فونیکس - هدر اخبار
کد مطلب: ۹۲۸۸۰۳

رحمن قهرمان‌پور، کارشناس مسائل بین‌الملل، در گفت‌وگو با «تجارت‌نیوز»:

نتانتیاهو ترور‌های خود را تا شکست کامل حماس ادامه می‌دهد

فردی که در قدرت قرار دارد باید به یک تصمیم میانه دست پیدا کند

نتانتیاهو ترور‌های خود را تا شکست کامل حماس ادامه می‌دهد

رحمن قهرمان‌پور معتقد است: ترور هنیه به روند صلح صدمه‌ زده است کمااینکه قطر نیز آن را اعلام کرد؛ اما این کاری است که نتانیاهو برای حفظ قدرت دنبال می‌کند.

به گزارش تجارت نیوز،

رحمن قهرمان‌پور، کارشناس مسائل بین‌الملل، می‌گوید شخص نتانیاهو، حزب لیکود و جریان راست افراطی اسرائیل برای به زیر کشیدن دیدگاه‌های اپوزیسیون خود نزد افکار عمومی اسرائیل به تلاش‌هایشان برای ترور‌ها و شکست کامل حماس ادامه می‌دهند که از بین بردن زیرساخت‌های غزه و تحت کنترل گرفتن نظامی کامل این منطقه نیز در همین راستا تلقی می‌شود.

قهرمان‌پور در ادامه با اشاره به نزدیک بودن انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا تصریح می‌کند با وجود اعمال فشار‌های حزب دموکرات و کامالا هریس به عنوان کاندیدای اصلی انتخاباتی این حزب، نتانیاهو اقدامات مخرب خود را در غزه و در رابطه با فلسطینیان پی می‌گیرد چراکه می‌داند دموکرات‌ها از ترس ریزش آرای‌شان نمی‌توانند کار خاصی در قبال او انجام دهند.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه خواهید خواند.

***

پزشکیان درست فکر می‌کند که کشور بیش از هر چیزی نیاز به وفاق سیاسی دارد

*هنوز دولت آقای پزشکیان کار خود را آغار نکرده است اما به سبب شرایطی که اسرائیلی‌ها با ترور هنیه بر ایران تحمیل کرده‌اند با گفتمانی متفاوت با گفتمانی که خود داعیه‌دار آن بود (تنش‌زدایی) باید فعالیت‌ را آغاز کند. با این اوصاف، از دیدگاه جناب‌عالی، دولت چهاردهم باید سیاست‌های خود را در چه راستایی پیش ببرد که علاوه بر درنظرگیری شرایط فعلی کشور به گفتمان مد نظر خود نیز جامه عمل پوشانده باشد؟

نکته‌ای که آقای پزشکیان در انتخابات مطرح کرد ممکن است از نظر عده‌ای صرفاً یک دیدگاه شخصی باشد اما از دیدگاه فلاسفه سیاسی و جامعه‌شناسان یک تجربه زیسته بود. بالاخره ‌ایشان نزدیک به ۲۵ سال است در سطوح مختلف مدیریتی این کشور از وزارت تا نمایندگی حضور داشته و به نظر من موضوعی که درباره وفاق سیاسی مطرح کرد ماحصل این تجربه زیسته اوست.

او فکر می‌کند و درست هم فکر می‌کند که کشور بیش از هر چیزی نیاز به وفاق سیاسی دارد اما طبیعتاً این دیدگاه در مقام اجرا با سختی‌های خاص خود همراه است. یک سیاستمدار صرفاً نباید یک ‌ایده خوب داشته باشد، برای اجرای ‌ایده خوب خود باید تشکیلات و بعد استراتژی، خط‌مشی و راهکار داشته باشد.

آقای پزشکیان ‌ایده‌ای مطرح کرده است و حالا در حال شکل‌دهی به تشکیلات مورد نظر است تا آن را به مرحله اجرا برساند. همان‌طور که شما نیز اشاره کردید دولت در مرحله‌ای است که هنوز مستقر نشده و فرایند تصمیمات خود را نهایی نکرده است. طبیعتاً در این شرایط بسیار سخت است که از دولت انتظار داشته باشیم به ما بگوید بر اساس چارچوب ذهنی او که بر پایه وفاق سیاسی است حالا باید به چه شکلی عمل کرد؟

