تا ده سال پیش لباس بیزینس به کتوشلوار خلاصه میشد. کتوشلوارهای تیره، پیراهن روشن، کفش مشکی یا قهوهای، ساعت لوکس و ادوکلن لباس صاحبان مشاغل را تشکیل میداد. به همین دلیل اگر الان هم در مورد لباس مناسب برای کار یا مصاحبه جستجو کنید، به مواردی شبیه به این بر میخورید. اما نوع لباس پوشیدن کارآفرینان موفقی مثل استیو جابز، جک ما و لری پیج حسابی با این تعاریف فرق میکند. به نظر میرسد استایل آنها بهسرعت در حال سرایت به دیگر کسبوکارها است و دارد رفتهرفته به یک مد همهگیر تبدیل میشود. حتی تا چند سال دیگر ممکن است تعریف لباس بیزینسی بهطور کامل متحول شود و رئیس بانک را با شلوار جین و تیشرت ببینیم!
در این مقاله میخواهیم نگاهی بیندازیم به وضعیت لباس پوشیدن بزرگان کسبوکار در جهان. چرا کارآفرینان و پیشگامان تجارت از الگویی ثابت برای لباس پیروی میکنند؟ البته داشتن الگوی ثابت لباس بیسابقه نیست. از عینک همیشگی وودی الن که به امضای او تبدیل شد تا تیپ ثابت آلفرد هیچکاک.
1- استیو جابز
استیو جابز را باید یکی از بدلباسترین ثروتمندان تاریخ بدانیم. اگر او بنیانگذار شرکت اپل نبود، احتمالا هیچکس به تیپ او اهمیت نمیداد. اما حالا که نام جابز در فهرست موفقترین کارآفرینان جهان قرار گرفته، عده زیادی از لباس پوشیدن او الگوبرداری میکنند.
شلوار جین سورمهی، کفش کتانی نیوبلنس (New balance) به رنگ طوسی روشن، پیراهن آستیندار مشکی و عینک گرد، تیپ همیشگی مدیرعامل شرکت اپل بود. شرکتی که محصولاتش نمادی از خوشتیپی و باکلاسی هستند!
در مواردی او تیشرتش را در شلوار میگذاشت، آستینهایش را بالا میداد و کمربند نمیبست. با این سرووضع او شبیه به بچه درسخوانهایی میشد که در مدرسه دستشان میاندازند. اما جابز یکتنه نشان داد که «تن آدمی شریف است به جان آدمیت، نه همین لباس زیبا است نشان آدمیت.»
[imp content=”حالا که نام جابز در فهرست موفقترین کارآفرینان جهان قرار گرفته، عده زیادی از لباس پوشیدن او الگوبرداری میکنند.”]
نکته جالب در مورد لباس پوشیدن استیو این است که او در جوانی بیشتر از مد روز پیروی میکرد. در عکسهای قدیمیتر میتوانیم او را با کتوشلوار و کراوات ببینیم. تیشرتهای او همیشه مشکی نبودند و درمجموع استیو جوان خوشلباستر بود.
2- مارک زاکربرگ
زاکربرگ از استیو جابز خوشلباستر است. در مواردی میتوانیم او را با کتوشلواری مرتب و رسمی ببینیم. اما باز هم میشود الگویی ثابت در لباس پوشیدن او کشف کرد. الگویی که چندان به بیزینسمنهای سنتی شباهت ندارد: تا چند سال پیش هیچکس فکر نمیکرد روزی مدیرعامل یک شرکت بزرگ با سویشرت و شلوار جین به سخنرانی بپردازد.
شلوار جین، تیشرت آستینکوتاه طوسی (مارک H&M) و کفش روشن (معمولا نایکی) تیپ مرسوم مدیرعامل فیسبوک است. در عکسهای مختلف میتوانیم او را در خانه، در کنار فرزندش و در حال سخنرانی با همین لباس ببینیم. بااینوجود هیکل ورزشکاری نمیگذارد که زاکربرگ شبیه دانشجوهای درسخوان و به اصلاح «نِرد» شود.
3- مین- لیانگ تن
برخلاف جابز و زاکربرگ، بنیانگذار شرکت ریزر واقعا خوشتیپ است. اما باز هم نه با کتوشلوار و کراوات. او عاشق بازیهای ویدیویی است و خودش هم یک گیمر تمامعیار به حساب میآید. لیانگ تن هیچ شباهتی به دانشجوهای درسخوان ندارد. بلکه باید رد همتیپهای او را در گیمنتها و مسابقات بازیهای کامپیوتری جست.
