تاثیر ویروس کرونا بر اقتصاد جهان؛ چه فرصتهایی برای ایران وجود دارد؟
شیوع ویروس کرونا در دنیا، روی اقتصاد جهان تاثیرات عمیقی داشته است. بورس بسیاری از کشورهای دنیا در طول این زمان قرمز بود و هنوز هم قرمز است. کارخانهها و شرکتها تعطیل هستند. افراد زیادی بیکار شدهاند. شرکتهای کوچک بسیاری ورشکست شدهاند. شرکتهای هوایی بسیاری در آستانه ورشکستگی قرار گرفتهاند. ازاینروی شیوع ویروس کرونا نشان
شیوع ویروس کرونا در دنیا، روی اقتصاد جهان تاثیرات عمیقی داشته است. بورس بسیاری از کشورهای دنیا در طول این زمان قرمز بود و هنوز هم قرمز است. کارخانهها و شرکتها تعطیل هستند. افراد زیادی بیکار شدهاند. شرکتهای کوچک بسیاری ورشکست شدهاند. شرکتهای هوایی بسیاری در آستانه ورشکستگی قرار گرفتهاند.
ازاینروی شیوع ویروس کرونا نشان داد که اقتصاد جهان چقدر شکننده است. به همه فهماند که وضعیت فعلی اقتصاد جهان مشکل دارد و باید تغییر کند. اقدامهایی که دولتهای دنیا در طول این دوره پندمی ویروس کرونا انجام دادهاند، شبیه نسخه دوم سرمایهداری است. اقدامهایی که اگر ادامه داشته باشد، بسیاری از پیشفرضها در مورد مدیریت کسبوکار و اقتصاد را تغییر خواهند داد.
اما در این میان، یک تغییر بنیادی دیگر هم در جریان است. تغییری که فرصت خوبی برای کشورهایی مثل ایران فراهم آورده تا بتوانند جانی به اقتصاد کمجان خود ببخشند.
تجارت بینالملل و جهانیسازی
تجارت یکی از مهمترین جنبههای دنیای مدرن ما است. پذیرفتن و استفاده از ایده تجارت باعث میشود که افراد و کشورها ایده خودکفایی کامل را کنار بگذارند و به مبادله با دیگران بپردازند. وقتی شما همهچیز را خود تولید میکنید و مثلا میخواهید خودکفا باشید، به دو دلیل کیفیت محصولات شما کاهش و هزینههای تولید افزایش مییابند.
دلیل اول این است که شما بهصورت پیشفرض دانش کافی برای تولید هر چیزی را ندارید. برای کسب این دانش باید هزینه و زمانی زیادی را صرف کنید. اگر چنین هزینه و زمانی را نداشته باشید، یا اینکه از عهده آن برنیایید، در نهایت محصولتان به مطلوبترین شکل ممکن نخواهد بود.
از آنسو در این فاصله باید به طریقی نیاز به این محصول را رفع کنید. پس مجبور میشوید در صورت امکان یا این نیاز را کنار بگذارید یا اینکه از فناوریهای کم بازده قبلی استفاده کنید.
سوی دیگر قضیه این است که برای خودکفایی کامل شما نیازمند منابع فراوان هستید. نیروی انسانی زیادی برای کار در حوزههای مختلف نیاز دارید. این حوزهها شامل استخراج، تولید و تحقیق و توسعه است.
حتی اگر نیروی انسانی و دانش لازم را داشته باشید، احتمالا به برخی از منابع دسترسی ندارید. در نتیجه برای اینکه بتوانید از منابع موجود محصول موردنیاز خود را تولید کنید، لاجرم کیفیت بد محصولی را که نه با منابع «موردنیاز» بلکه با منابع «موجود» تولیدشده است، باید تحمل کنید.
خودکفایی در محصولات کممصرف
علاوه بر اینها، محصولاتی وجود دارند که مصرفشان زیاد نیست؛ اما مهم هستند و درصورتیکه نباشند، بخش مهمی از زندگی و یا کارهای کشور دچار مشکل خواهد بود.
تولید این محصولات هم ضروری و هم لازم است؛ اما میزان نیاز به آنها کم است. در نتیجه تعداد مشتریان آن کم است. پس نمیتوانید هزینه زیادی را صرف افزایش بهرهوری تولید و کاهش هزینه بکنید. تحقیق و توسعه آن نیز پرهزینه است.
اما درصورتیکه چنین محصولی مشتری بیشتری داشته باشد و بازارش بزرگتر باشد، میتوان با بهینه کردن تولید و بزرگ کردن کل فرآیندهای تولیدی، از اقتصاد مقیاس کمک گرفت و قیمت محصول نهایی را پایین آورد. با این اتفاق شرکت تولیدکننده میتواند سرمایه کافی برای بهینه کردن و بهبود کیفیت آن را نیز داشته باشد.
