فونیکس - هدر اخبار
کد مطلب: ۱۶۹۶۹۴

اقتصاد به روایت نهادگرایی: حیوان اقتصادی عاشق می‌شود!

اقتصاد به روایت نهادگرایی: حیوان اقتصادی عاشق می‌شود!

تاریخ هر کشوری مملو از تحولات و دگرگونی‌های فراوان است. فراز و نشیب‌هایی که در برهه‌های مختلف آن اتفاق افتاده و به طور کلی زندگی انسان‌ها را دچار تحول کرده است. تاریخ مهم است. اهمیت آن صرفا به خاطر پند و اندرز گرفتن از گذشته نیست، بلکه به این دلیل است که حال و آینده

تاریخ هر کشوری مملو از تحولات و دگرگونی‌های فراوان است. فراز و نشیب‌هایی که در برهه‌های مختلف آن اتفاق افتاده و به طور کلی زندگی انسان‌ها را دچار تحول کرده است. تاریخ مهم است. اهمیت آن صرفا به خاطر پند و اندرز گرفتن از گذشته نیست، بلکه به این دلیل است که حال و آینده با طنابی محکم به گذشته متصل شده‌اند. مطالعه تحولات گذشته انتخاب‌های امروز و فردای ما را شکل می‌دهد.

سوالی که ذهن بسیاری را درگیر می‌کند، این است که اساسا چه چیزی باعث ایجاد این‌گونه از تحولات می‌شود؟ اگر عامل ایجاد تحولات یکسان و نشات گرفته از فروض اقتصاد نئوکلاسیکی است، چرا نوع این تحولات در میان کشورهای مختلف متفاوت است و نوعی واگرایی در بین جوامع مختلف دیده می‌شود؟ مگر ما همگی بازمانده شکارچیانی که با جمع‌آوری میوه و سبزی‌های وحشی به حیات ادامه می‌داده‌اند نیستیم؟ چرا ایدئولوژی‌هایی مانند کمونیسم می‌توانند بر تصمیمات مردم یا عملکرد اقتصادی یک کشور تاثیرگذار باشند؟

تولد یک مکتب

واقعیت این است که پاسخی دقیق برای این پرسش‌ها وجود ندارد. در طول 30 سال گذشته اقتصاددانان بسیاری تلاش کرده‌اند که دریابند اقتصاد مرسوم چه چیزی کم دارد؟

یکی از مهم‌ترین نقدهایی که به اقتصاد نئوکلاسیکی وارد شده است به صورت‌بندی آرمانیِ آن است. دنیایی که نئوکلاسیک‌ها ترسیم می‌کنند، بدون تنش است. افراد تابع مطلوبیت و بنگاه‌ها تابع تولید مشخصی دارند و اطلاعاتشان در هر زمینه‌ای کامل است و تنها محدودیت مصرف‌کننده بودجه او است و همچنین محدودیتِ تولیدکننده هزینه‌ها و محدودیت تکنولوژیکش.

تمامی این چالش‌ها و پرسش‌ها باعث شکل‌گیری مکتبی به نام نهادگرایی در اقتصاد شد. کاملا واضح است که در مکتب نهادگرایی، نهاد محور اصلی است، بنابراین منطقی است که در ابتدا پیش از هر چیز باید بدانیم نهاد چیست و چه تعریفی دارد؟

نهاد چیست؟

متاسفانه عدم اطمینانی درباره تعریف نهاد وجود دارد. از زمان ظهور اقتصاد نهادگرا تا کنون از واژه نهاد و مفاهیم مرتبط با آن تعاریف مختلفی ارائه شده است. اختلاف به‌ویژه در میان نهادگرایی قدیم و نهادگرایی جدید بیشتر ملموس است.

تورستین وبلن (Thorstein Veblen) شروع‌کننده این مکتب بوده است و بهتر است در ابتدا تعریف نهاد را از نقطه نظر او مورد بررسی قرار دهیم. وبلن هیچ‌گاه تعریف دقیقی ارائه نکرده است، اما از نظرات او می‌توان به تعریفی از نهاد رسید.

