سیاست تجاری از خودکفایی تا جهانیشدن
کشورهای جهان، درست شبیه به اعضای یک جامعه با هم بدهبستانهایی دارند. ما ایرانیها به ماشین کرهای، گوشی آمریکایی و تجهیزات چینی نیاز داریم. کرهایها، آمریکاییها و چینیها هم مایلاند خاویار ایرانی بخورند. اما فقط فروشندگان خاویار، زعفران و قالی نیستند که آیفون، سراتو و شیائومیبند لازم دارند. صادرات کالاهای ایرانی و واردات محصولات خارجی
کشورهای جهان، درست شبیه به اعضای یک جامعه با هم بدهبستانهایی دارند. ما ایرانیها به ماشین کرهای، گوشی آمریکایی و تجهیزات چینی نیاز داریم. کرهایها، آمریکاییها و چینیها هم مایلاند خاویار ایرانی بخورند. اما فقط فروشندگان خاویار، زعفران و قالی نیستند که آیفون، سراتو و شیائومیبند لازم دارند. صادرات کالاهای ایرانی و واردات محصولات خارجی در قالب تجارت بینالملل تعریف میشود تا تمام مردم از منافع تجارت بهره ببرند. این که یک کشور در واردات و صادرات چه رویهای را دنبال کند، سیاست تجاری آن کشور را رقم میزند.
یک کشور میتواند کالا، خدمات یا سرمایه صادر کند یا همین محصولات را به کشور خود بیاورد. یک درک کلی این است که صادرات به هر شکلی که باشد خوب است و هر نوع وارداتی بد و ناپسند. اما توضیح خواهیم داد که این گزاره درست نیست.
کالای صادراتی چیست؟
گفتیم که صادرات یا واردات میتواند در سه قالب انجام شود. یک کشور ممکن است کالایی را صادر یا وارد کند. این کالا میتواند کالای خام (نفت، سنگآهن، ماهی) یا کالای نهایی (فنجان، خودرو، کنسرو ماهی) باشد. هر مرحله بین خام و نهایی هم قابل صادرات است. مثل بنزین، ورق فولاد و فیله ماهی.
خدمات را هم میشود صادر یا وارد کرد. خدمات هواپیمایی و کشتیرانی، بیمه ، خدمات بانکی و بینبانکی از جمله خدمات قابل مبادله هستند. وقتی در ایران از گوگل و فیسبوک استفاده میکنیم، مصرفکننده خدمات وارداتی میشویم. گردشگرانی که در ایران دیزی میخورند، بخشی از صادرات دیزی را تشکیل میدهند.
گردشگران بهترین منبع عرضه ارز هستند.
مورد آخر صادرات و واردات سرمایه است. وقتی خارجیها اوراق بدهی مثل اوراق خزانه اسلامی (اخزا) بخرند، در بانکهای ایرانی پول بگذارند، سهام شرکتهای ایرانی را خریداری کنند، بر روی بنگاههای ایرانی سرمایهگذاری کنند یا در ایران زمین بخرند، سرمایه خود را به ایران صادر کردهاند.
ما در تجارت سرمایه بهشدت ضعف داریم.
از طرف دیگر اگر سرمایههای ایرانی به کشورهای خارجی برود، در چرخه اقتصادی بچرخد و به همراه سود به کشور بازگردد، صادرات سرمایه رخ داده است. سیاست تجاری ما ایرانیها با تجارت کالا بهطور کامل آشنا است. اما سیاست تجاری ما در بخش خدمات همیشه گنگ و مبهم است. ما در تجارت سرمایه بهشدت ضعف داریم.
تراز تجاری چیست؟
هر کشوری یک حجم صادرات و یک حجم واردات دارد. معمولا حجم صادرات و واردات با واحد میلیارد دلار سنجیده میشود. مثلا ایالاتمتحده در سال 2017 معادل 213 میلیارد دلار صادرات و 260 میلیارد دلار واردات کرد.
تراز تجاری اختلاف واردات و صادرات یک کشور است. ایالاتمتحده چهلوهفت میلیارد دلار کسری تراز تجاری دارد. در مورد تراز تجاری آمریکا اشتباهات زیادی وجود دارد. بعضی از کشورها مثل کرهشمالی و چین در تبلیغات خود سیاست تجاری آمریکا را به سخره میگیرند.
اما دقت کنید که آمریکا یکی از بزرگترین واردکنندگان سرمایه در جهان است. بهبیاندیگر تراز تجاری منفی بجای آنکه نشان دهد یک کشور واردکننده کالا است، ممکن است به سرمایهپذیر بودن این کشور اشاره داشته باشد.
تعیین جهت واردات و صادرات
این که ایران یک کالا را صادر یا وارد کند، بر روی کاغذ فرمولی بهشدت ساده دارد. اگر فولاد در ایران ارزانتر از ترکیه باشد، ایران به ترکیه فولاد صادر میکند. اگر اتفاقی بیفتد که فولاد در ایران گرانتر شود، ایران واردکننده فولاد میشود.