اما وقتی کشوری خود بخواهد آن را تولید کند، چون بازارش برای آن کوچک است، هیچکدام از این موارد ممکن نخواهد بود.
ایده خودکفایی را باید کنار گذاشت
وقتی کشورها دست از خودکفایی کامل در هر حوزهای بردارند و تصمیم بگیرند که کشوری نرمال باشند که میخواهد با بقیه کشورها به تعامل بپردازند، هزینهها کاهش و کیفیت محصولات افزایش مییابد.
این کاهش هزینه و افزایش کیفیت اثرات مثبت خود را هم در سطح شرکتها و هم در سطح زندگی عمومی مردم آن کشور نشان میدهد.
با همین ایده است که امروز تجارت یکی سنگ بناهای تمدن بشری شده است. کشورهای مختلف تنها محصولاتی را تولید میکنند که در آن قوی هستند. آنها محصولات باکیفیت خود را به دیگر کشورها صادر میکنند و در عوض کالاهایی تولیدشده در آن کشورها را که آنها هم احتمالا بهترین کیفیت را در دنیا دارند میخرند و نیازهای خود را رفع میکنند.
وقتی کشوری منابع لازم برای تولید چیزی را که در آن قوی است، ندارد، منابع و مواد اولیه را از دیگر کشورهای میخرد.
کشورهای فروشنده مواد اولیه هم در عوض کالاهای موردنیاز خود را از بقیه کشورها میخرند. مشخصا ایجاد شدن سیستمهای بانکی و تبادل مالی در دنیا این دادوستد را آسانتر هم میکند.
یک سیستم مدرن تبادل مالی مثل کوردا این تبادلات را سریعتر و بهینهتر میکند.
آنچه توصیف کردیم یک تصویر ایدهآل از روابط تجاری بین کشورها و شرکتهاست؛ یعنی حالتی است که هر شرکتی در کشورهای گوناگون فقط یک محصول خاص را تولید کند. مشخصا در این میان تلاش برای ساختن محصولات مشابه از سوی شرکتهای مختلفی باعث ایجاد رقابت میشود که این قضیه هم در نهایت هم کیفیت محصولات دو طرف را بالا میبرد و هم قیمت را برای مصرفکننده پایین میآورد.
جهانیسازی
این اقدامها در کنار توسعه شبکه اینترنت در دنیا، باعث شد آدمها و کشورها به نحو بیسابقهای به هم نزدیک و شبیه شوند و یک دهکده جهانی ایجاد کنند و به مفهوم جهانیسازی (Globalism) شکل ببخشند.
اما در این میان کشورهایی پیدا میشوند که دوست دارند تولید همهچیز جهان را انحصاری در دست بگیرند. آنها برای این کار اقدامهای گوناگونی میکنند.
پس از آغاز توسعه در چین ، این کشور در تلاشی که گاهی در آن اقدامهای غیرمنصفانهای هم انجام داد، آرامآرام سعی کرد انحصار تولید تقریبا هر چیزی را در دست بگیرد. اقدامی که تا حد زیادی موفق شد و باعث شد چین، کارخانه دنیا شود .
پایین نگاهداشتن ارزش یوان
بخشی از اقدامهای غیرمنصفانه دولت چین برای ایجاد انحصار تولید، پایین نگهداشتن ارزش یوان چین در برابر دلار آمریکا و دیگر ارزهای جهانی بود. چنین اقدامی باعث میشود قیمت تمامشده محصولات چینی برای مصرفکنندههای حقیقی و حقوقی خارج از چین بسیار پایین بیاید.
با این اتفاق شرکتهایی که در خارج از چین محصول مشابهی میساختند عملا از گردونه رقابت حذف شوند؛ زیرا آنها نمیتوانند قیمت محصول خود در حد محصول تولیدشده در چین پایین بیاورند.
در نتیجه آرامآرام باگذشت زمان که کیفیت محصولات چینی نیز بالا رفت و همچنان قیمتی پایینتر از رقبای خارج از چین را نگاه داشت، دیگر مشتریان سراغ محصولات شرکتهای خارج از چین نمیرفتند؛ زیرا با خرید محصول چینی کالایی باکیفیت مشابه و قیمتی بهمراتب کمتر گیرشان میآمد.
نبود مالکیت معنوی در چین
در چین مالکیت معنوی معنایی ندارد؛ یعنی اگر شما محصولی را در بازار چین بفروشید، طولی نمیکشد که کالای شما کپی میشود و کس دیگری دقیقا با همان ایده و روش شما، محصول خود را ارائه میدهد.
البته به شرطی که هزینه ساخت محصول مذکور زیاد نبوده و کپی کردن آن بهصرفه باشد. هرچند در همین موارد هم کپیهای بیکیفیت از آن ساخته میشوند؛ مثلا شرکتهایی در چین وجود دارند که گوشیهای پرچمدار بازار را کپی میکنند و گوشی با قیافه مشابه و البته قطعات بیکیفیت و ضعیف میسازند.
