گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی؛ آینده صنایع نفتی چگونه است؟
گرمایش کره زمین و تغییرات اقلیمی ناشی از آن امروز دیگر یک مسئله جدی است. ازاینروی جهانیان به دنبال انجام اقداماتی برای کاهش تولید گازهای گلخانهای یا حذف آن از جو زمین هستند. در این میان برخی انگشت اتهام را البته بهدرستی به سمت صنایع نفتی نشانه رفتهاند؛ زیرا این صنایع نفتی بیش از هر
گرمایش کره زمین و تغییرات اقلیمی ناشی از آن امروز دیگر یک مسئله جدی است. ازاینروی جهانیان به دنبال انجام اقداماتی برای کاهش تولید گازهای گلخانهای یا حذف آن از جو زمین هستند. در این میان برخی انگشت اتهام را البته بهدرستی به سمت صنایع نفتی نشانه رفتهاند؛ زیرا این صنایع نفتی بیش از هر صنعت دیگری از تولید گاز دیاکسید کربن سود کردهاند.
چنین اتفاقهایی باعث شده است صنایع نفتی از یک آینده بدون نفت احساس خطر کنند. به همین دلیل هم آرامآرام در حال سرمایهگذاری در حوزه انرژیهای سبز هستند.
متان در صنایع نفتی
تجمع یا افزایش غلظت گازهای گلخانهای در جو زمین، باعث بهدامافتادن گرمای خورشید در اتمسفر و افزایش دمای آن میشود. به این قابلیت بهداماندازی گرما، جذب تشعشعات خورشید و جلوگیری از خروج آن، اثر گلخانهای گفته میشود. هر گازی تا حدی اثر گلخانهای دارد.
مهمترین گازهای گلخانهای که باعث افزایش دمای اتمسفر شدهاند، بخارآب، دیاکسید کربن و متان است.
اثر گلخانهای گاز متان، ۲۵ برابر گاز دیاکسید کربن است. به همین دلیل با وجود اینکه غلظت آن در جو زمین در قیاس با دیاکسید کربن و بخارآب کمتر است، اثر آن چشمگیر است.
خود بخارآب که غلظت آن بیش از هر دوی اینهاست، عملا میزان گرمایش زمین را دو برابر میکند؛ اما اینکه چرا در بین بقیه گازهای گلخانهای کمتر به آن پرداخت میشود، نیازمند یک مقاله دیگر است.
دیاکسید کربن منابع متعددی دارد. ۱۴ درصد این گاز از حملونقل شامل خودروهای سواری، هواپیماها، کشتیها و قطارها و حدود ۲۵ درصد نیز از تولید الکتریسیته حاصل میشود.
خودروهای سواری با سوزاندن بنزین و گازوئیل و هواپیماها با سوزاندن نفت سفید، گاز دیاکسید کربن تولید میکنند. در صنعت تولید برق نیز نیروگاهها با سوزاندن نفت کوره، گاز طبیعی و زغالسنگ این گاز را تولید میکنند.
در این میان اصلیترین صنایعی که از این حجم سوختهای فسیلی سوزاندهشده سود میکنند، صنایع نفتی هستند. صنایع نفتی شامل شرکتهای استخراج و پالایش نفت.
رشد صنایع نفتی
صنایع نفتی که از زمان کشف نفت به وجود آمدهاند، در قرن نوزدهم و بیش از رشد شرکتهای فناوری همواره ثروتمندترین شرکتهای دنیا بودهاند.
بهجرات هم میتوان گفت این صنایع نفتی همواره از نبود توجه به مسئله گرمایش کره زمین سود بسیاری کردهاند؛ زیرا وقتی کسی توجهی به تولید گازهای گلخانهای و گرمشدن کره زمین نکند، کسی هم دلیلی بر استفادهنکردن از سوختهای فسیلی نخواهد داشت، سوختهای فسیلی که تامینکننده آنها همین صنایع نفتی بودهاند.
از آنسو خود فعالیتهای مربوط به استخراج و فرآوری نفت باعث تولید گازهای گلخانهای میشود. همواره مقدار زیادی گاز متان از چاههای نفت بیرون میآید. در گذشته این گاز متان مستقیما وارد اتمسفر میشد اما به دلیل فشارهای گروههای محیطزیستی و البته دولتها، این گاز متان و گازهای دیگری که همراه نفت بیرون میآیند، در فلرهای نفتی سوزانده میشوند.
سوزاندن متان در فلرها با اینکه مانع از ورود متان به جو زمین میشود اما خود باعث تولید دیاکسید کربن میشود.
