آیا رشد فناوری بیکاری را افزایش خواهد داد؟
رشد فناوری همواره با بیمها و امیدهایی همراه بوده است. فناوریهای جدید زندگی انسانها را راحتتر میکنند و کیفیت آن را بهبود میدهند. اما این سکه، روی دیگری هم دارد. استفاده از ماشینها به جای انسان در صنایع و کسبوکارهای گوناگون هر روز افزایش مییابد. با ساخته شدن دستگاه خودکار جدید، تعدادی از کارگران بیکار
رشد فناوری همواره با بیمها و امیدهایی همراه بوده است. فناوریهای جدید زندگی انسانها را راحتتر میکنند و کیفیت آن را بهبود میدهند. اما این سکه، روی دیگری هم دارد. استفاده از ماشینها به جای انسان در صنایع و کسبوکارهای گوناگون هر روز افزایش مییابد. با ساخته شدن دستگاه خودکار جدید، تعدادی از کارگران بیکار میشوند. ورود هر خودرو خودران، یک راننده را بیکار میکند. این جنبه تاریک رشد فناوری باید مورد توجه قرار گیرد. در این مقاله میخواهیم به چند سوال پاسخ دهیم. رشد فناوری چگونه بر بازار کار تاثیر میگذارد؟ آیا پیشرفتهای در نهایت رشد فناوری بیکاری را افزایش میدهد؟
آغاز تغییر
دنیای ما در حال پیشرفت دائمی است. دنیایی که در آن، هر اختراعی میتواند به یک تحول بینجامد. زمانی را به یاد میآورم که گوشی تلفن همراه یک وسیله لوکس بود. کامپیوتر آنقدر گران بود که افراد کمی میتوانستند آن را بخرند. سیمکارت تلفن همراه بسیار گران بود. تعداد افرادی که گوشی موبایل داشتند به انگشتان دست هم نمیرسید.
بعدها هم که ایرانسل متولد شد و سیمکارتهای اعتباری ارزان معرفی شدند، هنوز دنیا به شکل دیگری بود. شرکت نوکیا حاکم بلامنازع دنیای موبایل بود.
چند سال بعد اندروید معرفی شد و نوکیای ورشکسته رقابت را باخت. قیمت سیمکارت تلفن همراه از قیمت یک وعده فستفود ارزانتر شد. تلفن همراه به عنوان یک وسیله همیشه حاضر، جای خود را در زندگی ما باز کرد.
از آن دوران به بعد رشد فناوری شتاب بیشتری گرفت. هر روز شرکتهای فراوانی زاده میشدند. سختافزارها در سایه رقابت ارزانتر میشد و دنیا به سمت هوشمند شدن پیش میرفت. احتمالا امروزه توان محاسباتی گوشی تلفن همراه شما از کامپیوترهای ده سال پیش بیشتر است. این مسئله فرصتها و تهدیدهای فراوانی ایجاد کرده است.
روی روشن ماه
افزایش توان محاسباتی سیستمها، به بهبود الگوریتمها و نرمافزارها منجر شد. از این به بعد دستگاهها میتوانستند تعداد زیادی برنامه را همزمان پردازش کنند. پیش از این ما نمیتوانستیم خودرو خودران داشته باشیم.
دلایل متعددی نیز برای آن وجود داشت. حسگرهایی که برای رانندگی خودرو لازم هستند، گران بودند. رشد فناوری این حسگرها را ارزان کرد. از سویی، توان پردازشی کامپیوتری که میتوانست روی خودرو سوار شود، آنقدری نبود که از پس کار پیچیدهای چون رانندگی برآید.
احتمالا امروزه توان محاسباتی گوشی تلفن همراه شما از کامپیوترهای ده سال پیش بیشتر است.
پیشرفت شتابدار در حوزه فناوری به ساخت دستگاههای هوشمندتر منجر شد. دستگاههایی که میتوانستند یاد بگیرند. توانایی یادگیری کامپیوتر که ما امروز در آغاز آن هستیم، تحول بزرگی ایجاد خواهد کرد. این کامپیوترها خواهند توانست کارهای پیچیده غیرتکراری انجام دهند.
پس از این، ما رباتهایی خواهیم داشت که هم میتوانند خودرو بسازند و هم رانندگی کنند. رباتهای پزشک، پرستار، خدمتکار و آشپز هم به این جمع اضافه خواهند شد.