نکته بعدی اینکه هر اقدامی که دولت انجام می‌دهد باید هم در کوتاه‌مدت و هم بلندمدت به آن فکر کند. ممکن است ما در کوتاه‌مدت کاری را انجام دهیم که به لحاظ احساسی در همان مقطع زمانی کوتاه جذاب باشد اما در بلندمدت اثر منفی داشته باشد؛ مثالی که متخصصان موفقیت مطرح می‌کنند در این زمینه شایان ذکر است که می‌گویند اگر شما امروز ساندویچ بخورید با مشکلی مواجه نمی‌شوید اما اگر به مدت ۶ ماه هر روز در یکی از وعده‌های غذایتان ساندویچ مصرف کنید با مشکل چربی مواجه خواهید شد. یعنی ممکن است ما فکر کنیم برخی از اقدامات در کوتاه‌مدت اثری ندارد اما اگر این اقدامات تکرار شود می‌تواند در بلندمدت تصویر دولت نزد افکار عمومی را مخدوش کند.

هنر یک سیاستمدار این است که راهی برای برون‌رفت از مشکلات و دستیابی به اهداف خود بیاید

*با وضعیت فعلی فکی می‌کنید این دولت بتواند دیدگاه‌های خود را در حوزه تنش‌زدایی و بهبود روابط با کشور‌های جهان پیش ببرد یا باید دیدگاه‌ها و پارادایمی را که پس از ترور هنیه بر ایران تحمیل شده است دنبال کند؟ این موضوع را هم باید در نظر داشته باشیم طی سال‌های اخیر که اسرائیل بار‌ها مواضع ایرانی را هدف قرار داده است ایران با خویشتن‌داری از بروز یک جنگ بزرگ در منطقه جلوگیری کرده است؛ یعنی شاید بتوان چنین برداشت کرد که سیاست درگیری و جنگ از سوی مقامات طراز اول کشور دنبال نمی‌شود.

سه نکته را باید در نظر داشت. ابتدا اینکه دولت هنوز تشکیلات خود را راه نینداخته است؛ کابینه‌ای در اختیار ندارد و در نهایت وزرایش هنوز از مجلس رأی اعتماد نگرفته‌اند. علاوه بر این راه و روش سیاست صلح با جهانِ او نیز هنوز مشخص نشده است بنابراین منطقاً اگر بخواهیم واقع‌بینانه دراین‌باره صحبت کنیم سیستم دولت هنوز به آقای پزشکیان و کابینه او نرسیده است و نمی‌توان گفت خروجی اقدامات صورت‌گرفته نتیجه عملکرد دولت پزشکیان است. در جواب این سوال‌تان هم که آیا پزشکیان توان اجرای برنامه‌هایش را دارد یا خیر باید گفت در این میان نکته‌ای تلخ اما بر مبنای واقعیت وجود دارد که ما در سیاست به آن «عاملیت‌های استراتژیک» می‌گوییم- اخیراً متوجه شده‌ام آقای فراستحواه آن را «کنشگران مرزی» می‌نامند- اما عاملیت استراتژیک کیست؟ عاملیت استراتژیک محدودیت و موانع را می‌داند اما یک روش ابتکاری برای حل این موانع دارد.

ترکیه تا سال ۲۰۰۰ درگیر این موانع داخلی بود. درگیری ارتش با اسلام‌گرا‌ها و بالعکس و احزاب با یکدیگر و به طور کلی وضعیت آشفتگی در این کشور برقرار بود. در این میان فردی در سپهر سیاسی ترکیه به نام اردوغان حضور پیدا کرد و فرمولی را یافت که به تمام این کشمکش‌ها پایان داد. ما نمی‌دانیم این فرمول را چطور پیدا کرد اما به هر حال با توسل به آن توانست بر مشکلات فائق آید. همین فرمول در سنگاپور نیز دیده می‌شود. می‌خواهم بگویم هنر یک سیاستمدار بزرگ و رهبر سیاسی این است که راهی برای برون‌رفت از مشکلات و دستیابی به اهداف خود بیاید و الا اینکه بگوید اجازه ندادند یا طرف مقابل کارشکنی کرد را هر فردی می‌تواند بگوید.

انتقادی که من از دوستان اصلاح‌طلب دارم این است که چرا نتوانستید کاری انجام دهید. آنها همواره به نخستین موردی که اشاه می‌کنند این است که اجازه ندادند. مساله این است اگر یک سیاستمدار بر عدم پیشبرد اهداف خود به دلیل کارشکنی طرف مقابل تاکید می‌کند باید از او سوال کرد چرا وارد میدان شد؟ اینجاست که فرق یک سیاستمدار عادی با یک رهبر سیاسی یا فردی با کنشگر سیاسی یا یک عاملیت استراتژیک مشخص می‌شود. او باید راهی پیدا کند که در وضع موجود و با همه تنش‌ها خواسته خود را محقق کند. حالا اینکه این راه چیست طبیعتاً ممکن است برخی آن را باور نداشته باشند یا نتوانند آن را پیش برند. یعنی می‌خواهم بگویم شاید من نیز آن راه را بدانم اما کسی که آن را به مرحله اجرا درمی‌آورد عاملیت استراتژیک دارد و می‌داند در شرایط فعلی باید چگونه عمل کرد.

