فونیکس - هدر اخبار
کد مطلب: ۹۳۱۱۵۱

چرا برجام به شکل فعلی قابل احیا نیست؟

چرا برجام به شکل فعلی قابل احیا نیست؟

سیدعباس عراقچی شب گذشته با حضور در تلویزیون به اعلام برنامه‌های پیش روی خود در وزارت خارجه پرداخت. مهمترین نکته او، اما در باب برجام بود که گفت توافق ۲۰۱۵ به شکل فعلی قابل احیا نیست، اما نیاز است که باز شود و تغییراتی کند.

به گزارش تجارت نیوز،

به جهت بررسی موضوع فوق، گفتگو کردیم با کوروش احمدی، دیپلمات سابق ایران در سازمان ملل، که در ادامه مشروح آن را می‌خوانیم:

وزیرخارجه گفته است که برجام به شکل فعلی قابل احیا نیست و نیازمند آن است که باز شود و تغییراتی کند؛ تحلیل شما در این رابطه چیست؟

ایشان فرمودند " برجام به آن شکل فعلی که وجود دارد قابل احیا نیست. " این سخن ایشان قابل درک است و من هم البته به دلایلی متفاوت فکر می‌کنم که ممکن است چنین باشد هر چند قطعی نیست که چنین است. ایشان دو دلیل را برای قابل احیا نبودن برجام ذکر کردند: یکی اینکه شرایط بین‌المللی تغییر کرده و در این رابطه به جنگ اوکراین و بحران غزه اشاره کردند؛ و دیگر اینکه "در خود برجام هم بعضی از تاریخ‌هایی که وجود داشته، گذشته است. " در ارتباط با دلیل نخست ایشان، حداقل برای من روشن نیست که بحران اوکراین و جنگ غزه چه ارتباطی به برجام دارد. کما اینکه در اوج مذاکرات برجام، روسیه به شبه جزیره کریمه حمله و آنرا ضمیمه کرد، اما تکانی در ارکان مذاکرات برجام رخ نداد. البته مرحوم امیرعبدالهیان هم در ۸ اسفند ۴۰۲ در مصاحبه با المیادین گفته بود: " توافق حاصل شده بود، اما با حمله روسیه به اوکراین شرایط تغییر کرد. " جنگ غزه نیز در قالب بحران ۸۰ ساله اسرائیل و فلسطین منطق خودش را دارد و ممکن است سال‌های بیشتری به طول انجامد. اما حمایت ایران از حقوق حقه فلسطین مانع توافق برجام ۹۴ نشد. قاعدتاً کشور‌ها امور حیاتی خود را به مسائل دیگران گره نمی‌زنند و در دیپلماسی هم قرار نیست همه مشکلات با هم حل شوند. در مورد دلیل دوم ایشان، اینکه در برجام تاریخ‌هایی وجود داشته که گذشته است، حتماً درست است. دو سرفصل عمده یعنی ۱۸ اکتبر ۲۰۲۰ و ۱۸ اکتبر ۲۰۲۳ به سود ما سپری شده ودو تحریم سازمان مللی یعنی تحریم تسلیحاتی و موشکی علیه ایران برداشته شده است. تاریخ دیگری هم در پیش است که ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ است که اتفاقاً این تاریخ ایجاب می‌کند که برجام را احیا کنیم، چرا که در غیر این صورت حتماً "مکانیسم ماشه" فعال و قطعنامه‌های سازمان ملل علیه ایران احیا خواهند شد.

در توافق‌فرضی جدید، ایران وارد چه مباحثی با غرب خواهد شد؟ ایا همان موضوعات برجام هنوز محل اختلاف است یا برسر موضوعات دیگری هم گفتگویی شکل خواهد گرفت؟