در مقاله « تجارت بینالملل » با نمودار نشان دادیم که چطور این سیاست تجاری هم به نفع مردم ترکیه است و هم به نفع ایرانیها. اما اگر حوصله خواندن آن مقاله را ندارید، تصور کنید که وقتی به ترکیه فولاد صادر کنیم، قیمت فولاد در ترکیه کاهش مییابد و ترکها خانه و ماشین ارزانتر میخرند.
صادرات کالا به نفع همه است!
در مقابل ایرانیها از صادرات (از گرانتر فروختن فولاد) نفع میبرند و با پولی که به دست میآورند میتوانند خانه و ماشین بهتری بخرند. پس فقط سهامداران شرکت فولاد نیستند که وضعشان بهتر میشود. صادرات به ترکیه به طیف گستردهای از جامعه ایران و ترکیه خیر میرساند.
خودکفایی و تجارت
برخی فکر میکنند در قراردادهای تجاری، همیشه یکسوی قرارداد مورد چپاول قرار میگیرد. آنها باور دارند که اگر خارجیها از قرارداد با ایران سود نبرند، با ما قراردادی امضا نمیکنند. و اگر آنها هستند که دارند سود میکنند پس حتما ما داریم ضرر میکنیم.
در این دیدگاه گمان میرود که صادرات، به تاراج رفتن منابع ملی است و میگویند چرا باید میوه، برنج و زعفران ایران به خارج برود بجای اینکه بین مردم فقیر توزیع شود؟ در مقابل اینها واردات را منفی و مذموم میدانند و میگویند غرب با صادرات کالاهایش به ایران، میخواهد ما را اسیر، وابسته و بدبخت کند.
برای همین گروهی بر این باورند که بهتر است ما همهچیز را خودمان تولید کنیم و نیازی به اجنبیها نداشته باشیم. در کنار این عده اقتصاددانهایی وجود دارند که میگویند منفی شدن تراز تجاری یعنی از دست دادن قدرت رقابتی کشور.
برخی از کارشناسان اقتصادی، سیاست تجاری دولت را سرزنش میکنند و میگویند منفی شدن تراز تجاری یعنی رشد اقتصادی منفی، بیکاری و از دست رفتن شکوه فرهنگی ملی. این عده نمیگویند ایران نباید با دنیا مبادله کند، بلکه باور دارند باید صادرات ما همواره بیشتر از واردات باشد. متاسفانه در بیشتر موارد روی دولتها هم فشار است که تراز تجاری را به هر قیمتی مثبت کنند.
تراز تجاری منفی معادل بیکاری نیست!
آدمهایی مثل باب دال و دونالد ترامپ بیشتر شعارهای انتخاباتیشان هول تراز تجاری منفی آمریکا و ارتباط آن با بیکاری بود. در انتخابات 1996 میگفتند اگر تراز تجاری مثبت شود، سه و نیم میلیون آمریکایی شغل پیدا میکنند. آنها میخواستند با وضع مالیات و تعرفه جلوی واردات را بگیرند تا شغل ایجاد شود.
اما در واقعیت اتفاق دیگری میافتد. فرض کنید واردات خودرو به ایران آزاد بود. ماشینهای بهروز وارد کشور و کارخانههای خودروسازی تعطیل میشدند. آیا این خودروها به مشاغل خدماتی نیاز نداشتند؟ آیا نمیشد پولی که امروز برای حمایت از خودروسازی به صنعت تزریق میشود را برای اشتغالزایی به کار برد؟
اگر درآمد کارگرها بیشتر شود، همه خوشحالتر خواهد بود. هم خود کارگر و هم مغازهدار در محل زندگی او.
برخی اقتصاددانها باور دارند تجارت بینالملل (درست مثل یک فناوری نوین ) تعدادی شغل را از بین میبرد، اما مشاغل بیشتری ایجاد میکند. واردات قهوه از تولید چای کم کرد. اما کافهها و رستورانها و مشاغل مرتبط با قهوه در تمام کشور، بیشتر از تعداد کسانی که میخواستند در لاهیجان چای بکارند شغل ایجاد میکند.
اشتغال تابع المانهای بنیادی داخلی است، نه تابع تراز تجاری. اگر صادرات ده برابر شود و واردات پانزده برابر، تراز تجاری ایران منفی میشود، اما آیا این حجم از صادرات و واردات موجب بیکاری و بدبختی خواهد شد؟
وقتی سرمایهها به کشور وارد شوند، ارز ملی تقویت شود و قیمت دلار پایین بیاید، کالای خارجی ارزانتر و کالای داخلی گرانتر به نظر خواهد آمد و تراز تجاری به سمت منفی شدن حرکت میکند. اما آیا فراری دادن سرمایهها و مثبت کردن تراز تجاری مثبت و قابل دفاع است؟
تراز تجاری منفی عامل توقف رشد اقتصادی نیست!