این نکته به افزایش رفاه و سلامتی انسانها منجر میشود. بازدهی رباتها برای کارهای گوناگون بیشتر از انسانها است. انسانها حواسشان پرت میشود. مریض میشوند. درگیری روانی پیدا میکنند. اما رباتها میتوانند با تمرکز کامل باکیفیت بالا کار کنند.
و روی تاریک ماه
فناوری با چنان سرعتی پیش میرود که شاید کمتر از ۱۰ سال دیگر رباتهای کارگر ، آشپز و پرستار داشته باشیم. این مسئله میتواند یک تهدید بالقوه برای بازار کار باشد. کارخانهها تلاش خواهند کرد به جای کارگر انسانی از رباتها استفاده کنند.
دلیل آن هم مشخص است. کیفیت و بازدهی کار رباتها بیشتر است. هزینه استفاده از آنها کمتر است. رباتها اعتصاب نمیکنند. به حقوقشان اعتراض نمیکنند. تمام دستورات کارفرما را هم بدون هیچ گلایهای اجرا میکنند.
دل ربات آشپز نمیگیرد، در حین کار به شبکه اجتماعی سر نمیزند، از نتیجه فوتبال عصبانی نمیشود و تنها به کار فکر میکند.
این جایگزینی در کسبوکارهای فراوانی روی خواهد داد. کارشناسان بسیاری آن را یک تهدید بزرگ میدانند. حذف کارگران سطح پایین، مشخصا میزان بیکاری را در کوتاهمدت افزایش خواهد داد. اما اینکه در بلندمدت چه اتفاقی میافتد سؤال مهمی است و هنوز پاسخی برای آن نداریم.
از سویی نمیتوانیم بنشینیم و فقط نظارهگر افزایش بیکاری باشیم. بهتر است برای کسب تصویری بهتر از این مسئله به دوران بعد از انقلاب صنعتی نگاه کنیم. با اینکه انقلاب فناوری که امروزه شاهد آن هستیم، بسیار فراتر و گستردهتر از انقلاب صنعتی است اما در همان دوران نیز اتفاقات مشابهی روی دادند.
تاثیر انقلاب صنعتی در میزان بیکاری
انقلاب صنعتی به سالهای بین ۱۷۶۰ تا ۱۸۴۰ گفته میشود. اختراعات مهم صنعتی در این سالها اتفاق افتادند. مهمترین اختراع صنعتی آن دوره، موتور بخار بود که توسط جمیز وات ( James Watt ) در سال ۱۷۸۱ ساخته شد. با ورود موتور بخار به صنایع، بخش مهم از نیروی انسانی بیکار شدند. از آن سو، ساخت دیگر دستگاههای خودکار، بخشی از کارگران ساده را از کار بیکار کرد.
یکی از مهمترین صنایعی که در نتیجه انقلاب صنعتی متحول شد و بسیاری از کارگران آن بیکار شدند، صنایع پارچهبافی بود. با اختراع ماشین پارچهبافی دیگر نیازی به بافندههای انسانی نبود. دستگاهها میتوانستند پارچه بیشتر و باکیفیتتری تولید کنند.
راهحلهای آن زمان
در اوایل قرن بیستم، شغل ۴۰ درصد مردم آمریکا، کشاورزی بود. کشاورزان خوراک مورد نیاز مردم را تامین میکردند. امروزه فقط ۲ درصد از مردم آمریکا کشاورز هستند. ورود فناوریهای گوناگون، میزان تولید محصولات کشاورزی را به نحوی بالا برد که همین دو درصد میتوانستند نیازهای غذایی جمعیت در حال رشد آمریکا را تامین کنند.
از سویی، توسعه حملونقل و قطار باعث شد انتقال کالا در مسافتهای دور آسان و کمهزینه شود. اختراع قطار نتیجه مستقیم اختراع موتور بخار بود. سوال اینجا است. این 38 درصد از جمعیت آمریکا که دیگر کشاورزی نمیکردند، به چه کاری مشغول شدند؟
در اوایل قرن بیستم، شغل ۴۰ درصد مردم آمریکا، کشاورزی بود. امروزه فقط ۲ درصد از مردم آمریکا کشاورز هستند.
