موضوعات داغ: # پیش بینی بازارها # قیمت سکه # قیمت طلا # قیمت دلار # مکانیسم ماشه # قیمت خودرو # سایپا # چین
«تجارت‌نیوز» گزارش می‌دهد:

از قاره سیاه تا آسیا؛ چرا روسیه تحت رهبری پوتین برای قدرت‌های میانی جذاب است؟

از قاره سیاه تا آسیا؛ چرا روسیه تحت رهبری پوتین برای قدرت‌های میانی جذاب است؟
یکی از دلایل اصلی هم‌صدایی جنوب جهانی با روسیه، جایگاه مسکو در حوزه دفاعی و انرژی است. روسیه بزرگ‌ترین تامین کننده تسلیحات برای هند، الجزایر و ویتنام قلمداد می‌شود. علاوه بر این در شماری از کشورهای آفریقایی، به‌ویژه در ساحل، روسیه جایگزین فرانسه و آمریکا به‌عنوان ضامن امنیت است.

به گزارش تجارت نیوز، وقتی غرب پس از حمله‌ روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ تحریم‌های سنگینی علیه مسکو وضع کرد، تقریبا تمام کشورهای جهانِ جنوب از اعمال محدودیت‌ها سر باز زدند. تلاش‌های دولت بایدن برای جلب مشارکت کشورهای آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا جهت هم‌صدایی با بلوک غرب علیه روسیه بی‌نتیجه ماند و تنها یک بازیگر به خواسته‌های واشنگتن تن داد: سنگاپور.

با بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، موضوع فشار بر روسیه همچنان در دستور کار باقی ماند، اما این‌بار ابزار ترجیحی او تعرفه‌ها بود. ترامپ به‌تازگی هند را هدف قرار داده و با وضع تعرفه‌ ۲۵ درصدی اضافه بر واردات این کشور، قصد دارد دهلی‌نو را وا دارد تا خرید نفت از مسکو را متوقف سازد.

چرا جنوبِ جهانی با واشنگتن هم صدا نمی‌شود؟

پس از تلاش‌های پر فراز و فرود ترامپ برای برقراری صلح در اوکراین، آخرین نشست‌ها در آلاسکا و واشنگتن امیدهایی را زنده کرد. با این‌ حال، نتیجه نهایی همچنان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. لیندسی گراهام، سناتور برجسته جمهوری‌خواه، همچنان تهدید می‌کند که هزینه‌های سنگین‌تری علیه هر کشوری که از روسیه انرژی خریداری کند – مانند هند و برزیل – اعمال خواهد شد تا ولادیمیر پوتین به پایان جنگ وادار شود.

اما اگر واشنگتن تصور می‌کند فشار تهاجمی می‌تواند جهانِ جنوب را از روسیه جدا کند، باید دوباره این موضوع را مورد بررسی قرار دهد. این کشورها برای حفظ روابط با مسکو دلایل قانع‌کننده‌ای دارند و حتی از تداوم نقش روسیه به‌عنوان یک قدرت بزرگ در نظم جهانی استقبال می‌کنند.

پیچیدگی نگاه جنوب به جنگ اوکراین

درست است که بخش بزرگی از کشورهای آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین در سازمان ملل حمله روسیه به اوکراین را محکوم کردند. اما بیشتر این کشورها چندان نگران نقض حاکمیت اوکراین نبودند بلکه به امنیت غذایی‌شان فکر می‌کردند و تهدیدهای هسته‌ای روسیه. این گروه از بازیگران علل جنگ را پیچیده می‌دیدند و تلاش ناتو برای گسترش نفوذش تا مرزهای روسیه را یکی از عوامل اصلی آغاز رویارویی قلمداد می‌کردند. علاوه بر این جنوب جهانی به‌خوبی از استانداردهای دوگانه و وعده‌های برآورده‌نشده غرب آگاه بود. طرح صلح اندونزی برای اوکراین و ماموریت گروهی از رهبران آفریقایی در سال ۲۰۲۳ نشان داد که جهان جنوب در پی یافتن مسیری میانه میان روایت‌های روسیه و غرب است. شمار قابل‌توجهی از کشورهای جهان جنوب از رای دادن یا شرکت در قطعنامه‌های سازمان ملل خودداری کردند. در همین راستا بخش وسیعی از جنوب آسیا، نزدیک به نیمی از کشورهای آفریقایی و حتی برخی کشورهای جنوب شرق آسیا در این دسته قرار داشتند.

چرا جهان جنوب به روسیه میدان می‌دهد؟

یکی از دلایل اصلی هم صدایی جنوب جهانی با روسیه، جایگاه مسکو در حوزه دفاعی و انرژی است. بسیاری از کشورهای جهان جنوب واردکننده اصلی انرژی و سلاح هستند. روسیه بزرگ‌ترین تامین‌کننده تسلیحات برای هند، الجزایر و ویتنام است. علاوه بر این در شماری از کشورهای آفریقایی، به‌ویژه در ساحل، روسیه جایگزین فرانسه و آمریکا به‌عنوان ضامن امنیت است. در حوزه انرژی و تجارت نیز، هند و ترکیه خریداران بزرگ نفت روسیه‌اند و برزیل برای کشاورزی عظیم خود به کود روسی متکی است؛ این گزاره درباره مکزیک و کلمبیا نیز صدق می‌کند. افزون بر آن، روسیه بزرگ‌ترین بازیگر بین‌المللی در حوزه انرژی هسته‌ای است و پروژه‌هایی در کشورهایی مانند بولیوی، مصر، هند، ایران و ترکیه دارد. اما روابط دفاعی و اقتصادی تنها بخش کوچکی از ماجراست. فراتر از این، محرک‌های ژئوپلیتیکی و تاریخی عمیق‌تری وجود دارد که باید مورد تامل قرار بگیرد.