یک عاملیت استراتژیک باید کاری را انجام دهد که صد‌ها و هزاران نفر دیگر آن را شدنی نمی‌دانند

در نهایت هم اینکه سوال ما نباید این باشد که آیا آقای پزشکیان می‌تواند در این شرایط اهداف خود را پیش ببرد بلکه سوال باید این باشد که دولت پزشکیان چگونه باید اجماع و انسجام سیاسی حاصل کند؟ حتماً کار سخت و دشواری است و اگر از من یا صد‌ها نفر دیگر پرسیده شود می‌گوییم شدنی نیست اما مساله این است یک عاملیت استراتژیک باید کاری را انجام دهد که صد‌ها و هزاران نفر دیگر آن را شدنی نمی‌دانند. اینجاست که فرق او با یک تحلیلگر یا کنشگر سیاسی مشخص می‌شود. یعنی او باید راهی پیدا کند. فکر کند و از تجربه زیسته خود و از همفکری با تیمی که انتخاب کرده است استفاده کند تا نهایتاً بتواند کار بزرگی را که می‌خواهد انجام دهد.

سیاست یک امر جمعی و تصمیم‌های سیاسی برآیند ملاحظات و منافع و نگرش‌های گروه‌های مختلف است

*در این شرایط باید چه کند؟

در این شرایط که بخشی از آن معلول وضعیت احساسی فعلی است- آقای اسماعیل هنیه در تهران ترور شده است که مساله بسیار مهمی هم هست- یک بار باید از زاویه افکار عمومی به آن نگریست. بعد از آن بنا بر اظهارات سال‌های گذشته اصولگرایان درباره قدرت نظامی برتر ایران در منطقه، این احساس هم وجود دارد که باید کاری انجام شود و حتماً باید جوابی به اسرائیل داده شود. از آن سو از دیدگاه نظامیان اگر ایران واکنشی نشان ندهد اعتبار و قدرت نظامی‌اش در منطقه زیر سوال می‌رود. واقعیت هم همین است، هر کسی از زاویه خود به این مساله نگاه می‌کند. ممکن است عده‌ای که صلح‌طلب هستند هم بگویند کاری نکنیم و اجازه ندهیم کشور وارد تنش شود.

با این حال باید توجه داشت سیاست یک امر جمعی است و تصمیم‌های سیاسی برآیند ملاحظات و منافع و نگرش‌های گروه‌های مختلف است. آن برآیند در کجا دیده می‌شود؟ در تصمیم‌گیری‌های سیاسی، فردی که در قدرت قرار دارد نیز باید با درنظرگیری تمامی موارد و دیدگاه‌ها در این راستا به یک تصمیم میانه دست پیدا کند. یعنی علاوه بر اینکه کشور را وارد یک جنگ تمام‌عیار نکند، و در منطقه جلوه‌گر التهاب‌آفرینی نباشد، پرستیژ و اعتبار منطقه‌ای خود را از دست ندهد. باید منتظر باشیم و ببینیم تصمیم‌گیران سیاسی چه برنامه‌ای را در دستور کار خود قرار می‌دهند و این سیاست و برنامه چه پیامد‌هایی به دنبال دارد.

جنس عملیات ترور هنیه به گونه‌ای بود که افراد معمولی نمی‌توانستند آن را انجام دهند / این نوع رفتار از سوی موساد یک رفتار تکرارشونده بوده است

سرائیلی‌ها هنوز مسئولیت ترور هنیه را نپذیرفته‌اند. شاید بتوان چنین برداشت کرد که آنچه در راستای خواسته اسرائیل انجام شده است دارای ذی‌نغعان دیگری هم هست. شما این موضوع را می‌پذیرید یا آن را زاییده تفکر برخی افراد تلقی می‌کنید؟

خیر این‌طور فکر نمی‌کنم. جنس عملیات و شکل انجام گرفتن آن به گونه‌ای بوده است که افراد معمولی نمی‌توانستند آن را انجام دهند. قاعدتاً دولت‌ها از یکدیگر شناختی دارند و می‌توان متوجه شد این ترور را چه کسانی و به چه صورتی انجام داده‌اند. به عنوان مثال ایران در منطقه از گروه‌های مقاومت حمایت می‌کند. یعنی هر زمان که یکی از این گروه‌ها هدفی را دنبال می‌کند همه نگاه‌ها به سمت ایران است. در خصوص این نوع کار‌ها که یکی دو مورد نبوده است نیز همین نگاه رواج دارد.

