پینپوینتینگ یا انتخاب سهم در یک نگاه
اگر بخواهید در بازار سرمایه فعالیت کنید، انتخاب سهم یکی از چالشهای مداوم شما خواهد بود. بیش از 500 شرکت در بورس پذیرفته شدهاند. بررسی تمام این شرکتها آنقدر وقت میگیرد که حتی اگر بتوانید چند سهم ارزنده پیدا کنید، ممکن است دیگر برای خرید دیر شده باشد. در اینجا میخواهیم توضیح بدهیم که چطور
اگر بخواهید در بازار سرمایه فعالیت کنید، انتخاب سهم یکی از چالشهای مداوم شما خواهد بود. بیش از 500 شرکت در بورس پذیرفته شدهاند. بررسی تمام این شرکتها آنقدر وقت میگیرد که حتی اگر بتوانید چند سهم ارزنده پیدا کنید، ممکن است دیگر برای خرید دیر شده باشد. در اینجا میخواهیم توضیح بدهیم که چطور در زمانی بسیار کوتاه میتوانیم سهمهای خوب را غربال کنیم. البته نتیجه این غربالگری سهمهایی نیست که باید خریداری شوند. ممکن است در نهایت از بین 20 شرکت پین شده 4 یا 5 سهم را بخریم. در این مقاله نگاهی میاندازیم به چند نسبت مالی که برای پینپوینتینگ (Pinpointing) سهم به کار میآیند.
عشق در اولین نگاه
بعضی از سهمها به سرعت مشهور میشوند. برای نمونه در ابتدای مهر 1396 سهمهای فایرا و کترام از معروفترینهای بازار بودند. فایرا در طول یک ماه 69 درصد رشد داشت. کترام هم رشد 13.5 درصدی را در یک هفته تجربه کرد. در مقابل سیلام (سیمان ایلام) و دلقما (دارویی لقمان) از جمله سهمهای ضررده بازار بودند.
زمانی بود که بورسیها عاشق شرکتهای سیمانی بودند. اما شرایط تغییر کرد.
فرض کنید قصد دارید بین این چهار سهم (بدون هیچ اطلاعات بیشتری) یکی را انتخاب کنید. انتخاب کدام سهم معقولتر است؟ شاید سهمی که در یک ماه 69 درصد رشد کرده است، ترسناک باشد. شاید دیگر نتواند بیشتر از این گران شود. شاید سهمی که قیمتش نصف شده، حالا ارزنده باشد و بخواهد گران شود.
امروز (سوم مهر) سیلام و فایرا +5% رشد داشتند. یکی از بین بهترینها و دیگری از میان بدترینها. چرا؟ آیا رازی وجود دارد که ما از آنها بیخبریم؟ آیا سیلام و فایرا انتخابهایی مطمئن برای بلندمدت خواهند بود؟ آیا فردا برای خرید این سهمها دیر است؟
صورتهای مالی
بدهی، نشان لیاقت مدیریت
بدهیهای یک شرکت از مهمترین فاکتورهایی است که قبل از انتخاب سهم باید بررسی شود. موضوع بسیار ساده است. فرض کنید میخواهید در درآمد یکی از دوستانتان شریک شوید. یکی هر ماه 5 میلیون تومان درآمد دارد و دیگری 2.5 میلیون. دوست اول باید هر ماه 4 میلیون قسط بدهد و دوست دوم فقط یک بدهی 500 هزارتومانی دارد. انتخاب شریک ساده است، نه؟ در انتخاب سهم هم باید به این فاکتور توجه کنیم. دو نسبت مالی به سادگی نشان میدهد که مدیران شرکت چقدر مراقب ریسک هستند؛ نسبت جاری و D/E.
اول: نسبت جاری
یکی از مهمترین نسبتهای مالی برای غربالگری سهم، نسبت جاری ( current ratio ) است. برای محاسبه این نرخ باید داراییهای جاری را بر بدهیهای جاری شرکت تقسیم کنیم. بدهیهای جاری تمام بدهیهایی هستند که باید در یک سال آینده پرداخت شوند. داراییهای جاری داراییهایی هستند که در کمتر از یک سال نقد میشوند.