عوامل ژئوپلیتیکی و تاریخی

جغرافیا نقش برجسته‌ای دارد. روسیه در شمال در منطقه اوراسیا قرار گرفته و پیدایش دولت مدرن روسیه نیز حاصل فروپاشی شوروی است. در نتیجه، کشورهای جهان جنوب عملا با سپری از جمهوری‌های شوروی سابق از روسیه جدا شده‌اند و دلیلی برای ترس از تانک‌های روسی ندارند. این جدایی جغرافیایی همچنین بدان معناست که روسیه برخلاف چین هیچ مناقشه ارضی با جهان جنوب ندارد.

در دوران جنگ سرد، بسیاری از رهبران جنوب جهانی از خرابکاری‌های شوروی بیم داشتند، اما اقداماتشان ناشی از تلاش ایدئولوژیک برای صدور کمونیسم بود. با این حال شکست مارکسیسم-لنینیسم اعتبارشان را نابود کرد. امروز روسیه بیش از آنکه به لنین تکیه کند، به پیتر کبیر می‌بالد. مسکو دیگر علاقه‌ای به صدور نظام حکمرانی یا ملی‌گرایی روسی ندارد و جاه‌طلبی‌های توسعه‌طلبانه‌اش به پیرامون نزدیک خود محدود شده است. هرچند مداخلات روسیه در آفریقا تا حدی خلاف این روند است، ولی بیشتر با بهره‌گیری از احساسات ضد استعماری برای نفوذ بوده و حتی همان‌جا نیز به سان فرانسه با شکست‌هایی مشابه روبه‌رو شده است.

مانور روسیه به‌عنوان قدرتی میانه

روسیه با برخورداری از سرزمین وسیع، زرادخانه هسته‌ای، خودکفایی در انرژی و دفاع و توان مداخله فرامنطقه‌ای، همچنان قدرتی بزرگ به شمار می‌رود. با این‌ حال، در میان سه قدرت اصلی ضعیف‌ترین است: ایالات متحده و چین آشکارا نیرومندترند. به بیان دیگر، روسیه به‌اندازه‌ای قوی است که بتواند جاه‌طلبی‌های واشنگتن و پکن برای هژمونی را محدود کند، اما نه آن‌قدر که خود به هژمون جهانی بدل شود. این همان وضعیت «نه خیلی قوی، نه خیلی ضعیف» است که برای جهان جنوب مطلوب است. به طور کلی تقریبا همه کشورهای جهان جنوب خواهان چندقطبی شدن نظم جهانی‌اند. برای نمونه، کشورهای عضو بریکس (که هشت مورد از ده عضو آن از جهان جنوب هستند) در اجلاس ژوئیه در ریو دو ژانیرو بر «یافتن راه‌حل‌های مشترک برای چالش‌های جهانی و تقویت جهان چندقطبی» تاکید کردند. به باورشان چندقطبی شدن می‌تواند «فرصت‌های بیشتری برای کشورهای جهان جنوب برای شکوفایی، همکاری و جهانی‌سازی عادلانه‌تر فراهم کند».

ساختار چند قطبی در برابر نظم دو قطبی

نظریه‌پردازان نئورئالیست مانند والتز بر این باورند که جهان دو قطبی پایدارتر از نظم چند قطبی است. اما برای کشورهایی که در حال رشدند، سه قدرت بزرگ بهتر از دو قدرت قلمداد می‌شود. ساختار دو قطبی کشورها را مجبور می‌کند یا به یک بلوک بپیوندند یا خطر تبدیل شدن به میدان جنگ نیابتی را به جان بخرند. در حالی‌ که ساختار سه‌قطبی (G-3) چنین فشارهایی را کاهش می‌دهد و امکان مانور بیشتری برای قدرت‌های میانه فراهم می‌کند. به همین دلیل، ادامه بقا و حضور روسیه به‌عنوان سومین قدرت بزرگ برای بیشتر کشورهای جهان جنوب مطلوب است. چند قطبی فضای استراتژیک وسیع‌تری برای آن‌ها ایجاد کرده و حتی می‌تواند فرصت دستیابی برخی کشورها به جایگاه قدرت بزرگ در آینده را فراهم سازد.

در نهایت باید گفت، دیدگاه نسبتا مثبت جهان جنوب به روسیه به واسطه تلاش‌های مسکو نیز تقویت می‌شود. پوتین روابط با ویتنام را تعمیق کرده، تعاملاتش با هند را علی‌رغم تهدیدهای واشنگتن همچنان مستحکم نگاه داشته است. بی دلیل نیست که رئیس‌جمهور اندونزی به‌جای شرکت در نشست گروه هفت راهی روسیه شد. مسکو نشان داده که نه‌تنها منزوی نشده، بلکه همچنان مدعی قدرتی است بزرگ و در برابر سلطه آمریکا تا حد توان مقاومت می‌کند.

نظرات
آخرین اخبار
پربازدیدترین اخبار

وب‌گردی