آیا امکان ورشکستگی بانکها وجود دارد؟
آیا بانکهای ایران در آستانه ورشکستگی هستند؟ به عبارت دیگر، چقدر احتمال دارد که در آیندهای نهچندان دور، ورشکستگی بانکها در ایران از یک نگرانی به یک واقعیت بدل شود؟ خیلیها فکر میکنند نابسامانیِ اقتصادی میتواند دومینو وار از یک بخش به بخشهای دیگر تسری پیدا کند و وقتی این دومینوها به نظامِ بانکی برسند،
آیا بانکهای ایران در آستانه ورشکستگی هستند؟ به عبارت دیگر، چقدر احتمال دارد که در آیندهای نهچندان دور، ورشکستگی بانکها در ایران از یک نگرانی به یک واقعیت بدل شود؟
خیلیها فکر میکنند نابسامانیِ اقتصادی میتواند دومینو وار از یک بخش به بخشهای دیگر تسری پیدا کند و وقتی این دومینوها به نظامِ بانکی برسند، نگرانیهای واقعی تازه شروع میشوند. این افراد فکر میکنند که ممکن است روزی برسد که مردم با تصور ورشکستگی بانکها، برای خارجکردن پولهایشان جلو بانکها صف بکشند و به همین دلیل، بهتر است از حالا به فکر چاره باشند.
در این مقاله به این پرسش میپردازیم که آیا چنین تصویری اساسا قابل اعتنا هست یا نه؟
ترازنامه ناتراز بانکهای ایرانی
ریشه نگرانیها در مورد وضعیت بانکهایِ ایرانی از کجا آب میخورَد؟
برای اینکه به این پرسش پاسخ بدهیم، اول باید ببینیم «ترازنامه بانکی» چیست؟ ترازنامه ( Balance sheet ) در واقع نشاندهنده میزان «بدهیها» در مقابل «مطالبات» است. مثلا، اگر شما ترازنامه مالی میان خودتان و دوست تان را بنویسید، در نهایت معلوم خواهد شد که چه کسی به دیگری بدهکار است و اینکه میزان این بدهی چقدر است.
ترازنامه بانکی هم در سادهترین حالت، متشکل از دو ستون «داراییها» در مقابل «بدهیها» است. ستون «داراییها»، نشان میدهد که یک بانک در واقع چقدر پول دارد (چقدر پول در این بانک جمع شده است.) با این همه، باید توجه داشته باشیم که تمام وامهایی که مردم از بانک گرفتهاند هم در واقع در ستونِ داراییهایِ بانک نوشته میشود، چرا که بانک در واقع به مردم پول قرض داده و فرض بر این است که هر ماه اقساط این وامها را دریافت میکند.
در مقابل، در ستون «بدهیها»، بانک باید سود حاصل از سپردهگذاری مردم را بنویسد. شما در مقابل سپردهگذاری در بانک، انتظار دارید روزانه یا ماهانه سودی دریافت کنید و به همین دلیل، بانک در واقع به شما بدهکار است.
علاوه بر این، بانک به سهامداران خود هم بدهکار است. این سهامداران، سهام بانک را از بازار سرمایه خریداری کردهاند و البته ممکن است در بدوِ تاسیس بانک، در تامین بخشی از سرمایه اولیه مورد نیاز برای آغاز به کارِ آن هم مشارکت کرده باشند.
ترازنامه بانکی | |
داراییها | بدهیها |
«مطالبات تسهیلات»، «مطالبات معوق» و… | «حقوق صاحبان سهام»، «سود حاصل از سپردهگذاری» |
اما مشکل کجا است که خیلیها نگران ورشکستگی بانکها در ایران هستند؟
مشکل اینجا است که ترازنامه بسیاری از بانکهای ایرانی چند سالی است به شدت نامتوازن شده و نقش چیزی که به آن «داراییهای موهومی» گفته میشود، در ستون سمت راستِ ترازنامه بانکها به شدت پررنگ شده است.
بانکداری و سرخ نگهداشتن صورت با سیلی
اما چطور این اتفاق افتاد و چرا بسیاری از بانکها در ایران، به این نقطه رسیدند؟
منظور از ناتراز بودن ترازنامه بانکها و به عبارت دیگر، پررنگشدن نقش «داراییهای موهومی» و «داراییهای منجمد» در ترازنامه بانکها به صورت ساده این است: بانکها پولی ندارند، اما وانمود میکنند که دارند.
