چرا باید از مدیر خود انتقاد کنیم؟
در اواخر قرن بیستم یعنی در سالهای 1997 تا 2000، خطوط هواپیمایی کره جنوبی، خطرناکترین خطوط هوایی جهان به شمار میآمدند. سقوطهای متعدد، کشتههای فراوان و اتفاقات اسفباری که برای پروازهای کره جنوبی رخ میداد، باعث شد هواپیماهای کره جنوبی از پرواز به آسمان اروپا منع شوند. نکته جالبی که در این قضیه وجود داشت
در اواخر قرن بیستم یعنی در سالهای 1997 تا 2000، خطوط هواپیمایی کره جنوبی، خطرناکترین خطوط هوایی جهان به شمار میآمدند. سقوطهای متعدد، کشتههای فراوان و اتفاقات اسفباری که برای پروازهای کره جنوبی رخ میداد، باعث شد هواپیماهای کره جنوبی از پرواز به آسمان اروپا منع شوند.
نکته جالبی که در این قضیه وجود داشت این بود که تقریبا علت هیچکدام از سقوطها، نقصهای فنی نبودند. کره جنوبی آن موقع کشوری صنعتی بود و روابط خوبی با جهان داشت. ازاینروی میتوانست بهترین هواپیماهایی دنیا مثل آخرین مدلهای هواپیمای محبوب بوئینگ ۷۴۷ را بخرد. بیشتر این سقوطها ناشی از اشتباهات خلبان بودند.
اما چرا خلبانها اینقدر اشتباه میکردند؟
بررسیهای کارشناسان ایمنی پرواز که مالکوم گلدول نیز در کتاب استثناییهای (Outliers: The Story of Success, Malcolm Gladwell) آن را بیان میکند، ریشه قضیه را به فرهنگ کره جنوبی و شاید به کل آسیای شرقی برمیگرداند. مالکوم گلدول معتقد است مسئله به هنجارهای اجتماعی و ساختارهای محکمی که در آنها احترام و زیر سوال نبردن افراد بزرگتر و رتبه بالاتر یا اصطلاحا مودب بودن ارزش تلقی میشود، ریشه دارد.
فرهنگ کره جنوبی بهگونهای است که مثلا زیر سوال بردن و انتقاد کردن از رییس، مدیر یا خلبان توسط افراد دیگر مثل کارمندان یا در این مورد کمکخلبان، کاری غیرمودبانه تلقی میشود.
به باور کارشناسان دلیل سقوط پرواز ۲۱۴ آسیانا، خودداری کمک خلبان از بیان محکم و صریح اشتباهات خلبان بود.
ازاینروی دلیل سقوط در بیشتر این پروازها با توجه به بررسی گفتگوهای بین خلبان و کمکخلبان چنین عنوانشده که کمکخلبان از اشتباه خلبان آگاه بوده، اما در مواردی به دلیل همین رفتار مودبانه از گفتن آن سرباز زده است. یعنی از زیر سوال بردن و انتقاد کردن از خلبان به دلیل اینکه بیادبی تلقی میشد، خودداری کرده است.
در برخی موارد دیگر هم کمکخلبان اشتباه خلبان را به او گوشزد میکرده اما لحن کلام او و تلاش برای حفظ ادب در حین زیر سوال بردن و انتقاد از اقدامهای خلبان، باعث شده که کلامش آنقدر محکم و جدی نباشد که خلبان را از کارش باز دارد.
از کره جنوبی تا هلند
پسازاین اتفاقات برنامه آموزش خلبانی در کره جنوبی تغییر کرد و لزوم برقراری ارتباط دوطرفه، بیان صریح و محکم اشتباهات خلبان توسط کادر پرواز و همچنین شنوا بودن خلبان نسبت به تذکرات بقیه، به بخش مهمی از این برنامه آموزشی تبدیل شد. امروزه خطوط هوایی کره جنوبی به یکی از امنترین خطوط هواپیمایی دنیا بدل شدهاند.
اما این مشکل فقط در کرهجنوبی خلاصه نمیشد. اسفناکترین فاجعه هوایی جهان متعلق به خطوط هوایی KLM هلند در فرودگاه جزیره تنریف اسپانیا در سال 1977 است که باعث کشته شدن 583 نفر شد. دلیل این فاجعه نیز همین گوش نکردن خلبان به تذکرات کمکخلبان و نادیده گرفتن هشدارهای او بود. حال همه اینها چه ربطی به دنیای کسبوکار دارند؟
چرا باید کارمندان از مدیران خود انتقاد کنند و آنها را زیر سوال ببرند؟
داستان این سوانح هوایی مثالهای ترسناکی از نتایج زیر سوال نبردن افراد ردهبالاتر و انتقاد نکردن از آنها بودند؛ اما میتوان درسی را که از اتفاقات میگیریم برای پیشگیری از ضررها، آسیبها یا شاید فجایع در محیط کار هم استفاده کرد.
درسی که به ما میگوید کارمندان باید درصورتیکه متوجه چیزی اشتباه در کارهای مدیر شوند، آن را به گوش مدیر خود برسانند و مخالفت خود را اعلام کنند و مدیران هم باید به سخنان کارمندان خود گوش دهند و آنها را جدی بگیرند.
