کد مطلب: ۲۷۴۴۱۱

بیل گیتس، تخیل، زن خانه‌به‌دوش و ثروت نامحدود

بیل گیتس، تخیل، زن خانه‌به‌دوش و ثروت نامحدود

بیل گیتس گفته است که: «تنها سرمایه مایکروسافت، تخیل انسان است.» این بیان مبنایی است که دانش، فناوری و اقتصاد آینده بر آن استوار خواهد بود؛ «تخیل». پتانسیلی انسانی که هنوز در نظام آموزشی ما جدی گرفته نشده است. وقتی‌که انرژی‌های فسیلی و سایر منابع طبیعی به دلیل تسخیر بی‌رحمانه آن‌ها در آستانه اتمام و

بیل گیتس گفته است که: «تنها سرمایه مایکروسافت، تخیل انسان است.» این بیان مبنایی است که دانش، فناوری و اقتصاد آینده بر آن استوار خواهد بود؛ «تخیل». پتانسیلی انسانی که هنوز در نظام آموزشی ما جدی گرفته نشده است.

وقتی‌که انرژی‌های فسیلی و سایر منابع طبیعی به دلیل تسخیر بی‌رحمانه آن‌ها در آستانه اتمام و نابودی قرار دارند، منبع بی‌پایان تخیل و خلاقیت انسانی ارزش روزافزونی می‌یابد؛ بنابراین باید هر چه زودتر با دانش، مهارت و هنر جدید «تبدیل تخیل به ثروت» آشنا شد.

آیا تخیل، بازی بی‌ارزش ذهن است؟

زیگموند فروید، روانشناس بزرگ اتریشی، معتقد بود خیال‌پردازی عملی کودکانه است و باید افراد بالغ از آن اجتناب کنند. از نظر او «هم‌ بازی و هم خیال‌پردازی متضمن دور شدن و روگرداندن از واقعیت و انکار آن است، بنابراین در زمره فعالیت‌هایی است که فرد باید به هنگام بلوغ آن‌ها را پشت سر گذاشته باشد».

بدین ترتیب فروید، بازی، رویا و خیال‌پردازی را به یک چوب می‌راند. آن‌ها را کودکانه، مفر گریز از واقعیت، تکنیک‌های آرزومندانه‌ جبران واقعیتی ارضا نشده یا حاجتی برآورده نشده می‌شمارد.

تفکر، شما را از A به B می‌برد درحالی‌که تخیل شما را به همه‌جا می‌برد.

اما برای کارل گوستاو یونگ، روانشناس سوئیسی، بازیِ تخیل از ارزشمندترین فعالیت‌های بشری است، چراکه منشا آفرینش و خلاقیت است. یونگ می‌نویسد:
«هر انگاره‌ی خوب و هر عمل خلاق، ناشی از تخیل است و ریشه در چیزی دارد که از روی عادت، خیال‌پردازی کودکانه نامیده می‌شود. ما بی‌نهایت به بازی و تخیل مدیونیم. به نظر من، در آخرین تحلیل، تخیل از نیروی خلاق و مادرانه‌ی روح است. هر اثر انسانی سرچشمه‌اش در تخیل خلاق است».

اینشتین معتقد بود که تخیل از تفکر برتر است زیرا تفکر، شما را از A به B می‌برد درحالی‌که تخیل شما را به همه‌جا می‌برد.

اما کمترین آموزشی برای استفاده از این توانایی نامحدود در مدارس و دانشگاه‌ها داده نمی‌شود. به همین دلیل است که قریب به‌اتفاق فارغ‌التحصیلان ما، صرفا به آگهی‌های استخدامی چشم دوخته‌اند و از هرگونه ابداع و خلاقیت کارآفرینانه و تولید ثروت ناتوان‌اند.

آیا خیال‌پردازان دیوانه‌اند؟

رویای پرواز انسان از زمان‌های دور در اسطوره‌ها وجود داشته است. حدود پانصد سال قبل لئوناردو داوینچی سعی کرد آن خیال را به واقعیت تبدیل کند؛ اما شکست خورد. انسان‌های خیال‌پرداز که ایده‌های جدید را می‌آزمودند، همواره با تمسخر و طرد جامعه مواجه می‌شدند. معاصران بسیاری در سلامت روانی داوینچی تردید داشتند. حتی چهارصد سال پس‌ازآن نیز با صاحبان ایده پرواز بهتر برخورد نشد.