اما محصولات دیگری که پیچیدگی گوشیهای هوشمند را ندارند، بهراحتی بهصورت تمام و کمال کپی میشوند. این قضیه از یکسو باعث میشود مخترع یک محصول نتواند منفعت چندان از ساخته خود ببرد؛ اما از سوی دیگر باعث میشود محصولات ارائهشده به بازار در مدتزمان کمی بهصورت ارزان در اختیار همه قرار بگیرند و مدلهای متنوعی نیز از آن تولید شود.
همچنین سازندگان این محصولات کپیشده، نقصهای محصول اصلی را مییابند و آنها را بهبود میبخشند. همزمان هم کسانی پیدا میشوند که با همین ایده، کالاهای کاملا جدید تولید میکنند.
نبود یا جدی نبودن قوانین مالکیت معنوی در چین سالانه ۶۰۰ میلیارد دلار ضرر به استارتآپها و اقتصاد آمریکا میزند اما از آنسو باعث میشود سطح ایدهپردازی و خلاقیت بین تولیدکنندگان چینی بسیار بالا باشد؛ زیرا دستشان باز است و میتوانند فارغ از تمام قوانین دستوپاگیر هر چه را میخواهند، بسازند.
این دو مسئله دلایل آغاز جنگ تجاری چین و آمریکا هستند که چند سالی است بازارهای جهانی را تحت تاثیر قرار دادهاند. حال بیایید به بحث اصلی بازگردیم.
جهانیسازی یا چینیسازی؟
اقدامهای دولت چین برای کاهش هزینههای تولید در این کشور باعث شد بسیاری از کارخانههای دنیا دیگر سود ده نباشند. شرکتهای بسیاری هم بهمنظور حفظ مزیت رقابتی و کاهش هزینههای تولید، کارخانههای خود را به چین منتقل کنند.
بحران مالی ۲۰۰۸ هم از سوی دیگر باعث شد شرکتهای زیادی دچار بحران شوند و شرکتهای چینی نیز با قیمت اندکی برندها و شرکتهای معتبر دنیا را بخرند. مثل خرید شرکتهای خودروسازی ولوو، لوتوس و پروتون توسط شرکت چینی ژیلی (Geely).
توسعه تجارت بینالملل که توانسته بود دنیا را به یک دهکده جهانی تبدیل کند، حالا با توسعه چین و اقدامهای اقتصادی این کشور باعث شد فرآیند جهانیسازی عملا به فرآیند چینیسازی تبدیل شوند.
دیگر محصولات مختلف در کشورهای مختلف و بخشهای مختلف جهان تولید نمیشد. بلکه بخش عمدهای از کالاها، قطعات، تجهیزات و هر چیزی که فکرش را بکنید، در چین ساخته میشد.
حتی اگر محصول نهایی هم ساخته چین نبود، خیلی بعید بود که بخشی از قطعات این محصول در چین تولید نشده باشد. به همین دلیل هم ردپای چین را در هر چیزی میتوانستید ببینید.
اتفاقی که بااینکه هزینه تولید را کاهش میداد؛ اما همه میدانستند که ریسک هم دارد. دقیقا هم به همین دلیل جنگ تجاری چین و آمریکا باعث آسیب دیدن اقتصاد کشورهای مختلفی در دنیا شد؛ زیرا بیشتر کالاهای دنیا بهنوعی وابسته به چین بودند و وضعیت چین در این جنگ تجاری باعث میشد کسبوکار شرکتهایی غیر چینی و غیر آمریکایی هم در میانه این جنگ زیر فشار نااطمینانی آسیب ببیند.
چین و ویروس کرونا یا کووید-۱۹
تمام این نکات را در نظر بگیرید و حال ویروس کرونا یا بیماری کووید-۱۹ را هم به این معجون اضافه کنید.
شیوع ویروس کرونا در چین تمام این قضیه را تحت تاثیر قرار داد؛ زیرا چین حالا کارخانه دنیا بود و بدون آن بسیاری از تولیدات جهان دچار آسیب میشدند.
حتی شرکتهایی که قطعات خود را از چین نمیخریدند هم تحت تاثیر قرنطینه و تعطیلیهای ناشی از شیوع ویروس کرونا در چین قرار گرفتند؛ زیرا زنجیره تامینی آنها هم غیرمستقیم به چین وصل بود. یا مواد اولیه از چین میآمد یا محصولی که شرکتهای تحت قرارداد این شرکت اصلی، باید از چین تهیه میکردند!
شیوع ویروس کرونا همه معادلات جهانی را به هم زد. به همین دلیل هم با شیوع ویروس کرونا در چین حتی پیش از آنکه کووید-۱۹ به بقیه کشورهای دنیا هم سرایت کند، سقوط بورسهای جهانی آغاز شد.
