خودکفایی غذایی از امنیت غذایی میکاهد!
خودکفایی غذایی یا Food Self-Sufficiency سیاستی است که بسیاری از کشورها مثل سنگال، هند، فیلیپین، قطر، بولیوی و روسیه، با هدف تامین امنیت غذایی کشور در پیش گرفتهاند. این سیاست با نظریه کارایی اقتصادی در تضاد است. اقتصاد توصیه میکند کالاهایی را که در خارج ارزانتر است وارد کنیم و در مقابل به تولید کالاهایی
خودکفایی غذایی یا Food Self-Sufficiency سیاستی است که بسیاری از کشورها مثل سنگال، هند، فیلیپین، قطر، بولیوی و روسیه، با هدف تامین امنیت غذایی کشور در پیش گرفتهاند. این سیاست با نظریه کارایی اقتصادی در تضاد است. اقتصاد توصیه میکند کالاهایی را که در خارج ارزانتر است وارد کنیم و در مقابل به تولید کالاهایی بپردازیم که در خارج از کشور گرانتر باشد.
اما بهخصوص بعد از تورم جهانی غذا در سالهای 2007-2008 حرکت بهسوی خودکفایی غذایی سرعت گرفت. اتفاقی که به تعبیر نیویورکتایمز، یک تهدید جهانی برای امنیت غذایی به شمار میرود! در این بین اقتصاددانان با سیاستمدارانی که از خودکفایی حمایت میکنند، مخالفتهای شدید دارند.
از نظر سیاستمداران این حق طبیعی مردم است که از نوسانات شدید بازار جهانی غذا ایمن بمانند. اما از منظر اقتصاددانان هزینه تحمیلشده برای ایزولهکردن بازار غذای داخلی به مراتب بیشتر از منافعی است که برای مردم ایجاد میشود. هزینهای که میتواند مخارج ضروریتر مثل آموزش، محیطزیست ، امنیت، بهداشت و رفاه عمومی را تامین کند.
خودکفایی غذایی چیست؟
در بیشتر موارد تعریف روشنی از خودکفایی غذایی وجود ندارد. و البته ارائه یک تعریف جامع کار سادهای نیست.
برای شروع تصور کنید نرخ خودکفایی غذایی یا SSR را به این صورت تعریف کنیم: مقدار غذایی که در داخل تولید میشود، تقسیم بر مقدار غذایی که در داخل مصرف میشود. یعنی اگر کشوری برابر با تمام مصرف داخلی، تولید غذای داخلی دارد، 100% خودکفا به حساب میآید. این تعریف کامل نیست:
- کشوری را تصور کنید که معادل n کالری گندم تولید میکند. این کشور تمام تولید داخل را صادر و معادل n کالری جو وارد کرده و به مصرف میرساند. آیا این کشور به خودکفایی غذایی رسیده است؟
- کشوری را تصور کنید که فقط خوراک لوبیا مصرف میکند. تمام کنسروهای لوبیا هم تولید داخل هستند. اما لوبیا از کشور همسایه وارد میشود. درصد خودکفایی این کشور چطور محاسبه میشود؟
- آیا کشوری که لوبیا و خوراک لوبیا را خودش تولید میکند، اما برای تولید به سوخت، ماشینآلات، قوطی آلومینیومی و دیگر مواد اولیه غیرخوراکی نیازمند باشد، خودکفا است؟
تعریف فائو شاید جالبتر باشد. «خودکفایی غذایی یعنی کشوری بتواند در صورت نیاز، تمام مصرف غذایی خود را از محصولات داخلی خود تامین کند.» یعنی اگر ارتباط این کشور با خارج بهطور کامل قطع شود، آیا بازار داخلی تغییری میکند؟ این کشور همچنان میتواند صادرات و واردات غذا داشته باشد. مثلا ممکن است ماهی سالمون را بفروشد و در مقابل پسته بخرد. اما در صورت قطعشدن راه صادرات و واردات، قادر است با تمام تولید داخل، تمام نیاز داخل را جبران کند.