در سال 1900، در آمریکا که مهد پیشرفت و تمدن جدید به شمار می‌آمد، اسب‌ها اصلی‌ترین وسایل حمل‌ونقل بودند؛ اما دوچرخه‌ها و اتومبیل‌ها به‌مرور در حال گرفتن جای آن‌ها بودند. هنوز قانون عبور و مرور وضع نشده بود و به همین دلیل هر روز افرادی در خیابان‌ها در اثر تصادف کشته می‌شدند.

تخیل بردران رایت

حتی هنگامی که برداران رایت از رویای خود برای پرواز حرف می‌زدند، دیگران مسخره‌شان می‌کردند.

جالب است که دولت یک سال پیش از آن اعلام کرده بود که همه اختراعات انجام‌شده‌اند و هیچ‌چیز جدید ممکن نیست اختراع شود. به همین دلیل سازمان ثبت اختراعات و موسسه ثبت ایالات‌متحده آمریکا بسته‌شده بود. در چنین شرایطی دو برادر تعمیرکار دوچرخه ادعا کردند که می‌خواهند یک ماشین پرنده بسازند. تمام سرمایه‌گذاران آن‌ها را دیوانه می‌پنداشتند. مردم کوچه و بازار آن‌ها را سوژه‌ی خنده و تفریح ساخته بودند.

تخیل، چیز ملموسی نیست اما همه‌ی آفریده‌های انسانی ملموس اطرافمان، زاده‌ی تخیل‌اند. هر چیزی که اکنون وجود دارد زمانی وجود نداشت، انسانی برای اولین بار آن را در خیال خود آفرید و سپس آن ایده توسط خود او یا دیگران به واقعیت پیوست. آیا می‌توانید تصور کنید که یک نفر از هیچ، ثروت میلیاردی تولید کند؟ یک زن خانه‌به‌دوش توانست چنین کاری را انجام دهد.

تخیلات عجیب یک زن خانه‌به‌دوش

او دخترکی خیال‌پرداز بود. در بیشتر مواقع در اتاقش یا در میان علف‌های بلند به بازی تخیلی می‌پرداخت. والدین او به امید پرورش قدرت تخیل فرزندشان از همان کودکی برایش کتاب می‌خواندند. او دائما برای خواهر کوچک‌ترش داستان‌های ساختگی تعریف می‌کرد. از شش‌سالگی شروع به نوشتن داستان کرد. عاشق نوشتن بود و هرچه را که به ذهنش می‌رسید، می‌نوشت.

والدینش با در نظر گرفتن علاقه دخترشان به ادبیات، توصیه کردند که زبان و ادبیات فرانسه بخواند تا بتواند در آینده به‌عنوان یک منشی دوزبانه انگلیسی-فرانسوی با شرایط مناسبی استخدام شود. دانشگاه را تمام کرد و در چند جای مختلف به‌عنوان منشی کار کرد؛ اما از هیچ‌کدام از کارهایش راضی نبود و دائم کارش را رها می‌کرد و دوباره به‌اجبار درجایی دیگر شروع به ‌کار می‌کرد.

هیچ راهی پیش روی خود نمی‌دید جز اینکه نوشتن را جدی بگیرد.

وقتی‌که 25 سالش بود در ایستگاه راه‌آهن داخل قطار نشسته بود که ایده‌ی یک داستان جدید به ذهنش رسید. تاکنون ایده‌ی داستان‌های بسیاری به ذهنش رسیده بود و اکثر آن‌ها را هم نوشته بود؛ اما این‌یکی متفاوت بود. هیچ ایده‌ای تاکنون این‌قدر او را به هیجان نیاورده بود. هفت سال پس از فارغ‌التحصیلی، او خود را یک شکست‌خورده واقعی می‌دانست، او با داشتن دختری هفت‌ساله، هم در ازدواجش ناکام شده بود و هم بدون شغل بود.

هیچ راهی پیش روی خود نمی‌دید جز اینکه نوشتن را جدی بگیرد. در این دوره، مدتی پیش خواهرش زندگی می‌کرد و مدتی بعد دوباره به تدریس زبان انگلیسی پرداخت. باوجود تدریس تمام‌وقت و آماده کردن درس قبل از کلاس و نگهداری از یک بچه‌ کوچک، اصلا وقت نوشتن نداشت. بااین‌حال از هر فرصتی برای نوشتن استفاده می‌کرد. درعین‌حال که عاشق کتابش بود. گاهی از نوشتن متنفر می‌شد اما همچنان به نوشتن ادامه داد تا بالاخره بعد از 5 سال نوشتن کتاب به پایان رسید.