دولت در آن زمان با مشاهده این سطح از بیکاری، راهحل پرهزینهای پیشنهاد و اجرا کرد. دولت هزینه تحصیلات را پایین آورد و دانشآموزان را تشویق کرد که در دوره دبیرستان نیز تحصیل کنند. به این ترتیب تعداد زیادی از افرادی که میخواستند کشاورز شوند ولی آن روزها دیگر نیازی به آنها نبود، در دبیرستان ماندند.
آنها با ادامه تحصیل در دبیرستان، مهارت و دانش کافی برای شغلهای دست بالا پیدا کردند و به کارهای دیگری پرداختند. کاهش هزینه تحصیلات که با پرداخت یارانههای دولتی همراه بود، هزینه زیادی برای دولت داشت.
راهحلهای امروزی
پس از انقلاب صنعتی و در اواخر قرن بیستم، روند مکانیزه شدن و خودکارسازی (Automation) صنعتی همچنان ادامه داشت. سطح رفاه و سلامتی جامعه افزایش یافته بود. کمبود غذا وجود نداشت و همین مسئله به افزایش جمعیت منجر شده بود.
اما بیکاری باعث کاهش توان خرید افراد میشد. در نتیجه مصرفکنندههای محصولات کمتر میشدند. کاهش تعداد مصرفکنندگان، میتوانست در نهایت به ورشکستگی صنایع منجر شود. در اواخر قرن بیستم مشکل بیکاری به نحو دیگری حل شد. شکل شغلها تغییر کردند و شغلهای جدیدی پدید آمدند.
چه کسی میتوانست تصور کند که روزی شغلهایی همچون برنامهنویسی، تولید محتوا و تحلیلگر داده ایجاد شوند؟
کارخانهها کارگر ساده کمتری نیاز داشتند. اما با داشتن هزاران دستگاه نیازمند افرادی برای تعمیر و نگهداری آنها بودند. افرادی نیز به ساختن دستگاه و اختراع دستگاههای جدید میپرداختند.
در یک خانواده سه نفری، والدین هر دو مشغول به کار بودند. آنها، زمانی برای رسیدگی و نگهداری از افراد کهنسال و کودکان را نداشتند. اگر میخواستند برای چنین کارهایی وقت بگذارند، دیگر نمیتوانستند به شغل خود برسند. با ادامه این روند، شغلهایی مثل پرستاری از کودکان و بزرگسالان، نگهداری از حیوانات خانگی و نظافت منزل به وجود آمدند. شکل بازار کار تغییر کرد.
هر اختراعی باعث از بین رفتن برخی از شغلها میشد ولی شغلهای دیگری تولید میکرد. شغلهایی که در ابتدا قابل تصور نبودند. چه کسی میتوانست تصور کند که روزی شغلهایی همچون برنامهنویسی، تولید محتوا و تحلیلگر داده ایجاد شوند؟
چه خواهد شد؟
کارشناسانی هستند که معتقدند مسئله بیکاری ناشی از فناوریهای هوشمند امروزی، پیچیدهتر از چیزی است که پس از انقلاب صنعتی روی داد. زیرا روند پیشرفت فناوری به گونهای است که تاثیر عمیقتری روی بازار کار میگذارد. اگر در گذشته رشد فناوری فقط باعث کاهش تعداد شغلها میشد، این بار کاملا آنها را حذف میکند. آهنگ رشد فناوری و سوگیری آن بسیار متفاوت از چندین دهه گذشته است.
سرعت رشد فناوری و جایگزین شدن محصولات این رشد با نیروی انسانی، بهقدری زیاد است که جامعه انسانی و بازار کار انعطاف لازم را در برابر آن ندارند. به عبارتی، با همان سرعت که رشد فناوری شغلها را عوض میکند یا شغلهای جدید میسازد، با همان سرعت نیز دوباره همان شغلها را از بین میبرد. سرعت این تغییرات بسیار بیشتر از سرعت انطباق انسانها است.
مثلا با همان سرعتی که فناوری شغلی همچون تولیدکننده محتوا را ایجاد کرد، با سرعت بیشتری به جایی میرسد که دیگر یک کامپیوتر میتواند این کار را بر عهده بگیرد. یعنی من به عنوان یک تازهکار در تولید محتوا، نیامده باید بروم. اگر بخواهم با وجود این سرعت تغییر، همچنان در بازار کار بمانم یا باید مهارتهای جدید فرا بگیرم یا اینکه در نهایت به شغلهای دست پایین که کامپیوترها هنوز در آن توانا نیستند راضی شوم.
