رحمان قهرمانپور، تحلیلگر مسائل بینالملل در گفتوگو با «تجارتنیوز»:
بین قدرت نظامی و وحدت اجتماعی رویکرد توازنی برقرار شود
یک استاد دانشگاه معتقد است: الزاما اینگونه نیست که اگر بخواهیم قدرت نظامی کشور را افزایش دهیم این افزایش قدرت باعث تضعیف وفاق اجتماعی یا وحدت اجتماعی شود. به عبارت دیگر میخواهم بگویم که باید بین این دو رویکرد توازنی برقرار شود. این نیست که به قدرت نظامی احتیاج نداشته باشیم یا برعکس مثلاً بگویم که نیازی به وحدت اجتماعی نیست.
رحمان قهرمانپور، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بینالملل، در گفتوگو با تجارتنیوز در پاسخ به این سوال که برای حفظ وحدت و اراده ملی وجلوگیری از شکاف و انشقاق در دفاع ملی چه باید کرد گفت: درباره این پرسش شما به نظرم خوب است که به تجارب جهانی هم نگاهی داشته باشیم. در 1920 هم چنین بحثی در آمریکا صورت گرفت، یعنی سوال و مسئله اصلی این بود که آمریکا چگونه میتواند قویتر شود. عدهای معتقد بودند که قویتر شدن آمریکا منوط به داشتن یک ارتش قوی، قدرتمند و تقویت نهادها است و از طرف دیگر باید حس میهندوستی تقویت شود تا آمریکا قدرتمند شود.
او ادامه داد: گروه دومی هم معتقد بودند که قویتر شدن آمریکا در گرو این است که گروههای اجتماعی مختلف و مشخصا سیاهان وارد مشارکت اجتماعی شوند و احساس کنند که آمریکا کشور آنهاست و در نهایت به جای تاکید بر قدرت نظامی بر قدرت دموکراسی آمریکا تاکید میکردند.
قهرمانپور تصریح کرد: به نظر میرسد در ایران امروز هم ما دو دیدگاه درباره موضوعی که مطرح کردید داریم. یک دیدگاه معتقد است که ایران قوی ایرانی است که یک نیروی نظامی قدرتمند و نهادهای قدرتمندی داشته باشد و از طرف دیگر احساسات میهندوستانه را به کار گیرد تا بتواند در مقابل تهدیدات خارجی بایستد و خود این ایستادگی میتواند منشا ایجاد همدلی و وفاق در داخل باشد.
بین قدرت نظامی و وحدت اجتماعی رویکرد توازنی برقرار شود
این استاد دانشگاه ادامه داد: رویکرد دیگری که در سالهای اخیر تقویت شده بر مسئله آشتی ملی، وفاق اجتماعی، همگرایی گروههای اجتماعی، توجه به شکافهای اجتماعی و نظیر اینها توجه میکند. به عبارت دیگر بیشتر از آنکه قدرت را سازمانی و تشکیلاتی بداند، اجتماعی و سیاسی میداند. یعنی میگوید ایران قوی ایرانی است که گروههای اجتماعی با عقاید، نظرات و باورهای مختلف بتوانند در کنار هم بایستند و یک راه حل مشترکی برای مشکلات خود پیدا کنند.
قهرمانپور با تاکید بر این مساله که ما یک دوگانه بین این دو گزینه نداریم، گفت: الزاما اینگونه نیست که اگر بخواهیم قدرت نظامی کشور را افزایش دهیم این افزایش قدرت باعث تضعیف وفاق اجتماعی یا وحدت اجتماعی شود. به عبارت دیگر میخواهم بگویم که باید بین این دو رویکرد توازنی برقرار شود. این نیست که به قدرت نظامی احتیاج نداشته باشیم یا برعکس مثلاً بگویم که نیازی به وحدت اجتماعی نیست.
