میانکاله در حسرت روزهای بهاری/ مرگ تالاب در شمال ایران
تالاب میانکاله، این بهشت گمشده پرندگان مهاجر، امروز با چهرهای غمگین و زخمی از کمآبی و بیتوجهی، روایتگر فراموشی انسان در برابر طبیعت است.
در شمال ایران، جایی که تالاب میانکاله، چون نگینی زمردین در دل طبیعت میدرخشد، پرندگان مهاجر هر ساله از سرزمینهای دور دست به این زیستگاه میسپارند، گویی میانکاله، آخرین مأمن آرامش آنان است. این تالاب شگفتانگیز که روزگاری بهشت بیمانند هزاران پرنده مهاجر بود، اکنون زیر بار فشارهای بیرحمانه طبیعت و انسان، زخمهایی عمیق بر تن خود دارد.
هر زمستان، میانکاله میزبان پرندگان مهاجری بود که از سرمای شدید سیبری و شمال اروپا فرار میکردند. قوهای سپید، اردکهای رنگارنگ، فلامینگوهای باشکوه و دهها گونه دیگر، این تالاب را به خانه دوم خود تبدیل کرده بودند. اما این روزها، تالاب بیش از آنکه صدای بال زدن پرندگان را بشنود، سکوت سنگینی را تجربه میکند. کاهش بارش باران، بسته شدن راه ارتباطی تالاب به دریای خزر و برداشت بیرویه از منابع آبی منطقه، چهره میانکاله را تغییر داده است. دیگر آن میانکاله سرسبز و سرشار از زندگی نیست؛ بلکه تالابی است که در آستانه مرگ ایستاده و از نگاه پرندگان، سرزمین امنی نیست.
خشکسالی و کاهش سطح آب دریای خزر، مثل زخمی باز بر پیکر تالاب نشسته است. سطح آب تالاب میانکاله، روز به روز کمتر میشود و تنها منبع تغذیه آن، بارشهای فصلی است که آنها نیز دیگر مانند گذشته سخاوتمند نیستند. کارشناسان هشدار میدهند که اگر این روند ادامه پیدا کند، در کمتر از پنج سال، میانکاله به سرنوشتی مشابه دهها تالاب خشکشده ایران دچار خواهد شد. این فاجعهای زیستمحیطی است که نه تنها شمال ایران، بلکه اکوسیستم جهانی را نیز تحت تاثیر قرار میدهد؛ چرا که میانکاله، یکی از تالابهای مادر جهان و نقطهای کلیدی در مسیر مهاجرت پرندگان است.
این زیستگاه جهانی که در فهرست تالابهای بینالمللی ثبت شده، اکنون بیشتر از هر زمان دیگری نیاز به توجه دارد. هر روزی که میگذرد، صدای پرندگان کمتر شنیده میشود، سطح آب تالاب پایینتر میرود و امید به نجات میانکاله کمرنگتر میشود. آیا انسانها، به ویژه مردم محلی و مسئولان، صدای کمکخواهی میانکاله را خواهند شنید؟ یا اینکه این گنجینه طبیعی نیز در سکوتی تلخ، به خاطرهای از روزهای پرشکوه گذشته تبدیل خواهد شد؟
میانکاله در حسرت روزهای زندهاش
تالاب میانکاله که به وسعت حدود ۲۲ هزار هکتار، پناهگاه گونههای متنوعی از گیاهان و جانوران است، اکنون به واسطه تغییرات اقلیمی و فعالیتهای انسانی، در خطر از دست دادن این تنوع زیستی منحصربهفرد قرار گرفته است. گیاهانی مانند انار وحشی و درختان سازیل که تغذیه برخی پرندگان را تشکیل میدهند، و حیواناتی که در این پهنه زیستی نقش دارند، در حال مواجهه با تهدیدات جدی هستند.
در گوشه و کنار تالاب میانکاله، پیرمردی را ملاقات کردیم که روزگاری از دل این آبها نان درمیآورد. کلبه سادهای دارد و قایق چوبی قدیمیاش که زمانی برای او حکم زندگی بود، حالا گوشهای افتاده و خاک میخورد. این پیرمرد که نامش حاجعلی است، ۷۵ سال دارد و تمام عمرش را در حوالی میانکاله گذرانده است.