آسیبهایی که جنگ جهانی به اقتصاد آلمان وارد کرد، باعث شد که این کشور بکوشد در کنار تجارت فعال با کشورهای دیگر، همیشه از توان تامین غذای داخلی مطمئن باشد.
خودکفایی غذایی و امنیت غذایی
یک اشتباه سیاسی رایج این است که سیاستمداران تصور میکنند دستیابی به خودکفایی به معنای دستیابی به امنیت است. اما بهدلایل زیادی این دو مفهوم میتوانند بیارتباط باشند.
1- کشوری قادر است تمام نیاز غذایی خود (سرانه دریافت کالری) را تولید کند. اما غذای تولیدشده در این کشور سالم نیست. مثلا این کشور کمبود شدید میوه و سبزیجات دارد و در مقابل مقدار زیادی گندم و شکر تولید میکند.
2- مازاد تولید در مقایسه با مصرف، به معنای نبود فقر و گرسنگی نیست. در بسیاری از کشورهای خودکفا، هنوز نرخ گرسنگی نگرانکننده است.
نرخ خودکفایی در ژاپن پایین و کاهشی است.
3- نباید اتلاف غذا را نادیده بگیریم. شاید حجم زیادی از غذای تولیدشده از بین میرود و مازاد تولید، پاسخگوی مصرف نباشد.
4- زیرساختهای توزیع سریع، سالم و کارآمد اهمیت زیادی دارد. اگر بیشتر حجم غذا به پایتخت برسد (مازاد عرضه) اما شهرهای مرزی از غذا محروم بمانند (مازاد تقاضا)، خودکفایی به امنیت غذایی منجر نمیشود.
5- نروژ پایینترین SSR در جهان را دارد. اما این کشور دچار ناامنی غذایی نیست. نرخ خودکفایی در ژاپن پایین و کاهشی است. اقتصاد نروژ و اقتصاد ژاپن با دو الگوی متفاوت اما با تکیه بر تجارت بینالملل توانستهاند با هزینه کمتر، بهجای خودکفایی کامل، به امنیت غذایی کامل برسند.
تجربه کشورهای مختلف در خودکفایی
کشورهای جهان را به سه دسته تقسیم میکنیم:
1- کشورهایی با نرخ خودکفایی غذایی SSR کمتر از 85%
این کشورها کمتر از نیاز مصرف داخلی، تولید داخلی دارند.
در این فهرست کشورهایی با نرخ گرسنگی کمتر از 5% دیده میشوند: مثل ژاپن، کره جنوبی، یونان، ایتالیا، مکزیک، کویت.
همچنین کشورهایی در این فهرست کشورهایی قرار دارند که نرخ گرسنگی بالای 25% دارند: مثل زیمبابوه، نامبیا، یمن، مغولستان، هائیتی، موزامبیک.
برخی از کشورهای گرسنه آفریقایی بهاندازه کافی غذا تولید میکنند!
2- کشورهایی با نرخ خودکفایی غذایی SSR بین 85% تا 115%
این کشورها بهاندازه نیاز داخلی، تولید داخلی دارند.
در این فهرست کشورهایی با نرخ گرسنگی کمتر از 5% هستند: مثل آفریقای جنوبی، آلمان، برزیل، ترکیه، سوئد و اتریش.
کشورهایی نیز در این فهرست کشورهایی قرار میگیرند که نرخ گرسنگی بالای 25% دارند: مثل هند، تانزانیا، گینه، چاد و زامبیا.
3- کشورهایی با نرخ خودکفایی غذایی SSR بالای 115%
این کشورها بیش از نیاز داخلی، تولید داخلی دارند.
در این فهرست کشورهایی هستند که نرخ گرسنگی کمتر از 5% دارند: مثل کانادا، استرالیا، آمریکا، روسیه، قزاقستان و لهستان.
کشورهایی نیز در این فهرست دیده میشوند که نرخ گرسنگی بالای 25% دارند: مثل گویان، ویتنام، تایلند، پاراگوئه.
فکر میکنم منظور را متوجه شده باشید. عاملی که امنیت یا ناامنی غذایی میآورد ارتباطی با میزان تولید داخلی غذا و SSR ندارد. بهتر است سیاستمداران بهجای اتلاف منابع برای رسیدن به خودکفایی، به فکر تجارت امن، زیرساخت نگهداری و توزیع و همچنین ارتقای بهداشت غذایی باشند.
