وقتی داشتم به سمت مرکز همایش‌ها می‌رفتم، تعداد تاکسی‌ها رو که دیدم، متوجه شدم قراره استقبال عجیبی از این همایش بشه. انگار تاکسیرانی عهد کرده بود که همه‌ی افرادی که می‌خوان برن همایش رو سریع‌تر برسونه مرکز همایش‌های کیش ... مدیران و مشاورین املاک شده بودن مرکز توجه کیش ... وارد سالن انتظار شدم، به طرز عجیبی جمعیت زیادی اونجا بود تو این هوای گرم. از روی حس کنجکاوی شروع کردم ازشون پرسیدم از کجا اومدین؟ شیراز، مشهد، بندرعباس، تهران، اصفهان و... ولی‌یه نفر نظرمو خیلی جلب کرد، گفت: اسپانیا. اینو رو که شنیدم دیگه شنیده‌هام از دبی و قبرس و ترکیه برام جذابیتی نداشت! پیش خودم فکر کردم که‌یه شرکت خصوصی چه تأثیرگذاری عمیقی داشته که آوازه‌اش به فرای مرز‌ها رفته و اینهمه علاقه‌مند رو اینجا جمع کرده ... جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره دوره های آکادمی آموزش املاک اینجا را کلیک کنید. تو این فکر‌ها بودم که‌یهو در‌های سالن باز شد. وارد سالن که شدم فضا گرم بود و به خاطر رفت و آمد زیاد سیستم سرمایشی اونجا به خوبی توانایی خنک کردن نداشت. داشتم بالای سالن رو می‌دیدم که سقف سالن به خاطر حجم بالای رطوبت انگار خیس شده بود و‌یه دفعه‌یه قطره آب از بالا افتاد روی سرم. همینجوری که داشتم به این فکر می‌کردم که این چی بود ‌یه دفعه ‌یه تیزر با صدای بلند شروع به پخش شدن کرد. نشون می‌داد که آکادمی آموزش املاک تو این عمر چند ساله‌ش چه کارهایی کرده. فقط محو این شدم که ‌یه شرکت خصوصی تا چه حد می‌تونه در این صنعت سخت و تا این حد سنتی همچین فعالیت گسترده‌ای داشته باشه. آکادمی آموزش املاک امید ابراهیمی؛ آکادمی شماره ۱ آموزش املاک در ایران بعد از پخش تیزر معرفی آکادمی، تو سالن صدای همهمه خیلی زیاد بود. می‌دونین دیگه املاکی‌ها خیلی دوست دارن باهم حرف بزنن! ولی مهندس ابراهیمی که شروع به صحبت کرد ‌یه سکوت خاصی توی سالن حکم فرما شد. این حجم از دانش جو بودن برام خیلی جالب بود. همه می‌شنیدن تا یاد بگیرن، حالا موضوع چی بود؟ مدیریت برند ... یه لحظه به خودم اومدم دیدم منم داشتم نت برمی داشتم ولی من که توی املاک نیستم! دارم فکر می‌کنم هرکسی که بتونه املاکی بشه یعنی فروشنده اس، پس در نتیجه تکنیکی که توی املاک جواب می‌ده، تو صنعت‌های دیگه هم حتماً تأثیرگذاره. بعد آقای حامیان شروع کرد؛ رئیس اتحادیه املاک کیش. می‌گن پدر معنوی مشاورین کیشه. خوشتیپ بود، صداش شبیه بازیگرا بود، جاافتاده بود و فوق‌العاده دلنشین... درمورد نقش آموزش داشت صحبت می‌کرد. چقدر خوبه که ‌یه آدمی که سالهاست در یک صنف سنتیه، انقدر نگاه روشن و شفافی به تغییر و آموزش داشته باشه. معلوم شد که چرا اتحادیه املاک کیش داوطلب همکاری در این همایش بود. خوب هر سازمانی رفتارش نشات گرفته از نفر اولشه. رئیس مجمع سازندگان کیش؛ نادر کشتکار. این عنوانی بود که مجری باهاش سخنران بعدی رو دعوت کرد روی استیج. داشتم به این فکر می‌کردم که چه ترکیب خوبی شد! برای اینکه همایش کاربردی بشه از‌یه سازنده دعوت کردن اونم رئیس مجمع سازنده‌ها. آقای کشتکار روی استیج برای مخاطبان‌ یه استاد بود واقعا که داشت تجارب