اما نکته مشترک بین او و دو نفر قبلی، داشتن یک تیپ ثابت است. مین- لیانگ بهظاهر اهمیت میدهد. خودش ترکیب رنگ مشکی و سبز را دوست دارد و تقریبا تمام محصولات شرکتش هم با همین ترکیب رنگی عرضه میشوند. همچنین او برای خودش یک فونت شخصی دارد. فونتی که روی دکمههای کیبورد، در اپلیکیشنها و روی جعبه محصولات شرکت ریزر به چشم میخورد.
[imp content=”نکته مشترک بین مین لیانگ تن، استیو جابز و مارک زاکربرگ، داشتن یک تیپ ثابت است.”]
شلوار جین تیره (سورمهای یا خاکستری تیره)، تیشرت مشکی با آستینکوتاه و یقههفت، کفش روشن (معمولا آدیداس)، ساعت اسپرت مشکی با بند پلاستیکی و موهای مد روز، لباسهای مین لیانگ تن را تشکیل میدهند. نکته عجیب این است که او از تیشرتهای ساخت شرکت خودش استفاده نمیکند! تیشرتهایی که در میان گیمرهای آمریکایی بهشدت مرسوم است.
4- ایلان ماسک
مسیر تکامل لباسپوشیدن ایلان ماسک برعکس مسیر استیو جابز بود. او در گذشته آدم خوشتیپی بهحساب نمیآمد. اما بعد از ثروتمند شدن مو کاشت و لباسهای زشت خود را دور انداخت. حالا در بیشتر موارد کتوشلوار میپوشد. هرچند در مواردی او هم کراوات نمیزند، اما باز هم پیراهن مردانه و کتوشلوار اسپرت او را خوشتیپ میکند.
ایلان ماسک، بنیانگذار شرکت تسلا، نماد فکر کردن به ایدههای جنونآمیز در کسبوکار است. تولید خودروهای الکتریکی و سرمایهگذاری برای راهاندازی سفر توریستی به فضا (حتی به مریخ) باعث شد که او به نمادی برای کسبوکارهای بدون محدودیت تبدیل شود. اما برخلاف ایدههایش، لباس پوشیدن او بههیچعنوان جنونآمیز نیست.
[imp content=”ایلان ماسک نماد فکر کردن به ایدههای جنونآمیز در کسبوکار است. اما برخلاف ایدههایش، لباس پوشیدن او بههیچعنوان جنونآمیز نیست.”]
هنوز هم ماسک به بیزینسمنهای سنتی شباهتی ندارد و بیشتر از الگوی ستارههای هالیوودی پیروی میکند، بیآنکه شباهتی به دانشجوهای درسخوان داشته باشد. هر چه باشد قرار نیست دانشجوها خودروی برقی بخرند یا برای اردوی تفریحی به مریخ ثبتنام کنند.
5- لری پیج
شاید مارک زاکربرگ ادای بچه درسخوانها را در بیاورد، اما لری پیج، بنیانگذار گوگل، یک بچه درسخوان به تمام معنا است. شاخصه اصلی تیپ او، موهایی است که هیچوقت شانه نمیشوند. در لباس پوشیدنِ پیج هم میشود اثری واضح از بیدقتی و بیتوجهی دید.
تیشرت قرمز یا سبز با کت مشکی میتواند بدسلیقگی را او در انتخاب لباس ثابت کند. بااینوجود حتی برای لری پیج هم تیشرت مشکی همیشه یک انتخاب مرسوم است. گاهی او را با کتوشلوار میبینیم. البته کتوشلواری که کمی برای او بزرگ است. در یک کلام باید لری پیج را مدیرعاملی بدانیم که چندان به ظاهر توجه ندارد و حتی سعی نمیکند با لباسی ثابت، تصویر خودش را در ذهن مخاطبها حک کند. گویا همین که لباس تنش میکند در حق کاربران گوگل لطف کرده است.
6- بیل گیتس
به نظر نمیرسد که بیل گیتس حتی برای انتخاب یک لباس ثابت وقت گذاشته باشد. خیلی کم پیش میآید که او قاب عینکش را عوض کند یا به مرتب کردن موهایش بپردازد. معمولا کتوشلوار میپوشد و کراوات میزند. اما بهسادگی میشود فهمید که او به یک نوع خاص کتوشلوار و پیراهن (اما با رنگهای متفاوت) علاقه دارد.
یکی دیگر از لباسهایی که بیل گیتس میپوشد، پلیور تکرنگ و یقههفت، بر روی پیراهنی ساده با یقه بزرگ است. بهسختی میشود ارتباطی بین رنگ پلیور و پیراهن بیل گیتس پیدا کرد.
[imp content=”بهسختی میشود ارتباطی بین رنگ پلیور و پیراهن بیل گیتس پیدا کرد.”]
