یک جامعهشناس در گفتگو با تجارتنیوز:
اعتماد نباشد مردم پولهایشان را دفن میکنند
یک جامعهشناس با بیان اینکه در زندگی 75 سالهام به یاد ندارم تا این اندازه مردم نگران وضع زندگی خود باشند، میگوید: تنها در جامعهای که اعتماد از بین رفته، مردم به نوعی پول خود را قایم یا دفن میکنند.
طی روزهای گذشته رئیس پلیس آگاهی ناجا خبر از خانههایی در تهران داد که از برخی بانکها پول بیشتری در قالب وجه نقد، سکه و ارز دارند.
به گزارش تجارتنیوز ، همزمان با اعلام این خبر، از ترکیه خبر رسید که برخی افراد در واکنش به تحریمهای آمریکا دلارهای خود را جهت تقویت پول کشورشان به صرافی دادهاند و حتی به صورت نمادین برخی افراد دلارهای خود را به آتش کشیدهاند.
برای بسیاری جای سوال است که چرا نوع واکنش مردم ایران و ترکیه متفاوت بوده و آیا واقعا اقدامات صورت گرفته در ترکیه بیشتر نمایشی بوده یا ریشه در دل جامعه دارد؟ از طرفی، دلایل پنهان کردن دلار و سکه توسط مردم ایران در خانههایشان چیست؟
امرالله قراییمقدم، جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در گفتگو با تجارتنیوز ، نبود اعتماد را ریشه اصلی این گونه مشکلات میداند و به سوالاتی در این زمینه پاسخ میدهد:
خبری در رسانهها منتشر شده مبنی بر آنکه رئیس پلیس آگاهی ناجا عنوان کرده در برخی از خانهها بیش از شعب بانکی وجوه نقد و طلا وجود دارد. اگر این موضوع را از منظر جامعهشناسی اقتصادی نگاه کنیم، آیا میتوان گفت تنها دلیل این کار مردم، نبود اعتماد است؟
قطعا یکی از مهمترین دلایل، نبود اعتماد به سیستم اداری و اقتصادی است. اما ناامنی نسبت به آینده نیز یکی از دلایل دیگر است که بر آن افزوده است. خصوصا آنکه در حال حاضر جامعه به شدت نگران آینده است، چرا که مردم در یک جنگ اقتصادی به سر میبرند.
مردم با خود فکر میکنند و سوال میپرسند که اگر اتفاق کوچکی بیفتد، چه آیندهای در انتظارشان است؟ قطعا به خود پاسخ میدهند که پولشان از بین خواهد رفت. به همین دلیل است که آنها به دلیل ترس از آینده پول خود را به طلا، سکه و دلار تبدیل میکنند. این موضوع برای اقتصاد جامعه بسیار خطرناک است.
از منظر جامعهشناسی دو نوع اعتماد عمودی و اعتماد افقی داریم. اعتماد افقی بین افراد و گروههای مختلف جامعه است. اما اعتماد عمودی بین مردم و مسئولان است. همیشه وقتی اعتماد به مسئولان از بین برود، اعتماد بین مردم نیز تضعیف میشود که اکنون در جامعه شاهد آن هستیم. از منظر اعتماد عمودی باید گفت تجربه 40 سال اخیر اینگونه بوده که مسئولان هر چه گفتهاند، عکس آن رخ داده است. بنابراین اکنون مردم به لحاظ اقتصادی در یک سردرگمی بزرگ هستند.
هر زمان مردم با مشکلی روبرو شدهاند و اعتماد نداشتهاند، پول و دارایی خود را در گودالی دفن میکردند.
بارها از زبان مسئولان مختلف شنیدهایم که وعده میدهند مفسدان اقتصادی را محاکمه میکنند. اما دیگر مردم میدانند که خبری نیست. در جامعهای که اعتماد از بین رفته، مردم به نوعی پول خود را قایم یا دفن میکنند.
دفن کردن دارایی و پول همواره در تاریخ ایران وجود داشته است. یعنی هر زمان مردم با مشکلی روبرو شدهاند و اعتماد نداشتهاند، پول و دارایی خود را در گودالی دفن میکردند. در واقع به نوعی در اینجا مردم تنها به زمین اعتماد داشتهاند و پولشان را به آن سپردهاند. نمونه این رفتار جمعی مردم همواره در دوران قاجار و قبل از آن وجود داشته است.
