«تجارتنیوز» گزارش میدهد:
اینفوگرافیک| مسیرهایی که ایران را دور میزنند
سوم اریبهشت 1403، ترکیه، قطر و امارات تفاهمنامه همکاری با عراق را در پروژه کریدوری «راه توسعه» امضا کردند. این چندمین کریدور منطقهای است که ایران در آن نقشی ندارد.
در دهههای اخیر، به دلیل تحریمهای اقتصادی و مشکلات ژئوپلیتیکی، ایران به طور فزایندهای از مرکز توجه کشورهای منطقه به عنوان مسیر ترانزیتی کنار گذاشته شده است. بسیاری از کشورها و قدرتهای اقتصادی جهانی به دنبال توسعه مسیرهای ترانزیتی جایگزین هستند تا تجارت خود را بدون نیاز به عبور از خاک ایران انجام دهند.
ایران پل تمدنها
قرار گرفتن ایران در قلب خاورمیانه و بین سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا، این کشور را به پل ارتباطی بین شرق و غرب تبدیل کرده است. در طول تاریخ، ایران به عنوان مسیری برای حمل و نقل کالاها، فرهنگها و حتی ارتشها شناخته شده است. یکی از مهمترین و مشهورترین مسیرهای ترانزیتی که از ایران عبور میکرد، جاده ابریشم بود. این مسیر از دوران باستان، ارتباطی تجاری و فرهنگی بین چین در شرق و اروپا در غرب برقرار میکرد و ایران به عنوان یکی از کلیدیترین نقاط این مسیر شناخته میشد. جاده ابریشم از شهرهایی مانند ری، نیشابور، اصفهان و تبریز عبور میکرد و نقش اساسی در تجارت ابریشم، ادویهجات، جواهرات و دیگر کالاهای باارزش داشت.
الف) دور زدن پل
ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی ویژه خود، از دیرباز نقش مهمی در مسیرهای ترانزیتی بینالمللی ایفا کرده است. با این حال، در سالهای اخیر برخی از مسیرهای ترانزیتی جهانی به دلایل مختلف، ایران را دور زده و از مسیرهای جایگزین استفاده کردهاند. این روند میتواند به دلایل متعددی از جمله تحریمهای بینالمللی، مسائل سیاسی، مشکلات زیرساختی و رقابتهای منطقهای باشد.
۱. تحریمهای بینالمللی
یکی از مهمترین دلایل جایگزینی مسیرهای ترانزیتی که ایران را دور میزنند، تحریمهای بینالمللی است. از زمان اعمال تحریمهای اقتصادی و مالی علیه ایران، به ویژه پس از خروج ایالات متحده از توافق هستهای در سال ۲۰۱۸، بسیاری از شرکتهای بینالمللی از تعامل تجاری با ایران خودداری کردهاند. این تحریمها محدودیتهای زیادی را بر بانکها، حمل و نقل و بیمه کالاهای عبوری از ایران اعمال کرده و موجب شده که مسیرهای ترانزیتی که از ایران عبور میکنند، برای بسیاری از کشورها و شرکتها جذاب نباشد.
به عنوان مثال، مسیرهای ترانزیتی دریایی و زمینی که از ایران عبور میکنند، با مشکلاتی مانند عدم امکان استفاده از خدمات بانکی بینالمللی، افزایش هزینههای حمل و نقل به دلیل تحریمهای نفتی و موانع در بیمه کالاها مواجه شدهاند. این عوامل باعث شده که کشورها و شرکتهای حمل و نقل به دنبال مسیرهای جایگزین باشند.
۲. مسائل سیاسی و تنشهای منطقهای
علاوه بر تحریمهای اقتصادی، تنشهای سیاسی و منطقهای نیز نقش مهمی در کاهش جذابیت مسیرهای ترانزیتی ایران داشتهاند. روابط ایران با بسیاری از همسایگان منطقهای خود، به ویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی، به دلیل اختلافات سیاسی و مذهبی دچار تنش شده است. این تنشها، به ویژه در خلیج فارس و دریای عمان، نگرانیهایی درباره امنیت مسیرهای دریایی و زمینی عبوری از ایران ایجاد کرده است.
برای مثال، در سالهای اخیر برخی از کشورها و شرکتهای حمل و نقل به دلیل نگرانی از ناامنی و تهدیدهای احتمالی در تنگه هرمز و خلیج فارس، ترجیح دادهاند که از مسیرهای ترانزیتی جایگزین مانند مسیرهای دریایی از طریق کانال سوئز یا مسیرهای زمینی از طریق ترکیه و قفقاز استفاده کنند. این تنشهای منطقهای و نگرانیهای امنیتی باعث شده که مسیرهای ترانزیتی ایران برای بسیاری از کشورها کمتر مورد توجه قرار گیرد.
