«تجارتنیوز» گزارش میدهد:
آموزش از دید بانک جهانی/ جایگاه تحصیل در توسعه چگونه است؟
بسیاری از دولتها آماری از دادههای مربوط به تحصیل را منتشر میکنند که نشان دهند سیستم آموزشی آنها چقدر خوب کار میکند. آموزش باکیفیت منجر به یک شهروند توانمند و نیروی کار مولدتر میشود بنابراین از شاخصهای توسعه زیرمجموعه جامعه است.
به گزارش تجارتنیوز، بسیاری از دولتها آماری از دادههای مربوط به ثبتنام، فارغالتحصیلان و منابع مالی و انسانی و شاخصهای کارایی مانند نرخ تکرار، نسبت دانشآموز به معلم و پیشرفت گروهی را منتشر میکنند که نشان میدهد سیستم آموزشی آنها چقدر خوب کار میکند. به گزارش بانک جهانی، نظارت بر پیشرفت به سمت اهداف آموزشی ملی و جهانی به تخصیص کارآمدتر منابع کمک میکند و فرصتهای یادگیری باکیفیت را برای همه قابلدسترس میکند.
منابع مالی و انسانی
دانستن اینکه یک کشور چقدر برای آموزش هزینه میکند، امکان ارزیابی تعهد آن به ایجاد سرمایه انسانی را فراهم میکند. سهم مخارج دولت در آموزشوپرورش نشاندهنده اولویتی است که دولت به آموزش نسبت به سایر سرمایهگذاریهای عمومی میدهد. کشورهایی که جمعیت جوانتری دارند ممکن است بیشتر از سایر بخشها (مانند سلامت یا تأمین اجتماعی)، برای آموزش هزینه کنند و بالعکس.
با اندازهگیری هزینههای دولت برای آموزش نسبت به تولید ناخالص داخلی، میتوان کشورها را با هم یا همان کشور را در زمانهای مختلف مقایسه کرد. خرج درصد بالایی از تولید ناخالص داخلی برای آموزش نشاندهنده اولویت بالایی برای آن و ظرفیت افزایش درآمد برای هزینههای عمومی است. از آنجایی که ممکن است مدت زیادی طول بکشد تا کودکانی که در حال حاضر تحصیل میکنند بتوانند به طور مؤثر در اقتصاد ملی کمک کنند، بازده سرمایهگذاری در آموزش را نمیتوان صرفاً با مقایسه شاخصهای آموزشی فعلی با درآمد ملی اندازهگیری کرد.
دادههای مربوط به منابع انسانی نیز مهم هستند. به عنوان مثال، سهم معلمان آموزشدیده نشاندهنده تعهد یک کشور به سرمایهگذاری در توسعه معلمان خود است. اما تفاوت در تجارب و وضعیت، روشهای تدریس، مواد آموزشی و شرایط کلاس درس (و همه عواملی که بر کیفیت تدریس و یادگیری تأثیر میگذارند) را در نظر نمیگیرد.
ثبت نام مدرسه
نسبت ثبت نام ناخالص نشاندهنده ظرفیت در هر سطح از سیستم آموزشی است، اما هر چه عدد این نسبت بالاتر باشد لزوما نشاندهنده یک سیستم آموزشی موفق نیست؛ تعداد قابلتوجهی از کودکان به دلیل تکرار مقطع یا ورود دیرهنگام، چندین بار ثبتنام کردهاند. نرخ ثبت نام خالص شامل دانش آموزان با سن زیاد و خیلی کم نمیشود و با دقت بیشتری پوشش و کارایی داخلی یک سیستم را نشان میدهد. تفاوت بین نرخ ثبت نام ناخالص و خالص میزان ثبت نام افرادی است که سن آنها کمتر یا بیش از سن تحصیل در یک مقطع خاص است.
شاخصهای ثبت نام بر اساس نظرسنجیهای سالانه مدارس هستند و لزوماً منعکسکننده میزان حضور یا ترک تحصیل واقعی در طول سال نیستند. همچنین، طول تحصیل بر اساس کشور متفاوت است و میتواند بر نرخ ثبت نام تأثیر بگذارد، اگرچه طبقهبندی استاندارد بینالمللی آموزش (ISCED) سعی میکند این تفاوت را به حداقل برساند. برای مثال، مدت کوتاهتر آموزش ابتدایی باعث افزایش ثبت نام و مدت طولانیتر آن باعث کاهش تعداد ثبت نامها میشود. (تا حدی به این دلیل که کودکان بزرگتر، بیشتر در معرض خطر ترک تحصیل هستند).
