کد مطلب: ۹۰۱۹۳۹

رویای چین پس از آشتی ایران و عربستان

رویای چین پس از آشتی ایران و عربستان

چین با ایفای نقشی موفق در انعقاد توافق آشتی بین ایران و عربستان جهان را تحت تاثیر قرار داد. این موفقیت این امیدواری را ایجاد کرد که چین، به عنوان بازیگری که گرفتاری های تاریخی سایر قدرت های بزرگ را ندارد، می تواند مسیر جدید و موثری از تنش زدایی و حل اختلافات را در منطقه ترسیم نماید.

به گزارش تجارت‌نیوز،  یون سون، مدیر برنامه چین در مرکز استیمسون در فارن پالیسی نوشت: از زمان آغاز جنگ در غزه، نقش چین در منطقه سوالات بسیاری را بر انگیخته است. همین یک سال پیش، چین با ایفای نقشی موفق در انعقاد توافق آشتی بین ایران و عربستان جهان را تحت تاثیر قرار داد. این موفقیت این امیدواری را ایجاد کرد که چین، به عنوان بازیگری که  گرفتاری های تاریخی سایر قدرت های بزرگ را ندارد، می تواند مسیر جدید و موثری از تنش زدایی و حل اختلافات را در منطقه ترسیم نماید.

در ادامه این مطلب آمده است: اما چین نتوانسته به چنین موفقیتی نائل آید. پکن رویای ایجاد یک معماری امنیتی جایگزین در خاورمیانه را در سر می پروراند و از سال 2018 این طرح را به خوبی نشان داده است. چین تمایلی به تصاحب جایگاه ایالات متحده در خاورمیانه به عنوان تضمین کننده امنیت ندارد زیرا نه خواهان ایفای چنین نقشی است و نه از منابع لازم و توانایی انجام آن برخوردار است. در عوض برنامه چین برای ثبات خاورمیانه در آینده ایجاد یک نظام جدید است که در آن ایالات متحده بدون ترک منطقه ، تسلط خود را از دست بدهد. موثر واقع شدن چنین چهارچوبی محل سوال است، اما این نگرانی اصلی چین نیست. چین می خواهد معماری امنیتی تحت رهبری آمریکا را در هم بریزد اما این لزوما به معنای ایجاد یک ساختار جدید به رهبری پکن نخواهد بود.

طی چند دهه گذشته، چین از منافع امنیت تامین شده توسط آمریکا در خاورمیانه منتفع گشته است. تحلیلگران چینی بر سر این موضوع که چین به صورت رایگان از این مزیت بهره برده اختلاف نظر دارند، نه صرفا به این دلیل که از نظر آنها تعامل اقتصادی خود یکی از راه های ایجاد ثبات در منطقه بوده است، بلکه به این علت که آنها سیاست آمریکا را عامل بی ثباتی قلمداد می کنند. اما با توجه به اینکه پکن 53 درصد از نفت وارداتی خود را از این منطقه خریداری می کند، این کشور منافع ذاتی در حفظ صلح و ثبات منطقه ای دارد تا تولید و انتقال نفت بتواند ادامه یابد. چین به وضوح به این امر واقف است که فاقد منابع لازم برای پرداختن به ریشه های اختلافات و راه حل های احتمالی آن است و تمایلی نیز به انجام چنین کاری ندارد. چین از مدت ها قبل نقش خود را به عنوان مشتری نفت خاورمیانه تعریف کرده است؛ نقشی که می تواند به این کشور قدرت زیادی اعطا کند، اما باری را تامین و تضمین صلح در منطقه بر دوش پکن نمی گذارد.

اما در عین حال پکن چشم اندازهایی جایگزین برای معماری امنیت منطقه ای دارد. شی جینگپینگ، رئیس جمهوری چین در سال 2018 پیشنهادی رسمی برای "ایجاد یک معماری امنیتی جدید در خاورمیانه که مشترک، جامع، مبتنی بر همکاری و پایدار است" را ارائه داد. در یک دنیای ایده آل، ترتیبات امنیتی ای که چین می خواهد در منطقه برقرار شود، مبتنی بر تطبیق نگرانی های امنیتی تمام کشورها، متشکل از دیالوگ های سیاسی و امنیتی تحت مدیریت و رهبری کشورهای منطقه و منطبق با منشور ملل متحد است. این معماری جدید در تضاد با معماری امنیتی قدیمی منطقه به مدیریت ایالات متحده است که ابتنای آن بر نظام اتحاد آمریکا با کشورهای همسو در منطقه است. اصل و جوهره پیشنهادی چین بر دیالوگ و وفق دادن نگرانی های همه کشورهاست که یک راه حل فرآیند محور و نه نتیجه محور است.

کشورهای منطقه نیز که از رویکرد ایالات متحده چندان خوشنود نیستند، تمایل زیادی به نقش آفرینی چین دارند. منطقه به جای کنار گذاشتن آمریکا و رفتن سراغ چین، مایل است از پکن به عنوان یک عامل توازن بخش استفاده کند. برای بازیگران قدرتمند منطقه ای، رقابت قدرت های بزرگ به معنای عاملیت و قدرت است و نه ترس و ناامیدی. هرچند علاقمندی به تعامل چین به ویژه در میان کشورهای همفکری که همچون پکن از یک حکومت استبدادی برخوردارند مشهود است، اما اعتماد و علاقمندی به چین به عنوان یک بازیگر امنیتی کلیدی بروز و ظهور بسیار کمتری دارد. در نتیجه، این کشورها نیز ممکن است نسبت به پیشنهادات چین ابراز تمایل نشان دهند، هرچند که با مشاهده واقعیت ها از خواب غفلت بیدار شوند.

چین دو چالش مهم امنیتی برای صلح و ثبات در خاورمیانه را مسئله اسرائیل و فلسطینی و موضوع خلیج فارس (بین ایران و بقیه کشورهای منطقه) می داند. در هر دو موضوع نگاه چین متمرکز بر دیالوگ های امنیتی منطقه ای شامل یک کنفرانس جامع، با اقتدار و تاثیرگذار بین المللی در مورد مسائل اسرائیل و فلسطین و یک چهارچوب دیالوگ امنیتی در منطقه خلیج فارس است. پکن در این بحران برای خود نقش تضمین کننده یا حتی داور و فیصله دهنده را قائل نیست. بلکه خود را به عنوان بازیگری که طرفین اختلاف را دور هم جمع می کند و احتمالا در صورت موافقت کشورهای منطقه به عنوان یک میانجی عمل می کند می بیند.

این طرح یک چشم انداز ایده آلیستی برای امنیت خاورمیانه است، اما فاقد ملاحظات عملگرایانه و امکان سنجانه است. برای چین، چهارچوب امنیتی فعلی جوابگو نیست، بنابراین نیاز به گفتگو در مورد یک چهارچوب جدید را احساس می کند. اما چین هیچ جزئیاتی در مورد اینکه این چهارچوب جدید چه مختصاتی خواهد داشت ارائه ننموده و تصمیم گیری در باره آن را به کشورهای منطقه واگذار کرده است.

 

منبع : انتخاب

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.