از سال ۱۹۹۲ که پیمان اقلیمی کیوتو برای کاهش گازهای گلخانهای امضا شد، تقریبا هیچ کشوری اجرای آن را جدی نگرفته است. اگر هم اقداماتی در راستای این پیمان انجام شده، جزئی و در حد همین سوزاندن متان همراه نفت بوده است.
یکی از دلایلی که هیچ دولتی پیمان کیوتو و هشدارهای محیطزیستی دیگری را اجرا نکرده است، لابی صنایع نفتی است. شرکتهای نفتی همواره درآمدهای زیادی داشتهاند. درآمد زیاد آنها بخش زیادی از درآمد دولتها که از مالیات روی شرکتهای نفتی به دست میآید. این درآمد زیاد دولتها از صنایع نفتی و طبعا تعامل دائمی این شرکتهای ثروتمند با دولتها باعث شده است که شرکتهای نفتی لابیهای قدرتمندی با دولتها داشته باشند.
این نکته علیرغم آن است که برخی از کشورهای صنایع نفتی منحصرا در دست دولت هستند.
اشتغالزایی و زیرساختهایی که برای استفاده از محصولات نفتی در بخشهای گوناگون ایجاد شدهاند همراه با همین لابیهای قدرتمند باعث شده است که هرگونه تصمیم دولت مبنی بر کاهش رد پای کربن هر کشوری، در نطفه خفه شود.
صنایع نفتی لاجرم عوض میشوند
این داستان در حال تغییر است. فشارهای فعالان محیطزیست و گروههای حامی زمین در سالهای اخیر و بهخصوص پس از پیمان اقلیمی پاریس در کنار اثرات مستقیم تغییرات اقلیمی ناشی از گرمایش کره زمین مثل خشکسالی و کاهش بارش و آتشسوزی شدید جنگلها در مناطق مختلف جهان خصوصا کشورهای ثروتمند مثل استرالیا، افزایش شدید سرمای زمستانی در اروپا و افزایش تعدد و شدت طوفانیهای اقیانوسی در سواحل شرقی آمریکا، باعث شده است تا اذهان عمومی مسئله گرمایش زمین و لزوم کاهش یا حذف تولید دیاکسید کربن و دیگر گازهای گلخانهای را جدیتر بگیرند.
همین قضیه باعث شده تا برخی از سرمایهگذاران، سراغ سهام شرکتهای نفتی نروند. تحلیلگران متعددی هم به علت همین اتفاقات، این نکته را مطرح کردهاند که در نهایت با افزایش منابع سبز انرژی در جهان، درآمد شرکتهای نفتی در طی ده تا پانزده سال آینده کاهش خواهد یافت که همین تحلیل بیشازپیش سرمایهگذاران را از خرید سهام شرکتهای نفتی فراری میدهد و باعث کاهش ارزش آنها میشود.
این قضیه تا حدی پیش رفته است که طبق نظرسنجیها، افراد جوانی که میخواهند برای آینده خود برنامهریزی کنند، داشتن شغل در صنایع نفتی را دیگر جذاب نمیدانند.
اقتصاد جهانی تا سال ۲۰۵۰ باید بهنحوی تغییر کند که میزان انتشار دیاکسید کربن تولیدی را به صفر برساند. این مسئله نه یک رویا و نه یک ایدئولوژی، بلکه واقعیتی مهم و ضروری است و درصورتی که عملی نشود خطر از بین رفتن زمین و انقراض موجودات زنده روی آن از جمله ما انسانها را به همراه دارد.
به همین دلیل صفرکردن تولید گاز دیاکسید کربن تا سال ۲۰۵۰ پروژهای نیست که به قول خارجیها شکست در آن یک گزینه باشد. ازاینروی صنایع نفتی لاجرم باید تغییر کنند وگرنه آرامآرام از بین خواهند رفت.
صنایع نفتی پیشقراول انرژیهای سبز
امروزه دیگر شرکتهای نفتی منکر ارتباط بین گازهای گلخانهای، گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی نیستند. در اصل دیگر این شرکتها نهتنها برای مقابله با اقدامهای دولتها جهت کاهش رد پای کربن لابی نمیکنند، بلکه تلاش میکنند تا خود را بهعنوان بخشی از راهحل مقابله با گرمایش کره زمین و تغییرات اقلیمی جا بزنند.
شرکت نفتی اروپایی رویال داچ شل (Royal Dutch Shell)، توتال فرانسه و شرکتهای دیگر سرمایهها زیادی را به حوزه انرژیهای پاک تخصیص دادهاند.