تخیل میلیارد دلاری

او سه قسمت اول کتاب را در یک پوشه پلاستیکی زیبا گذاشت و برای ناشری فرستاد. آن‌ها کتاب را همان روز پس فرستادند. 8 ناشر چاپ اثرش را رد کردند؛ اما او همچنان پیگیر چاپ کتابش بود. آن‌قدر مداومت به خرج داد تا بعد از دو سال ناشری قبول کرد تا کتاب او را چاپ کند.

در سال ۱۹۹۶ سرانجام یک مؤسسۀ انتشاراتی به نام بلومزبری (Bloomsbury Publishing plc) چاپ کتاب «هری پاتر و سنگ جادو» را پذیرفت و جوآن کاتلین رولینگ با درج نامش به‌صورت مخفف جی کی رولینگ (J. K. Rowling) بر روی جلد موافقت کرد تا مبادا پسرها به دلیل اینکه نویسنده کتاب زن است، از خواندن کتاب خودداری کنند. قرار شد سالیانه 2000 پوند بابت حق تالیف دریافت کند. این آغاز تسخیر تخیل میلیون‌ها نفر در جهان توسط زنی خانه‌به‌دوش بود.

تخیل جی کی رولینگ

این تخیل جی‌کی‌ رولینگ بود که او را ثروتمندترین نویسنده جهان کرد.

«هری پاتر و سنگ جادو» روز 30 ژوئن سال 1997 در 223 صفحه به چاپ رسید. انتشارات بلومزبری که در سال 1986 تشکیل‌شده بود، در سال 1998 یک سال پس‌ازآن نخستین رمان هری پاتر 1/6 میلیون پوند هزینه کرد تا فعالیتش را گسترش دهد. این ناشر اینک 100 میلیون پوند سرمایه دارد.

تخیلی که جهان را تسخیر کرد

14 ماه بعد، انتشارات اسکولاستیک آمریکا در تاریخ اول سپتامبر سال 1998 نسخه آمریکایی این رمان را در 309 صفحه و با عنوان «هری پاتر و سنگ سقراط» به چاپ رساند. سهم رولینگ از فروش حق انتشار، 105 هزار پوند بود. تا آن زمان چنین رقمی‌ هرگز به یک نویسنده گمنام کودکان پرداخت‌نشده بود.

اما هیچ‌کدام از دو ناشر از پرداخت این مبالغ پشیمان نشدند، نخستین جلد از مجموعه هری پاتر 120 میلیون نسخه در سطح جهان فروخت و به 67 زبان زنده جهان ترجمه شد. تب هری پاتر خیلی زودتر و تندتر از آنچه تصور می‌شد، همه‌گیر شد.

مجموعه هفت‌جلدی هری پاتر به 67 زبان زنده جهان ترجمه‌شده است و اینک می‌توانید تقریبا به هر زبانی، نسخه‌ای از هری پاتر را پیدا کنید. به‌این‌ترتیب رولینگ به یکی از پرخواننده‌ترین نویسندگان تاریخ ادبیات تبدیل شد.

ثروتمندترین زن خیال‌پرداز جهان

محبوبیت ناگهانی هری پاتر، فروش کتاب‌ها، حق ترجمه‌ها، فروش امتیاز کتب برای فیلم و بازی‌های کامپیوتری و حتی امتیاز تولید تی‌شرت‌ها و وسایل و اسباب‌بازی‌های هری پاتر همه و همه باعث شد که هم ناشران و هم خود خانم رولینگ به ثروتی عظیم دست پیدا کنند. خانم رولینگ تنها نویسنده میلیاردر در حال حاضر جهان است.

تاکنون بیش از 450 میلیون نسخه از کتاب‌های هری پاتر به فروش رسیده است و چهار فیلم نخست هری پاتر در فهرست 20 فیلم پرفروش تاریخ سینما قرار گرفته است. تمام این‌ها باعث شد که در سال 2005 سرمایه خانم رولینگ 4 میلیارد دلار برآورد شود. چنانچه او را در انگلستان ثروتمندتر از ملکه الیزابت دوم می‌دانند.

تخیل او به ثروتی میلیاردی تبدیل‌شده و تخیلات میلیون‌ها نفر در سراسر جهان را غنی‌تر ساخته است.

او شناخته‌شده‌ترین و پول‌سازترین نویسنده حال حاضر جهان است. تخیل او به ثروتی میلیاردی تبدیل‌شده و تخیلات میلیون‌ها نفر در سراسر جهان را غنی‌تر ساخته است.

