هشت نشانه در کسانی که ثروتمند نمیشوند
همه رویای ثروت دارند اما کمتر کسی مهارتهای لازم برای ثروتمندشدن را در اختیار دارد. این تصور که کار و تلاش بیشتر باعث میشود وضع شما بهتر شود، تصور درستی نیست. شاید در گذشته با زحمت فراوان میشد کیسههای بزرگتری دوخت. اما امروزه ثروت بیش از آنکه به عرق جبین نیاز داشته باشد، محتاج فکری
همه رویای ثروت دارند اما کمتر کسی مهارتهای لازم برای ثروتمندشدن را در اختیار دارد. این تصور که کار و تلاش بیشتر باعث میشود وضع شما بهتر شود، تصور درستی نیست. شاید در گذشته با زحمت فراوان میشد کیسههای بزرگتری دوخت. اما امروزه ثروت بیش از آنکه به عرق جبین نیاز داشته باشد، محتاج فکری ارزشمند است.
قبول دارم که ثروت بیشتر از مهارت به شانس نیاز دارد. اما در این نوشته به 8 صفت اشاره میکنیم که شانس ثروتمند شدن را کم میکنند. بهخصوص برای کسانی که دنبال پولدارشدن بدون سرمایه اولیه هستند.
1- کسانی که عدد را نمیفهمند
خیلی از افراد از عدد برای اغراق استفاده میکنند. میگویند فلانی پنجاه تا ماشین دارد یا صد دست کتوشلوار خریده است. منظور آنها واقعا اعداد 50 و 100 نیست. فقط میخواهند بگویند «خیلی».
برای بیشتر مردم تفاوتی بین ارقام 1700 میلیارد و 20 میلیارد تومان وجود ندارد. مثلا اگر از آنها بپرسید تمام شرکت همراه اول و تمام شرکت تویوتا چقدر میارزد، تخمینهایی کاملا دور از واقعیت خواهند داشت. تمام این اعداد در ذهن آنها یک معنا دارد: «خیلی».
برای مغز ما جملاتی مثل «خنکای صبح در کنار دریاچهای آرام» یک تصویر کامل میسازد.
این بیتوجهی در اعداد کوچک هم رخ میدهد. مثلا کسی که میگوید 5000 تومآنکه چیزی نیست یا حالا 50 تومان بیشتر که بهجایی برنمیخورد، شانس زیادی برای ثروتمند شدن ندارد.
برای مغز ما جملاتی مثل «خنکای صبح در کنار دریاچهای آرام» یک تصویر کامل میسازد. در مغز ثروتمندان عباراتی مثل «2% از 1245 ریال» «1200 میلیون دلار» «12 واحد مسکونی» و «2400 کیلومترمربع» به همان اندازه واضح است.
2- کسانی که در خرج کردن صرفهجویی میکنند
گفتیم که ثروتمندان فرق 1 ریال کمتر و بیشتر را بهخوبی درک میکنند. اما معنای این حرف خسیسبودن آنها نیست. اتفاقا خساست یکی از صفاتی است که نمیگذارد شما پولدار شوید. لباس ابرپولدارها معمولا ساده و ثابت است. اما آنها مخارج مهمتر و بهتری دارند.
در سطح یک، برای آنکه هزینههای خود را کم کنید باید وقت و انرژی زیادی بگذارید. اینکه کدام فروشگاه فلان کالا را هزارتومان ارزانتر میدهد، یا نیم ساعت صرف وقت برای پیدا کردن ارزانترین رستوران، خود شامل هزینه است.
زاکربرگ فقیر نیست، اما لباسهایش همیشه ثابت است.
در اصلاح اقتصاد به این هزینه « هزینه فرصت » میگویند. شاید در نیم ساعت بتوانید 50 هزار تومان کار کنید اما این وقت را برای پیدا کردن رستورانی که غذایش 5 هزار تومان کمتر است تلف میکنید.
ثروتمندان بجای آنکه به این فکر کنند که چطور میتوانند 50 تومان کمتر خرجکنند، به فکر این هستند که چطور میتواند درآمد امسال خود را 5 برابر کنند.
3- کسانی که بیشتر از درآمد خرج میکنند
بیشتر ما در زمان دانشجویی یک کار کوچک و پارهوقت قبول میکنیم. کسانی که این کار را کردهاند به یاد میآورند که این درآمد بادآورده، شیرینترین پولی است که در تمام زندگی بهدست میآوریم.
والدین در آن سالها ظلم بزرگی در حق فرزندانشان میکنند. آنها نیازهای فرزند را برآورده میکنند و درآمد اضافه برای خرید وسایل غیرضروری مصرف یا پسانداز میشود.
بهاینترتیب جوان خیلی بیشتر از درآمدش خرج میکند. اگر به مخارج او هزینه اجاره خانه، خوراک، قبوض و پول ماشینی که در اختیار دارد را اضافه کنیم، این رقم باز هم بزرگتر میشود.
اگر تمام درآمد شما بهصورت مستقیم به اجاره خانه، قسط ماشین و هزینههای روزانه تقسیم شود، هرگز ثروتمند نمیشوید. ثروت به سرمایه نیاز دارد. برای تجمیع سرمایه باید از همین درآمد اندک امروز استفاده کنید.
4- کسانی که وضعشان از دوستانشان بهتر است
خیلیها دوست دارند در بین اعضای خانواده و جمع دوستان سرآمد باشند. آنها از اینکه در مهمانی گل مجلس باشند و توجهها را به سمت خود جلب کنند لذت میبرند. اما این کار، درست نیست.
