این روزها آدمهای زیادی به دنبال یک ایده جدید برای کسبوکاری نوین هستند. ایده برخی از کارآفرینان از اساس ایدهای جدید و خلاقانه است. برخی دیگر در کشورهای دیگر میگردند و میکوشند تا ایدههای موفق خارجی را بومی کنند. راه برای گروه دوم هموارتر است. چرا که شرکتهای خارجی یکبار تمام مسیر را طی کردهاند
چقدر تلفن همراه جدید خود را دوست دارید؟ فقط به ده سال پیش فکر کنید! وقتی بازی مار (Snake) در نوکیا برای ما لذتبخشترین بازی دنیا بود و از اینکه میتوانستیم پیامهای متنی ردوبدل کنیم به هیجان میآمدیم. فقط فکر کنید ده سال دیگر با تلفن همراه خود چهکار خواهید کرد؟ سعی نکنید حدس بزنید،
شاید از داغترین مباحث این روزهای کشور، نرخ ارز و نوسانات آن و از همه مهمتر رشد بالای آن در مدتزمانی کوتاه باشد. در کشوری مانند ما که از درآمدهای عظیم نفتی بهره میبرد، نرخ ارز و سیاستگذاریهای ارزی همواره یکی از چالشبرانگیزترین مسائل اقتصاد کشور بوده است. زمانی که نرخ ارز تغییر میکند، مجموعهای
معمولا در طول سال برای دوستان و آشنایان خود هدیه میخریم. از کادوهای تولد گرفته تا عیدی، کادوی سالگرد ازدواج، جایزه و یا هدایای بیمناسبتی که فقط با هدف ابراز محبت خریداری میشوند. معمولا شرایط به گونهای است که ما در همان روز (مثلا در نوروز) یا شاید وقتی دیگر (جشن تولدمان) از کسی که
شاید شما هم از آن دست آدمهایی باشید که روزی هشت ساعت برای درس خواندن اختصاص میدهید، اما در روز امتحان متوجه میشوید که هیچکدام از مطالبی که خواندهاید در حافظهتان باقی نمانده است. شاید زبان انگلیسی میخوانید و برای این کار وقت زیادی صرف میکنید. اما وقتی یک لغت را میبینید، مطمئن هستید که
«تمام حرفهایت درست، اما اینجا ایران است.» «این حرفها برای خارج خوب است نه اینجا.» «تولید در این کشور جواب نمیدهد.» «به یک آبباریکه قناعت کن. تو را چه به سودهای کلان؟!» «فعلا فضای سیاسی وضعیتی نامشخص دارد، کمی صبر کن تا اوضاع آرامتر شود.» از وقتی یادم میآید گوشمان با این حرفها پر شده
نوروز دو سال پیش یکی از دوستانم با مهمانی ژاپنی به خانه ما آمد. طبیعی بود که زبان انگلیسی تنها پل ارتباطی ما باشد. در مدرسه و دانشگاه کمی زبان خوانده بودم. اما وقتی میخواستم با او در مورد خودم، کارم، باورهایم و کشورم حرف بزنم، متوجه شدم که دانش من از زبان انگلیسی تقریبا
وقتی به ده یا بیست سال پیش فکر میکنیم، بهسختی میتوانیم اینهمه تغییر را باور کنیم. بیست سال پیش یعنی سال ۱۳۷۶ را به یاد بیاورید. چند نفر موبایل داشتند؟ در خانه چند نفر میشد کامپیوتر پیدا کرد؟ اتصال آنها به اینترنت چطور بود؟ تلفن ثابت بیسیم چقدر مدرن به نظر میرسید. پشتِ برآمده تلویزیونهایی
چندی پیش سهام یک شرکت را به دوستم توصیه کردم. صورتهای مالی این شرکت خبر از وضعیت خوب آن میداد و قیمتش در مقایسه با ارزش آن ارزان بود. اما متاسفانه خودم نتوانستم این سهم را بخرم. قیمت سهم به شکل عجیبی بالا رفت. یک روز تصمیم گرفتم خودم هم خرید کنم. از فردای آن
داشتن شغل خوب و موردعلاقه شاید انتهای آرزوی هرکسی در زندگی کاریاش باشد. بسیاری از افراد وضعیت مطلوب برایشان این است که به موفقیت در حرفه و شغلشان برسند. ما سالیان زیاد درس میخوانیم. با استرس، شبزندهداری و تلاش، در کنکور شرکت میکنیم. به دانشگاه میرویم و مدرک لیسانس، فوقلیسانس و&#۸۲۳۰; میگیریم تا بتوانیم در
آخرین اخبار