وجود «داراییهای موهومی» (داراییهایی که بانکها ندارد اما وانمود میکنند که دارند) می تواند به ناترازی ترازنامههای آنها بینجامد.
فرض کنید زندگیِ مالی شما به نقطه بحران رسیده و نه فقط نمیتوانید از پسِ مخارج خودتان بر بیایید، که به زمین و زمان هم بدهکار هستید. با این همه، همچنان در خانهای چند میلیارد تومانی زندگی میکنید و وانمود میکنید که اوضاعتان حرف ندارد. این تقریبا همان کاری است که بانکها میتوانند با «دارایی موهومی» انجام دهند.
وظیفه و کارکرد اصلی یک بانک این است: از سپردهگذاران پول میگیرد؛ به کسانی که وام میخواهند وام میدهد؛ به سپردهگذاران سود میدهد و البته کارمزد این فعالیتها را هم دریافت میکند. همین و تمام. (البته در اقتصاد اسلامی ، تعریف متفاوتی از بانکداری وجود دارد.)
منظور از ناتراز بودن ترازنامه بانکها و به عبارت دیگر، پررنگشدن نقش «داراییهای موهومی» و «داراییهای منجمد» در ترازنامه بانکها به صورت ساده این است: بانکها پولی ندارند، اما وانمود میکنند که دارند.
بسیاری از بانکهای ایرانی اما در طول چند سال گذشته، به شیوهای متفاوت رفتار کردهاند، شیوهای که آنها را به سمت بحران سوق داده و موجب شکلگیریِ این تصویر شده که ورشکستگی بانکها امری قریبالوقوع است.
از بنگاهداری تا خاصهبخشی
دو عامل اصلی را میتوان به عنوان ریشه بحرانیشدن ترازنامه بانکهای ایرانی در نظر گرفت: «بنگاهداری» و «خاصهبخشی».
وقتی یک بانک به جای «بانکداری» شروع به «بنگاهداری» میکند، یعنی پولی را که از سپردهگذاران دریافت کرده و قرار است با آن به متقاضیان وام اعطا کند و به سهامداران و خودِ سپردهگذاران سود بدهد، در جای دیگری خرج کرده است. مثلا ممکن است بانک در یک معدن سرمایهگذاری کند، یا یک شرکت نفتی تاسیس کند.
تا زمانی که کسبوکارهایی که بانک در آنها سرمایهگذاری کرده سودآور باشند، کسی متوجه مشکل نمیشود. اما زمانی که کسبوکارها سودآوری خود را از دست بدهند، بانک به دردسر میافتد، چون راهی برای پسدادنِ مطالبات (که در ستونِ «بدهیها» نوشته میشوند) ندارد.
با رونقگیریِ حیرتآور بخشِ مسکن در سالهای انتهاییِ دهه 1380 و سالهای ابتداییِ دهه 1390، برخی بانکهای ایرانی هم به دنبال کسب سود، سرمایههای خود را وارد این بخش کردند. با این همه، وقتی بخش مسکن درگیرِ رکود شد، سرمایه بانکها هم در این بخش گیر کرد و به اصطلاح «منجمد شد».
این مقایسه کمک میکند ابعادِ اقدام نادرست بانکها در مورد بنگاهداری در حوزه مسکن را درک کنید: تخمینهای وزارت راهوشهرسازی در بهار 1398 نشان میدهد که در این زمان، حدود 725 هزار میلیارد تومان از داراییِ ایرانیها (مردم، بانکها، موسسهها، شرکتهای خصوصی، دولتی و خصولتی) فقط و فقط در خانههای خالی گیرکرده است.
علاوه بر این، بسیاری از مفسدین اقتصادی وامهای کلانی از بانکها گرفتهاند و از بازپرداخت این وامها سر باز میزنند. در اینجا هم بانک نمیتواند بخشی از دارایی خود را پس بگیرد و باز هم بخش دیگری از داراییاش به دلیل این «خاصهبخشی» به برخی افرادِ خاص، «منجمد» میشود. برآوردها نشان میدهند که میزان «مطالبات معوق» بانکها (یعنی وامی که داده شده اما نمیشود آن را پسگرفت) در پایان سال 1397، به بیش از 100 هزار میلیارد تومان رسید.
امان از این نگرانیهایِ هر دم فزاینده
حجم نقدینگی کشور در بهار 1398 به حدود 2000 هزار میلیارد تومان رسید. در سالهای اخیر، به طور سنتی حدود 97 درصد از مجموع نقدینگی کشور در مجموعه نظام بانکی و مالی کشور در گردش بوده است. به عبارت سادهتر، حدود 1940 هزار میلیارد تومان از تمامِ نقدینگیِ ایرانیها، در نظام بانکی در گردش است.