خودکفایی غذایی و فقر جهانی
نزدیک به 11 درصد مردم جهان از گرسنگی رنج میبرند. این در حالی است که سرانه تولید غذای جهان 5359 کالری است. یعنی در جهان نزدیک به دوونیم برابر نیاز تمام آدمها، غذا وجود دارد! 46 درصد غذای تولیدشده هرگز مصرف نمیشود. سهم کشورهایی که بیش از 115% خودکفایی غذایی دارند، در این اتلاف بیشتر است.
در بین سالهای 1965 تا 2005 نزدیک به 25% درصد جمعیت جهان در کشورهایی زندگی میکردند که بهصورت روزانه بیشتر از 2500 کالری سرانه تولید میکردند و به شکل جالبی این درصد تغییر زیادی نداشت. اما تعداد آدمهایی که در کشوری بودند که کمتر از 2000 کالری سرانه تولید داشتند، افت کرده است (آنها نمردهاند. تولید کشورشان افزایش پیدا کرده است). یعنی جمعیت افرادی که در محدوده بین 2000 تا 2500 کالری زندگی میکنند، بیشترین جمعیت جهان را تشکیل میدهند.
با این وجود هنوز بیشتر کشورهای جهان (از نظر تعداد و نه جمعیت) دچار کسری تولید غذا هستند. از دیگر سو، فقدان زمین کافی، نبود خاک حاصلخیز و مشکل تامین آب سالم باعث میشود که برخی کشورها به هیچ عنوان امکان دستیابی به خودکفایی غذایی را نداشته باشند. شمال آفریقا و کشورهایی عربی از جمله کشورهایی هستند که نمیتوانند وابستگی غذایی خود را به طور کامل از بین ببرند. در کشورهای آفریقایی که به دریا راه ندارند، این مشکل میتواند جدیتر باشد.
انگیزههای سیاسی خودکفایی
این که سیاستمداران بهجای تلاش برای از بین بردن فقر غذایی و ارتقای بهداشت تغذیه، به خودکفایی غذایی فکر میکنند، خیلی عجیب است. یعنی اگر تصور کنیم که سیاستمداران آمریکایی با هدف جذب رای سیاستهای خود را میچینند، تامین امنیت غذایی و از بین بردن گرسنگی باید جذابیت بیشتری داشته باشد تا خودکفایی.
شاید فکر کنیم که وابستگی غذایی ترسناک است و کشورها را آسیبپذیر میکند. اما تجربه تحریمهای آمریکا علیه ایران نشان داده که در بدترین شرایط، کمتر کشوری از غذا (و دارو) بهعنوان یک تهدید استفاده میکند. برای مثال کره شمالی بیشتر نیاز غذایی خود را از واردات و دریافت کمکهای غذایی بینالمللی تامین میکند.
کرهشمالی از جمله کشورهایی است که نه خودکفایی غذایی دارد و نه امنیت غذایی.
جداکردن مردم از نوسانها و بحرانهای خارجی هم استدلالی قابل دفاع نیست. مثلا فرض کنید که بتوانیم آزادانه نیاز کشور به گوشت را تامین کنیم. اگر قیمت گوشت داخل بالا برود، تعداد بسیار زیادی تامینکننده با قیمتهای رقابتی وجود دارند که بهصورت خودکار میتوانند بازار را تنظیم کنند.
اما در نبود زیرساختهای تجاری، نوسانهای بازار داخلی به سادگی قابل مهار نیستند. به بیان ساده وابستهبودن به یک منبع تامین (فقط تولیدات داخلی) بسیار پرریسکتر از داشتن گزینههای متعدد تامین است.
خودکفایی و ناامنی غذایی
برای دستیابی به خودکفایی لازم است محدودیتهایی برای صادرات و واردات منظور شود. یک کالای بهخصوص مثل گوجهفرنگی را تصور کنید. همیشه کشوری وجود دارد که در آن قیمت گوجه کمتر از ایران باشد. بهصورت طبیعی باید گوجه داخلی به این کشور صادر شود. برای خودکفایی باید جلوی این صادرات گرفته شود.
