۵ دلیل برای اینکه همین حالا تلویزیونتان را از برق بکشید!
تا بهحال به این فکر کردهاید که تلویزیون خانهتان را از برق بکشید و به جای نشستن پای برنامههای تلویزیونی، وقتتان را با کارهای دیگری پر کنید؟ خیلیها ممکن است بگویند مخالفت با تماشای تلویزیون یک پز روشنفکری است و حتی روشنفکران هم احتمالا بعد از شام سریال «بازی تاجوتخت» را میبینند! این انتقاد به
تا بهحال به این فکر کردهاید که تلویزیون خانهتان را از برق بکشید و به جای نشستن پای برنامههای تلویزیونی، وقتتان را با کارهای دیگری پر کنید؟
خیلیها ممکن است بگویند مخالفت با تماشای تلویزیون یک پز روشنفکری است و حتی روشنفکران هم احتمالا بعد از شام سریال «بازی تاجوتخت» را میبینند! این انتقاد به روشنفکرنمایی بعضی از مخالفان تلویزیون وارد است. اما این همه داستان نیست و شاید بتوان دستکم بعضی از مشکلات بیش از حد تلویزیون تماشا کردن را فهرست کرد.
در اینجا، به 5 دلیلی اشاره میکنم که شاید فکر کردن به آنها باعث شود در اولین فرصت با تلویزیونتان خداحافظی کنید.
1- خلاقیتتان را از دست میدهید
در دهههای 1940 و 1950 میلادی که اولین نمونههای تجاری تلویزیونهای رنگی در جهان غرب همهگیر میشد، تصور همگانی بر این بود که فرصت تازهای ایجاد شده که شهروندان بهشکل بیسابقهای به اطلاعات دسترسی پیدا کنند. اما ظاهرا هنوز برای قضاوتهایی تا این حد خوشبینانه، بیش از اندازه زود بود.
در آن زمان، هنوز بسیاری از برنامههای «بی سر و ته» و «وقت تلفکن» امروزی ساخته نشده بود و برنامهسازان تلویزیونی، کسانی مانند «والت دیزنی» و «آلفرد هیچکاک» بودند که در عالم سینما هم شناخته شده بودند. به همین دلیل، کیفیت آنچه بر صفحه تلویزیون دیده میشد، با آنچه بر پرده اکران میشد، تفاوت چندانی نداشت. در ایران هم زمانی بود که کارهای «بهرام بیضایی» از تلویزیون پخش میشد.
در دهه 1950 میلادی، تلویزیون پدیدهای بود با آیندهای روشن.
علاوه بر این، برخی پژوهشها نشان میدهند که استفاده بیش از حد از محتوای تصویری، ذهن را برای تخیل تنبل میکنند. به عبارت ساده، بیش از حد تلویزیون تماشا کردن باعث میشود که ذهن شما به جای تصور کردن، با تنبلی تصویر ببیند. بنابراین، اگر بیش از حد تلویزیون تماشا کنید، خلاقیت ذهنیتان کمرنگ میشود.
2- نمیتوانید مطالعه کنید
شما سالی چند کتاب میخوانید؟
کتابخوانترین افراد، احتمالا روزی 100 صفحه کتاب میخوانند. با فرض اینکه یک کتاب معمولی بهطور متوسط حدود 300 صفحه باشد، خواندن این کتاب برای خورههای کتاب حدود 3 روز طول میکشد. اگر این افراد جمعهها را هم استراحت کنند، هفتهای دو کتاب و سالی 104 کتاب میخوانند.
کلاهتان را قاضی کنید و ببینید که کدام یک ارزشمندتر است: خواندن کتابی مثل «قوی سیاه» که میتواند دیدگاهتان نسبت به زندگی را تغییر دهد، یا تماشای جوکهای بیمزهای که مجری بیذوق تلویزیون بهصورت بداهه تعریف میکند.
چنین افراد نادری، در طول 50 سال مطالعه (مثلا از 20 سالگی تا زمانی که به بیماری آبمروارید مبتلا بشوند) میتوانند حدود 5200 کتاب بخوانند. این در حالی است که در جایی مانند ایران، سالانه حدود 75 هزار عنوان کتاب منتشر میشود.
عمر مفید ما برای مطالعه واقعا کم است.
«بیل گیتس» در جایی گفته بود که کار این روزهایش این است که فقط بنشیند و کتاب بخواند و البته کتابهای خوب را به بقیه توصیه کند. کلاهتان را قاضی کنید و ببینید که کدام یک ارزشمندتر است: خواندن کتابی مثل کتاب « راه بَردگی » که میتواند دیدگاهتان نسبت به زندگی را تغییر دهد، یا تماشای جوکهای بیمزهای که مجری بیذوق تلویزیون به صورت بداهه تعریف میکند.
3- اخبارزده میشوید
بیش از حد تلویزیون تماشا کردن، با زیاد روزنامه خواندن و یا بیش از حد وقت گذاشتن برای شبکههای اجتماعی فرق چندانی ندارد. در هر سه این موارد، شما به قدری ورودی اطلاعات خواهید داشت که مغزتان برای تحلیل آنها دچار مشکل میشود.