بههرحال برای آدمی مثل گیتس، هر دقیقه از روز ارزش زیادی دارد و او ترجیح میدهد از اندک دقایق آزادی که دارد برای مطالعه استفاده کند، تا بخواهد وقتش را در فروشگاههای لباس یا با طراحان مد صرف کند.
7- وارن بافت
حالا که از بیل گیتس گفتیم، بد نیست اشارهای کنیم به دوست صمیمی او، وارن بافت. کسی که بهعنوان موفقترین سرمایهگذار جهان شناخته میشود و بیشتر سهام شرکتهایی مانند کوکاکولا و مارلبرو در اختیار او است.
طبیعتا او در سن 87 سالگی نمیتواند تیشرت مشکی، شلوار جین و کفش کتانی بپوشد. از طرفی جنس شغل او (سرمایهگذاری در بازار سهام) خیلی به شغل جابز و زاکربرگ شبیه نیست. برای همین او از الگویی قدیمیتر در لباس پوشیدن استفاده میکند.
کتوشلوار تیره (مشکی یا خاکستری)، پیراهن سفید و کراوات. در کراواتهای وارن بافت نکته جالب قابلتشخیص است. کراواتهای او معمولا قرمز هستند با خالهای سفید. حتی اگر او از کراوات آبی، سبز یا مشکی استفاده کند، معمولا میتوانیم این نقطههای سفید را روی آنها ببینیم.
[imp content=”به اعتقاد بسیاری رنگ قرمز با اثری از سفید، قرار است رنگ قوطیهای کوکا یا پاکتهای مارلبرو را تداعی کند. “]
به اعتقاد بسیاری رنگ قرمز با اثری از سفید، قرار است رنگ قوطیهای کوکا یا پاکتهای مارلبرو را تداعی کند. درهرصورت، این پیرمرد ثروتمند از الگویی ثابت در لباس پوشیدن خود استفاده میکند. درست مثل دوستش باراک اوباما که معمولا رنگ و مدل کتوشلوارهایش ثابت است.
اما چرا الگوی ثابت؟
همانطور که دیدیم بیشتر این آدمها از یک الگوی تقریبا ثابت در لباس پوشیدن پیروی میکنند. موضوعی که در محافل مختلف به بحث گذاشته شد و هر کس نظریهای را برای آن ارائه کرد.
برخی گفتهاند «درست شبیه به شخصیتهای کارتونی که همیشه یک لباس ثابت دارند، لباس ثابت میتواند تصویر فرد را در ذهنها ثبت کند و به بیننده احساس ثبات و اعتماد بدهد.» به اعتقاد آنها لباس ثابت یک شیوه بازاریابی است. روشی که مدیرعامل شرکت را به مشتریها شبیهتر و نزدیکتر میکند.
زاکربرگ در مورد دلیل استفاده از تیشرت ثابت خاکستریاش حرف زده است. او گفته که قصد ندارد هر روز صبح چند دقیقه از وقتش را برای انتخاب لباس تلف کند. چند دقیقه ابتدای روز که میتواند خلاقترین و پرانرژیترین لحظات باشند.
در این الگو ممکن است از یکشکل تیشرت، ده یا بیست عدد داشته باشیم، اما شکل ظاهری آن هیچ تغییری نکند. به این شکل هرگز ذهن ما درگیر انتخاب لباس نمیشود و هیچوقت حتی برای لحظهای از خود نمیپرسیم «امروز چه بپوشم؟»
به چیزهای مهمتری فکر کنیم!
ذهن انسان تواناییهای بینظیری دارد اما نمیشود از کاستیهای آن چشمپوشی کرد. شاید برای شما هم پیشآمده باشد که در حال انجام کاری مهم به انتخاب خودرو یا گوشی جدید فکر کرده باشید. ممکن است ساعتها در فکر فرو بروید و حتی کار اصلی خود را فراموش کنید.
وارن بافت هر روز بهسادگی میتواند به سوال «امروز چه کراواتی بزنم؟» پاسخ دهد: کراوات قرمز با خالهای سفید. برای همین در ابتدای روز او میتواند بجای انتخاب رنگ، به این پرسش فکر کند که امروز چه سهمی بخرد یا بر چه صنعت نوینی سرمایهگذاری کند. پاسخی شبیه به این را از باراک اوباما، استیو جابز و یواخیم لو هم شنیدهایم.
نظریه هزینه فرصت و پیروی از الگوی ثابت
شاید اگر هر روز یکی از همکاران خود را با لباسی ثابت ببینید، فکر کنید که وضع مالی او چندان خوب نیست و نمیتواند برای خرید لباس بهاندازه کافی هزینه کند. باور کنید یا نه، این گزاره در مورد استیو جابز، وارن بافت و بیل گیتس هم صادق است. آنها لباس ثابت میپوشند، چون نمیتوانند از پس هزینه خرید لباس متفاوت بربیایند!