به عقیده وبلن نهادها آن دسته از عادات تثبيت شده فكري هستند كه در بين عموم انسان‌هـا مشترك‌اند. به دیگر سخن نهادها محصول عادات هستند. به طوری کلی در بسیاری از نظرات نهادگرایان قدیم محور اصلی در تعریف نهاد مفهوم عادت بوده است. به عقیده آن‌ها نهادها به این دلیل از دیرباز باقی مانده‌اند که نتیجه چارچوب فکری و عادت انسان‌هایی هستند که آن‌ها را در طول زندگی‌شان ساخته‌وپرداخته‌اند.

نهادگرایی سوپرمارکت اقتصاد

عادت‌های تثبیت شده می‌تواند بی‌اندازه بر رفتارهای اقتصادی ما اثر بگذارد.

افراد تحت تاثیر رسوم و تشكل‌هـایی شامل، خانواده، شركت، انجمن‌هاي تجاري، اتحاديه‌هاي تجاري، دولت و… تصمیم می‌گیرند. انتخـاب افـراد تنهـا براساس ترجيحات آن‌ها شكل نمي‌گيرد، در حقيقت، فرض بر اين است كه خودِ ترجيحـات نيـز تـا حد زيادي تحت تاثير رسوم و عادات قرار دارند.

نهادگرایان جدید نیز تعاریفی برای نهاد ارائه کرده‌اند. نهاد از دیدگاه برخی از آن‌ها یک سری قواعد تثبیت شده و رایج در جامعه است که ساختار و چارچوبی به تعاملات اجتماعی می‌دهد. زبان، پـول، قـانون، سيسـتم‌هـاي مربوط به وزن و اندازه‌گيري، آدابِ غذاخوردن و مثال‌هایی این‌چنین همگي در زمره نهادها هستند.

یکی از اشکالات نهادگرایان جدید تمرکز بیشتر بر مفهوم کارایی در تعاریفشان است. از طرفی گویی نهاد مخلوقِ فرد است و از تاثيري كه نهاد مي‌تواند بر فرد داشته باشد تا حد زيادي غفلـت مي‌كنند.

زمانی که عقلانیت، ابزار خوبی برای تحلیل نیست

همان‌طور که متوجه شدید، نهادها نقش بسیار پررنگی در اقتصاد دارند و جالب این است که بسیاری از اقتصاددانان از آن غافل بوده‌اند. اقتصاددانان نهادگرا برخی از فروض بنیادی نظریه نئوکلاسیک‌ها را زیر سوال بردند و در این میان فرض عقلانیت ابزاری و اطلاعات نامحدود از همه بیشتر در بوته نقد قرار گرفت.

اگر اطلاعات نامحدود باشند، به طبع شناخت از جهان اطراف در بالاترین حد قرار دارد. در نتیجه مدل‌هایی که افراد برای تصمیم‌گیری از آن‌ها استفاده می‌کنند، صحیح و دقیق خواهند بود و همه این‌ها تمام افراد را به سمت یک مدل واحد سوق می‌دهد. اما در دنیای واقعی انسان‌ها غرق در عدم تقارن اطلاعات و نااطمینانی هستند.

اگر اطلاعات نامحدود باشند، مدل‌هایی که افراد برای تصمیم‌گیری از آن‌ها استفاده می‌کنند، صحیح و دقیق خواهند بود.

مدل‌ها ذهنی هستند و از فردی به فرد دیگر تغییر می‌کنند، در نتیجه هم‌گرایی در آن‌ها دیده نمی‌شود. رفتار انسان‌ها در بسیاری از موارد رفتار بیشینه‌سازی ثروت نیست، بلکه رفتاری است بر مبنای نوع‌دوستی و قیدهای خودخواسته. این قیود و شروط (که آمیخته با احساسات و عواطف هستند)، نتایج انتخاب‌هایی که مردم در عمل می‌کنند را از بیخ و بن با آنچه اقتصاد مرسوم بیان می‌کرد متفاوت می‌سازند.

لازم به ذکر است که نهادگرایان خط بطلانی بر اقتصاد مرسوم نئوکلاسیکی نکشیدند بلکه به اصلاح و گسترش آن پرداختند. می‌توان نقطه آغاز نهادگرایی را اصلاح فرض عقلانیت ابزاری دانست. نهادگرایان اذعان داشتند که عقلانیت به تنهایی دیگر ابزاری مناسب برای تحلیل‌ها به حساب نمی‌آید.