اگر این ورودی اطلاعاتی از جنس «اخبار» باشد، مشکل شما ممکن است تا حدی جدیتر هم بشود.
قرار گرفتن بیش از اندازه در معرض اخبار ممکن است شما را به این باور برساند که جهان در آشوب محض است و همهچیز دارد از هم فرومیپاشد. علاوه بر این، ممکن است خطراتی مثل عملیات تروریستی، فروپاشی اقصاد کشورها و حتی از بین رفتن زمین بر اثر گرمایش جهانی را بیش از آنچه در واقع محتمل است، ممکن در نظر بگیرید.
اگر تلویزیونتان را خاموش کنید و هفتهای یکبار خلاصه اخبار را ببینید، احتمالا نه فقط چیزی از دست نمیدهید، که اخبار و اوضاع جهان را بهتر درک خواهید کرد.
4- سلیقهتان افت میکند
بیش از حد تلویزیون تماشا کردن شما را دستخوش افت سلیقه میکند.
تلویزیون به عنوان یک رسانه با دامنه مخاطبان بسیار بالا، باید بنا به ماهیت خود باید برای «همه» مناسب باشد. وقتی چیزی برای «همه» مناسب است، ممکن است برای «شما» مناسب نباشد.
فلان مجله اقتصادی با رویکرد «اقتصاد بازار» را احتمالا فقط فعالان اقتصادی، اقتصاددانان و نخبگان جامعه میخوانند. فیلمهای « کریشتوف کیشلوفسکی »، کارگردان مشهور لهستانی را هم قطعا «همه» نمیبینند.
تلویزیون به عنوان یک رسانه با دامنه مخاطبان بسیار بالا، باید بنا به ماهیت خود باید برای «همه» مناسب باشد. وقتی چیزی برای «همه» مناسب است، ممکن است برای «شما» مناسب نباشد.
با این همه، تهیهکنندگان برنامه طنزی که از تلویزیون پخش میشود، باید کیفیت ساخت برنامه را در سطحی نگه دارند که برای همه مناسب باشد. به همین دلیل، اگر سطح سلیقهتان بالاتر از متوسط جامعه است، بهتر است همین امروز تلویزیونتان را از برق بکشید!
بعضی از برنامههای تلویزیونی ممکن است بسیار جذاب باشند، اما آیا ما «اسیر» این برنامهها نمیشویم؟
5- اجازه میدهید دیگران به جای شما تصمیم بگیرند
مهمترین اشکالی که میتوان به بیش از حد تلویزیون تماشا کردن گرفت، این است که تلویزیون، بینندهاش را منفعل میکند.
تعداد شبکههای تلویزیونی در دسترس ما، حتی اگر 10 هزار شبکه هم در دسترس داشته باشیم، همچنان محدود است. برنامهها و محتوای این شبکهها هم الزاما با سلیقه ما همخوان نیستند، اما ممکن است بعد از تماشای یک برنامه تلویزیونی دلخواه، در حالی که هنوز روی مبل لم دادهاید، برنامه غیردلخواه بعدی را هم تماشا کنید. این یعنی تلویزیون نظر خودش را به شما تحمیل کرده است.
نتیجهگیری: آیا این آش واقعا تا این حد شور است؟
برگردیم به ابتدای مقاله: آیا مخالفت با بیش از حد تلویزیون تماشا کردن، در واقع یک جور پز روشنفکری نیست؟
به نظر من، هم بله و هم نه.
روشنفکران حتی اگر سریالهای داخلی را «آبکی» فرض کنند، احتمالا همچنان سریالهای خارجی مورد علاقهشان را دانلود میکنند و میبینند. مرز میان سینمای هنری و سینمای تجاری هم خیلی وقت است که از میان رفته و نمیشود گفت فیلمی مانند Interstellar، فیلمی تجاری است یا اینکه واقعا دیدنش چیزی به بیننده اضافه میکند.
انتخاب یک سریال از میان صدها سریالی که ممکن است اسم آنها را شنیده باشیم، با لم دادن پای تلویزیون و بالاوپایین کردن شبکهها فرق میکند.
حالا آیا میشود به روشنفکری که سریالی آمریکایی را دانلود کرده و شبها در حین پفک خوردن تماشایش میکند، بگوییم او هم در واقع دارد «تلویزیون» تماشا میکند؟
در واقع بله. او تنها با تاخیر همان سریالی را تماشا میکند که بقیه ممکن است آنلاین تماشایش کرده باشند.
نمیشود با اطمینان گفت که فیلم interstellar، یک فیلم تجاری صرف است.
این داستان اما روی دیگری هم دارد: انتخاب یک سریال از میان صدها سریالی که ممکن است اسم آنها را شنیده باشیم، با لم دادن پای تلویزیون و بالاوپایین کردن شبکهها فرق میکند. در اینجا، این «ما» هستیم که آنچه را میخواهیم ببینیم، انتخاب میکنیم و دستکم میتوانیم بگوییم انتخابمان آگاهانه بوده است.
بنابراین، تلویزیونتان را از برق بکشید و فقط وقتی روشنش کنید که میخواهید چیزی را ببینید که واقعا برایش ارزش قائل هستید.
نظرات