اما عدم توازن قدرت بین مدیران و کارمندان باعث میشود نه کارمندان مدیران خود را زیر سوال ببرند و با آنها مخالفت کنند و نه مدیران گوشی شنوا داشته باشند.
اما عدم توازن قدرت بین مدیران و کارمندان باعث میشود نه کارمندان مدیران خود را زیر سوال ببرند و با آنها مخالفت کنند و نه مدیران گوشی شنوا داشته باشند. انتقاد کردن و انتقاد شنیدن مهارتی است که باید هم به مدیران و هم به کارمندان آموزش داده شود.
تنها در این حالت است که میتوان مطمئن بود انتقاد و انتقادپذیری بخشی از فرهنگسازمانی شرکت خواهند شد. نکته مهم این است که رشد و توسعه شرکت فقط در این فرهنگسازمانی خوب ممکن است. با این کار میتوان وجود این ویژگیها را در شرکت تضمین کرد:
۱- دوری از اشتباهات
اگر خلبان پرواز KLM به سخنان کمکخلبان گوش داده بود، آن فاجعه اسفناک هوایی رخ نمیداد.
به این فکر کنید که صرفا به خاطر ترس کارمندان برای انتقاد از مدیران خود یا نشنیدن انتقادات از سوی مدیر، روزانه چقدر اشتباه و خطا در شرکتها رخ میدهد.
این قضیه هم فقط در سطح شرکتها نیست. در هر مجموعهای که نوعی از سلسلهمراتب در آن وجود دارد و افراد به دلیل ترس از مجازات یا صرفا فرهنگ ترسمحور آن نمیتوانند نقدهای خود را به گوش افراد بالاتر برسانند یا در صورت مطرحشدن نقدها، روسا، مدیران و افراد ردهبالا این نقدها را نمیشوند، نادیده میگیرند و چهبسا منتقدان را مجازات میکنند، روزانه کلی خطای بزرگ و کوچک رخ میدهد و آسیب و ضررهای فراوانی ایجاد میشود.
شنیدهشدن انتقادات کارمندان باعث مشارکت و درگیری بیشتر آنها در کار میشود.
۲- کارمندان احساس ارزشمندی خواهند کرد
ما آدمها دوست داریم شنیده شویم. دوست داریم کسی به ما اهمیت بدهد. اگر حرفی بزنیم و کسی آن را نشنود یا نادیده بگیرد، چندان احساس خوبی به ما دست نمیدهد. وقتی کارمندان بتوانند نقدهای خود را به مدیر خود بگویند و حداقل بابت آن تنبیه نشوند، احساس ترس در محیط کار از بین میرود. رفتارهای سمی در سازمان کمتر میشوند و در نهایت یک محیط راحت و آرام برای کار و فعالیت ایجاد میشود.
از آنسو اگر کارمندی بتواند انتقاد خود را به مدیر خود منتقل خود و مدیر نیز بر پایه همین نقدها، اصلاحاتی برای بهبود شرایط انجام دهد، این کارمند حس ارزشمند بودن خواهد کرد؛ زیرا تاثیر مستقیم خود را روی محیط میبیند.
در نتیجه آموزش کارمندان برای نقد مدیران و تربیت کردن مدیران انتقادپذیر بهصورت مستقیم باعث افزایش مشارکت کارمندان میشود.
۳- برکناری مدیران بد
وقتی برنامهای برای تربیت مدیرعامل در شرکت وجود ندارد، احتمال اینکه یک مدیرعامل نابلد در نهایت امور شرکت را به دست بگیرد افزایش مییابد. وقتی هم که فرد سطح پایینی بالاترین مقام اجرایی شرکت بشود، احتمالا زیردستانی برای خود برمیگزیند که آنها هم چندان توانا نیستند.
اما وجود فرهنگ انتقادپذیری در سازمان باعث میشود اولا مدیرانی که کار خود را بلد نیستند، حداقل بفهمند دچار چه اشتباهاتی میشوند. در صورتی هم که علیرغم این نقدها، این مدیران انتقادهای زیردستان خود را نپذیرند یا نادیده بگیرند، خیلی راحتتر میتوان قبل از اینکه آنها آسیبهای جبرانناپذیر به فرآیندها، فرهنگسازمانی و درآمد شرکت وارد کنند، از کار کنار گذاشته شوند.
آیا شما در محیط کاری میتوانید از مدیر خود انتقاد کنید؟ چقدر خودتان انتقادپذیر هستید؟
علاوه بر آن وقتی مدیری که دائما اشتباه میکند معمولا جبران اشتباهات و رفعورجوع مشکلات پیشآمده به دوش کارمندان میافتد. چنین چیزی هم عملکرد این کارمندان را که معمولا جزو بهترین افراد هستند کاهش میدهد و هم باعث خستگی و فرسودگی روانی آنها میشود.
آیا شما انتقاد میکنید؟ انتقادپذیر هستید؟
حال به این فکر کنید که آیا شما بهراحتی میتواند با رییس خود مخالفت کنید؟ آیا رییستان گوش شنوایی دارد؟ اگر چیز اشتباه یا احمقانهای در محیط کاری شما وجود دارد، میدانید که چگونه باید آن را درست کنید؟
نظرات