چند شرکت نفتی بزرگ دنیا از جمله بریتیش پترولیوم (BP)، انی (Eni)، اکسانموبیل (ExxonMobil)، شل (Shell Oil Company)، آرامکو عربستان و توتال فرانسه طرح اقلیمی شرکتهای نفت و گاز (Oil and Gas Climate Initiative) را ایجاد کردهاند و هدفشان سرمایهگذاری مشترک روی پروژههایی با ردپای کربن کمتر و کاهش تولید گاز متان است.
البته طبق معمول هیچ گربهای محض رضای خدا موش نمیگیرد. این شرکتها تنها به این دلیل به سمت اقدامهای اینچنینی میروند که تقاضای اجتماعی و اذهان عمومی بهخصوص در اروپا همراه با توسعه خودروهای الکتریکی، در تلاش برای کاهش مصرف فرآوردههای نفتی است، کسبوکار آنها را تهدید میکند.
میزان مصرف نفت از اواخر دهه ۱۹۹۰ حدودا سی درصد افزایش یافته است. بیشتر از افزایش ناشی از بهبود وضع اقتصادی در کشورهایی مثل چین و هند و افزایش مصرف نفت در این کشورها بهواسطه افزایش تعداد خودروها، افزایش سفرهای هوایی و خرید محصولات ساختهشده از پلاستیک است.
از آنسو متخصصان این حوزه هنوز در این مورد شک دارند که جهان بتواند سوختهای فسیلی مثل نفت، گاز و زغالسنگ را کنار بگذارد. چنین کاری نیازمند تریلیونها دلار سرمایهگذاری است.
صنعت نفت و گاز امروزه در شرایط دوگانهای گیر کرده است. از طرفی به علت فشارهای فعالان محیطزیستی و برخی از سرمایهگذاران تحتفشار است که فعالیتهای خود را کاهش دهد یا متوقف کند و از آنسو بخشی ضروری از دنیای امروز ماست؛ زیرا اگر همین امروز تولید و مصرف نفت را متوقف کنیم، کل دنیای ما متوقف میشود.
صنایع نفتی در ابهام از آینده
شرکتهای نفتی در مقابل این مسئله غامض البته رهیافتهای کاملا متفاوتی را انتخاب کردهاند. برای مثال شرکت شل روی انرژیهای دیگر خصوصا الکتریسیته سرمایهگذاری میکند.
شل در حال حاضر روی خرید تجهیزات برق و ایجاد نیروگاههای برق سرمایهگذاری کرده و مدتی پیش یک استارتاپ هلندی را که ابزارهای شارژ خودروهای الکتریکی میسازد، خریده است. شل همچنین در برخی از شهرها ایستگاههای شارژ خودروهای الکتریکی نیز نصب کرده و به فکر ایجاد نیروگاههای بادی فراساحلی هم افتاده است.
این سرمایهگذاریها به این منظور هستند که موقعیت شل را در صنعت انرژی آینده نیز تضمین کنند. صنعتی که در آینده نزدیک سوختهای فسیلی را تا حد زیاد کنار خواهد گذاشت.
ایستگاه شارژ خودروهای الکتریکی شل
شل در تلاش است که آرامآرام از اینکه یک شرکت نفتی صرف باشد، دور شود.
اما شرکت نفتی آمریکایی شورون (Chevron Corporation) رهیافت کاملا متضادی را برگزیده است. این شرکت در تلاش است فعالیتهای نفتی خود را بهینهتر کند و گازهای گلخانهای کمتر تولید کند.
ایده پشت اقدامهای شورون این است که مجبورکردن شرکتهای سودمند نفتی به کاهش تولید نفت و گاز، کار اشتباهی است و بهتر است بهجای این کار آنها تولید خود را بهینهتر کنند. اقدامی که با آن صنایع نفتی در عین افزایش یا حفظ میزان تولید نفت و گاز، بتوانند از معیارهای توافق اقلیمی پاریس نیز تبعیت کند.
صنایع نفتی، از حرف تا عمل
اما منتقدان چندان این حرفها و اقدامها را باور ندارند؛ زیرا سرمایهگذاریهای این شرکتهای نفتی چیز دیگری را نشان میدهد.
مشکل اینجاست که این شرکتهای نفتی با اینکه میلیاردها دلار روی انرژیهای سبز سرمایهگذاری میکنند، اما همزمان ده یا بیست برابر این سرمایه را صرف توسعه فعالیتهای نفت و گاز و کشف و استخراج میدانهای جدید نفتی و گاز میکنند.
