فناوریها چرا شکست میخورند؟
همه فناوریها همیشه در یک جهت (رو به بهبود و پیشرفت) حرکت نمیکنند و بسیاری از آنها، به دلایل مختلف شکست میخورند. حدود یک قرن پیش تصور میشد که تا سال 2000 میلادی، همه خانهها یک ربات خدمتکار خواهند داشت. با این همه، امروز نه فقط چنین چیزی محقق نشده، که بسیاری نگران آن هستند
همه فناوریها همیشه در یک جهت (رو به بهبود و پیشرفت) حرکت نمیکنند و بسیاری از آنها، به دلایل مختلف شکست میخورند.
حدود یک قرن پیش تصور میشد که تا سال 2000 میلادی، همه خانهها یک ربات خدمتکار خواهند داشت. با این همه، امروز نه فقط چنین چیزی محقق نشده، که بسیاری نگران آن هستند که پیشرفت هوش مصنوعی به «طغیان رباتها» ختم شود.
اما برخی فناوریها، چرا شسکت میخورند؟
از میدان نبرد تا خانه مادربزرگ
اجازه بدهید پیش از هر چیز به سراغ فناوریهایی برویم که نه فقط شکست نخوردهاند، که عمر طولانی داشتهاند. این قبیل فناوریها، شاید بتوانند شاخصی باشند برای تشخیص اینکه کدام فناوریها می توانند در آینده موفق از آب در بیایند.
بسیاری از فناوریها، در ابتدا برای مصارف دیگری طراحی شده بودند و بعد، تغییر مسیر دادند و به زندگی روزمره ما وارد شدند. تعداد این فناوریها آن قدر زیاد است که شاید تهیه فهرست کاملی از آنها هم خودش کاری زمانبر باشد! اما بیایید نگاهی به بعضی از فناوریهایی بیندازیم که راه خودشان را از میدانهای نبرد، به خانههای ما باز کردهاند:
- اینترنت: اینترنت به عنوان روشی برای تبادل اطلاعات در ارتش آمریکا، جایی در حوالی سال 1977 شکل گرفت. حالا اما یخچالهایی که به اینترنت متصل هستند و میتوانند گزارشی بدهند از وضعیت غذایی که در آنها گذاشتهاید، کاملا پیشپاافتاده به نظر میرسند.
- سامانه موقعیتیاب جهانی ( GPS ): این فناوری هم از اوایل دهه 1990 و از دلِ تحقیقات نظامی آمریکاییها بیرون آمد. آن زمان، نظامیها موقعیتیابیِ دقیقتر میخواستند اما حالا، هر بار که سوار هواپیما میشوید و یا برای دوستتان «لوکیشین» میفرستید، شاید بد نباشد درودی هم به همین نظامیها بفرستید!
- پهپاد ( drone ): «پرندههای هدایتپذیر از راهِ دور» هم در شکل امروزیشان محصول دهه 1990 هستند. ارتش آمریکا برای بمباران و یا انجام عملیات شناسایی در میدان نبرد، از این فناوری استفاده میکرد. اکنون اما این فناوری برای «عبور» و یا «حمل» بار از مسیرهایی که برای انسان خطرناک تلقی میشود، مورد استفاده قرار می گیرد و کار بر روی «تاکسی هواییِ» مبتنی بر پهپادها هم شروع شده است.
- غذای کنسرو شده: این یکی را هم فناوری به حساب میآوریم؟! در واقع بله. تهیه غذای مقوی و فاسدنشدنی برای سربازان در میدان نبرد در زمان جنگهای ناپلئون (بین 1803 تا 1815 میلادی)، یک مشکل تمام عیار بود. کنسروها از همینجا شکل گرفتند و فقط کافی است تصور کنید که چه انقلابی ایجاد کردند!
حالا برویم به سراغ فناوریهایی که «ممکن است» روزی شکست بخورند.
تا 10 سال پیش کمتر کسی فکر میکرد که رویای ساخت «تاکسیهای پهپادی» روزی محقق شود.
دستیارهایی که میشود سر کارشان گذاشت
فناوری «دستیار شخصی هوشمند» (intelligent virtual assistant یا IVA) یکی از فناوریهایی است که همزمان، هم امیدواری زیادی برانگیخته و هم نگرانیِ فراون. « Google Assistant»، « Amazon Alexa» و « Siri»، تنها سه مورد از معروفترین دستیارهای شخصی هستند که میتوانید برای انجام امور شخصیتان روی آنها حساب باز کنید.