۳. مشکلات زیرساختی و لجستیکی
یکی دیگر از دلایل جایگزینی مسیرهای ترانزیتی که ایران را دور میزنند، مشکلات زیرساختی و لجستیکی در داخل کشور است. زیرساختهای حمل و نقل ایران، از جمله راهها، خطوط ریلی، بنادر و فرودگاهها، به دلیل عدم سرمایهگذاری کافی و مشکلات مدیریتی در برخی بخشها، توان رقابت با مسیرهای ترانزیتی کشورهای دیگر را ندارند.
برای مثال، در مقایسه با بنادر کشورهای همسایه مانند دوبی یا بندرهای ترکیه، بنادر ایران از نظر امکانات و زیرساختهای لجستیکی مانند تجهیزات تخلیه و بارگیری و ظرفیت حمل و نقل دریایی در سطح پایینتری قرار دارند. این مشکلات زیرساختی باعث میشود که ترانزیت کالا از طریق ایران با تأخیر و هزینههای بیشتری همراه باشد، و شرکتهای بینالمللی ترجیح دهند از مسیرهای جایگزین استفاده کنند.
همچنین، شبکه ریلی ایران نیز به دلایل مختلف از جمله قدمت خطوط ریلی و کمبود سرمایهگذاری در بهروزرسانی و گسترش این شبکه، قادر به رقابت با مسیرهای ریلی کشورهای همسایه مانند ترکیه یا چین نیست. این موضوع باعث شده که مسیرهای ترانزیتی ریلی از طریق ایران کمتر مورد استفاده قرار گیرد.
۴. رقابتهای منطقهای و پروژههای جایگزین
رقابتهای منطقهای نیز یکی دیگر از عوامل مهم در کاهش استفاده از مسیرهای ترانزیتی ایران است. برخی از کشورها، به ویژه ترکیه، آذربایجان و کشورهای حاشیه خلیج فارس، با اجرای پروژههای ترانزیتی جدید و سرمایهگذاری در زیرساختهای حمل و نقل خود، به دنبال جذب سهم بیشتری از تجارت بینالمللی هستند.
به عنوان مثال، پروژههای ریلی و جادهای مانند کریدور میانه (میانی) که از ترکیه و قفقاز عبور میکند، به عنوان جایگزینی برای مسیرهای عبوری از ایران در نظر گرفته شده است. این کریدور به کشورهای آسیای مرکزی و چین امکان میدهد که بدون نیاز به عبور از ایران، کالاهای خود را به اروپا و خاورمیانه منتقل کنند. علاوه بر این، توسعه بنادر در کشورهای حاشیه خلیج فارس مانند دوبی و قطر نیز به عنوان رقبایی برای بنادر ایران محسوب میشوند.
۵. فشارهای بینالمللی و سیاستهای جهانی
در نهایت، فشارهای بینالمللی و سیاستهای جهانی نیز در تصمیمگیری کشورها برای استفاده از مسیرهای جایگزین ترانزیتی تاثیرگذار بوده است. برخی از کشورها به دلیل فشارهای سیاسی از سوی ایالات متحده یا اتحادیه اروپا، ترجیح میدهند که از مسیرهای ترانزیتی که ایران را دور میزنند، استفاده کنند. این فشارها ممکن است ناشی از نگرانیهای امنیتی، مسائل حقوق بشری یا تحریمهای اقتصادی باشد.
ب) بررسی کریدورهای مهم بدون ایران
۱. هند به اروپا
کریدور اقتصادی هند به اروپا شامل شبکهای از مسیرهای زمینی، ریلی و دریایی است که از جنوب آسیا به خاورمیانه، قفقاز، و سپس به اروپا منتهی میشود. این کریدور در چارچوب همکاریهای منطقهای و بینالمللی طراحی شده و از چندین کشور عبور میکند. یکی از مهمترین کشورهایی که در این کریدور نقش اساسی دارند، امارات متحده عربی و عربستان سعودی هستند. از طریق بنادر خلیج فارس، کالاهای هندی به اروپا از طریق کشورهای خاورمیانه و سپس ترکیه یا از طریق کانال سوئز و دریای مدیترانه حمل میشوند. اساسا این مسیر، به عنوان یک جایگزین برای مسیرهای عبوری از ایران در نظر گرفته شده است. شرکتهای بینالمللی به دلیل نگرانی از تحریمها و مشکلات مرتبط با حمل و نقل کالاها از ایران، ترجیح میدهند از مسیرهای جایگزین استفاده کنند.
