تجارتنیوز گزارش میدهد:
سالمندان ایران وضعیت بهتری نسبت به جوانان دارند/ اختلال روانی ۷۵ درصد جوانان فاجعه است
حدود 10 میلیون سالمند بالای 60 سال در ایران داریم و پیشبینیها نشان میدهد که جمعیت آنها تا حدود 30 سال دیگر به 30 میلیون نفر برسد. وضعیتی که از آن به عنوان بحران سالمندی در آیندهای نزدیک عنوان میشود. محمدعلی محمدی، جامعهشناس میگوید: «چهار میلیون جوان بیکار در کشور داریم. بیش از 75 درصد از جوانان نوعی اختلالی روانی را تجربه کردهاند و این یک فاجعه است. اگر بخواهیم وزنکشی کنیم در جامعه کنونی، سالمندان وضعیت بسیار بهتری نسبت به جوانان دارند.»
به گزارش تجارتنیوز ، روز جهانی سالمند نیز گذشت، بهانهای که بسیاری از کشورها از جمله ایران به وضعیت سالمندی و چالشهای ناشی از آن میپردازند. البته در ایران به تبعیت از روز جهانی سالمند، هفته ملی سالمندی نامگذاری شده است که از هشتم مهرماه شروع شد و تا 14 مهرماه ادامه دارد. اما وضعیت سالمندان ایران چگونه است؟
در حال حاضر بنا بر آخرین آمارهای رسمی، حدود 10 میلیون سالمند بالای 60 سال در کشور داریم. سالمندانی که بسیاری از آنها تحت پوشش صندوقهای بازنشستگی نیستند.
پیشبینیها نشان میدهد که ایران احتمالا تا سال 1430 با 30 میلیون سالمند مواجه شود. یعنی حدود 30 درصد از جمعیت احتمالی کشور در آن دوره. در همین مورد کارشناسان زیادی نسبت به وضعیت سالمندان ایران در آینده هشدار دادهاند. اما محمدعلی محمدی، جامعهشناس رویکرد دیگری نسبت به سالمندی دارد. او میگوید وضعیت سالمندان نسبت به جوانان بهتر است و این پرسش را مطرح میکند که چرا فکری به حال جوانان نمیشود؟
نسل بیآرمان؟
روز یکشنبه در نشستی که به مناسبت روز جهانی سالمندی در موسسه رحمان برگزار شد، موضوع سالمندی از سوی جامعهشناسان مورد نقد و بررسی قرار گرفت. در این نشست محمدعلی محمدی قرهقانی، جامعهشناس با طرح چهار روایت و با عنوان «سالمندان نسل بیآرمان؟» به موضوع سالمندی پرداخت.
محمدی گفت: «از آنجاکه جامعهشناسی از لنزهای مختلف به موضوع نگاه میکند. رویکردی که انتخاب کردهام، چیستی سالمندی و فرهنگی است که کشور ما به عنوان پدرسالاری از آن یاد میکند.»
او ادامه داد: «اگرچه به لحاظ علمی، سیاستگذاری و حکمرانی جامعه تعداد سالمندان افزایش یافته و باید به آن بپردازیم، اما چرا به لحاظ معرفتشناسی به این نسل نپردازیم؟ خودانتقادی در هیچ سطحی از فردی گرفته تا حکمرانی نداریم. برای همین رویکرد معرفتشناسی را انتخاب کردم.»
سالمندی در دوران سنت و مدرنیته
او توضیح داد: «روایت اولم در این موضوع، بحث سنت-مدرنیته است. در سنت زمانی که فرد به سن 50 میرسید و با اولین افت بیولوژیکی در گروه سالمندان قرار میگرفت. فرد بسیار زود سربار میشد. اما در دوران مدرنیته به لطف اختراعات مختلف، فردی که در سنت تقریبا از کار افتاده میشد، قابلیتهای خود را حفظ میکند.»
محمدی در ادامه گفت: «سنت تهدید داشت، مدرنیته فرصت داد. در سنت اگر فرد تا 50 سالگی هم عمر میکرد، باعزت بود. در دوران مدرنیته فرد فرصت زیست توانمندانه را دارد، اما دیگر در جامعه احترامی ندارد.»
سالمندی؛ دوران حرص برای ثروت و قدرت
این جامعهشناس توضیح داد: «روایت دوم افسانه بیآرمانی است. در این روایت بنابر نظریات فروید، جنگ بین پدر و پسر است. برای مثال در جامعه ما، پدر، شغل، همسر و فرزند دارد، اما پسر ممکن است ازدواج هم در توانش نباشد. موقعیتی که سالمندان در جامعه اکنون از آن بهرهمند هستند در مقایسه با فرزندان خود بسیار برتر است. خانواده، شغل، ثروت و… دارند.»
او ادامه داد: «دوران سالمندی اتفاقا دوران حرص است. سالمندان نسبت به قدرت و ثروت حریص هستند. برای مثال حاکمان پیر مانند ملک سلمان که در سن پیری هم حاضر به ترک جایگاه قدرت نیستند.»
سالمندان ایران وضعیت بهتری نسبت به جوانان دارند
محمدی در ادامه نشست گفت: «معمولا پدرسالاری یا حکمرانی پیرها بر جوانان در کشور ما امتیاز ویژهای است که از آن بهرهمند هستند.» او توضیح داد: «ما چهار میلیون جوان بیکار در کشور داریم. بیش از 75 درصد از جوانان نوعی اختلالی روانی را تجربه کردهاند و این یک فاجعه است. جوانی که قدرت، ثروت و پرستیژ ندارد، دچار افسردگی میشود. اگر بخواهیم وزنکشی کنیم در جامعه کنونی سالمندان وضعیت بسیار بهتری نسبت به جوانان دارند. حالا در آینده را نمیدانیم.»
این جامعهشناس ادامه داد: «پدران ثروتمند و پسران فقیر هستند. در حال حاضر در جامعه ما ثروت بیشتر در اختیار پدران است. تا لحظه مرگ هم سعی میکنند این ثروت را در اختیار فرزندان خود قرار ندهند. برای همین است که سالمندی خیلی هم ترحمآمیز نیست.»
پیر خردمند دیگر معنایی ندارد
محمدی توضیح داد: «روایت سوم در این مبحث، زوال پدرسالاری است. برای مثال جوانان اکنون سالمندان را متهم میکنند که شما این وضعیت بیکاری، افسردگی، و… را برای ما ایجاد کردید. در دوره جدید سالمند دیگر حرف اول را نمیزند.»
او ادامه داد: «اگر منشا خرد، اطلاعات، نقد، تجربه و… است، دیگر پیر خردمند معنایی ندارد. سالمند و پیر خردمند فردی است که قبل از مرگ، ثروت و قدرت خود را واگذار کند. این سالمند مستحق ستایش است.»
محمدی در پایان روایتهای خود از سالمندی گفت: «روایت چهارم هم افق این موضوع و پرسشهایی است که در این روایت پیش میآید. آیا سالمندی خوب است؟ سالمندان ما عملکرد درستی داشتند؟ جوانان موضع درستی نسبت به سالمندان انتخاب کردهاند؟ آیا زوال پدرسالاری امر مطلوبی است یا آنکه جامعه باید همچنان احترام و مرجعیت آنها را نگه دارد؟ به نظرم میآید که در بحث سالمندی باید شالودهشکنی کنیم و مفهوم را دوباره بسازیم.»
نظرات