شاید شما هم در مهمانیها شنیده باشید که قوانین و قواعد علم اقتصاد به درد بازار ایران نمیخورند. قواعدی که بر اساس بازارهای غربی تنظیم شدهاند و در توضیح بسیاری از مشکلات و مسائل ما ناتوان هستند. برای نمونه وقتی میخواهیم در مورد تغییر قیمتها در ماه رمضان یا محرم صحبت کنیم، لازم است بسیاری
هرروز که میگذرد، بازاریابی دیجیتال بیشازپیش اهمیت پیدا میکند. رفتهرفته تبلیغهای کاغذی از بین میروند و تمایل کسبوکارهای کوچک و متوسط به تبلیغ در تلویزیون، روزنامه، رادیو و دیگر رسانههای سنتی کم میشود. چرا که آنها میدانند در فضای دیجیتال میتوانند بهتر، موثرتر، سریعتر و ارزانتر از قبل تبلیغ کنند. امروز هر کس یک تلفن
همه مردم میدانند چانهزنی چیست و بهاحتمالزیاد خودشان هم بارها در هنگام معامله چانه زدهاند. بهخصوص در فرهنگ ما ایرانیها چانه زدن نقش مهمی دارد. انگار هرگز نباید کالایی را با همان قیمتی که فروشنده میگوید بخریم. برای همین دوست داریم با هنر چانهزنی آشنا شویم. هنری که به ما کمک میکند در کوتاهترین زمان
معمولا وقتی بورس با رونق مواجه میشود، مردم زیادی به فکر ورود به بازار سرمایه میافتند. آنها در مورد سودهای کلان این بازار میشنوند و دلشان میخواهند از این سفره بهرهای ببرند. اما دیگر همه میدانند که بورس، بازاری پرخطر است. جایی که میتوانید بخش زیادی از پول خود را از دست بدهید. البته تمام
وقتی در مورد بازاریابی صحبت میکنیم، بیشتر مردم سریع به یاد تبلیغ میافتند. کمپینها، تبلیغهای تلویزیونی، جشنوارهها و سروصداهایی که نام محصول را بر سر زبانها بیندازد. اما بهغیراز تبلیغ، خودِ محصول، نحوه توزیع و قیمتگذاری در فروش یک کالا یا خدمات تاثیر زیادی دارد. تمام این موارد در کنار هم، چهار رکن اساسی بازاریابی
چند ده هزار سال پیش هر انسان مجبور بود تمام نیازهای خود را بهتنهایی فراهم کند. در آن زمان نه کارخانهای وجود داشت که کالاهای موردنیاز انسانها را تولید کند و نه فروشگاهی برای خرید مایحتاج روزانه. هر کس بهتنهایی شکار میکرد، لباس خود را میساخت، غار خود را پیدا میکرد و به ساخت ظروف
سالهای سال است که بشر با مشکل نژادپرستی دستوپنجه نرم میکند. امروزه در بیشتر کشورهای پیشرفته جهان، نژادپرستی بهعنوان یک جنایت در نظر گرفته میشود و قوانینی برای مقابله جدی با آن طراحی شده است. هرچند هنوز آثاری از این پدیده زننده به چشم میخورد، مردم کشورهای پیشرفته با چیستی مفهوم نژادپرستی آشنا هستند و
پیدا کردن شغل ایدهآل کار آسانی نیست. شغلی که درآمدش خوب باشد، به رویاها و اهداف ما همخوانی داشته باشد، محیط کار انعطافپذیر و پویا باشد و بتوانیم برای مدتی طولانی (پنج تا ده سال) در همانجا بمانیم. حالا تصور کنید بعد از هفتهها شرکت در مصاحبه کاری، بالاخره موفق میشوید شغل دلخواه خود را
شاید شما هم شنیده باشید که بهره بانکی در ایران، در مقایسه با کشورهای پیشرفته خیلی زیاد است. اگر بپذیریم که بهره بانکی، قیمتی است که برای در اختیار گرفتن وام میپردازیم، یعنی پذیرفتهایم که وام در ایران خیلی گران است. اما گران بودن وام بانکی منتهی به یک تناقض منطقی میشود: چرا این کالای
بیشتر ما در هر وضعیت و شرایطی که باشیم درجهای از نارضایتی را تجربه میکنیم. کافی است در یک مهمانی بنشینید پای حرفهای مردم. کسی با درآمد ماهیانه ۱۰ میلیون تومان همانقدری گلهوشکایت میکند، که کارمندی تازهکار با حقوق ۱ میلیون تومان. این موضوع شاید در کشور ما شایعتر هم باشد. هرچه باشد غر زدن
آخرین اخبار