کد مطلب: ۲۶۳۶۵۹

یک جامعه‌شناس پاسخ می‌دهد:

چرا کمپین ضدگرانی دیگر کارآیی ندارد؟

چرا کمپین ضدگرانی دیگر کارآیی ندارد؟

یک جامعه‌شناس درباره احتمال موفقیت کمپین علی کریمی می‌گوید: هم روح‌ مصرف‌گرایی حاکم بر دنیای جدید و هم فقدان انجمن‌های مستقل حمایت از مصرف‌کنندگان در کنار یکدیگر باعث شده تا من نسبت به موفقت این کمپین تردید داشته باشم. ضمن آنکه در جامعه ما یک نوع عقلانیتی به معنای محاسبه‌گری نیز در چند سال اخیر رشد داشته که مزید بر علت است.

میلاد مرادی: چند روز پیش علی کریمی با انتشار پستی در مورد نخریدن کالاهای گران کمپینی را علیه گرانی به راه انداخت.

به گزارش تجارت‌نیوز ، کمپین کریمی به سرعت مورد استقبال قرار گرفت. اما مشخص نیست که جادوگری کریمی در مستطیل سبز در سپهر اقتصاد نیز جواب بدهد.

علی‌اصغر سعیدی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و مدیر گروه برنامه‌ریزی و رفاه اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی این دانشگاه در گفتگو با تجارت‌نیوز ، به سوالاتی از این قبیل پاسخ می‌دهد که کمپین علی کریمی تا چه اندازه می‌تواند موفق باشد؟ نمونه‌های این کمپین‌ها در طول تاریخ به چه صورت بوده است؟ در ادامه مشروح گفتگو را بخوانید:

اکنون کمپینی توسط برخی از ورزشکاران از جمله علی کریمی شکل گرفته است. این کمپین مردم را به عدم خرید خودرو، طلا و هر آن چیزی که در حال گران شدن است، تشویق می‌کند. از منظر جامعه‌شناسی اقتصادی به نظر شما آیا ممکن است این کمپین یا نمونه‌های اینگونه کمپین‌ها به نتیجه برسد؟

به طور کل باید گفت جهان‌بینی جامعه جدید جهان‌بینی مصرف است. یعنی همه چیز با مصرف تعریف می‌شود. از این جهت باید گفت تحریم مصرفی از هر جهتی که باشد به سختی امکان موفقیت دارد. البته بستگی به این دارد که چه کالاهایی تحریم می‌شود. به عنوان مثال، اگر کمپینی شکل بگیرد که ارز خریداری نشود، باید همه این کار را انجام بدهند.

متاسفانه مردم جامعه ما آگاهی مصرفی چندانی ندارند. چرا که جامعه مدنی قوی در کشور شکل نگرفته که در آن گروه‌های مختلف انجمن‌هایی مدافع منافع خودشان را ندارند. این در حالی است که مثلا شما به کشورهای غربی نگاه کنید، انجمن حمایت از مصرف‌کنندگان کالاهای خاص وجود دارد.

در ایران تنها یک سازمان حمایت از مصرف‌کننده داریم که یک سازمان دولتی است

به عنوان مثال، مصرف‌کنندگان اتومبیل «آئودی» خودشان یک انجمن دارند که اعضای این انجمن در زمینه‌های مختلف با یکدیگر تشریک مساعی می‌کنند. در واقع بین همه مصرف‌کنندگان آئودی یک ارتباطی حول این ماشین شکل می‌گیرد.

اما در ایران تنها یک سازمان حمایت از مصرف‌کننده داریم که یک سازمان دولتی است و قبل از انقلاب شکل گرفته است. کار این سازمان هم بیشتر تنظیم قیمت و قیمت‌گذاری است. اتفاقا چون این سازمان دولتی است به بدترین شکل از مصرف‌کننده حمایت می‌کند.

به هر حال، هم روح‌ مصرف‌گرایی حاکم بر دنیای جدید و هم فقدان انجمن‌های مستقل حمایت از مصرف‌کنندگان در کنار یکدیگر باعث شده تا من نسبت به موفقت این کمپین تردید داشته باشم. ضمن آنکه در جامعه ما یک نوع عقلانیتی به معنای محاسبه‌گری نیز در چند سال اخیر رشد داشته که مزید بر علت است.

در چند سال گذشته نیز کمپین خودرو شکل گرفت اما مشاهده کردیم بلافاصله بعد از آنکه دولت تسهیلاتی ارائه داد، آن کمپین از بین رفت. آن تسهیلات در واقع به نوعی فروش درآمدهای آینده افراد جامعه بود که باید اقساط را پرداخت می‌کردند.

از طرف دیگر اکنون بشتر کالاها سرزمین خاصی ندارند که به نوعی جهانی شدن ساخت کالاها را بیان می‌کند. این جهانی شدن ساخت کالاها به نوعی مساله را از بین برده که شما با مصرف نکردن می‌توانید ضربه بزنید. لذا از این جهت نیز من نسبت به اینگونه کمپین‌ها تردید دارد.

به مساله ضعف جامعه مدنی و فقدان انجمن حمایت از مصرف‌کنندگان اشاره کردید. در همین کمپین اخیر نیز سلبریتی‌ها پیش‌قدم شدند. آیا این موضوع ناشی از همان ضعف جامعه مدنی و فقدان انجمن‌ها نیست؟

بله همینطور است. اما علاوه بر ضعف جامعه مدنی باید نکته دیگر را نیز اضافه کرد. سلبریتی‌ها گروه‌های مرجعی هستند که مردم در مواقع مختلف به آنها مراجعه می‌کنند. به عنوان مثال، در انتخابات مرجع مردم رئیس دولت اصلاحات بوده است. اما مثلا اگر در همان انتخابات علی کریمی از مردم دعوت می‌کرد که به فلان کاندیدا رای بدهند، امکان اینکه مردم به حرف وی گوش کنند بسیار کم بود.