گزارشهای رسمی از وضعیت بسیاری از بانکهای ایرانی، نشان از آن دارند که ترازنامه این بانکها به شدت مشکلدار است و در واقع، میزان بدهی بانکها از میزان «دارایی» آنها بیشتر شده است. اما آیا این میتواند به معنی آن باشد که ورشکستگی بانکها در ایران واقعا نزدیک است؟
در شرایطی که نرخ بالای تورم موجب افت ارزش داراییهای ریالیِ مردم میشود، خیلیها راهحل را در تبدیلِ سریعِ داراییها به کالا میبینند. اگر شما به جای داراییِ ریالیِ خودتان در بانک، یک خانه خریده باشید، احتمالا فکر میکنید سود کردهاید یا اینکه دستکم جلوی ضرر را گرفتهاید.
علاوه بر این، آنهایی که بیشتر تحتتاثیر شایعات هستند، فکر میکنند همه در حال هجوم به بانکها هستند تا پولشان را سریعتر نقد کنند و به همین دلیل، ممکن است ورشکستگی بانکها را خطری بزرگتر از چیزی ببینند که در واقع هست.
نگران نباشید، بانکها ورشکسته نمیشوند
اما برگردیم به پرسش اصلی: آیا امکان ورشکستگی بانکها در ایران وجود دارد؟
از نظر تئوریک، اگر همه مردم پولهایشان را از بانکها بیرون بکشند، بانک ورشکسته میشود. اما چنین رخدادی عملا غیرممکن است.
ورشکستگی بانکها توهم است، چرا که پولی را که از بانک بیرون میکشیم، احتمالا در نهایت در یک بانک دیگر میگذاریم.
اول اینکه مجموعه نظام بانکی (اعم از خودِ بانکها و همینطور بانک مرکزی) هیچوقت اجازه نمیدهند کار به این نقطه برسد. همه بانکها از بدو تاسیس، نزد بانک مرکزی سپردهگذاری کردهاند (موسوم به سپرده قانونی). بانک مرکزی میتواند در شرایط سخت، از همین محل به بانکهای در آستانه ورشکستگی کمک کند. علاوه بر این، بانک میتواند میزان برداشت از سپردههای اشخاص را به مدت مشخصی محدود کند. (مثلا شاید نتوانید بیش از روزی 200 هزار تومان برداشت کنید.)
دوم اینکه فرض کنید گروه کثیری از مردم بر اثر نگرانیهایِ سیاسی، برای خالیکردن حسابهای خود به بانکها هجوم بیاورند و پولشان را از بانک بیرون بیاورند. به نظر شما باید با این پول چه کنند؟ آیا میتوانند تمام پولشان را به طلا، دلار، اتوموبیل، مسکن و یا لوازمخانگی و تنماهی تبدیل کنند؟
همین که حدود 97 درصد از تمامِ نقدینگیِ کشور در مجموعه نظام بانکی و مالی کشور در گردش است، یعنی اکثر مردم در نهایت باز هم پولشان را به بانکها (در اینجا بانکهایِ مطمئنتر) بر میگردانند. در بلندمدت، مردم نمیتوانند «ریال» را در بالش و زیر پتو قایم کنند و عقلانیت اقتصادی هم میگوید که این کار فایدهای ندارد.
از نظر تئوریک، اگر همه مردم پولهایشان را از بانکها بیرون بکشند، بانک ورشکسته میشود. اما چنین رخدادی عملا غیرممکن است.
وقتی شما خانهای یک میلیارد تومانی میخرید، احتمالا هیچوقت یک میلیارد تومان اسکناس را عملا نمیبینید، بلکه این پول از حسابهای بانکی مختلفِ طرفِ خریدار، به حساب طرفِ فروشنده «منتقل» میشود. در واقع، پول عمدتا از یک بانک به بانکی دیگر جریان پیدا میکند و وضعیت هرقدر هم نگرانکننده باشد، باز هم همین اتفاق میافتد. (جالب اینجا است که حتی در اقتصاد ونزوئلا با تجربه ابرتورمهای عجیب، نظام بانکی همچنان پابرجا است.)
به این ترتیب، اگر حتی این فرضِ محال حقیقت داشته باشد که یک ورشکستگیِ همگانی و زنجیرهای در راه است، باز هم احتمالا نظام بانکی آخرین جایی است که ورشکست میشود.
نظرات