از زمان المپیک مونیخ در سال ۱۹۷۲ که مصری‌ها به کارگران اسرائیلی حمله کردند و بعد موساد تمامی کسانی را که در آن اقدام دست داشتند ترور کرد همیشه این شکل ترور‌ها منسوب به دستگاه‌های اطلاعاتی اسرائیل بوده است. می‌خواهم بگویم این نوع رفتار از سوی موساد یک رفتار تکرارشونده بوده است. کسانی که در رأس کار هستند می‌توانند حدس بزنند این یک درگیری داخلی گروهی بوده است یا اقدامی از سوی اسرائیل؛ بنابراین سوال شما فرضیه قابل دفاعی نیست.

نتانیاهو، حزب لیکود، احزاب راست افراطی و‌ یهودیان توراتی به این جمع‌بندی رسیده‌اند که برای حفظ قدرت‌شان باید جنگ را ادامه دهند

*آقای هنیه یکی از افرادی بود که سیاست آتش‌بس و مذاکره را دنبال می‌کرد، آیا دلیل ترور او از سوی اسرائیل و شخص نتانیاهو همین بود؟ نخست‌وزیر اسرائیل بار‌ها پیشنهاد آتش‌بسی را که کشور‌های مختلف داده‌اند رد کرده است.

نتانیاهو یک فرد نیست. تشکیلات حزب لیکود و کابینه او که احزاب راست افراطی و‌ یهودیان توراتی حضور دارند همه به دنبال حفظ قدرت خود هستند و به این جمع‌بندی رسیده‌اند که برای حفظ قدرت‌شان باید این جنگ را ادامه دهند. اینکه بگوییم چند درصد سیاست جنگ از سوی نتانیاهو پیگیری می‌شود و چند درصد آن از سوی گروه‌های دیگر که برخی از آنها دیدگاه‌های افراطی‌تری نسبت به نتانیاهو دارند و خواهان آن‌اند که اسرائیل کرانه باختری را فتح کند مشخص نیست.

ترورهای اسرائیل بخشی از تلاش نتانیاهو و متحدان سیاسی اوست برای اینکه در قدرت بمانند و اپوزیسیون خود را تضعیف کنند

ترورهای اسرائیل بخشی از تلاش نتانیاهو و متحدان سیاسی اوست برای اینکه در قدرت بمانند و اپوزیسیون خود را تضعیف کنند. برای توجیه جنگ هم گفته‌اند باید حماس را شکست دهیم. در این میان آمریکا نیز حتماً اعمال فشار می‌کند تا این جنگ متوقف شود؛ می‌دانیم که حزب دموکرات و بایدن تحت فشار برای خاتمه دادن به این جنگ هستند و خانم کامالا هریس نیز به طور جدی گفته است باید صلح برقرار شود و نتانیاهو هم این را می‌داند بنابراین درصدد است تا ماه نوامبر و زمان باقی‌مانده تا برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا به هدف خود برسد؛ نتانیاهو معتقد است در این بازه زمانی آمریکا نمی‌تواند به من فشاری وارد کند- به سبب امکان ریزش آرای دموکرات‌ها در انتخابات- و من هزینه آن را هم پرداخت کرده‌ام و بنابراین باید هر کاری که می‌توانم انجام دهم تا به افکار عمومی بگویم برخلاف اظهارات اپوزیسیون، توانستم حماس را شکست دهم.

اسماعیل هنیه و فوأد شکر و بسیاری از رهبران حماس و حزب‌الله ترور شدند. بسیاری از زیرساخت‌های غزه از بین رفت و غزه تحت کنترل اسرائیل است. او می‌خواهد به افکار عمومی اسرائیل نشان دهد بعد از ۷ اکتبر به این صورت عمل کرده است و آن را به افکار عمومی خود بفروشد. در این میان آمریکا هم تلاش‌هایش برای اعمال فشار بر نتانیاهو را ادامه می‌دهد که سفر‌های متعدد آقای بلینکن به منطقه نیز در همین راستاست. در هر صورت ترور هنیه به روند صلح صدمه‌زده است کمااینکه قطر نیز آن را اعلام کرد؛ اما این کاری است که نتانیاهو برای حفظ قدرت دنبال می‌کند.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.