چه کسی استثنایی است؛ شما یا بیل گیتس؟

وقتی‌که بیل گیتس یا رولینگ را مثال می‌زنم، بسیاری بر من خرده می‌گیرند که آن‌ها استثنا هستند. مسئله این است که برای انجام کاری متفاوت (تولید ثروت از تخیل) شما باید استثنا باشید؛ اما حقیقت این است که شما هم‌اکنون هم یک استثنا هستید. فقط ممکن است وجه استثنایی و منحصربه‌فرد شما سرکوب‌شده باشد. همان‌طور که وجه استثنایی من به مدت بیش از سی سال در وجودم سرکوب‌شده بود.

وقتی‌که شروع به تحصیلات مهندسی کردم، متوجه شدم که این رشته را دوست ندارم اما جرات تغییر رشته را نداشتم. پس از فارغ‌التحصیلی، به‌عنوان مهندس شروع به کار کردم اما از شغلم بیزار بودم. بااین‌حال جسارت تغییر شغلم را نداشتم و از طرفی نمی‌دانستم که چه‌کاری را دوست دارم. بالاخره نارضایتی من از شغلم به حد غیرقابل‌تحملی رسید.

راضی نیستید شغل تخیل رویاپردازی

اگر از شغل خود راضی نیستید شاید به این دلیل است که مجبور شده‌اید رویاپردازی‌هایتان را کنار بگذارید.

در اینجا بود که تصمیم گرفتم که دل به دریا بزنم. به دلیل علاقه‌ام به علم و فلسفه، در آزمون کارشناسی ارشد فلسفه علم شرکت کردم، اما رد شدم. ظرفیت این رشته فقط ده نفر بود. این ناکامی در سال بعد هم تکرار شد. بالاخره در سال سوم بود که قبول شدم. ازآنجاکه به این رشته علاقه‌مند بودم، توانستم این دوره را با رتبه ممتاز به پایان برسانم. از اینکه در راه رویاهایم گام برداشته بودم، احساس شادمانی و رضایت زایدالوصفی داشتم.

چه رویایی شما را برمی‌انگیزد؟

اما همچنان در زمینه کسب درآمد به شغل مهندسی وابسته بودم. تا اینکه تصمیم گرفتم به‌طور کامل آن را رها کنم. چند سال دوران گذار بسیار سختی را سپری کردم. تا اینکه پی بردم که به نویسندگی و مشاوره و پژوهش در زمینه رشد و شکوفایی استعدادهای انسانی علاقه دارم.

پس خودم را به‌عنوان «نویسنده، مشاور و پژوهشگر مستقل» در این حوزه مطرح کردم. کسب درآمد از این طریق برایم رویایی شیرین بود اما برای دیگران این صرفا یک رویای خوشایند بود که امکان نداشت به واقعیت تبدیل شود.

به مدت یک سال فقط مطالب رایگان می‌نوشتم درحالی‌که وضع مالی بسیار بدی داشتم تا اینکه اولین مقاله پولی به من سفارش داده شد. پس‌ازآن، روزبه‌روز بر حجم سفارش‌ها افزوده شد به‌طوری‌که دیگر نمی‌توانستم با تعرفه‌های معمولی کار کنم. در حال حاضر فقط در زمینه‌هایی که برایم بیشترین جذابیت و بیشترین درآمد را دارند، کار می‌کنم.

پیگیری رویاها بهای خودش را دارد اما ارزشش را هم دارد.

این درآمد جدید مرا میلیاردر نساخته اما به‌منزله تفریحی لذت‌بخش است که تمام هزینه‌هایم زندگی‌ام را نیز تامین می‌کند. درحالی‌که قبلا برای همین مقدار درآمد مجبور بودم صبح زود بیدار شوم و در پی کاری بروم که از آن تنفر داشتم و با تحمل تمام استرس‌های محیط کار، در پایان روز خسته‌وکوفته به خانه برگردم. پیگیری رویاها بهای خودش را دارد اما ارزشش را هم دارد.

جسارت پیگیری رویاها

حالا وقتی می‌گویم «نویسنده، مشاور و پژوهشگر مستقل» هستم و سوابق خودم در این زمینه را بیان می‌کنم، کسی به من نمی‌خندد، بلکه همه تحسینم می‌کنند.