عمده موضوعات برجام دو چیز بودند و همچنان هستند: یکی برنامه هسته ایران و دیگری تحرم‌های آمریکا و اروپا در ارتباط با این برنامه و نیز تحریم‌های سازمان ملل. البته من هم به دو دلیل متفاوت موافقم که ممکن است برجام دیگر قابل احیا نباشد: یکی اینکه در ایران پیشرفت زیادی در حوزه غنی‌سازی و تجهیزات مربوطه در ۶ سال گذشته حاصل شده که ممکن است مقامات نخواهند یا نتوانند دو باره به محدودیت‌های برجامی برگردند و دوم اینکه آمریکا ممکن است آن به اصطلاح زمان گریز هسته یک ساله را نتواند به دست بیاورد و لذا بی میل به برجام باشد. رفع این موانع البته مستلزم باز کردن برجام و مذاکره مجدد در مورد بخش‌هایی از آن است، که اگر چه دشوار است، اما فکر می‌کنم از هر راه حل دیگری عملی‌تر و کم دردسرتر خواهد بود؛ لذا اگر نظر بر این است که یک موافقتنامه تک موضوعی که منحصراً بر برنامه هسته و تحریم‌های هسته‌ای متمرکز باشد، کار شود، همچنان تمرکز روی احیای برجام به صرفه است. البته سود ما در این است. اما ممکن است اروپا و آمریکا دیگر حاضر به احیای برجام نباشند و از موضع جدید خوشحال هم شده باشند. چون به دلایلی از جمله سررسید انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ در مهر ۴۰۴ و عادی شدن برنامه هسته‌ای ایران و خارج شدن آن از دستور کار شورای امنیت، احیای برجام بیش از آنکه به سود آن‌ها باشد، به سود ما است. البته برای اینکه سایر تحریم‌ها باقی نمانند و محل اجرای برجام مثل دفعه قبل نباشند، فکر می‌کنم راه حل ایده‌آل نیل به توافقی جامع با آمریکا درمورد همه مسائل فی مابین است که البته بعید است در حال حاضر نظام ما اصلاً آمادگی آن را داشته باشد.

آیا دولت، در این دوره دست باز‌تری نسبت به دولت روحانی برای برجام یا توافق جدید دارد؟

روشن نیست. باید صبر کنیم و ببینیم. فعلا از شواهد و سخنان آقای دکتر عراقچی به نظر می‌رسد که همان سیاستی که در دولت سیزدهم مبنای کار بود، ممکن است همچنان مبنای کار باشد. البته قضاوت قطعی قطعاً زود است و باید صبر کنیم و ببینیم که مواضع عملی چه خواهد بود.

نکته‌ای که فرض ادامه سیاست‌های پیشین را تقویت می‌کند، تأکید دکتر عراقچی بر منتفی بودن "رفع تخاصم" با آمریکا "بخاطر آرمان‌هایی که به آن اعتقاد داریم" و تأکید بر "مدیریت تخاصم" است.

این فکر البته در گذشته هم توسط چهره‌های غیررسمی مطرح می‌شد و به یاد ندارم که پیش از این مقامی رسمی این را به صراحت گفته باشد. اما همین سیاست عملاً موجب اقدام برای مدیریت تخاصم و "توافق نانوشته" در اردیبهشت ۴۰۲ شده بود؛ لذا در این صورت کار آسان خواهد بود و همان تفاهم نانوشته قبلی موجود است. از طرفی، این ایده اگر مبنای کار باشد، بعید است که سیاست داخلی آمریکا اجازه دهد که گامی در جهت رفع تحریم‌های آمریکا برداشته شود. رفع تحریم در گذشته در بستر اظهارات مقامات دولت‌های ۱۱ و ۱۲ در باره تنش زدایی و اعتماد زایی ممکن شده بود.

 تنش‌های منطقه‌ای تا چه حد بر روی اولویت‌ها و اهداف سیاست خارجی ما تاثیر می‌گذارد؟

منطقه ما تنها منطقه باقی مانده از جهان است که همچنان درگیر انواع تنش‌ها است و دلیل اصلی آن نیز تجاوزات و جنایات اسرائیل علیه مردم فلسطین است. اما این تنش‌ها نمی‌تواند و نباید ما را از روند‌ها و اولویت‌های ملی خودمان غافل کند؛ کما اینکه دیگران را از روند‌ها و اولویت‌های ملی خودشان غافل نکرده است. بطور کلی، در دیپلماسی نیز اغلب بنا بر ایزوله کردن موضوعات و تمرکز بر حل آن‌ها به صورت جداگانه و اجتناب از تمرکز بر مجموعه مشکلات در آنِ واحد است؛ چه اینکه سنگ بزرگ علامت نزدن است.

منبع : انتخاب

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.