چندین ساله‌ش رو در اختیار مخاطبین قرار می‌داد. چون من وقتی داشتم نگاه می‌کردم دانش پذیرا همه دست به قلم بودن. هم نت برمیداشتن هم می‌شنیدن. انگاری سکوت، رسم ادب در همایش‌های املاکه. چقدر فاصله گرفتیم از همایش‌های روتین، همایش‌های دانشگاهی، همایش‌های تبلیغاتی و... حس کردم ضرر نکردم اومدم. حرکت اول: مدرن‌سازی ورود، حرکت دوم: ترکیب جذاب سخنران‌ها، داشتم به حرکت بعدی فکر می‌کردم که کیش و مات شدم! اپلیکیشن هوشمند BI یا همون هوش کسب و کار (Business Intelligence) برای اولین بار در صنعت املاک و مستغلات. گفتن برای اطلاعات بیشتر درمورد اپلیکیشن هوشمند، عدد ۷ رو به شماره ۱۰۰۰۹۶۵۴ بفرستین و منم از اونجایی که کلاً خیلی آدم کنجکاوی هستم عدد رو ارسال کردم! بعد از اون اعلام کردن که وقت استراحته. گروه گروه املاکی‌ها رو می‌دیدم که در کنار هم دارن خوش و بش می‌کنن. وارد دو سه تا دسته از این گروه‌ها شدم ببینم چی می‌گن که دیدم جای من نیست! رد و بدل شدن شماره‌های رند، فایل‌های گرون و درآمد‌های خیره‌کننده. از گروه‌ها زدم بیرون و مشغول خوردن ساندویچ الویه‌ای که توی پک پذیرایی بود شدم! جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره دوره MBA اینجا را کلیک کنید. بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم ... این شروع متفاوت سخنران بعدی بود. دکتر محمد الماسی وکیل پایه یک دادگستری. داشت درمورد کلاهبرداری در املاک صحبت می‌کرد. چیزایی می‌گفت که واقعاً باورم نمی‌شد! ترس عجیبی منو گرفته بود که فهمیدم تا اینجا دست خدا همراهم بوده وگرنه روش‌های کلاهبرداری خیلی ساده‌تر از اون چیزیه که فکر می‌کنیم! البته طبیعیه که ‌یه سری کلماتش رو هم اصلاً متوجه نمی‌شدم و به این فکر می‌کردم که کاش پرسش و پاسخ هم بود. با ابهاماتی که داشتم واقعاً نگران خودم بودم، که دکتر عرفان اله وردی شروع به صحبت کرد. صحبت درباره استراتژی بازاریابی 7P. به نظرم همه مون باید تو زندگی فروشنده باشیم. وقتی‌یه جا استخدام میشیم داریم توانایی هامون رو می‌فروشیم. حتی وقتی‌یه چیزی داریم می‌خریم می‌تونیم فروشنده باشیم. یعنی اینکه قدرت تأثیر‌گذاری مون رو بفروشیم. دکتر عرفان با اینکه به نظر سنگین وزن می‌اومد اما از همه چابک‌تر بود! بالای استیج، پایین استیج، درمیون جمع، بیشترین حرکات دست و پا و بیشترین میزان گرفتن اشتیاق از مخاطبین رو داشت. ‌ای کاش موضوع منم فروش بود، آخه همه فروش رو دوست دارن. انقدر هول شدم اصلاً یادم رفت بگم تو پارت اول همایش استاد فخریان درمورد مالیات بر خونه‌های خالی، لوکس و خرید و فروش ملک صحبت کرد. انگاری عادت شده همیشه مالیات رو بندازیم آخر سر. انقدر انرژی منفی بهش دادن که بنده خدا آب پرید تو گلوش. ولی از صحنه‌های جالب و زیبای همایش این بود که آقای فخریان هرچی سرفه می‌کرد تشویق مخاطبین بیشتر می‌شد. اونم چه تشویقی. انگار فینال جام باشگاه‌های اروپا بود، فرهنگ انسانی موج میزد... کاش می‌تونستم اینجا رو نشون بدم. بدی کار ما خبرنگارا همینه. ‌یه جا‌هایی قلم هیچ کاره اس. آره واقعاً قلم نمی‌تونه بازتاب درستی از این همایش‌ها داشته باشه. کاشکی اونجا بودین ...