عاقبت کار
عاقبت کار چندان روشن نیست. آنچه به نظر میرسد شبیه همان روند چند دهه پیش است. رشد فناوری به صورت کوتاهمدت باعث بیکاری میشود. اما شغلهای جدیدی به وجود میآیند که امروز تصوری از آنها نداریم. اما لزوما این شغلها حقوق دریافتی بالایی هم نخواهند داشت.
شاید روزی فرا برسد که فردی را برای آموزش رانندگی به رباتها داشته باشیم. یا موسساتی پیدا شوند که به رباتها آشپزی یاد میدهند. اصلا شاید روزی دانشگاهی برای روباتها داشته باشیم.
ممکن است رباتها آنقدر هوشمند شوند که مجبور باشیم قوانینی برای رعایت حقوق رباتها تصویب کنیم (حتی امروز هم این مسئله مطرح شده است) یا عنوان شغلیای مثل وکیل مدافع رباتها داشته باشیم.
لاکشریهای نوستالژیک
روند جایگزینی ماشین به جای انسان، در طول تاریخ نتایج مثبت بسیاری داشته است. کیفیت و کمیت تولید محصولات بالاتر رفت. در نتیجه میزان ارزش تولیدی بیشتر شد و از این روی حجم اقتصاد جهانی رشد کرد. بزرگتر شدن بدنه اقتصاد در نهایت وضعیت همه افراد فعال در آن را بهتر کرد. کالاها ارزانتر شدند و در نتیجه طبقههای پایین اجتماع هم توانستند از کالاهایی که قبلا لوکس محسوب میشدند، بهرهمند شوند.
از دست دادن مشاغل پست میتواند فرصتی باشد برای به دست آوردن شغلهایی بهتر.
این مسئله در مورد خدمات هم صادق است. صد سال پیش استخدام فردی که از کودکتان یا والدین پیرتان پرستاری کند خدمات لوکسی محسوب میشد و هر کسی توان مالی آن را نداشت. اما امروزه استخدام این افراد امری عادی است. خودروی شخصی کالایی لوکس بود، اما امروز بسیاری از افراد خودروی شخصی دارند.
رشد فناوری در نهایت دوباره به چنین چیزی منجر خواهد شد. کالاها و خدماتی که امروزه لوکس به حساب میآیند در آینده احتمالا ارزان خواهند بود.
هنوز یک مشکل وجود دارد
اما هنوز یک مشکل وجود دارد. با اینکه با رشد فناوری شغلهای جدید جایگزین تمام شغلهای از بین رفته میشوند، اما میانگین درآمد افراد در این شغلها پایینتر است. از سویی، افزایش تولید که ناشی از ورود فناوری است، باعث رشد درآمد ثروتمندان میشود. رشد فناوری از همان آغاز انقلاب صنعتی با اینکه سطح رفاه را افزایش داده، اما مشکلی ایجاد کرده است.
افزایش فاصله طبقاتی. فاصله طبقاتی هنوز هم در حال افزایش است. جمعیت طبقه متوسط هر روزه در حال کاهش است. تعداد کمی از این افراد به طبقه بالا و تعداد زیادی به طبقه فقیر نزول پیدا میکنند. زیرا تعدادی از این افراد نتوانستند مهارتهای جدید یاد بگیرند. در نتیجه، شغل مناسبی هم نیافتند و در نهایت به کارهای نامرتبط و سطح پایین رضایت دادند.
این یک مشکل جدی و تا به امروز هنوز اقدامی برای حل آن صورت نگرفته است. جدیترین راهحلی که از طرف اقتصاددانهایی همچون میلتون فریدمن مطرح شده است، تخصیص یک حقوق حداقلی تضمینشده ( Guaranteed minimum income ) به طبقهای از این افراد است.
فاصله طبقاتی در طول سالیان اخیر در حال افزایش بوده است. به خصوص پس از دهه هشتاد میلادی تغییر فرهنگ سرمایهداری هم، این فاصله را افزایش داده است. فناوریهایی که در ده سال آینده ساخته خواهند شد، پتانسیل بالقوهای برای تشدید روند افزایش فاصله طبقاتی خواهند داشت. پیشرفت فناوری شاید بیکاری را افزایش ندهد، اما به احتمال زیاد فاصله طبقاتی را از این هم بیشتر خواهد کرد.
نظرات