تصور طراحان این دستیارهای شخصی این بوده که مالک این فناوری، از آن برای تدوین قرارهای ملاقات، یادآوری برنامهها، ارسال و دریافت ایمیل و حتی هماهنگکردن زمان مراجعه به پزشک کمک میگیرد. با این همه، برخی بررسیها نشان میدهند که بخش عمدهای از افراد، از این فناوری برای سرگرمشدن (پرسیدن سوالات احمقانه) استفاده میکنند.
ممکن است بگویید این یک روش مرسوم در دنیای تجارت است که در مورد دستیارهای هوشمند هم مورد استفاده قرار میگیرد: اختراعی هر چقدر ناکامل و پر از ایراد را به بازار بفرست تا مردم از آن استفاده کنند و بعد کمکم آنها را به سمت استفاده درست از آن کالا سوق بده.
با این همه، آیا تضمینی هست که این روش در مورد دستیارهای شخصی هوشمند حتما جواب میدهد؟
خیلیها نگرانند که با هوشمندتر شدن این فناوری، ممکن است گوشی شما بتواند اثری بیش از یک دستیار بر شما داشته باشد و مثلا، به صورت سرخود، بعضی از تماسهایِ ورودی به شما را مسدود کند. به همین دلیل، خیلیها این فناوری را از همین حالا یک فناوریِ شکستخورده به حساب میآورند.
پارادوکس «لوازم پیشگیری جنسی»
اما رویکرد توزیع یک فناوری با یک هدف فرعی و بعد اصلاح آن هدف، همیشه هم کارگر نمیافتد.
توزیع «لوازم پیشگیری جنسی» رایگان در برخی کشورهای آفریقایی به قصد کاهش میزان ابتلا به ایدز، در مواردی نتیجه عکس داد. پیشبینی این بود که با توزیع گسترده و رایگان این لوازم در داروخانهها، مدارس و حتی سطح شهر، مردم ترجیح میدهند حتما از آنها استفاده کنند.
با این همه، پس از مدتی، هر چند تعداد لوازم پیشگیری عرضهشده افزایش پیدا کرده بود، تغییر معناداری در کاهش تعداد موارد ابتلای جدید به ایدز مشاهده نشد. پیداکردن علت این موضوع همه را شگفتزده کرد: مردم این لوازم رایگان را نه در مواقعِ آمیزش جنسی، که برای مقاصدی مانند روکشکردن تلفنهمراه، به عنوان کِشِ موی سر و امثال آن، مورد استفاده قرار میدادند.
خوابیدن در ماشینهایی که رانندگی را دوست دارند!
علاوه بر این، فناوریهایی هم هستند که امروز بسیار نوآورانه به نظر میرسند، اما میتوان نشان داد که ممکن است در آیندهای نهچندان دور، دچار مشکل بشوند.
بسیاری از افراد رانندگی را دوست ندارند، چرا که مجورند در ترافیک صبحگاهی، در ردیف ماشینها دائم کلاچ و ترمز کنند و در نهایت، در کوچههای مالامال از ماشین، به دنبال جای پارک بگردند. من شخصا ترجیح میدهم با تاکسی، مترو و اتوبوس به محل کارم بروم و در راه هم معمولا کتاب میخوانم. (سال گذشته حداقل 15 کتاب را در همین وقتهای «اضافه» تمام کردم.)
«اتوموبیلهای خودران» دیگر یک رویا نیستند، اما آیا ممکن است این فناوری هم شکست بخورد؟
خبرِ خوب برای من و امثال من این است که تا تجاریسازیِ تمام عیارِ فناوری «اتوموبیلِ خودران» (Self-driving car) راه درازی نمانده است و پیشرفتها در این حوزه، روزبهروز بیشتر میشوند. با این همه، این داستان را میتوان با یک خبرِ بد تمام کرد.
خبر بد میتواند این باشد: فناوری «اتوموبیلهای خودران» ممکن است به چیزیِ ضد خود بدل شود.