سرمایهگذاران علاقهمند به پیدا کردن سهمی با نسبت جاری بالای 1.5 هستند. یعنی شرکت در مقابل هر 1000 تومانی که بدهکار است، 1500 تومان دارایی نقد و شبهنقد داشته باشد.
برای نمونه داراییهای جاری شرکت ارتباطات سیار در 31/3/1396 برابر با 40,379,010 میلیون ریال و داراییهای جاری این شرکت برابر 95,450,745 میلیون ریال است. یعنی نسبت جاری برای این شرکت برابر 0.42 خواهد بود.
این نسبت برای شرکت فولاد مبارکه در تاریخ 31 خرداد برابر 0.97، برای شرکت پتروشیمی مبین 1.3 و برای غلتکسازان سپاهان (چدن) 2.23 است. معمولا سرمایهگذاران علاقهمند به پیدا کردن سهمی با نسبت جاری بالای 1.5 هستند. یعنی شرکت در مقابل هر 1000 تومانی که بدهکار است، 1500 تومان دارایی نقد و شبهنقد داشته باشد.
دوم: نسبت مشهور D/E
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام یا D/E یکی دیگر از نسبتهایی است که میتوانید با یک نگاه بررسی کنید. این نسبت از حاصل تقسیم تمام بدهیها به جمع کل حقوق صاحبان سهام به دست میآید. جمع بدهیهای شرکت همراه برابر ۱۳۸,۵۱۱,۵۶۰ میلیون ریال است. حقوق صاحبان سهام این شرکت ۱۷,۰۲۱,۱۴۵ میلیون ریال است. نسبت D/E برای این شرکت برابر 8.14 میشود.
سرمایهگذاران معمولا به D/E کمتر از 0.5 علاقه دارند.
این نسبت برای مبین برابر 0.92، برای فولاد برابر 1 و برای چدن 0.35 است. سرمایهگذاران معمولا به D/E کمتر از 0.5 علاقه دارند.
سود باکیفیت
شاید شما هم در مورد سود باکیفیت شنیده باشید. مثلا وقتی میگویید فلان سهم P/E (قیمت به سود هر سهم) کوچکی دارد، شاید کسی به شما بگویید «اما سودش باکیفیت نیست». چطور میتوانیم کیفیت سود را تعیین کنیم؟
بورس قمارخانه نیست. قرار نیست در بازار سرمایه شانس خود را امتحان کنیم.
برای این منظور هم میتوانیم یک نگاه سریع به صورت مالی بیندازیم. این بار هم به صورت سودوزیان و هم به صورت جریانهای نقدی نیاز داریم. اول از صورت سودوزیان درآمد خالص (NI) را بخوانید. بعد از صورت جریانهای نقدی مقدار جریان خالص ورود (خروج) وجه نقد ناشی از فعالیتهای عملیاتی ( CFO ) را به دست بیاورید. حاصل تقسیم CFO بر NI باید بزرگتر از یک باشد. هر قدر این عدد بزرگتر باشد، سود باکیفیتتر است.
هر قدر نسبت کیفیت درآمد بزرگتر باشد، سود باکیفیتتر است.
این مقدار برای همراه (بر اساس صورتهای تلفیقی حسابرسی شده به تاریخ 30/12/95) برابر 1.92 است. پس همراه اول (با وجود نسبتهای بد در بدهی) سود بسیار باکیفیتی میسازد. نسبت کیفیت سود برای فولاد 0.96 و برای مبین برابر 0.93 است.
