفان ذهنی دل بست. اما فرض کنید قرار است یک راهحل عملی برای حل مشکل ترافیک شهری پیدا کنیم، بعید است که راهحل مسئله به طور تصادفی، بدون تفکر و بحث عمیق به ذهن خطور کند.
بعید است که راهحل مسائل، به طور تصادفی، و بدون تفکر و بحث عمیق به ذهن خطور کند.
در مقابل اولین مرحله از سیلاب ذهنی، فکر کردن به ریشه مسئله (Why) است. در این روش به دقت تعریف میکنیم که هدف از حل مسئله چیست و چرا میخواهیم مشکل را حل کنیم؟ بعد از مشخص کردن چرایی، پیدا کردن راهحل خیلی سادهتر میشود.
میخواهیم برای BrainSwarming یک ترجمه پیدا کنیم. Swarm بیشتر در مورد حرکت گروهی حشرات، حرکت گله، جابجایی تودهای از اشیا، تجمع افراد و هجوم دست جمعی به کار میرود.
چگونه؟ یک مرحله اضافه
بعد از آن که در مورد چرایی مسئله صحبت شد، نوبت آن است که در مورد چگونگیِ «چرا»، (How) صحبت کرد. حالا دیگر مسئله پیدا کردن یک اسم، یک راهحل و یا ترجمهای برای یک کلمه نیست. این بار لازم است در مورد روشهای ایجاد تغییر، صحبت کرد.
کلمه Swarm معنای حرکت و تهاجم دارد. اما این حرکت باید جهت داشته باشد. حرکت در مسیری مشخص. حرکتی که از طوفان قدرتمندتر است. حرکتی که منجر به حل مسئله میشود. خوب است که کلمه پیشنهادی، با طوفان ارتباط داشته باشد.
چه چیز؟ جوابهای ممکن مسئله
با چه وسایلی میتوانیم «چگونهها» را محقق کنیم؟ کدام وسیله ارزانتر است؟ چه امکاناتی داریم؟ ریسک کدام راهحل کمتر است؟
چه کلمهای میتواند این «حرکت جمعی» را توصیف کند؟ راهپیمایی، سیل، سیلاب، هجوم، حمله و ...
حرف ندارد! سیلاب ذهنی!
بررسی موردی
اولین بار، سیلاب ذهنی برای حل مشکل یخزدگی سیمهای برق به کار رفت. کابلهای برق، به خاطر یخزدگی میشکستند و مشکلاتی را به وجود میآوردند. در طوفان ذهنی، روشهای پیشنهاد شده معقول نبودند و میتوانستند خطرناک باشند. مثلا «کسی با دست سیمها را تکان بدهد تا یخ و برف از روی آنها بریزد.»
مرحله اول
چرا میخواهیم یخ سیمها را آب کنیم؟
چون نمیخواهیم با شکسته شدن آنها، جریان برق قطع شود. در این مرحله، مسئله از آب کردن یخهای جمع شده بر روی سیم، به مسئله آب کردن یخ به طور کلی، کاهش پیدا میکند.
مرحله دوم
چطور میشود یخ را آب کرد یا آن را کنار زد؟
به وسیله حرارت، نیروی فیزیکی مثل لرزش، مواد شیمیایی مانند نمک…
مرحله سوم
با چه وسایلی میشود سیمها را گرم کرد؟
سشوار بزرگ، آتش، جریان قوی الکتریکی…
با چه چیزهایی میشود سیم را لرزاند؟
یک پنکه بزرگ، هلیکوپتر، کارگر، زلزله، تفنگ اولتراسونیک…
با چه وسیلهای میشود روی سیمها نمک ریخت؟
هلیکوپتر.
مرحله نهایی
هلیکوپتر دو بار در جوابها آمده است. پس انتخاب خوبی است. سشوار بزرگ یا پنکه بزرگ در دسترس نیست. آتش میتواند خطرناک باشد. نزدیک شدن کارگر به سیمهای مرطوب خطر دارد. در نهایت روشی که به کار گرفته شد همین بود. هلیکوپترها در نزدیک سیمهای برق به پرواز درآمدند و مشکل یخزدگی را به بهترین شکل حل کردند.
مرگ طوفان ذهنی
مجله هاروارد بیزینس ریویو، بر مرگ روش طوفان ذهنی اصرار دارد. اما هنوز مسائلی وجود دارد که با طوفان ذهن قابلحل است. به خصوص در مواردی که به یک فهرست بلندبالا از اسمها و عنوانها نیاز داریم.
تجربه شخصی ما برای ترکیب روش طوفان ذهنی و سیلاب ذهنی جالب بود. در این روش ترکیبی، برای پیدا کردن «چگونگیها» و «چه چیزها» از طوفان استفاده کردیم و بعد مسیر سیلاب را ادامه دادیم و از نتیجه راضی بودیم.
نظرات