اثر شبکه منفی
فرض کنید تولید «اتوموبیلهای خودران» به اندازهای ارزان شده که خرید این قبیل خودروها همهگیر شده است. شما و تمام کسانی که تا دیروز با اتوموبیل شخصی یا مترو سر کار میرفتید (و معمولا هم دیر میرسیدید!) حالا میتوانید سوار «اتوموبیل خودرانی» بشوید که تازه خریدهاید و برنامهریزی میکنید که یک ساعت هم در طول راه بخوابید. اما احتمالا مجبور میشوید بیشتر از یک ساعت بخوابید!
ماجرا از این قرار است که اگر همه ما «اتوموبیل خودران» داشته باشیم، احتمالا همه ما هم ترجیح میدهیم دیگر از وسایل حملونقل عمومی استفاده نکنیم. به این ترتیب، خیابانها پر میشوند از «اتوموبیلهای خودران» و کلاچ و ترمزکردنی که قرار بود با این اتوموبیلها از شر آن فرار کنیم، جای خود را به ترافیکهای طولانیتر و طولانیتر میدهد.
بر اساس «اثر شبکه منفی» (negative network effect)، وقتی تعداد استفادهکنندگان از یک کالا افزایش پیدا میکند، ارزش آن کالا به تدریج کمتر و کمتر میشود: وقتی در حاشیه یک شهر خانه خریدهاید، دوست دارید خانههای بیشتری در اطراف شما ساخته شود تا محله شما «جان بگیرد»، اما با شلوغتر شدن محله، به این فکر میکنید که به یک محله «خلوتتر» بروید تا از سر و صدای اطرافیان فرار کنید!
اگر می خواهید در مورد «اثر شبکه منفی» بیشتر بخوانید، اینجا را کلیک کنید.
ماجرای «ترانوس» و خانم فریبکار
ماجرا اما میتواند از این هم فراتر برود: وعده ایجاد برخی فناوریها ممکن است از اساس «فریب» باشد.
شرکت استارتاپیِ « ترانوس » در آمریکا که کسی مانند «بیل گیتس» آن را بزرگترین «افتضاح» در دنیای استارتاپها میداند، نمونهای از فریبکاریِ سطوحِ پیشرفته فعالان حوزه فناوری است. «الیزابت هولمز»، بنیانگذار این شرکت که در زمان آغاز به کار آن 19 سال بیشتر نداشت، صحبت از فناوریای کرده بود که بر اساس آن، یک دستگاه ساده و خوشساخت، میتوانست با نمونهگیری از خون شما، اطلاعاتی حیاتی در مورد وضعیت سلامتیتان به شما بدهد.
ارزش «ترانوس» در سال 2013 به حدود 10 میلیارد دلار رسید و هولمز به یک ستاره دنیای استارتاپ و کسبوکار بدل شد. با این همه، میزان فریبکاری او به اندازهای بود که ممکن است حیرتآور به نظر برسد: «ترانوس» نمونه خونهای دریافتشده را با استفاده از فناوریها و دستگاههایی که همین حالا هم موجود هستند، آنالیز میکرد و سرمایهگذاران فکر میکردند دستگاهِ رویایی او دارد به ثمر میرسد!
ماجرای شرکت «ترانوس» در آمریکا، به نگرانیها از فریبکاری در حوزه فناوری دامن زده است.
برای عاشقان فناوری، این اتفاق احتمالا چند درسِ کلیدی خواهد داشت: اول اینکه نمیشود به صرفِ عملی جلوهدادن یک ایده، آن را قابل دستیابی تلقی کرد. دوم اینکه سرمایهگذاری بر روی حوزههای مرتبط با جان انسانها چقدر دلهرهآور است. (اگر «ترانوس» روی پهپادها کار میکرد و شکست میخورد، احتمالا تا این حد جنجالی نمیشد.)
زندگی در دنیای «ماتریکس»
نگرانیها در مورد اینکه شاید فناوریهای مد نظر ما در نهایت به نقطهای برسند که ما نمیخواهیم یا فکرش را نکردهایم، نگرانیای است که پیش از من و شما، نظر بعضی از دانشمندان برجسته و کارآفرینان پیشرو در جهان را هم به خود جلب کرده است.
استیفن هاوکینگ (Stephen Hawking)، فیزیکدانِ فقید انگلیسی و ایلان ماسک (Elon Musk)، کارآفرین مشهورحوزه فناوری در آمریکا، هر دو از کسانی هستند که نسبت به سناریویِ «چیرگی هوش مصنوعی» (AI takeover) هشدار داده اند.