۲. افغانستان به ترکیه
کریدور لاجورد افغانستان به ترکیه، یک پروژه ترانزیتی و اقتصادی مهم که با هدف کاهش وابستگی افغانستان به مسیرهای ترانزیتی ایران و پاکستان، ایجاد شده است. این کریدور به عنوان یک جایگزین برای مسیرهای سنتی که از ایران عبور میکردند، طراحی شده و افغانستان را از طریق ترکمنستان، آذربایجان، و گرجستان به ترکیه و در نهایت به اروپا متصل میکند. کریدور لاجورد به عنوان بخشی از تلاشهای افغانستان برای ایجاد تنوع در مسیرهای تجاری و کاهش وابستگی به کشورهای همسایه، به ویژه ایران، شناخته میشود. استفاده از کریدور لاجورد به افغانستان این امکان را میدهد که به جای تکیه بر ایران، به مسیرهای جایگزین دسترسی داشته باشد و از وابستگی سیاسی و اقتصادی به ایران رها شود.
۳. قزاقستان به ترکیه
کریدور زنگزوربا هدف اتصال قزاقستان به ترکیه و اروپا از طریق منطقه قفقاز جنوبی طراحی شده است. این کریدور به طور استراتژیک طراحی شده تا کشورهایی مانند قزاقستان و سایر کشورهای آسیای مرکزی، از طریق آذربایجان و ترکیه به بازارهای اروپایی دسترسی پیدا کنند. همچنین، این مسیر با عبور از مناطق دریای خزر و دریای سیاه، امکان کاهش زمان و هزینههای حمل و نقل بین کشورهای آسیایی و اروپایی را فراهم میکند. یکی از جنبههای کلیدی کریدور زنگزور، حذف ایران از این مسیر ترانزیتی است. از سوی دیگر، تنشهای سیاسی میان ایران و آذربایجان نیز به افزایش تمایل برای دور زدن مسیرهای ایرانی کمک کرده است. اختلافات مرزی و رقابتهای منطقهای میان ایران و آذربایجان، یکی از عوامل کلیدی در ایجاد مسیرهای جایگزین مانند کریدور زنگزور بوده است.
ج) پیامدهای حذف ایران
حذف ایران از ترانزیت جهانی دارای پیامدهای اقتصادی جدی است که به طور مستقیم بر رشد و توسعه اقتصادی کشور تأثیرگذار است. برخی از مهمترین پیامدهای اقتصادی این روند عبارتند از:
۱. کاهش درآمدهای ترانزیتی
یکی از اصلیترین پیامدهای حذف ایران از مسیرهای ترانزیتی بینالمللی، کاهش درآمدهای ترانزیتی است. ایران بهعنوان کشوری که در مسیرهای تجاری مهمی مانند کریدور شمال-جنوب، راه ابریشم نوین و کریدور شرق-غرب قرار دارد، میتواند از ترانزیت کالاها درآمد قابل توجهی کسب کند. اما با حذف ایران از این مسیرها، این کشور فرصتهای اقتصادی بزرگی را از دست میدهد. ترانزیت کالاها از طریق خاک ایران نهتنها بهعنوان یک منبع درآمدی مستقیم از هزینههای عبور و ترانزیت محسوب میشود، بلکه میتواند به رشد بخشهای مرتبط با حملونقل، لجستیک و خدمات وابسته کمک کند.
۲. کاهش جذب سرمایهگذاری خارجی
حذف ایران از ترانزیت جهانی، باعث کاهش جذابیت این کشور برای سرمایهگذاران خارجی نیز میشود. شرکتهای بینالمللی که به دنبال استفاده از ایران بهعنوان یک هاب ترانزیتی بودند، با وجود تحریمها و مشکلات سیاسی، تمایلی به سرمایهگذاری در زیرساختهای حملونقل و لجستیک ایران نخواهند داشت. این کاهش سرمایهگذاری باعث عقبماندگی زیرساختهای ایران در مقایسه با کشورهای رقیب میشود و فرصتهای اقتصادی بزرگی را برای توسعه و نوسازی زیرساختهای ترانزیتی از دست میدهد.
۳. تضعیف صنایع وابسته به ترانزیت
بخشهای مختلف اقتصادی ایران که به ترانزیت وابسته هستند، از جمله صنعت حملونقل، لجستیک، خدمات بندری و ریلی، تحت تأثیر حذف ایران از مسیرهای ترانزیتی جهانی قرار میگیرند. کاهش جریان کالاها از طریق ایران، به معنای کاهش تقاضا برای این صنایع و در نتیجه کاهش اشتغال و فعالیتهای اقتصادی در این بخشهاست. این وضعیت میتواند به افزایش بیکاری و کاهش درآمدهای اقتصادی در مناطقی منجر شود که به ترانزیت وابسته هستند، به ویژه در بنادر و مناطق مرزی.