تاکید بر پر کردن شکافهای اجتماعی داخلی و همدلی و وفاق سیاسی فوریت دارد
او ادامه داد: طبیعتا جوامع توسعه یافته، موفق و ثروتمند جوامعی بودهاند که توانستهاند بین نیازها، مطالبات و تقاضاهای مختلف و بعضا متضادی که در جامعه وجود دارد اولا اولویتبندی ایجاد و ثانیا توازن برقرار کنند. به عبارت سادهتر میخواهم بگویم که الان آن چیزی که در جامعه میبینیم این است که راه حل دوم یعنی تاکید بر پر کردن شکافهای اجتماعی داخلی و همدلی و وفاق سیاسی فوریت دارد.
این تحلیلگر مسائل بینالملل تصریح کرد: این به آن معنا نیست که ما بخواهیم بگوییم که قدرت نظامی کنار گذاشته شود اما حداقل با توجه به آن چیزی که در منطقه و در سیاست بینالملل رخ میدهد به نظر میرسد که ما در راستای اصل توازن و اولویت بخشی باید به بعد دوم یا رویکرد دوم یا نگاه دوم به قدرتیابی هم توجه کنیم چرا که در بلندمدت کشوری که قدرت نظامی داشته باشد ولی انسجام درونی اجتماعی و سیاسی نداشته باشد به سرنوشتی مثل پاکستان یا مصر دچار میشود؛ که دولتها تحت تاثیر نیروهای نظامی قرار دارند. نیروهای نظامی در این کشورها قدرتمند هستند ولی کشور دچار بحرانهای مستمر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است.
در رویکرد وفاق و انسجام اجتماعی استفاده از خشونت فیزیکی و کلامی کارساز نیست
این استاد دانشگاه بحث خود را با ذکر مثالی ادامه داد و گفت: کمااینکه که شما امروز میبینید پاکستان به رغم آنکه یک قدرت نظامی است و ارتش بسیار قدرتمندی داره ولی مستمرا گرفتار بحرانهای سیاسی است، از طرف دیگه وزیر اقتصاد این کشور اصلا خوب نیست. بنابراین اگه بخواهم نکته نهایی را بگوم ما بایستی در نگاه خودمان به وضعیت جهان به وضعیت منطقه بین این دو رویکرد یک توازن ایجاد کنیم. اما از طرف دیگر شرایطی که وجود دارد نشان میدهد که ما در بلند مدت برای تقویت قدرت ملی خودمان نیازمند تاکید بر انسجام و همدلی در داخل هستیم که البته این مسیر هم چندان آسان و همواری نیست. چون به هر حال نیازمند این است که گروههای سیاسی و اجتماعی متنوع و متکثر بتوانند همدیگر را تحمل کنند. شاید در رقابتهای سیاسی حرف زدن از وفاق سیاسی یا انسجام سیاسی و اجتماعی جذاب باشد ولی خوب واقعیت امر این است که رویکرد دوم هم نیازمند پذیرش الزامات خاصی از سوی گروههای اجتماعی و سیاسی است. یعنی این گروهها باید بتوانند پذیرش خودشان را بالاتر ببرند، تساهل و تسامح بیشتری به خرج بدهند، به نوعی گفتوگوی تعاملی با یکدیگر روی بیاورند، چون در رویکرد وفاق و انسجام اجتماعی استفاده از خشونت فیزیکی و کلامی کارساز نیست.
باید به جدی بودن موضوع انسجام اجتماعی و پر کردن شکافهای داخلی توجه داشته باشیم
قهرمانپور در پایان صحبتهای خود گفت: بنابراین در ورای دعواهای سیاسی باید به دشواری و جدی بودن موضوع انسجام اجتماعی و پر کردن شکافهای داخلی توجه داشته باشیم. درست است که حرف زدن از این مسئله جذاب است ولی به هر حال اگر به جامعهای مثل جامعه آمریکا که در ۱۹۲۰ به لحاظ نظری و روی کاغذ پذیرفت که جذب سیاهان مهم است اشاره کنیم باید توجه داشته باشیم که این فرایند در آن کشور هم تا ۱۹۶۰ و جنبش مدنی سیاهان به طول کشید و حتی امروزه برخی جامعهشناسان معتقدند که در واقع آمریکا همچنان مشکل جذب سیاهان دارد.
نظرات