از این روی کشورهای دیگر جهان تصمیم گرفتند اقتصاد جهان بعد از ویروس کرونا را تغییر دهند.
دولت ژاپن اعلام کرد به شرکتهای ژاپنی که زنجیره تامینی و تولیدی خود را از چین خارج کرده به داخل ژاپن یا دیگر کشورهای آسیای شرقی غیر از چین منتقل کنند، کمک مالی میکند. اقدامی که میتواند روند مشابهی را در کشورهای دیگر آغاز کند.
پایان چینیسازی و تبدیل دوباره به جهانیسازی
یکی از دلایلی که در طی این سالها هزینه نیروی کار در چین پایین بود، این بود که کارگران چینی مهارت چندانی نداشتند؛ اما یک کارگر کم مهارت، همیشه کم مهارت نمیماند. از سالها پیش کارشناسان گفته بودند که خیلی طول نمیکشد تا هزینه نیروی کار در چین هم به عیار بقیه دنیا برسد.
این اتفاق در سال ۲۰۱۷ افتاد. در این سال درآمد نیروی کار چینی با درآمد نیروی کار در بخشهای فقیرتر اروپا برابر شد. از این زمان مشخص بود اینکه همه زنجیرههای تامینی دنیا از یک سر به چین وصل هستند، باید تغییر کند.
حال جنگ تجاری چین و آمریکا هم باعث شده که شرکتهای بسیاری به این فکر بیفتند که وابستگی خود به چین را کاهش دهند. یکی از استراتژیهای آنها هم این است که کارخانههای خود را دیگر کشورهای آسیایی بنا کنند.
اضافه شدن ویروس کرونا به این مسئله هم دیگر جای شکی باقی نگذاشت که شرکتها باید کارخانههای خود را از چین بیرون بکشند.
جورج واتکه (Joerg Wuttke) رئیس اتاق بازرگانی اتحادیه اروپا و چین در این مورد میگوید «اگر پندمی ویروس کرونا تنها یک درس برای جهانیان داشته باشد، آن درس این است که باید زنجیره تامینی تک عضوی را کنار بگذاریم و زنجیره تامین توزیعشده بسازیم».
به زبان دیگر شرکتها نهتنها باید از چین بیرون بیایند و کمتر به آن وابسته باشند، بلکه باید تامینکنندههای خود را تاسیس کنند، حتی اگر این کار هزینهها را بالابرده و بازدهی را کاهش دهد.
ازاینروی کشورهای دیگری مثل ویتنام که برنده واقعی جنگ تجاری آمریکا و چین است ، در کنار میانمار و هند مقاصد بعدی شرکتهای دنیا برای توسعه این زنجیره تامینی هستند.
ویروس کرونا چه سود تجاری برای ایران دارد؟
تا پیشازاین قانع کردن شرکتهای مختلف برای سرمایهگذاری در کشورهای دیگر بهجز چین، چندان راحت نبود؛ زیرا این سرمایهگذاری نه برای آنها صرفه داشت و نه آنها حاضر بودند هزینه چنین کاری را بپردازند.
اما حالا یک فرصت استثنایی برای همه کشورهایی که به دنبال توسعه و پیشرفت هستند، فراهم شده است. هزینه نیروی کار در ایران به دلیل بالا بودن قیمت ارزهای خارجی بسیار کم است. از آنسو شرکتها به دنبال کشورهای ثالث برای تاسیس زنجیره تامینی خود هستند. دولتهای مختلف هم به شرکتهای خود برای چنین کاری کمک مالی میکنند.
این برای ایران یک فرصت مناسب است؛ زیرا با توجه به شرایط امروز دنیا، قانع کردن شرکتهای مختلف برای تاسیس بخشی از زنجیره تامینی خود در ایران که هم دسترسی دریایی، انرژی ارزان و البته نیروهای کار متخصص و ساده فراوان و ارزان دارد، کار سختی نیست.
میدانم که تحریمها وجود دارند؛ اما میتوان با بهبود روابط با کشورهای دنیا، هزینه این تحریمها را برای شرکتهای علاقهمند کاهش داد.
شاید اگر قرار باشد کشور ما روزی از برداشتن تحریمها سود کند، امروز بهترین فرصت باشد. میتوان با تعامل با کشورهای دنیا در راستای کاهش تحریمها، ورود شرکتهای مختلف به ایران را تسهیل کرد. این کار به ایجاد اشتغال، توسعه کشور و بهبود وضعیت رفاهی مردم و کارهای بزرگی دیگری میانجامد که تا دههها اثرات مثبت آن در کل ایران دیده خواهد شد.
اما یادمان باشد، امروز فرصت این کار است. فردا دیگر دیر خواهد بود.
نظرات