مصرف سرانه مردم ۱۷.۵ درصد افت کرد! / در روستاها از هر ۵ نفر یکی فقیر است
سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۹، دهه تشدید تحریمها علیه ایران است و جواد صالحی اصفهانی، اقتصاددان میگوید آنچه در این ۱۰سال بر اقتصاد ایران گذشته بیسابقه بوده است. به گفته استاد اقتصاد دانشگاه ویرجینیا تک مصرف سرانه در ایران در این دوره ۱۰ ساله حدود ۱۷.۵ درصد افت کرده. اما در این میان وضعیت روستاها بسیار
سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۹، دهه تشدید تحریمها علیه ایران است و جواد صالحی اصفهانی، اقتصاددان میگوید آنچه در این ۱۰سال بر اقتصاد ایران گذشته بیسابقه بوده است. به گفته استاد اقتصاد دانشگاه ویرجینیا تک مصرف سرانه در ایران در این دوره ۱۰ ساله حدود ۱۷.۵ درصد افت کرده. اما در این میان وضعیت روستاها بسیار بدتر است. در روستاها مصرف سرانه حدود ۳۰ درصد کمتر شده و از هر پنج نفر یکی فقیر است و این مساله کمی نیست. اما مشکل کجاست؟
صالحی اصفهانی میگوید دولتی که روزی ۵ میلیون بشکه نفت را با کمترین قیمت به مردم میدهد نباید بیپول باشد مگر اینکه بد عمل کند. اما او همه تقصیرها را گردن دولت نمیاندازذ و مردم و اقتصاددانان را هم در شرایط کنونی مقصر میداند.
آنچه در ادامه میآید بخشهایی از گفتگوی تجارتنیوز با جواد صالحی اصفهانی استاد اقتصاد دانشگاه ویرجیناتک است. آنچه در ادامه میآید خلاصه و گزیدهای از این گفتگوست.
تحریمها چه اثری بر زندگی مردم داشته است؟
تحریمها درآمد نفت ایران را به حداقل رسانده و این شوک بزرگ اقتصادی، هم بر دولت تاثیر گذاشته و هم مردم عادی. من مطالعاتی روی بودجه خانوار انجام دادهام که نشان میدهد از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۹ -دهه تشدید تحریمها- مصرف سرانه در ایران حدود ۱۷.۵ درصد افت کرده است. اما میزان افت مصرف خانوارها در سه منطقه تهران، شهرها و روستاها کاملا با هم متفاوت است.
در این دوره ۱۰ ساله، میزان مصرف سرانه تهرانیها نه تنها کم نشده که حدود ۹ درصد هم بیشتر شده است. اما میزان سرانه مصرف در شهرها حدود ۱۱.۶ درصد و در روستاها حدود ۳۰ درصد کمتر شده است. یعنی میزان مصرف خانوارهای روستایی در سال ۲۰۱۹ حدود ۳۰ درصد نسبت به ۲۰۱۰ کمتر شده است. اما نمیتوان گفت چه میزان از این افت مصرف مربوط به تحریمهاست و چقدر به عوامل دیگری از جمله سیاستهای دولت باز میگردد.
از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۹، مصرف سرانه در ایران حدود ۱۷.۵ درصد افت کرده است. اما در این میان میزان مصرف سرانه تهرانیها نه تنها کم نشده که حدود ۹ درصد هم بیشتر شده است. اما میزان سرانه مصرف در شهرها حدود ۱۱.۶ درصد و در روستاها حدود ۳۰ درصد کمتر شده است.
اختلاف در کاهش مصرف سرانه تهران و شهرها و روستاها به چه دلیل است؟
سهم اشتغال دولتی و رسمی در تهران بالاتر از جاهای دیگر و به خصوص روستاهاست. دولت و شرکتهای بزرگ توانستهاند هزینه و دستمزد کارگران خود را بدهند و آنها اخراج نکنند.
اما در شهرهای کوچک و روستا مشاغل غیررسمی بیشتر از مشاغل رسمی است، اکثر بنگاههای اقتصادی کوچک و متوسط هستند و از شرایط تاثیر میگیرند. البته روستاها با بحران خشکسالی هم مواجهاند. پس طبیعی است که درآمد و مصرف سرانه آنها کم شود.
در دهه ۹۰ دو بار تحریمها علیه ایران شدت گرفت. اما چرا در سال ۹۰ و ۹۱ فشار تحریمها بر مردم کمتر بود؟
در دولت احمدینژاد آغاز تحریمها با پرداخت یارانه نقدی همراه شد و برنامه یارانه نقدی، افت درآمدهای ناشی از تحریم را جبران کرد. البته در آن زمان فشار تحریمها به میزان فعلی نبود.
اما دولت روحانی هم به پرداخت نقدی اعتقاد نداشت و مقدار آن را افزایش نداد و میخواست از طریق اشتغال درآمد مردم را بالا ببرد و هم فشار تحریمهای فعلی بسیار بیشتر از آن زمان است.
رکود اقتصادی در ۱۰ سال گذشته مصرف سرانه مردم را به اوایل دهه ۸۰ بر گردانده است. از زمان اتمام جنگ تاکنون هیچگاه شرایط اقتصادی به بدی دو سال گذشته نبوده است.
یعنی اقتصاد ما اکنون در بدترین دوران خود است؟
نه، شرایط فعلی اقتصاد از دهه ۷۰ بهتر است اما رکود اقتصاد در ۱۰ سال گذشته مصرف سرانه مردم را به اوایل دهه ۸۰ بر گردانده است. از زمان اتمام جنگ تاکنون هیچگاه شرایط اقتصادی به بدی دو سال گذشته نبوده است.