در نظر تحلیلگران با اینکه همین شرکت شل از لحاظ میزان و گستردگی سرمایهگذاری در انرژیهای سبز، پیشروتر از دیگر شرکتهای نفتی است اما هنوز کندتر از آن است که بتواند پیش از آنکه دیر شود، جلو فاجعه اقلیمی را بگیرد.
از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸ هفت شرکت نفتی بزرگ دنیا شامل همین شل و اکسانموبیل، ۵٫۸ میلیارد دلار خرج انرژیهای نو کردهاند که این رقم البته فقط ۵ درصد کل سرمایهای است که آنها در این زمان برای فعالیتهای خود تخصیص دادهاند؛ یعنی ۹۵ درصد سرمایههایشان همچنان در حوزه توسعه فعالیتهای نفت و گاز است.
شل میخواهد میزان سرمایهگذاری خود در حوزه انرژیهای سبز از یک میلیارد دلار به ۲ میلیارد دلار برساند و این در حالی است که همزمان بیش از ۲۵ میلیارد دلار صرف توسعه صنعت نفت خود میکند.
شاید دلیل این سرمایهگذاریهای جزئی این است که انرژیهای سبز حوزهای است که این شرکتهای نفتی با آن آشنا نیستند و با احتیاط میخواهند به آن وارد شوند.
سهام صنایع نفتی
در حال حاضر تعداد سهامدارانی که در مورد سرمایهگذاری در شرکتهای نفتی محتاط هستند، رو به فزونی است. بخشی از این سهامداران قبول ندارند که مصرف نفت روی تغییرات اقلیمی تاثیر دارد. برخی دیگر هم نگران این هستند که نفت در آینده دیگر استفاده نشود. این یکی از حوزههایی است که شرکتهای نفتی دائما آن را تحت نظر دارند.
به همین دلیل است که صنایع نفتی سرمایههای کوچکی روی انرژیهای سبز صرف میکنند؛ زیرا در صورتی که سرمایههای زیادی را در این حوزه صرف کنند، ممکن است از نظر سهامداران اتلاف سرمایه به نظر بیاید و یا در بهترین حالت در نظر آنها ورود به حوزههایی باشد که سود کمتری به آنها میدهد.
به همین دلیل هضم هر سرمایهگذاری چشمگیری در انرژیهای سبز، برای سرمایهگذاران کار سختی خواهد بود؛ زیرا مشخصا حداقل در کوتاهمدت احتمالا سود حاصل از انرژیهای سبز کمتر از خود نفت و گاز باشد.
البته این نکته را هم باید در نظر گرفت که پروژههای انرژی سبز آنقدر بزرگی هم در دنیا وجود ندارد که بتواند سرمایهای فراتر از آنچه گفتیم، جذب کند.
شاید تنها حوزهای از انرژیهای سبز که بتواند این مقدار سرمایه را جذب کند، ساخت نیروگاههای بادی فراساحلی یا نیروگاههای بادی در ارتفاعات باشد. حوزهای که البته با سوبسیدهای دولتی انگیزه فعالیت بیشتری در خود دارد.
نیروگاههای هستهای، سبزترین گزینه
بهترین گزینه چه برای شرکتهای نفتی و چه برای دولتها جهت حرکت به سمت دنیایی سبز، نیروگاههای هستهای هستند. نیروگاههای هستهای مساحت کمتری دارند و در عین حال میتوانند مقدار بسیار زیادی انرژی تولید کنند.
حوزههای سرمایهگذاری مهمی هم در این بخش وجود دارد که البته در طی این سالها به دلیل کمبود سرمایهگذاری بهکندی حرکت کرده است. شرکتهای نفتی میتوانند با سرمایهگذاری در حوزه ساخت نیروگاههای هستهای و همزمان گسترش تحقیقات در حوزه توسعه و اجرای نیروگاههای توریوم و نیروگاههای جوش هستهای، بهصورت دائمی حضور خود را در صنعت انرژی تضمین کنند؛ اما به نظر نمیآید که به این حوزههای توجه کرده باشند.
در نهایت کلام آخر هم اینکه راستش دارد دیر میشود. کل ایده پشت توافق اقلیمی پاریس جلوگیری از افزایش دو درجهای دمای جو زمین بود که البته امروزه دمای جو کره زمین از این هم بیشتر شده است.
یعنی قضیه دیگر این نیست که باید تولید دیاکسید کربن را صفر کنیم بلکه باید سرمایههای فراوانی از سوی همین شرکتهای نفتی برای کاهش دیاکسید کربن در اتمسفر زمین نیز انجام شود؛ زیرا این شرکتها بیش از همه از تولید دیاکسید کربن سود بردهاند.
نظرات