اتفاقا بهتر است در جمعهایی قرار بگیرید که از تمام مهمانها کمسوادتر، بیپولتر و تنبلتر هستید. این افراد باسواد، ثروتمند و کوشا هستند که شما را رشد میدهند.
شاید دانشجویی که برای کارآموزی به شرکت شما آمده بتوانند دوست خیلی خوبی بشود. اما آن چیزی که شانس رشد و ترقی شما را بیشتر میکند رابطه دوستانه شما با رئیستان است.
اگر بهسادگی میتوانید یک کارآموز را به سینما دعوت کنید اما برای صرف چای با مدیرعامل شرکت خود احساس راحتی نمیکنید، تعجب نکنید که چرا ثروتمندان ثروتمندتر میشوند .
5- کسانی که کسی در استخدامشان نیست
در کوچه ما پسر کوچکی به اسم امیرمهدی بود که برایمان نان میخرید. یک نان سنگک 500 تومان بود و او نان را 1000 تومان به ما میفروخت. ما از اینکه در صف نانوایی نمیایستادیم خوشحال بودیم و او از 500 تومانی که میگرفت.
یک روز برادر کوچکش نان را آورد و گفت که امیرمهدی مریض است. روز بعد یک پسر دیگر آمد و روز بعد یک دختربچه. یک روز امیرمهدی را در حیاط دیدم که داشت بازی میکرد. بچههای دیگر پیش او میآمدند و به او پول میدادند و میرفتند.
کودکان در حین بازی مهارتهای لازم را یاد میگیرند.
امیرمهدی آنها را استخدام کرده بود. او خودش کار را میگرفت و چند بار اول شخصا نان را تحویل میداد. اما از دفعههای بعد کارمندانش کار را ادامه میدادند. خودش میگفت 14 کودک دیگر برایش کار میکنند و تقریبا روزی 100 نان را تحویل میدهد.
او درآمدش را با کودکان به طور مساوی تقسیم میکرد. هر کودک در ماه حدود 50 هزار تومان میگرفت و 750 هزار تومان میماند برای امیرمهدی. واضح است که درنهایت کدام کودک شانس بیشتری برای ثروتمند شدن دارد. کسی که شهامت استخدام کردن دارد!
6- کسانی که فکر میکنند آدم بدشانسی هستند
راستش بخت در خانه همه را میزند. اما عده کمی در را بهروی او باز میکنند. آنها یا خواب هستند، یا دارند تلویزیون تماشا میکنند یا ساعتهای طولانی وقت خود را برای کاری کمدرآمد تلف میکنند. ثروتمندان صدای در زدن بخت را بهخوبی میشناسند.
مردم بهطور میانگین به یک اندازه خوششانسی و بدشانسی میآورند.
مردم بهطور میانگین به یک اندازه خوششانسی و بدشانسی میآورند. اما بعضیها در بدشانسیها زود تسلیم میشوند و خود را شکستخورده میانگارند. اما افراد موفق در مواجهه با اولین بدشانسی، منتظر میمانند تا با اولین خوششانسی مواجه شوند.
هیچ ثروتمندی در تلاش اول موفق نشده است. اما وقتی در کمال بدشانسی طرحش شکست خورد، تسلیم نشد. بیشتر تلاش کرد و با رفع ایرادات قبلی، کاری بهتر و کاملتر ارائه داد.
7- کسانی که کتاب نمیخوانند
حداقل میزان مطالعه قابلقبول یک کتاب در ماه یعنی 12 کتاب در سال است. افراد موفق گاهی بیش از 50 کتاب در سال میخوانند. این رقم برای آدمهای معمولی چیزی کمتر از یک کتاب در سال است.
سرگرمی، سریال، پلیاستیشن، شهربازی، گردش و تختهنرد اساسا بد نیستند. اما این چیزها هرگز شما را ثروتمند نمیکنند. یک گیمر حرفهای علاوه بر هزینه خرید کنسولها و دستههای متنوع، چیزی در حدود 5 میلیون تومان در سال پول بازی میدهد بدون آنکه یک ریال از این منبع سود کند.
البته هر کتابی باعث ثروتمند شدن شما نمیشود. لازم است کتابهای خوب بخوانید. داستان بخوانید تا پولدار شوید! مثلا کتاب فکر کردن سریع و آهسته گزینه مناسبی برای شروع است.
یک رمان عاشقانه که شخصیتهای مصنوعی و حوادثی بیاساس دارد، تصور شما از دنیا را به هم میریزد و چیز زیادی یادتان نمیدهد. در مقابل رمانی مثل «سالار مگسها» درک شما از اجتماع را ارتقا میدهد.
8- کسانی که از چیزها و آدمهای جدید هراس دارند
مسیر ثروت راهی تکراری و امن نیست. در مسیر بین خانه و دفتر کار نیست که ثروتمند میشوید. بلکه باید به جاهای جدید بروید، به آدمهای جدید اعتماد کنید و بتوانید اعتماد و صمیمت آنها را هم جلب کنید.
اگر در یک جمع جدید خیلی ساکت یا خیلی پرحرف میشوید، شانستان برای ثروتمند شدن زیاد نیست.
از نظر محققین ارتقای مهارتهای اجتماعی، بهترین راه افزایش درآمد در قرن 21 است. استیو جابز بدون دوستی با استیو وزنیاک هرگز نمیتوانست شرکت اپل را تاسیس کند. شبکه دوستان شما، مهمترین دارایی شما هستند.
فراموش نکنید که آدمها دوست دارند با افراد باارزش دوست شوند. خود را آدم ارزشمندتری کنید. بله، نه سکه و نه دلار، بهترین سرمایهگذاری خود شما هستید!
نظرات