این نوع کنش‌ها از قبیل اقدام علی کریمی قدم‌های اولیه برای تقویت انجمن‌های مدنی است

اما در قضیه زلزله مردم به چند تا سلبریتی‌ها اعتماد کردند. بنابراین باید گفت اعتماد به سلبریتی‌ها بستگی به موضوع و مساله دارد. اکنون ما وارد عصری شدیم که رجوع به گروه‌های مرجع بسیار متفاوت از قبل است. نمی‌توان گفت مانند گذشته در تمام زمینه‌های زندگی گروه‌های مرجع می‌توانند ورود کنند.

برداشت من این است که این مردم هستند که در دنیای اکنون در یک مساله‌ای یا موضوعی به دنبال کسی می‌روند نه آنکه مانند گذشته کسی از مردم بخواهد و آنها نیز اجرا کنند. مثلا در گذشته علمای دین اگر چیزی می‌گفتند مردم اجرا می‌کردند که نمونه آن جنبش تنباکو است. اما اکنون این ارجاع از طرف مردم است و مشخص نیست که مردم چه زمانی به افراد مرجع مراجعه خواهند کرد.

باید این نکته را نیز اضافه کنم این کنش اکنون شاید چندان فایده‌ای در برنداشته باشد.اما اگر ما قبول کنیم که ضعف جامعه مدنی داریم، آنگاه این نوع کنش‌ها از قبیل اقدام علی کریمی قدم‌های اولیه برای تقویت انجمن‌های مدنی است که در این زمان‌ها می‌تواند بسیار کمک کند.

ضمن آنکه به این مساله نیز کمک می‌کند تا ما بدانیم مسائل و مشکلاتمان چیست و چگونه واکنش نشان دهیم. به خصوص آنکه در آینده ممکن است به علت تحریم‌ها مشکلات دیگری به وجود آید.

آیا نمونه‌هایی از این نوع کمپین کالاها در طول تاریخ اقتصاد ایران و جهان وجود داشته است؟

بله اتفاقا زیاد بوده است. کشور ما به خصوص بعد از مشروطیت بیشتر درگیر تحریم‌هایی بوده که خودمان نسبت به کالاهای خارجی انجام داده‌ایم. به عنوان مثال، در دهه 20 به ویژه بعد از جنگ جهانی دوم به علت نبود قدرت اقتداگرایانه شاه در آن زمان، قدرت بین دولت، مجلس، مردم و احزاب به نوعی تقسیم شده بود.

همان زمان یک نهضت ملی شدن به وجود آمده بود که باعث شده بود مردم و گروه‌ها مرجع افراد را نسبت به خرید برخی از کالاها نهی می‌کردند. یا آنکه بعدا در زمان انقلاب که بحث‌های ضدامپریالیستی مطرح می‌شد، تقریبا اکثر افراد مخصوصا جوان‌ها سعی می‌کردند که سیگار ایرانی مصرف کنند تا آنکه به سمت سیگارهای خارجی مانند وینستون بروند.

اتفاقا در دوره‌های گذشته روشنفکران بودند که کمپین نخریدن کالاها را تشویق می‌کردند.

جالب است که این سیگار ایرانی به شدت سیگار بدی بود و به بدن هم ضرر می‌رساند. چون مردم احساس می‌کردند با انجام این کارها به امپریالیسم ضربه می‌زنند، در نتیجه سیگار خارجی نمی‌خریدند. یا آنکه چنین موضع‌گیری‌هایی در مورد لباس پوشیدن نیز شکل گرفت.

اتفاقا در آن دوره روشنفکران بودند که چنین کارهایی را تشویق می‌کردند. می‌توان گفت روح نهضت مشروطه یک نوع روحی بود که ترقی‌خواهی کشور را دنبال می‌کرد. این مساله ریشه در یک جهان‌بینی جهانی داشت که مبتنی بر حمایت از کالاهی ملی و داخلی بود.

اما ما می‌بینیم هنگامی که از عصر 1990 می‌گذریم و روند جهانی شدن آغاز شد که همراه با ادغام اقتصادها بود، در چنین حالتی چندین کشور درگیر ساخت یک کالا هستند و در دیگر کمپین علیه یک کالا چندان اهمیتی ندارد. حتی می‌بینیم که بخش تحقیق و توسعه برخی شرکت‌ها که سری‌ترین بخش هر شرکت است توسط چندین نفر از کشورهای مختلف تشکیل شده است.

این کمپین‌هایی که در تاریخ صنعت کشور از آنها نام بردید، آیا توانستند موفقیتی نیز کسب کنند؟

بله. آن زمان هنگامی‌که یک روشنفکر سیگار خارجی‌اش را زمین می‌زد، یا فلان کالا را استفاده نمی‌کنم، یا فلان لباس را نمی‌پوشم، شما سیل انسان‌هایی که از او تبعیت می‌کردند را می‌دیدید. این در حالی است که ما در گذشته دنیای مجازی را به شکل امروزی نداشتیم. اما آن روحیه به نظرم در دنیای امروز دیگر وجود ندارد.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.