اول از همه یک موضوع را روشن کنم: من سلیوستر استالونه را از نزدیک نمیشناسم. هیچ وقت او را ندیدهام. اما قبولش دارم و تحسینش میکنم. برای من، او تجسم ارزشها، نقاط ضعف و قوت و عزم و ارادهای است که انسان را به فردی تحسینبرانگیز و کارآفرینی موفق تبدیل میکند. من از استالونه درسهای
در کنار بحران بهداشتی و انسانی ناشی از ویروس کرونا، مدیران در سراسر جهان با مشکلات تجاری بزرگی روبهرو هستند: از بین رفتن تقاضای مشتری، اصلاحات قانونی مهم، قطع زنجیره تامین، رکود اقتصادی و نااطمینانی فزاینده. و مانند ابعاد بهداشتی و انسانی بحران، بُعد تجاری به راههایی برای بازیابی و بهبود نیاز دارد. راهحلهای موقت
اول از همه بدانید که درونگرا بودن شما ایراد و اشکال نیست، اگر بدانید چطور از درونگرایی استفاده کنید، میتواند نقطه قوت شما باشد. به نظر میرسد دنیای کسبوکار و تجارت بیشتر مناسب افراد برونگرا است. و به این معنی است که: بهعنوان صاحب کسبوکار، برای رهبری شرکت، مذاکره با شرکا و کار با آنها،
اگر به گذشته نگاه کنیم میبینیم که بحرانها لحظهها و زمان مناسبی برای ایدههای جدید، نوآوریهای خلاقانه و سیستمهای تازه است. بعضی از مشهورترین شرکتهای جهان که امروزه نام آنها را همه جا میبینیم و میشنویم، بلافاصله پس از بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ راهاندازی شدند. از این شرکتها میتوان به واتساپ (WhatsApp)، اوبر (Uber)، گروپون
سال اول آغاز کسبوکار پر از خطرات و مشکلات و چالشها است، اما اگر بهخوبی آماده باشید، سال اول را بهسلامت پشت سر خواهید گذاشت. ماجرا با یک جرقه یا روشن شدن یک لامپ در ذهنتان شروع میشود اما طی کردن مسیر از یک ایده درخشان تا یک کسبوکار معرکه چندان هموار نیست. بسیاری از
استاد داستانهای تعلیق و وحشت، استیون کینگ تا کنون ۴۰۰ میلیون جلد از کتابهایش را به فروش رسانده است. توصیههای او میتواند به رهبران و مدیران کمک کند تا چگونه درباره کسبوکار بنویسند و ارتباط قویتری با دیگران برقرار کنند. «واژهها جملهها را میسازند؛ جملهها پاراگرافها و بندها را تشکیل میدهند؛ بعضی بندها زنده میشوند
ابتکار و خلاقیت موتور محرکه کل دنیای ما است. کسبوکارها برای اینکه بتوانند دائم پیشرو باشند، همواره تلاش میکنند با ابتکار و خلاقیت خود، خدمات و محصولات جدیدی ارائه دهند. خدمات و محصولاتی که زندگی را برای ما مصرفکنندگان در هر گام بهتر و راحتتر میکنند. خود شرکتها هم بهواسطه همین ابتکار، خلاقیت و پیشرو
یک شرکت بهغیر از کالا و خدمات چه چیزهای دیگری تولید میکند؟ شاید به آلودگی، تقاضا برای نیروی کار و بازاری برای مصرف انرژی فکر کنید. اما شرکتهای امروزی یک تولید جانبی مهم دیگر هم دارند: اطلاعات. حجم زیاد اطلاعات تولیدشده در شرکتهای مدرن باعث پیدایش زمینهای به نام هوش کسبوکار (هوش تجاری) یا Business
هیچ فرهنگی وجود ندارد که در آن دروغ گفتن بیاشکال باشد، اما تقریبا هیچ جامعهای بدون دروغ هم پیدا نمیشود. یک مطالعه جالب نشان میدهد که هر فرد در طول روز دستکم دو بار دروغ میگوید. از طرفی دیگر 80% دروغهای دنیا را فقط 20% از مردم میگویند. یعنی واقعا بعضیها دروغگوتر از دیگران هستند.
هر کدام از فصلها ویژگیهای خود را دارند و طبیعتا آثار متفاوتی هم بر اقتصاد میگذارند. به اثر تقویم بر اوضاع اقتصادی (خرد و کلان) اثر تقویمی (calendar effect) میگویند. تابستان هم از این قاعده مستثنا نیست و آثار اقتصادیای دارد که برخی از آنها دیگر برای همه مشخص شدهاند. فکر کردن به این موضوعات
یکی از موارد لازم برای آغاز هر کسبوکاری دریافت یک پروانه کسب هست. فرقی هم نمیکند که شما یک دکه کوچک کنار خیابان باز کنید یا بخواهید یک شرکت تولید سیپییو تلفن همراه برپا کنید. در هر حالت پروانه کسب لازم داریم. ما در این مقاله میخواهیم با توضیحاتی مختصر از چیستی و چرایی لزوم
به سختی میشود یک شرکت را بدون کامپیوترهای رومیزی و لپتاپ تصور کرد. حتی میتوانیم بگوییم این روزها عمده اقدامات برای افتتاح یک دفتر کار، شامل قراردادن میزصندلی و کامپیوتر در یک آپارتمان بزرگ میشود. اما در بسیاری از موارد مدیران درک درستی از خرید کامپیوتر ندارند و با خرید اشتباه منابع مالی دفتر را
همین که دارید این نوشته را میخوانید یعنی انسان هستید و به اینترنت متصلید. با اطمینان تمام میگویم کسی که این 2 صفت را دارد، محال است که در طول زندگی خود دستکم یک داستان نشنیده باشد. داستان میتواند اشکال گوناگونی داشته باشد. رمانِ «سالار مگسها» یک داستان نسبتا بلند است. ماجرای استعفای محمدجواد ظریف،
تصور عمومی از کارآفرینی و ایجاد یک کسبوکار جدید این است که چنین کاری پرریسک است. فردی هم که میخواهد چنین کاری بکند، باید ریسکپذیر یا حتی شجاع باشد. ازاینروی افرادی مثل من که چندان حاشیهای برای انجام ریسک ندارند، شاید نتوانند هیچوقت در حوزه کارآفرینی وارد شوند. اما بیشتر که فکر میکنم به نظر
احتمالا همه ما آدمهای غرغرویی را دیدهایم که تقریبا از هر چیزی شکایت میکنند. شخصا من از چنین افرادی فرار میکنم؛ زیرا هم انرژیام را میگیرند و هم تنش بیمورد درست میکنند. اینگونه رفتارهای سمی همه را میتوانند آلوده کنند. عجیب نیست که تصور کنیم از این آدمها در محیط کار هم پیدا شوند. آدمهایی