و اینک وبلن

اینکه کشوری مبالغی را در قالب کمک‌های بلاعوض برای حفظ یک دریاچه در کشوری دیگر پرداخت کند، قطعا با فرض رفتار عقلایی کلاسیک‌ها هم راستا نیست و شاید به نظر بسیاری این اتفاق اصلا نیفتد. اما باید بگویم در حال حاضر ژاپن با پرداخت مبالغی به احیای دریاچه ارومیه کمک می‌کند.

در زندگی طیف وسیعی از رفتارهای ما تحت تاثیر عقلانیت ابزاری نیستند، کنش‌هایی نظیر اهدای خون، سرسپردگی به آرمان‌های ایدئولوژیک از قبیل کمونیسم، التزام به باورهای دینی یا حتی قربانی کردن زندگی خویش برای حفظ زندگی سایرین.

وبلن به عنوان نقطه آغاز مکتب نهادگرایی در نقد فرض عقلانیت ابزاری و نظریه انتخاب عقلایی تاکید می‌کند که عادت و الگوبرداری عواملی هستند که بر تصمیم‌گیری افراد تاثیر می‌گذارند.

طبیعت انسان اقتصادی چیزی فراتر از فروض ایده‌آل عقل‌گرایی و نفع‌طلبیِ شخصی اقتصاد نئوکلاسیک است.

بنابراین طبیعت انسان اقتصادی در نگرش وبلن، چیزی فراتر از فروض ایده‌آل عقل‌گرایی و نفع‌طلبیِ شخصی اقتصاد نئوکلاسیک است. در دنیای واقعی انسان‌ها به همکاری با یکدیگر می‌پردازند. در کارهایی بزرگ مشارکت می‌کنند، درحالی که گاهی هزینه‌های این مشارکت بیشتر از منافع حاصل از آن است.

در چنین مواقع عقلانیت زیر سوال می‌رود چیزی که پرواضح است این است که اقتصاددانان نهادگرا معتقد هستند که نهادها باید به عنصر اصلی تحلیل‌های اقتصادی تبدیل شوند. اما باید بدانیم که نهادها چه ویژگی‌ها و خصیصه‌هایی دارند که این‌چنین در اقتصاد موضوعیت پیدا کرده‌اند؟

عدم اطمینان: ناتوانی در پیش‌بینی

عدم اطمینان در اقتصاد از موضوعاتی است که در تمامی بخش‌ها وارد می‌شود و دشواری‌ها و مشکلاتی را در محاسبه و پیش‌بینی به وجود می‌آورد. زمانی که عدم اطمینان در جامعه‌ای وجود دارد، در واقع تنها پیش‌بینیِ دقیقی که می‌توان انجام داد این است که نمی‌توان پیش‌بینی‌ کرد!

داگلاس نورث اقتصاددان نهادگرا معتقد است که نهادها می‌توانند به صورت ابزاری باعث کاهش عدم اطمینان شوند. به عقیده نورث تا پیش از انقلاب صنعتی انسان‌ها بیشتر به دنبال افزایش کنترل خود بر محیط فیزیکی بودند. در نتیجه مسئله اصلي در رابطه انسان با طبيعت خلاصه مي‌شد و انسان خيلي با عدم اطمينان مواجـه نبـود.

نهادگرایی اقتصاد

نهادها می‌توانند منجر به رفتارهایی مثبت شوند.

اما بعد از انقلاب صنعتی محیط زندگی انسان‌ها به‌طورکلی تغییر کرد. رابطه انسان با طبيعت به رابطه نزدیک‌تر و تنگاتنگِ انسـان بـا انسـان تبـديل شـد. پيامـد آن افزايش شديد وابستگي‌هاي متقابلِ انساني بود. ايـن مسئله موجـب افـزايش عـدم اطمينـان شـد. درنتیجه، انسان‌ها براي كاهش عدم اطمينان سعي در ايجاد نهادها كردند.

به‌طور مثال برای کاهش عدم اطمینان‌های موجود در بازارهای مختلف نهادهای مختلفی ساخته شده است. همان‌طور که در مقالات پیشین توضیح داده شد، نهادی مانند بیمه برای کنترل عدم اطمینان و ریسک‌های معاملات که میان افراد منعقد می‌شد، شکل گرفت.

حیوان اقتصادی عاشق می‌شود!

یکی از مشکلات اقتصاد مرسوم ترسیم تصویری ناقص از رابطه فرد و نهاد است. شاید ریشه این اشتباه این باشد که اقتصاد مرسوم به سمت فردگرایی در بررسی مسائل سوق داده شده است.

