کد مطلب: ۹۰۳۹۴۳

نگاهی جامعه‌شناسانه به تمام شدن تعطیلات؛ چه زود ۱۲ فروردین شد!

نگاهی جامعه‌شناسانه به تمام شدن تعطیلات؛ چه زود ۱۲ فروردین شد!

در دنیای امروز «فقر زمانی» پدیده‌ای است که می‌توان آن را در کنار «فقر مالی» مطالعه کرد.

فردین علیخواه، عضو گروه جامعه‌شناشی دانشگاه گیلان نوشت:

امروز که این متن را می‌نویسم 12 روز از سال جدید گذشته است. احتمالا شما هم مانند من به‌شکلی کشیده و صدایی که دیگران هم می‌توانند بشنوند با خودتان می‌گویید «دواااازده رووووز؟ چه زود!چطور گذشت؟». کم نبودند افرادی که در روزهای منتهی به تحویل سال با حسی آمیخته با حسرت و اندوه از خودشان پرسیدند «سال کی اومد کی تموم شد؟». دوستانی را می‌شناسم که هنگام تکمیل فرم‌های مختلف، با سؤال از بغل‌دستی، حدس و گمان خود درباره سال جاری را تأیید می‌کنند. آنان لزوما حافظۀ ضعیفی ندارند. معمولا با اعتراض و کلافگی می‌گویند «چرا زمان این قدر سریع می‌گذرد؟».

بی‌تردید اغلب آدم‌ها این روزها احساس می‌کنند که زمان کوتاه‌تر، و به عبارتی فشرده‌تر شده است. آنان «حس فشار زمانی»(1) دارند، یعنی از طرفی احساس می‌کنند وقت کافی ندارند و از طرف دیگر احساس می‌کنند که روز به روز سیطرۀ شتاب و سرعت بر زندگی روزمره‌شان افزایش می‌یابد. خلاصه آنکه؛ همه چیز دارد سریع می‌گذرد. 

زمان بحث مهمی در جامعه‌شناسی است. گئورگ زیمل، جامعه‌شناسی آلمانی که در اوایل قرن بیستم چشم از جهان فروبست، این پرسش را طرح کرده بود که در شهری مانند برلین که وی آن را تجسّم جهان جدید می‌دانست اگر ساعت‌ها دیگر کار نکنند واقعاً چه اتفاقی خواهد افتاد؟ هدف زیمل از طرح این پرسش به‌ظاهر ساده و پیش‌پاافتاده، بیان واقعیتی سُترگ در جهان امروز، یعنی اهمیت یافتن بیش‌ازپیش «زمان» بود.

قبل‌تر، انسان‌ها غالباً باتکیه‌بر بارش برف‌وباران، و یا برآمدن آفتاب و مهتاب به زندگی خود نظم می‌دادند؛ اما در جهان موردنظر زیمل، این ساعت‌های مچی و ساعت‌های پایه‌دار شهرها هستند که چشمان شهرنشینان مدام به آنها خیره می‌شود و حاصل؛ یا آهی برآمده از حس ناکامی و تأخیر، و یا شعفی درونی پس از نشاندن یک «تیک» در کنار  فهرست کارهایی است که باید انجام می‌شد. به باور زیمل، با ظهور جهان جدید، تجربه تازه‌ای از «زمان» در حال شکل‌گیری بود.

اویاتر زروباول، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه راتگرز امریکا، در کتاب «ریتم‌های پنهان: جداول زمانی و تقویم‌ها در زندگی اجتماعی» معتقد است که در دنیای امروز «فقر زمانی» پدیده‌ای است که می‌توان آن را در کنار «فقر مالی» مطالعه کرد. آدم‌هایی که وقت کافی ندارند هم به نوعی آدم‌هایی فقیر هستند و باید دید که چگونه می‌توان به آنها مدد رساند.

با ورود فن‌آوری‌های مختلف به زندگی روزمره ما، این برداشت وجود داشت که وقتمان بیش از گذشته آزاد خواهد شد و فرصت آن را خواهیم داشت تا دقایقمان را در آرامش بگذرانیم. این اتفاق رخ نداد. در واقع، گسترش فن‌آوری و نشستن ماشین‌های خودکار به‌جای کار انسان، مایه تحقق آن نوید نشد.

ما همچنان احساس می‌کنیم که «وقت کافی» نداریم. به تعبیر بهتر، همچنان زیر چرخ‌های فشار زمان در حال له‌شدن هستیم. تعجیل در کارها، بر جای‌جای زندگی ما سایه انداخته است. نکته قابل‌تأمل آن است که می‌دانیم وقت کافی نداریم؛ ولی بااین‌وجود فعالیت‌های بیشتری را در فهرست فعالیت‌هایمان می‌گنجانیم به شکلی که با «تورّم فعالیت‌ها» مواجهیم. موضوعی که کارین ویدربرگ، استاد دانشگاه اسلو از آن به‌عنوان «زندگی مبتنی بر کاری انجام‌دادن» (2) یاد می‌کند.

هارتموت رزا، جامعه‌شناس آلمانی معاصر، در کتاب «شتاب و بیگانگی» معتقد است که جامعه مدرن را می‌توان «جامعه‌ای شتابان» تعریف کرد، به این معنا که ویژگی چنین جامعه‌ای افزایش ضرباهنگ زندگی یا فشرده‌شدن زمان است. او مفهوم «انقباض زمان حال»، از هرمان لوبه را بکار می‌برد به این معنا که در مدرنیته، افراد بیش‌ازپیش احساس می‌کنند که وقتشان دارد تلف می‌شود و کمبود وقت دارند. گویی زمان همانند مادۀ خامی تصور می‌شود که شبیه سوخت، مصرف می‌شود و ازاین‌رو پیوسته نایاب‌تر و گران‌تر می‌شود.

شتاب ضرباهنگ زندگی حاصل میل یا احساس نیاز به «انجام کار‌های بیش‌تر در زمانی کمتر» است.  رزا، یکی از موتور‌های شتاب اجتماعی را «رقابت» می‌داند. به بیان او، منطق اجتماعی رقابت چنان است که «باید هر چه سریع‌تر برقصیم تا در دور باقی بمانیم»، و «رقیب هرگز نمی‌خوابد». در اینجا سکون برابر است با سقوط. آنچه که از آن با عنوان «پدیده پرتگاه» یاد می‌شود.

سخن پایانی آنکه، ما در دنیای امروز در حال تجربه جدیدی از زمان هستیم. با تحولات اجتماعی و اقتصادی، و گسترش فن‌‌آوری، شتاب سال‌ها بیش‌ازپیش خواهد شد و زمان فشرده‌تر به نظر خواهد رسید. ما سال آینده به‌مراتب با تأملی عمیق‌تر و شاید هم با حسرتی بیشتر خواهیم گفت که «سال کی اومد کی تموم شد؟» سرعت در جامعۀ جدید، بیشتر و بیشتر می‌شود و البته این امر به معنای انفعال و پذیرش نیست؛ چرا که در سال‌های اخیر در برخی کشورها«جنبش زندگی آهسته» در مقابل «زندگی سریع» شکل گرفته است. باید منتظر ماند و دید این جنبش‌ها چقدر می‌توانند بر واقعیت زندگی امروز چیره شوند.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.