در دهه ۷۰ در زمان دولت هاشمی نرخ تورم خیلی بالا بود اما کوتاهمدت بود. سیاست تعدیل به رکود انجامید اما آنهم دو سه سال دوام آورد. در دو دهه اول انقلاب بهبودهای زیرساختی مانند توسعه شبکه برقرسانی و آبرسانی و بهداشت به روستاها کمک کرد تا فقر در کشور کمتر و کیفیت زندگی مردم بهتر شود. در سال ۱۳۹۱ فقر به کمترین میزان خود رسید (با خط فقر بانک جهانی تا ۸ درصد هم پایین آمد، اما اکنون بیش از ۱۲ درصد است و در روستاها از هر پنج نفر یکی فقیر است و این مساله کمی نیست.
اکنون علاوه بر یارانه نقدی، یارانه معیشتی و یارانه خرید کالای اساسی هم پرداخت میشود. افزایش یارانهها میتواند مشکل درآمد مردم را حل کند؟
قطعا هر نوع کمک نقدی وضعیت خانوارهای فقیر را تحت تاثیر قرار میدهد و به آنها کمک میکند که تغذیه بهتر و یا امکانات آموزشی مناسبتری داشته باشند. اما نمیشود فقط با این پرداختها جواب تحریمها را داد. اقتصاد باید تحرک داشته باشد وشغل جدید ایجاد کند تا از این طریق درآمد و مصرف سرانه مردم بالا برود.
در حال حاضر، این تحرک اقتصادی از گشایش تجارت خارجی شروع میشودکه البته مشکل سیاسی دارد نه اقتصادی و آن هم تحریمهای غیر قانونی ترامپ است. من در شرایط فعلی از یارانه نقدی دفاع میکنم و بعد از تحریمها هم آن را به یارانه انرژی ترجیح میدهم. اما پولپاشی و یارانه نقدی راه درمان اقتصاد نیست.
در سال ۱۳۹۱ فقر به کمترین میزان خود رسید (با خط فقر بانک جهانی تا ۸ درصد هم پایین آمد، اما اکنون بیش از ۱۲ درصد است و در روستاها از هر پنج نفر یکی فقیر است و این مساله کمی نیست.
آیا این گیر بزرگ سیاسی با روی کار آمدن رئیس جمهور جدید برطرف میشود؟
با روی کار آمدن بایدن احتمال بازگشت آمریکا به برجام زیاد است و بخشی از مشکل ما حل میشود. اما رفع تحریمها مشکلهای ساختاری اقتصاد ایران را حل نمیکند. بعضیها اصلاحات اقتصادی را منوط به رفع تحریمها میداننداما اینطور نیست. مردم ایران باید این امید را داشته باشند که در شرایط فعلی هم میتوان راهحلهای مناسبی برای اصلاح ساختاری وجود دارد.
برای مثال، برای کمبود درآمد دولت میتوان از کاهش یارانه انرژی و حتی مالیات بر آن استفاده کرد. دولتی که روزی ۵ میلیون بشکه نفت را با کمترین قیمت به مردم میدهد -بنزین ارزان- نباید بیپول باشد مگر اینکه بد عمل کند. انتخاب سیاست انرژی ارزان بعد از طرح هدفمندی ریشه اقتصاد سیاسی دارد. طبقه متوسط به بالا نظر خوبی به این طرح نداشت، مثل اینکه از با توزیع یارانه از خودشان به بخشهای پایین جامعه راضی نبودند و به بهانه تورم و زدن بچسب گداپرواری زیرآب آن را زدند.
همه مشکلات تقصیر دولت نیست. در یک جامعه پیشرو باید آنهایی که از افتتاح اتوبان چهار باند شمال استقبال میکنند، از توزیع نقدی یارانه بنزین هم پشتیبانی کنند.
البته در این میان اقتصاددانان ایرانی هم بی تقصیر نیستند. منطق طرح را با استفاده از اجرای بد آن زیر سوال بردند. از طرح یارانه نقدی انتقاد کردند و گفتند که میتوان قیمت بنزین را گران کرد بدون اینکه از طریق یارانه نقدی از تبعات بد آن برای قشرهای کم درآمد جلوگیری کرد. دیدیم که در سال ۹۸ دولت این کار را کرد و نتیجه آن ماجراهای آبان ۹۸ بود که هم به کشور ضرر خورد و هم مردم.
درسی که از سرنوشت طرح هدفمندی باید گرفت این است که همه مشکلات تقصیر دولت نیست و بدون وجود دانش لازم از مکانیزم اقتصاد ایران در سطح جامعه و به خصوص ایجاد درک سیاسی در طبقه متوسط ایران به لزوم حمایت اجتماعی و بهبود توزیع درآمد بهعنوان یک هدف ملی - نه قشری - اتخاذ سیاستهای درست توسط دولت ممکن نیست. در یک جامعه پیشرو باید آنهایی که از افتتاح اتوبان چهار باند شمال استقبال میکنند، از توزیع نقدی یارانه بنزین هم پشتیبانی کنند.
متاسفانه جو اجتماعی ایران طوری است که اگر به طبقه متوسط بگویید روستاها درگیر بحران کمآبیاند میگویند این تقصیر دولت است و یا اگر به آنها بگویید بنزین را چهار یا شش برابر میکنیم که به روستاها کمک کنیم میگویند حاضر به فداکاری نیستند. میگویند اول فساد را ریشه کن کنید بعد از ما بگیرید!
نظرات