علاوه بر این، سن در هنگام ثبت نام ممکن است به طور نادرست تخمین زده شود یا اشتباه گفته شود، به ویژه در جوامعی که ثبت نام تولد به شدت اجرا نمیشود.
پیشرفت
پیشرفت دانش آموزان در مدرسه تصویری از موفقیت سیستم آموزشی در دستیابی به دانش آموزان و اینکه چقدر توانایی این را دارد که آنها را از یک کلاس به کلاس بعدی منتقل کند، ارائه میدهد. نسبت دریافت ناخالص به پایه اول آموزش ابتدایی نشاندهنده ظرفیت برای دسترسی به آموزش ابتدایی است. میزان بقای گروهی تا کلاس پنجم یا آخرین کلاس آموزش ابتدایی، قدرت نگهداری و کارایی داخلی سیستم را اندازهگیری میکند.
دادههای مربوط به دانشآموزانی که یک پایه را دوباره میگذرانند نیز برای نشان دادن کارایی داخلی یک سیستم آموزشی استفاده میشوند. این افراد نه تنها هزینه آموزش را برای خانواده و سیستم مدرسه افزایش میدهند، بلکه از منابع محدود مدرسه نیز استفاده میکنند.
نرخِ گذار مؤثر از آموزش ابتدایی به متوسطه، میزان دسترسی یا انتقال بین دو سطح را نشان میدهد. از آنجایی که تکمیل تحصیلات ابتدایی شرط لازم برای شرکت در دوره متوسطه پایین است، تعداد فزاینده دانشآموزان ابتدایی به ناچار فشار بیشتری را برای مکانهای متوسطه بیشتر ایجاد میکند. نرخ انتقال مؤثر پایین میتواند نشانهای از مشکلاتی مانند آزمونهای ناکافی یا ظرفیت کم برای آموزش متوسطه باشد.
نرخ تکمیل
نرخ تکمیل که با نسبت دریافت ناخالص به آخرین پایه تحصیلی اندازهگیری میشود، یک شاخص اصلی عملکرد سیستم آموزشی از نظر پوشش جمعیت و نحوه یادگیری دانشآموزان است و حتی ممکن است بیش از 100 درصد باشد.
در پایگاه داده شاخصهای توسعه جهانی، نرخ تکمیل برای دو سطح در دسترس است. دوره اولیه که معمولاً شش سال طول میکشد و دوره متوسطه. محدودیت دادهها مانع از تعدیل دانشآموزانی میشود که در سال آخر تحصیلات ابتدایی ترک تحصیل میکنند.
سواد جوانان
نرخ باسوادی جوانان برای سنین 15 تا 24 سال معیاری استاندارد برای پیشرفت اخیر در پیشرفت دانش آموزان است. نتایج انباشته آموزش ابتدایی و متوسطه را با نشان دادن نسبت جمعیت جوانی که در 10 سال گذشته یا بیشتر از آن مهارتهای اساسی سواد و حساب کسب کردهاند، منعکس میکند.
آمارهای متعارف سوادآموزی که جمعیت را به باسواد و بیسواد تقسیم میکند، بهطور گسترده در دسترس است و برای ردیابی پیشرفت جهانی به سوی سواد جهانی مفید است، اما در عمل اندازهگیری سواد آسان نیست. برآورد دقیق نرخ باسوادی مستلزم سرشماری یا اندازهگیریهای پیمایشی است که تحت شرایط کنترلشده انجام میشود. بسیاری از کشورها تعداد افراد باسواد یا بیسواد را از دادههای خود گزارش میکنند. برخی از پیشرفت تحصیلی به عنوان نماینده شرایط استفاده میکنند، اما مدت زمان حضور در مدرسه یا سطوح تکمیلی متفاوت است. همچنین در میان نظرسنجیهای ملی و بینالمللی اخیر، استفاده از خواندن مستقیم برای آزمون مهارتهای سوادآموزی، وجود دارد. از آنجا که تعاریف ملی و روشهای جمعآوری دادهها متفاوت است، دادهها باید با احتیاط مورداستفاده قرار گیرند. به طور کلی، سواد شامل اعداد، توانایی انجام محاسبات ساده حسابی نیز میشود.
نظرات