این ادعا واقعا یک ادعای جدی است. برای من صرف سه ساعت برای خرید لباس، هزینه زیادی ندارد. اگر وقت خودم را در فروشگاه تلف نکرده بودم، شاید در همان مدت پول چندانی هم در نمیآوردم. پس بهسادگی میتوانم هزینه این فرصت ازدسترفته را بپردازم. اما برای این آدمها چند ساعت وقت، تا چند میلیون دلار هزینه دارد. آنها نمیخواهند یک تیشرت را به قیمت چند میلیون دلار بخرند. پولی که فقط از جیب آنها کسر نمیشود و ممکن است به عده زیادی لطمه وارد کند. اما در لباس ثابت میشود فرصتهایی تجاری یافت. آدمهای زیادی هستند که از شرکت H&M تیشرت با استایل مارک زاکربرگ میخرند.
الان اگه یه ایرانی ثروت بیل گیتس داشت:
ساعت طلا دستش میکرد!
گردنبند طلا دانه درشت!
پیرهن یقه باز و موهای سینه معلوم!
سگگ کمربند بزرگ!
شلوار جین!
موهای حالت دار
ماشین میلیاردی
با کلی پُز دیگر
با سلام م تشکر از مطالب مفید و آموزنده مواردی را که گفته اید تا حد بسیار زیادی درست ولی در فرهنگ و نوع زندگی ما در ایران تفاوت های داریم قبل از هر چیز نوع مد گرایی نوع مصرف گرایی و به نوعی شاید برای برخی افراد ارشا و آرامش در بیشتر افراد در ایران حرف اصلی را بزند و نکته بسیار مهم در کشور ما به جز افراد که کشب و کار آزاد دارن اتلاف وقت بسیار بالاست و خرید شاید به نوعی یک تفریح و و آرامش است در خاتمه کسی که سرمایه ندارد و در اقتصاد بیمار زندگی می کند باید وقت را برای شغل های کاذب هزینه کرد هر چند یک فرد متخصص در هر زمینه برای کسب و کار و استفاده از وقت باید هزینه های پورسانت را بپردازد تا بتواند از تخصص خویش در آم داشته باشد به نظر من فرهنگ کار و کسبدر آمد در ایران خیلی بیمار است و به همین دلیل وقت زیادی برای انتخاب نوع پوشش هزینه می کنیم
مردم ایران جزوه ملت هایی هستند که زیاد از حد به ظاهر خودشون اهمیت میدن.
به نحوی که روی مردم کشورهایی مثل کانادا و انگلستان تاثیر گذاشتن.
لطفا از نظری که میدید اطمینان داشته باشید.
ما روی مردم کشورهای قلمرو بریتانیا تاثیر گذاشتیم؟
از خواب بیدار شین لطفا، همین خودبرتربینی ها ما رو به اینجا رسونده
با سپاس از مطلبه جالب و مفیدتان و سپاس از دوست نکته سنج که در تکمیل مطلبتان نظر داده اند .
سلام و درود فراوان. این که می فرمایید لباس بیزنس ساده شده است، و یا لباس ابرپولدراها ساده و ثابت است، اساس درستی ندارد. همانگونه که در کسب و کار پولدارهای متن هم دقت کنید، این حرفه آنهاست که لباس مشترکی را رقم زده است، نه ثروت آنها. تمام کسانی که ساده و ثابت لباس می پوشند یا می پوشیدند، صاحبان، مؤسسان و یا مدیران شبکه ها و تلفن های موبایل هستند. در سیلکن ولی اصولا لباس کار، جین و تی شرت و پولور است و هر کس با کت شلوار دیده شود، لباس او غیرمعمول تلقی می شود. به علاوه، این سنت در آمریکا مرسوم شده است. لطف فرمایید به گونه مطلب ننویسید که مردم ایران که عموماً به ظاهر خود توجهی ندارند از این مقاله درس نگیرند و این سبک لباس پوشیدن معمول نشود.
دوست من حرفتون رو قبول دارم و بهش احترام میذاریم. ولی اون روی سكه رو هم باس نگاه كرد. بحث ظاهر خوب یا بد ایرانیها نیست. باید قبول كرد ما ایرانی ها چه خوش لباس و چه بد لباس ممكنه ساعت ها یا حتی روزها برای هر موضوعی وقت بذاریم. دقت كنین. هر موضوعی. نمونه ساده اش خرید تو هر زمینه ای. خود من جزو این دسته از آدم هام. چون همیشه سعی كردم خوش پوش باشم نه مد گرا به همین خاطر خیلی سخت پسندم.حالا زمینه های دیگه به كنار. باید یاد بگیریم الگوهای رفتاری درست رو. به موضوع جالبی اشاره كردین