بسیاری از بزرگ‌ترها، جوانان را از پیگیری روی‌هایشان منع می‌کنند. آن‌ها ترس‌های نهادینه‌شده خود را بر جوانان فرافکنی می‌کنند و آن‌ها را به مشاغل کارمندی و محافظه‌کارانه تشویق می‌کنند. به همین دلیل مراجعه‌کنندگان بسیاری داشته‌ام که علیرغم درآمدهای خوب، از شغل خود متنفر بودند و دیگر نمی‌توانستند این وضع را تحمل کنند. ما باید جوانان را تشویق کنیم که به دنبال رویاهای خود بروند. من ترجیح می‌دهم که در پیگیری رویاهایم شکست بخورم تا اینکه یک‌عمر را به کاری مشغول باشم که از آن تنفر دارم.

پسری در رویای پرواز تخیل رویاپردازی

ما باید جوانان را تشویق کنیم که به دنبال رویاهای خود بروند. شکست خوردن در رویاها بهتر از ادامه شغلی است که دوست نداریم.

وقتی بتوانید از راه علایق خود کسب درآمد کنید، وقت و انرژی بیشتری برای تحقق رویاهای بزرگ‌تر خواهید داشت. من وقتی به کار مهندسی مشغول بودم، هرگز وقت و انرژی آن را نداشتم که کارهای دلخواه خودم را انجام دهم؛ اما وقتی‌که به‌عنوان یک نویسنده، مشاور و پژوهشگر مستقل تثبیت شدم و توانستم درآمد کافی از این طریق کسب کنم، زمانم در اختیار خودم بود و وقت و انرژی بسیاری داشتم که به اهداف بزرگ‌تر فکر کنم.

با کنکاش در علایقم به علم، فلسفه و مسائل تربیتی، کشف کردم که همه این‌ علایق می‌تواند در رشته‌ای با عنوان «فلسفه تعلیم و تربیت» جمع شود؛ بنابراین رویای دیگری را در نظر گرفتم و با استفاده از تمام دانش و مهارت‌هایی که برای کسب موفقیت به دیگران آموزش می‌دادم، توانستم در آزمون دکتری امسال رتبه اول را در این رشته کسب کنم.

تخیل خود را برای خلق زندگی دلخواه خود به کار بگیرید

بدیهی است، تخیلی که ما از آن صحبت می‌کنیم، خیالات بی‌هدف و بی‌سروته نیستند. ما از یک خیال‌پردازی هدفمند و مثبت حرف می‌زنیم. تخیل به‌خودی‌خود نیرویی خلاق و خنثی است. یک ابزار قوی است و بستگی به خودتان دارد که آن را در جهت سازندگی استفاده کنید یا برای تخریب.

حتما به گداها یا معتادینی برخورد کرده‌اید که داستان‌هایی سوزناک را به شیوه‌ای بسیاری هنرمندانه و خلاقانه روایت و آن‌چنان واقعی بازی می‌کنند که آدم تعجب می‌کند که چرا او نمی‌تواند این‌همه استعداد را در راه کسب درآمد از روشی بهتر به کار گیرد.

بسیاری از ما تخیل خلاق خود را برای توجیه وضعیت خودمان، بهانه‌جویی، انتقاد از شرایط، دست انداختن دیگران و ابداع جک‌های بامزه به کار می‌گیریم.

بسیاری از ما تخیل خلاق خود را برای توجیه وضعیت خودمان، بهانه‌جویی، انتقاد از شرایط، دست انداختن دیگران و ابداع جک‌های بامزه به کار می‌گیریم. اگر می‌توانید تخیل و خلاقیت خود را برای امور منفی استفاده کنید پس می‌توانید آن را برای تحقق بزرگ‌ترین رویاهای خودتان نیز به کار بگیرید؛ انتخاب با شماست.

برای صید رویاها، باید دل به دریا زد!

یکی از موانع بزرگ در راه تحقق رویاها، ترس از واکنش دیگران است. معمولا افراد در مقابل رویاهای اصیل و بزرگ شما واکنش منفی نشان می‌دهند. آن‌ها به شما خواهند گفت که «رویای شما عملی نیست» و باید «از بالای ابرها بیایید پایین» یا اینکه «به فکر نان باش که خربزه آب است».

اگر به رویای خود ایمان‌دارید، به حرف هیچ‌کس گوش نکنید. معنی این حرف این نیست که عقل خود را تعطیل کنید و بی‌گدار به آب بزنید. معنی‌اش این است که با در نظر گرفتن تمام تمهیدات، با عزم راسخ و اشتیاق سوزان «دل به دریا بزنید». یا پیروز می‌شوید یا یاد می‌گیرید. درهرصورت شما سرافراز هستید.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.

  • ناشناس

    خوب بود ممنون

  • ناشناس

    جالب بود توجهم جلب شد سعی میکنم روی تخیلم بیشتر کار کنم ممنون.موفق باشید.