اقتصاد یک کشور شکوفا میشود، تولید رونق میگیرد، وضع مردم بهتر میشود و توان خرید بیشتری پیدا میکنند. در این شرایط تقاضا برای کالاها بیشتر میشود. صنعت داخلی میتواند حدی از نیاز را پاسخ دهد. بقیه مازاد تقاضا از طریق واردات تامین میشود.
حالا تصور کنید صادرات کشور تغییر نکند، اما به دلیلی قدرت خرید بهشدت افت کند و مردم نتوانند خرید کنند. تراز تجاری مثبت میشود اما اقتصاد به سمت کوچک شدن حرکت خواهد کرد.
بسیاری از دانشمندان معتقدند همزمانی منفی شدن تراز تجاری ایالاتمتحده و کند شدن رشد اقتصادی این کشور، تصادفی است. اینکه آمریکا دارد در مقابل چین بهزانو درمیآید، در رشد اقتصادی دیده میشود نه در سیاست تجاری آمریکا. اتفاقا در دهه 90 که کسری تجاری آمریکا خیلی زیاد شد، بیکاری کمتر و وضعیت اقتصادی بهتر بود.
تجارت بینالملل و تعطیلی صنایع داخلی
صنعت خودروسازی استرالیا بهطور کامل از بین رفته است. انگلیسیها هم دیگر قصد ندارند خودرو تولید کنند. فنلاندیها که پیشتاز صنعت موبایل بودند، دیگر سهمی در این بازار ندارند. آلمان، ایتالیا، نروژ و فرانسه هیچ سهمی از بازار لپتاپ، گوشی و تبلت ندارند. آیا این خبرها بد هستند؟
اگر بخواهیم باهدف حمایت از کارگران ایرانخودرو و سایپا واردات خودرو را محدود کنیم چه اتفاقی میافتد؟ نزدیک به یکمیلیون نفر در صنعت خودروی کشور مشغول به کار هستند که فقط 12% آنها دستی در تولید خودرو دارند. یعنی حدود 120 هزار نفر شغل خود را از دست میدهند.
حتی اگر آن 120 هزار نفر شغل دیگری پیدا نکنند و با توسعه زیرساختهای حملونقل و رشد خدمات پس از فروش، شغلی با درآمد بهتر نیابند، آیا درست است که 80 میلیون نفر خودروی بیکیفیت را صد میلیون تومان بخرند که 120 هزار نفر شاغل باشند؟ این افراد از شغل و درآمد خود راضی هستند؟
از نظر اقتصاددانها تعطیلی و ورشکستگی یک بنگاه و ایجاد شدن بنگاههای دیگر باعث میشود که یک ملت ظرفیتهای خود را بهتر کشف کند. کارگر سایپا اگر بجای تولید پراید به تعمیر تویوتا یا تولید قالی ابریشم بپردازد، شاید خیلی بیشتر به خودش افتخار کند. این وضعیت درنهایت ما را بهجایی میبرد که در آن مزیت داریم. به این سیاست تجاری و با تولید کالاهای باکیفیت و احیای دوباره «ساخت ایران» غرور ملی ما هم تقویت خواهد شد.
چرا صادرات میکنیم؟
هدف از گسترش صادرات چیست؟ چرا باید بیشتر کار کنیم تا مازاد نیاز خود را به کشورهای دیگر بفرستیم؟ برای این که پول بهدست بیاوریم و با خرید کالا و خدمات رفاه بیشتری داشته باشیم! در غیر این صورت ارز میخواستیم چهکار؟
حتی قدرتمندترین اقتصادهای جهان هم نمیتوانند تمام نیاز خود را تولید کنند. آمریکا بزرگترین واردکننده جهان است. چینیها خودروی بیکیفیت خود را صادر میکنند، تا بزرگترین مشتری ماشینهای ژاپنی و آلمانی باشند.
یک کشور صادر میکند که وارد کند. هدف از صادرات همین است. سوئیسیها ساعت میفروشند که بتوانند ماهی نروژی بخرند. هیچ بعید نیست که طراحهای شیائومی و هوآوی، برای طراحی لپتاپهای خود از مکبوک استفاده کنند.
هدف نهایی اقتصاد مصرف کالا و خدمات است. نه پول روی پول گذاشتن. تراز تجاری مثبت اگر با ممنوعیت و محدودیت واردات حاصل شده باشد، پشیزی ارزش ندارد. مگر قرار نیست تراز تجاری مثبت به رفاه عموم مردم ختم شود؟ اگر در گرمای تابستان مردم از رادیوی پراید چند ده میلیونی خود بشنوند تراز تجاری ایران مثبت شد، آیا احساس رفاه خواهند کرد؟
نظرات