۴. کاهش فرصتهای تجاری
حذف ایران از ترانزیت جهانی، فرصتهای تجاری ایران را نیز محدود میکند. در شرایطی که مسیرهای ترانزیتی بینالمللی به دور از ایران توسعه مییابند، ایران از دسترسی به بازارهای جدید و فرصتهای تجاری بینالمللی محروم میشود. این موضوع بهویژه در شرایطی که کشورهایی مانند ترکیه، آذربایجان و کشورهای آسیای مرکزی به دنبال توسعه مسیرهای ترانزیتی جایگزین هستند، بیشتر اهمیت پیدا میکند. ایران که میتوانست بهعنوان یک هاب تجاری منطقهای عمل کند، اکنون فرصتهای زیادی را برای تقویت روابط اقتصادی و تجاری با کشورهای منطقه و جهان از دست داده است.
۵. کاهش نفوذ منطقهای
ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی خود و نقش تاریخیاش در مسیرهای تجاری جهانی، همواره از نفوذ قابل توجهی در منطقه برخوردار بوده است. اما با حذف ایران از مسیرهای ترانزیتی، نفوذ منطقهای ایران بهشدت کاهش مییابد. کشورهای رقیب مانند ترکیه، آذربایجان، و کشورهای حاشیه خلیج فارس با توسعه زیرساختهای ترانزیتی و مسیرهای جایگزین، در حال افزایش نفوذ خود در منطقه هستند و ایران در این رقابت منطقهای ضعیفتر میشود.
بهعنوان مثال، کریدور زنگزور که آذربایجان را به نخجوان و ترکیه متصل میکند، یکی از پروژههای کلیدی است که ایران را از جریانهای ترانزیتی منطقهای حذف کرده و نقش آذربایجان و ترکیه را در ترانزیت کالاهای بینالمللی تقویت کرده است. همچنین، بندرهای امارات متحده عربی و قطر در خلیج فارس به رقبا جدی برای بنادر ایرانی تبدیل شدهاند و بسیاری از کشورها ترجیح میدهند از مسیرهای این کشورها برای ترانزیت کالاهای خود استفاده کنند.
۶. تغییر توازن قدرت در منطقه
حذف ایران از مسیرهای ترانزیتی جهانی میتواند به تغییر توازن قدرت در منطقه منجر شود. کشورهای رقیب ایران، با تقویت نقش خود در ترانزیت و توسعه زیرساختهای حملونقل، در حال افزایش قدرت اقتصادی و سیاسی خود هستند. این موضوع میتواند موقعیت ایران را در معادلات منطقهای تضعیف کرده و به کاهش قدرت چانهزنی ایران در مذاکرات سیاسی و اقتصادی منجر شود.
علاوه بر این، تضعیف نقش ایران در ترانزیت جهانی میتواند باعث شود که این کشور در معادلات بینالمللی و منطقهای از جایگاه خود عقبنشینی کند. در حالی که کشورهای رقیب مانند ترکیه و عربستان سعودی در حال توسعه نقش خود در اقتصاد جهانی هستند، ایران با مشکلات بیشتری در حوزه دیپلماسی اقتصادی مواجه میشود.
۷. افزایش وابستگی به کشورهای همسایه
حذف ایران از مسیرهای ترانزیتی بینالمللی میتواند به افزایش وابستگی اقتصادی ایران به کشورهای همسایه منجر شود. ایران که از فرصتهای ترانزیتی محروم شده، ممکن است مجبور شود برای تأمین نیازهای اقتصادی خود به کشورهای منطقه مانند ترکیه، عراق و امارات متحده عربی وابسته شود. این وابستگی میتواند قدرت چانهزنی ایران را در برابر این کشورها کاهش دهد و باعث شود که ایران در معادلات اقتصادی منطقهای و جهانی ضعیفتر عمل کند.
۸. مهاجرت نیروی متخصص
از پیامدهای دیگر حذف ایران از ترانزیت جهانی، افزایش مهاجرت نیروهای کار به کشورهای دیگر است. در شرایطی که فرصتهای شغلی در داخل کشور کاهش مییابد، بسیاری از نیروی کار ماهر و غیرماهر به دنبال فرصتهای شغلی بهتر در کشورهای دیگر خواهند بود. این روند میتواند به فرار مغزها و کاهش توان اقتصادی و اجتماعی کشور منجر شود.
نویسنده و طراح: صـادق صدیقمنـفرد
نظرات