ثبات در سود تقسیمی شرکت
یکی از مهمترین فاکتورها برای انتخاب یک سهم سود تقسیمی آن است. اگر به گذشته شرکت نگاه کنید میبینید که شرکت در هر سال چه مقداری سود (DPS) تقسیم کرده است. یک عامل بسیار مهم در پایداری سود شرکت، نوسانهای کم DPS است. اگر سود تقسیمی در یک سال بسیار زیاد و در سال بعد بسیار کم باشد، به سختی میتوانید در مورد سودآوری آن اطمینان داشته باشید.
دقت کنید که الان نمیخواهیم مقدار ریسک و بازده سهم را حساب کنیم. برای همین میتوانید به سایت TSETMC مراجعه کنید و در یک نگاه سود تقسیمی را بررسی کنید. به سادگی میتوانید دریابید که کدام شرکتها به تقسیم پایدار سود علاقه دارند.
نکته بسیار مهم توجه به تعداد سهام است. فرض کنید شما از یک شرکت 100 سهم 2000 تومانی دارید. ممکن است شرکت فکر کند که این قیمت زیاد است و برخی از سرمایهگذاران از خرید آن میترسند. اگر سهم به دو نیم تقسیم شود (Stock Splitting)، شما 200 سهم 1000 تومانی خواهید داشت. طبیعی است که سود تقسیمی شرکت هم کمتر میشود. برای همین در بررسی تاریخچه DPS باید تعداد سهم کل شرکت را منظور کنید.
پرچم قرمزی به نام P/E
شاید از بین تمام نسبتهای مالی، P/E معروفترین نسبت باشد. این نسبت آنقدر معروف است که در TSETMC در کنار قیمت سهم اعلام میشود.
P/E پایین یعنی قیمت سهم در مقایسه با مقدار سود هر سهم ارزان است. در مقابل P/E بالا ممکن است زنگ خطری باشد از این که قیمت یک سهم بیشازاندازه بالا رفته است و خرید آن ممکن است دیگر به صرفه نباشد.
هر کس ممکن است برای خودش یک P/E بحرانی تعریف کند. در آمریکا P/E=15 به عنوان حد بحرانی پذیرفته شده است. شاید شما به P/E های بالای 10 مشکوک شوید. البته P/E منفی دیگر جای بحث نمیگذارد.
در آمریکا P/E=15 به عنوان حد بحرانی پذیرفته شده است.
عدد مورد نظر شما هرقدر که باشد، بیایید با هم نگاهی به P/E چند سهم بیندازیم. داروسازی داملران 986.2، کاشی حافظ 819.25 و محور خودرو 600.25. نظرتان در مورد این اعداد چیست؟ چرا عدهای حاضرند برای دریافت 1 ریال سود، 986 ریال پرداخت کنند؟ چرا قیمت این سهمها افت نمیکند و P/E در نزدیک عدد 10 یا 15 متعادل نمیشد؟
آیا همه ناداناند، جز من؟
اگر قرار بود P/E تمام داستان یک سهم را تعریف کند، تمام سهمها باید P/E مشابهی پیدا میکردند. فرض کنید عدد تعادلی 15 باشد. اگر P/E یک سهم 15.1 میشد کسی دیگر آن را نمیخرید. یا اگر این نسبت به 14.9 میرسید، تعداد زیادی سرمایهگذار به سمت آن جلب میشدند. در نهایت P/E همواره ثابت میماند.
اگر قرار بود P/E تمام داستان یک سهم را تعریف کند، تمام سهمها باید P/E مشابهی پیدا میکردند.
اما در واقعیت P/E (در تاریخ سوم مهرماه 96) عددی بین 1.94 تا 986.2 است. P/E بالا میتواند خطرناک باشد، اما نه همیشه. در واقع شما باید به این سوال جواب بدهید که دیگران در این سهم چه چیزی دیدهاند که شما ندیدهاید. برای مثال شرکت شیشه و گاز (کگاز) را در نظر بگیرید. آیا P/E برابر با 1.94 آن را جذاب میکند؟ اگر این طور است چرا خریدارها به سمت آن نمیآیند تا قیمت و به دنبال آن P/E رشد کند؟ چه عاملی باعث شده که مردم این سهم را تنها بگذارند؟
میخواهم بگویم P/E بالا همیشه بد یا همیشه خوب نیست. خوبی یا بدی یک سهم به علت بالا یا پایین رفتن P/E بستگی دارد.