اما حقیقت چیز دیگری است. همان‌طور که من و شما می‌دانیم بسیاری از رفتار ما حاصل رفتار عقلایی ما نیستند و ما فقط حیوانی اقتصادی نیستیم. ما در طول روز با یکدیگر تعارف می‌کنیم، تصمیماتی احساسی و هیجانی می‌گیریم و عجیب‌تر از همه، ما عاشق می‌شویم!

ما فقط حیوانی اقتصادی نیستیم. در طول روز با یکدیگر تعارف می‌کنیم، تصمیماتی احساسی و هیجانی می‌گیریم و عجیب‌تر از همه، عاشق می‌شویم!

تمامی این‌ها، از روي عادات صورت مي‌پذيرند و اين نهادها هستند كه به رفتارها و عادت‌هاي خاص دامن مي‌زنند و به انتقال آن‌ها به ساير اعضاي جامعه كمك مي‌كنند. همان‌طور كه در اين مقاله مشاهده كرديم، در تعریف نهاد از نقطه نظر نهادگرايان قديم تاكيد زيادي بر نقش عادات وجود دارد.

عادات نقش برجسته‌اي در پايدارسازي رفتار فردي دارند. در واقع، نهادها به دليل پايداري و دوام خود مي‌توانند موجبات پايداري و دوام بسياري از مناسبات و کنش‌های اقتصادي ـ اجتماعي را فراهم آورند. براي مثال، نهادِ طبقه اجتماعي به‌آسانی به ما اجازه مي‌دهد، پيش‌بيني كنيم كه يك مدير ارشد يا يك استاد دانشگاه چگونه رفتار خواهد كرد، چگونه لباس خواهد پوشيد، چه كالاهايي را تقاضا خواهد كرد، چگونه با ديگران تعامل خواهد داشت و مواردي از اين دست.

کمربند انتقال دانش

نهادها مجموعه‌هاي بـادوام و درهم ‌تنيده‌اي از رسوم و رويه‌ها هستند که در طول زمان این رسوم و عادات توسط آن‌ها به افراد منتقل می‌شوند. به دیگر سخن نهادها در طول زمان مانند کمربند انتقال دانش عمل می‌کنند. بسیاری از علوم، فرهنگ‌های مختلف و سنت‌ها از طریق نهادها از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شوند. البته نهادها به‌جز کمربند دانش بودن مانند مخزن اصلی انباشت دانش نیز هستند.

نهادگرایی خانواده ارزش

نهاد خانواده از مهم‌ترین حلقه‌ها در زنجیره دانش است.

نکته‌ای که وجود دارد این است که نباید دچار اشتباه در فهم این موضوع شویم، این بدان معنا نیست که تمام رسوم و نهادها کارا و مطلوب هستند. جوامع در طول تاريخ آموخته‌اند كه به رسوم خود احتـرام گذارنـد، زيـرا جامعه‌ای كـه بـه‌كلي رسوم خود را ويران مي‌كند به عبارتی یک شکل از دانش خفته زیر خاکستر خود را نابود می‌کند، اما بسیاری از این رسوم نیاز به بازنگری دارند و لزوما کارا و مطلوب نیستند.

علاوه بر این نهادها بسیار در مفهوم‌سازی موثرند. شاید به‌جرئت بتوان گفت که بدون نهاد هیچ مفهومی شکل نمی‌گرفت. یکی از مثال‌های واضحی که در این‌باره می‌توان زد نهاد زبان است. قطعا بدون وجود نهاد زبان درك درست مفاهيم مختلف امري بعيد و بسيار دور از ذهن بود.

نظم در عین بی‌نظمی

نظم در هر جامعه‌ای لازم و مهم است. هر ساله در دنیا هزینه‌های هنگفتی برای برقراری نظم می‌شود. کلاسیک‌ها معتقدند یک هارمونی در تمام کنش‌های اقتصادی وجود دارد که نهایتا این کنش‌ها اقتصاد را به نظم می‌رسانند.

اما نهادگرایان معتقد هستند که این نهادها هستند که نظم را به وجود می‌آورند. بسیاری از نهادها برای ایجاد نظم ایجاد می‌شوند. به‌طور اساسي مي‌تـوان مـدعي شـد كـه «فلسـفه وجـودي تمـام نهادهـاي اجتمـاعي حـل مشكلات اجتماعي» و ايجاد نظم است.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.