بر اساس این سناریو، اگر هوش مصنوعی به سمتی برود که بتواند به شیوه تفکر انسان نزدیک شود، با توجه به ماهیتی که دارد، انسان را به نابودی و بردگی میکشاند. این مشابه اتفاقی است که در دنیایِ خیالیِ فیلم «ماتریکس» شاهد آن بودیم: جهانی که در شورش رایانهها علیه خالقانِ آنها نابود شده و انسانهایی که این تغییر از حافظهشان پاک شده است!
اما آیا هوش مصنوعی واقعا ممکن است به چنین سمتوسویی کشیده شود؟
این سناریوهای ترسناک مبتنی بر طرز تفکری هستند که آن را «انسانانگاری» (Anthropomorphism) مینامیم. «انسانانگاری» به این معنا است که ما به رویدادها، پدیدهها و چیزهایی که انسان نیستند، خصلتهای انسانی نسبت بدهیم. مثلا ممکن است بگوییم «طوفان خیلی خشمگین بود».
واضح است که دلیلی ندارد هوش مصنوعیِ اختراع شده به دست ما، حتما مثل خودِ ما باشد! انسان به دنبال به بردگیکشاندن موجودات و سوءاستفاده از آنها است، اما دلیلی ندارد روباتها هم همین روند را دنبال کنند. با این همه، نفسِ نگرانی در مورد «چیرگی» هوش مصنوعی، احتمالا همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند.
پیشبینی: فناوریها کِی شکست میخورند؟
«اثر لیندی» (Lindy effect)، یکی از ابزارهای مفهومیای است که میتواند به ما کمک کند طول عمرِ احتمالی یک فناوری را حدس بزنیم.
با استفاده از «اثر لیندی» البته نمیتوانیم تغییر شکل فناوریها را به شکل دقیق حدس بزنیم. مثلا، همزمان با اختراع بالگرد در دهه 1940 میلادی، الزاما نمیتوانستیم نتیجه بگیریم که روزی «پهپادها» (به عنوان نوادگان بالگردها) برای رساندن بستههای پستی به درِ خانه مشتریان مورد استفاده قرار میگیرند. استفاه از تاکسی پهپادی خودران (self-flying drone taxi) هم چیزی نبود که تا همین 10 سال پیش به ذهنِ هر کسی برسد.
اما منظور از «اثر لیندی» چیست؟ به بیان ساده، هر چه از عمر یک موجود زنده بیشتر گذشته باشد، احتمال مرگِ او بیشتر میشود، اما این در مورد فناوریها برعکس است.
آیا الزاما میتوان فناوریای را که یک بار شکست خورده، برای همیشه از رده خارج شده در نظر گرفت؟
انسان هر چقدر پیرتر باشد، با احتمال مرگ بالاتری (بر اثر ابتلا به سرطان، زوال عقل، سکته قلبی و…) روبهرو است. در مقابل، اگر یک فناوری 10 هزار سال دوام آورده باشد، «احتمالا» همچنان دوام خواهد آورد. (دقت کنید که این یک اصلِ بدون خطا نیست.)
نیاکان ما از چرخ به عنوان یک فناوریِ انقلابی استفاده میکردند و پیشرفتهترین خودروهای امروزی و حتی رویاییترین جتهای جنگی هم هنوز چرخ دارند. از طرفی مصریهای باستان بر روی کاغذهایی مینوشتند که از نظر فناورانه، تفاوت چشمگیری با کاغذهای امروزی نداشتند. «چرخ» و «کاغذ»، احتمالا همچنان در فهرست فناوریهای مورد استفاده ما باقی خواهند ماند.
در مقابل، اختراعاتی مانند «تلگراف» یا «دستگاه فکس»، عمر بسیار کوتاهی داشتند. (این را با تلفن مقایسه کنید که تغییر شکل داده اما از بین نرفته است.)
پیشبینیِ اینکه کدام فناوریها شکست میخورند و کدامها نه، کار بسیار دشواری است. اما یک چیز واضح است: بسیاری از فناوریهایی که امروز به آنها امید بستهایم، ممکن است تا یک دهه آینده به یک «رویاپردازی شکستخورده» بدل شده باشند.
نظرات