سرنوشت مقلدان خمینی چیزی جز شهادت نیست
هر برگ زرینی از وصایای شهدا، تاریخ تحول فکری انقلاب اسلامی را در عرصه رویارویی نهایی جبهه حق علیه باطل بیان میکند و بسان قطبنمایی است که سمت و سوی جریان تمدنساز اسلامی را نشانمان میدهد. آنچه در ادامه میخوانید، وصایای دلسوزانه شهدای مدافعان حرم نسبت به فضای غبارآلود زمانه و گرفتاریهای آن است.
به گزارش تجارتنیوز، کتاب «وصیتنامه شهدای مدافعان حرم» از اداره کل اسناد و انتشارات (بنیاد شهید و امور ایثارگران) و ویراسته نسرین خادمی خالدی است و نشر شاهد آن را منتشر کرده است. آنچه در ادامه میخوانید وصیتنامه شهید عبدالرضا مجیری (بیست و دوم مرداد ۱۳۵۳ - دوم آذر ۱۳۹۴) است.
به نام الله یگانه پاسدار حرمت خون شهیدان و با سلام و درود بر همه انبیان مخصوصاً نبی مکرم اسلام (ص) و با سلام خدمت تمامی اوصیا مخصوصاً نایب و وصی رسول اکرم (ص)، اسدالله، اذنالله، امیرالمومنین (ع) و تمام جانشینان بر حقشان و سلام خدمت گانه منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عج) و نایب بر حقش و یگانهٔ دوران آیتالله العظمی امام خامنهای.
گواهی میدهم که خدا یکی است و شریکی برای او نیست و الله تنها معبود جهانیان است. گواهی میدهم به تمام انبیاس الهی از حضرت آدم تا خاتم آنها و افضل آنها محمد مصطفی (ص). گواهی میدهم به همه اوصیای پیامبران، مخصوصاً اوصیای پیامبر خاتم حضرت محمد مصطفی (ص) از امیرالمومنین علی (ع) تا یازده جانشین بر حقش که خاتم آنها امام عصر و الزمان حضرت مهدی (روحی فداه) میباشد.
گواهی میدهم که ولایت فقیه جانشین بر حق ائمه (ع) بوده و اطاعت از ولی فقیه اطاعت از معصوم (ع) بیکموکاست میباشد.
با عرض سلام خدمت مهدی موعود (روحی فداه) و نایب بر حقش امام خامنهای و تمامی رهروان شهیدان راه حق و حقیقت. و با عرض سلام خدمت تمامی دوستان و آشنایان و فامیل و همکاران و برادران و خواهرانم و مادر گرامیام و پدر و مادر همسر عزیزم.
همسر عزیزم؛
من در زندگی حق شما را ادا نکردم، امیدوارم مرا ببخشید و از خداوند برایم طلب غفران و رحمت کنید. انشاءالله همدیگر را در پیش خداوند متعال ملاقات کرده و در آخرت نیز یار و همبال هم باشیم.
به شما همسر عزیزم توصیه به صبر و استعانت از خداوند متعال را خواهانم و اینکه در مراسم من جزع و فزع نکنید و قوی و مقاوم باشید و نشان دهید که فدایی دادن در راه حق و حقیقت، شادی دارد، نه غم و اندوه و اشک و ناله.
همسر عزیزم، شما را سفارش میکنم در مورد بچهها که نگذارید آنها از را خدا و ولایت دور شده و آنها را بچههایی مومن پرهیزگار بار بیاورید و به آنها همواره بگویی که پدرشان در راه حق و حقیقت قدم برداشته و جان ناقابلش را فدای راه معبود نموده و شما نیز باید پاسدار حرمت خون پدرتان بوده و از راه حق و حقیقت و پیروزی از ولی فقیه منحرف نشوید.
همسر عزیزم، همواره کوشش کنید که به بچههایم به جز روزی حلال ندهید و آنها را از روزی غیرحلال بازدارید. همسر عزیزم، همواره در زندگی بر خدا توکل کنید و از او یاری بجویی و جز راه خدا راهی را نروید تا به او ملحق شوید.
خدمت دختر گلم سلام میکنم و به او میگویم که او را خیلی دوست دارم و برای عاقبت بهخیریاش دعا میکنم. دختر گلم، در زندگی خدا را فراموش نکن و در کارها کمک مادرت کن و حجاب و عفتت را مواظب باش و برای پدر گناهکار خود نیز دعا کن که خدا مرا بیامرزد و از سر تقصیراتم بگذرد.
به «زهرا» خانم و «محمدحسین» گلم سلام میکنم و به آنها میگویم که بابا همواره دعاگوی شما بوده و برای عاقبت بهخیریتان دعا میکند. بچههای گلم، بابا را از دعای خیر خود فراموش نکرده و اعمال ورفتارتان جوری باشد که مرا پیش پیامبر و ائمه (ع) سرافراز کرده و شرمنده نسازید. به مادر گرامی و مهربانم سلام عرض کرده و از او میخواهم که مرا بهخاطر خطاها و کوتاهیهایم در مورد او ببخشد و در شهادت من صبر پیشه ساخته و بداند که پسرش در راه امام حسین (ع) قدم برداشته و راه او را پیموده است و باید تو نیز مانند زینب (س) صبر پیشه کنی و مرا از دعای خیر خود فراموش نکرده و مرا ببخشی.
از پدر همسر و مادر همسر عزیزم حلالیت طلبیده و از آنها میخواهم که مرا بهخاطر کوتاهیهایم ببخشند و مرا حلال کنند. از تمامی برادران و خواهران و دوستان وآشنایان و همکارانم میخواهم که اگر تقصیری یا کوتاهی از جانب من در مورد آنها سرزده، مرا ببخشند و مرا حلال کنند و از ولایت فقیه دست برنداشته و تا پای جان از آن حمایت کنند. به همسر عزیزم میگویم که من در زندگی به کسی قرض ندارم و از آنهایی که طلبکار هستم، اگر طلبشان را دادند که هیچ، و اگر ندادند، آنها را میبخشم و حلال میکنم.
احتیاطا مقدار یک میلیون تومان برای من خمس بدهید و پانصد هزار تومان هم رد مظالم. اگر مالی هم از من بر جای مانده آن را طبق قانون ارث و میراث تقسیم کنید.
از همه، همسر و فرزندان و عزیزانم طلب عفو نموده و همه را به خداوند منان میسپارم و به آنها جملهٔ شهید بهشتی را میگویم که «سرنوشت مقلدان خمینی چیزی جز شهادت نیست». از خداوند متعال میخواهم که در بدنم اثر از زخمهای بدن امام حسین (ع) و اثری از پهلوی شکسته حضرت زهرا (س) باشد. اگر جنازهام برگشت، که از خدا میخواهم که برنگردد، مرا هر کجا خواستید دفن کنید و از همگش التماس دعا دارم و شما را به خدای بزرگ میسپارم.
نظرات