PEG یک قدم فراتر از P/E
یکی از نسبتهای بنیادی که اخیرا در بازار ایران هم مرسوم شده، نسبت PEG یا (Price Over Earning Over Growth Rate) است. این نسبت از حاصل تقسیم P/E بر مقدار رشد سود تقسیمی به دست میآید.
برای به دست آوردن PEG میتوانید ابتدا EPS امسال را بر EPS سال قبل تقسیم کنید، آن را از عدد 1 کم کنید و بعد P/E را بر حاصل تقسیم کنید. PEG در حالت عادی نباید از 2 بزرگتر باشد. PEG کمتر از 1 به معنای جذابیت یک سهم است.
PEG در حالت عادی نباید از 2 بزرگتر باشد. PEG کمتر از 1 به معنای جذابیت یک سهم است.
برای روشن شدن موضوع باید یک مثال بزنیم. قیمت سهم مبین 3960 ریال است. EPS این سهم برابر است با 905 ریال. پس P/E برابر 4.39 میشود. EPS سال گذشته این شرکت 710 ریال بود. اگر این دو EPS را بر هم تقسیم کنیم و از یک کم کنیم خواهیم داشت:
27%=1-(905/710)
اگر 4.39 را بر 27 تقسیم کنیم به PEG=0.16 میرسیم. PEG کمتر از یک برای این سهم چندان عجیب نیست. اما نظرتان در مورد سهم تکنو با P/E برابر با 269 چیست؟ EPS این سهم از 2 ریال به 11 ریال رشد کرده است. بر همین اساس مقدار PEG برابر میشود با 0.6 که هنوز کوچکتر از 1 است.
PEG منفی
کسانی که در بازار سرمایه فعال هستند به تجربه دریافتهاند که خبر تعدیل بر قیمت سهم تاثیر میگذارد. اما یک مورد میتواند کمی عجیب باشد. اگر PEG به هر دلیل منفی باشد باید چه کار کنیم؟
در دو حالت ممکن است PEG یک سهم منفی شود. حالت اول آن است که خود P/E منفی باشد. در این صورت حجت بر ما تمام است و سهم را به دلیل ریسک بالا کنار میگذاریم. (البته این تصمیم به میزان ریسکپذیری شما بستگی دارد.)
انتخاب سهم فقط با نگاه کردن به قیمتها کار بسیار دشواری است.
حالت دیگر آن است که سود سهم طی یک سال کاهش پیدا کرده باشد. در این مورد نمیتوان به قطعیت نظر داد. به خصوص بعد از دوران رکود سهمهای زیادی PEG منفی پیدا میکنند. در این حالت بهتر است نرخ رشد برای چند سال سهم را حساب کنیم و از آن میانگین بگیریم. اگر PEG میانگین بین صفر و یک قرار میگیرد، هنوز میشود به سهم امید داشت.
و حالا همهچیز شروع میشود
تا اینجا فقط در مورد نشان کردن سهمها حرف زدیم. بعد از نشان کردن 10 یا 20 سهم میتوانید کار تحلیل را شروع کنید. با یک عامل (نسبت جاری یا PEG) نمیشود یک سهم را خرید یا آن را فروخت.
اما همین که بتوانید از بین 500 سهم به تعداد محدودی انتخاب برسید، مقدار زیادی در وقت صرفهجویی کردهاید. توجه کنید وقتی که برای تحلیل سهم صرف میکنید رایگان نیست. اگر روشی بتواند در زمان شما صرفهجویی کند، به تنهایی برای شما سودآور است، حتی اگر عدد سود شما تغییر محسوسی نکند. کسی که در یک ماه 20 درصد سود کرده با شخص دیگری که همین سود را در یک سال به دست آورده، عملکردی مشابه نداشته است.
نظرات