از سوی دیگر حتما میتوانید کشورهایی پیدا کنید که گوجه را ارزانتر از ایران میفروشند. اگر واردات صورت بگیرد قیمت گوجه پایین میآید و تولید کم میشود و نرخ خودکفایی کاهش مییابد. پس برای خودکفایی باید جلوی این واردات گرفته شود.
خودکفایی نه تنها باعث امنیت غذایی و امنیت سیاسی نمیشود، بلکه تلاش برای خودکفایی از امنیت میکاهد.
در حالت اول، ضرر اصلی به تولیدکننده مواد غذایی (کشاورز) وارد میشود. سود کشاورزی کم میشود و کشاورزان شغل خود را رها میکنند. (بسیاری از نهادههای تولید وارداتی است، اما کشاورز امکان صادرات ندارد) دولت مجبور میشود با تزریق مستقیم منابع به این بخش، از خودکفایی حمایت کند. بهاحتمال زیاد محدودیتهای زیستمحیطی مثل کمبود آب نادیده گرفته میشود. منابعی که برای بهداشت و زیرساخت لازم است، صرف پرداخت یارانه به کشاورزان میشود. در نهایت امنیت غذایی وابسته به کمک دولتی میشود.
در حالت دوم، قیمت تمامشده محصول برای مردم افزایش پیدا میکند. طبقات ضعیف که میتوانستند با موادغذایی سالمتر تغذیه بهتری داشته باشند. حالا با وجود افزایش تولید داخلی، نرخ گرسنگی افزایش پیدا میکند.
پس میبینیم که خودکفایی نه تنها باعث امنیت غذایی و امنیت سیاسی نمیشود، بلکه تلاش برای خودکفایی از امنیت میکاهد. از سوی دیگر فضای بسته اقتصادی، بستری مناسب برای رشد و تکثیر رانت ، فساد و سودجویی به بهای تهدید معیشت مردم ایجاد میکند.
راهحل اقتصاد برای تقویت امنیت غذایی
سیاستهای زیادی برای بهبود وضعیت تغذیه توسط اقتصاددانها ارائه شده است:
- نیازمندانْ یارانه نقدی را برای خرید غذای بهتر هزینه نمیکنند. شاید با این یارانه غذای خوشمزهتر بخرند، اما غذای بهتر، نه. توزیع یارانه بهصورت خوراکیهای سالم و مغذی بین اقشار فقیر، بهخصوص زنان باردار و کودکان سیاست بهتری است.
- بهبود روابط خارجی، تنشزدایی، ایجاد منافع مشترک و توسعه زیرساختهای تجاری، بیشتر از خودکفایی به امنیت غذایی منجر میشود. (دیدیم که کشورهای خودکفا، بدون این عوامل از نظر غذایی ناامن هستند.)
- تلاش برای انتقال فرهنگ درست غذایی.
- ارائه راهحلهای کلان برای حداقلکردن اتلاف غذا، بهخصوص اتلافی که بهخاطر راههای نامناسب و ماشینهای حمل غیراستاندارد پیش میآید.
- کاشت محصولات کمآببر و مبادله تجاری آنها با محصولات پرآببر (امنیت غذایی پایدار).
- تکیه بر مزیتهای نسبی تولیدی کشور. مثلا تولید و صادرات زعفران در مقابل واردات هندوانه. بهخصوص که کشاورزان برای محصولاتی که در آن مزیت نسبی نداریم، بهشدت تحت ریسک هستند.
- توسعه بورس کالا برای عرضه مستقیم محصولات کشاورزی (حذف دلالها و واسطهها، رقابتیترشدن بازار و پررنگترشدن سیگنال عرضهوتقاضا برای مصرفکننده و تولیدکننده).
- حداقلکردن موانع واردات محصولات غذایی برای کنترل طبیعی بازار (دست نامرئی).
راهحلهایی از این دست، بهمراتب کاراتر و کمهزینهتر از خودکفایی غذایی هستند.
نظرات