اکنون نیز رابطه جامعه با اقتصاد خراب شده است. مسائل اداری و اقتصادی روزمره مردم مانند چک، سفته و اسناد مختلف تا حقوقهای نجومی، همگی منجر به این شده که مردم به حکومت اعتماد نداشته باشند. ما در زلزله کرمانشاه مشاهده کردیم که مردم به نهادهای عمومی اعتماد کافی نداشتند تا پولشان را به آنها بدهند.
شما غیر از اعتماد چه موارد دیگری را دخیل میدانید که باعث شده مردم اینگونه واکنشهایی نشان دهند و اقدام به انبار کردن طلا و دلار کنند؟
به قول جامعهشناسان، اصل بر اعتماد است. علت نیز این است که مردم وقتی دیدند کارگزاران دولتی رشوه گرفتند، رانت ایجاد شد، آقازادهها پدید آمدند و حقوقهای نجومی داده شد، اما در نهایت کسی نبود جلو اینها را بگیرد.
مردم میبینند که در کره جنوبی رئیسجمهور آن کشور 20 سال زندان میشود، در ژاپن وزیر اقتصاد به خاطر آنکه کارمندش فساد کرده، خودکشی میکند، در برزیل رئیسجمهور به خاطر فساد اقتصادی زندانی میشود. از طرفی در چنین کشورهایی آزادی وجود دارد. روزنامهها آزاد هستند. اما میبنینیم که در کشوری مانند روسیه خبری از این چیزها نیست.
اعتماد نیز یک پروسه درازمدت است و ایجاد آن زمان خواهد برد. اما ممکن است با اندک چیزی از بین برود.
بیاعتمادی یک چرخه است که از خانواده شروع میشود. در مدرسه تقویت میشود. سپس از طریق دانشگاه به جامعه سرایت میکند. بنابراین وقتی فردی به بچه خود به دروغ میگوید «بگو پدرم خانه نیست»، بیاعتمادی شروع شده است. در سطح بزرگتر مشاهده میکنیم که مردم ایران اخبار صداوسیما را کمتر پیگیری میکنند. اما در عوض به بیبیسی مراجعه میکنند. این خود مصداق بیاعتمادی است.
مردم ما چون در طول تاریخ مشارکت کمتری در حکومت داشتهاند، اعتماد کمتری نیز داشتهاند. اعتماد نیز یک پروسه درازمدت است و ایجاد آن زمان خواهد برد. اما ممکن است با اندک چیزی از بین برود.
ما چگونه میتوانیم اعتماد از دست رفته را به دست بیاوریم؟
اصل کار مشارکت دادن بیشتر مردم در سرنوشت خود است. همچنین باید مردم عملکردهای مسئولان را ببیند. همانطور که گفتم ایجاد اعتماد یک کار زمانبر خواهد بود. جامعه همانند یک آزمایشگاه است. هر آزمایشی به آن بدهید، بعد از مدتی جواب خواهد داد. منتها در آزمایشگاه شیمی و فیزیک زود جواب میگیریم. اما در اینجا دیرتر این جواب را میگیریم.
اکنون در طول 40 سال مردم در این آزمایشگاه مرتب سعی و خطا کردهاند. هر بار به مردم وعده داده شده، اما این وعده زیر پا گذاشته شده است. همانطور که گفتم ایجاد اعتماد در جامعه یک فرایند بلندمدت است که بنده اکنون چندان به ایجاد آن خوشبین نیستم. در طول زندگی 75 سالهای که داشتهام، بخاطر ندارم تا این اندازه افراد جامعه در هراس بوده و نگران وضع زندگی خود باشند.
اکنون در ترکیه نیز همانند کشور ما بحران ارزی و اقتصادی وجود دارد. اما برعکس ایران، برخی خبرها حاکی از واکنش متفاوت آنها و انجام برخی اقدامات مانند آتش زدن دلار است. شما این اقدامات را تا چه اندازه برخواسته از بطن جامعه ترکیه میدانید؟
ترکیه نیز اکنون با بحرانی شبیه به ما روبرو است. گروههایی در این کشور به ظاهر اقدام به خرد کردن و تکهتکه کردن دلار کردهاند. اما من چندان به این حرکتها خوشبین نبوده و اعتماد ندارم. یک عده صرفا به خاطر خودنمایی اقدام به شکستن گوشیهای خود و خرد کردن دلار کردهاند.
نظرات