حاجعلی با نگاهی غمگین به افق خشکیده تالاب گفت: "اینجا روزگاری پر از زندگی بود. آب زلال، ماهی فراوان، پرندههای رنگارنگ... حتی وقتی قایق روی آب حرکت میکرد، پرندهها از کنارت پرواز میکردند، انگار با تو همراه بودند. اما حالا فقط سکوت است و خشکی. "
او با بغض ادامه داد: "وقتی جوانتر بودم، روزی نبود که با دستان خالی از تالاب برگردم. خانوادهام با همین ماهیگیری زندگی کردند. اما حالا... هر روز که میگذرد، آب کمتر میشود. دیگر خبری از ماهیهای درشت نیست. پرندهها هم انگار میانکاله را فراموش کردهاند. هر سال تعدادشان کمتر و کمتر میشود. "
حاجعلی که انگار دلش از این شرایط پر بود، گفت: "وقتی خبر پتروشیمی و کارهای صنعتی را شنیدم، قلبم شکست. این تالاب خانه ماست، خانه پرندههاست. چطور میتوانند این خانه را خراب کنند؟ اگر میانکاله خشک شود، همه چیز تمام میشود. نه فقط برای ما، بلکه برای دنیا. این تالاب نعمت خداست، چرا کسی قدرش را نمیداند؟ "
او به دوردستها خیره شد و اضافه کرد: "یادم میآید وقتی باران میآمد، تالاب زنده میشد. حالا دیگر حتی باران هم نمیتواند این خشکی را جبران کند. میگویند آب دریای خزر هم عقبنشینی کرده. این یعنی راه نجات تالاب هم بسته شده. اگر همین طور پیش برود، نه پرندهای میآید، نه ماهیای میماند. "
وقتی از او پرسیدیم که آیا امیدی به بهبود شرایط دارد، لحظهای مکث کرد و گفت: "امید؟ امیدم به مردم است. به جوانهایی که برای میانکاله دل میسوزانند. اما اگر مسئولان به این تالاب توجه نکنند، همه تلاشها بیفایده است. باید راهی پیدا کنند تا آب به تالاب برگردد. باید جلوی شکارچیان و خرابکاران را بگیرند. "
حاجعلی با حسرت به قایقش نگاهی انداخت و گفت: "میانکاله مثل فرزند من است. دیدن این وضعیت برایم مثل مرگ است. اگر تالاب بمیرد، انگار خودم هم میمیرم. "
حرفهای حاجعلی بازتابی از دل نگرانیهای مردمی است که با تالاب زندگی کردهاند. میانکاله دیگر آن میانکاله پررونق گذشته نیست و اگر اقدامی جدی صورت نگیرد، چیزی جز خاطرهای تلخ از آن باقی نخواهد ماند.
تالابی که جهان را زنده نگه میداشت، حالا در حال مرگ است
در ارتباط با حال و روز این روزهای تالاب رو با زوال میانکاله با فرهاد یکتا نیک یکی از فعالان محیط زیست مازندران، گفتوگو کردیم. او که سالها از نزدیک با اکوسیستم این تالاب زندگی کرده و برای حفاظت از آن تلاش کرده است، با صدایی اندوهناک از حالوروز میانکاله و آینده نگرانکننده آن گفت.
او سخنانش را با تلخی آغاز کرد: "میانکاله، فقط یک تالاب نیست؛ قلب تپنده زیستکره است. اینجا خانه هزاران گونه پرنده مهاجر بود که هر سال از گوشهوکنار جهان به آن پناه میآوردند. حالا، اما میانکاله نه فقط برای پرندگان، که حتی برای ما انسانها هم مأمنی ندارد. "
او با اشاره به کاهش محسوس پرندگان مهاجر در سالهای اخیر گفت: "قبلاً وقتی به میانکاله میآمدید، آواز پرندهها گوشهایتان را پر میکرد. امروز، سکوتی غمانگیز جای آن صداها را گرفته. تعداد پرندگان کمتر شده، و این کاهش نشانهای جدی از یک فاجعه زیستمحیطی است. وقتی پرندگان جایی را ترک میکنند، یعنی آن مکان دیگر برای زیستن.
یکتانیک از مهمترین دلایل این وضعیت پرده برداشت: "کاهش بارشها، عقبنشینی آب دریای خزر، و دخالتهای انسانی از جمله شکار بیرویه و طرحهای توسعه صنعتی، میانکاله را به مرز نابودی کشاندهاند. این تالاب حالا فقط به لطف بارش باران زنده است. اگر این شرایط ادامه پیدا کند، تا چند سال دیگر چیزی از میانکاله باقی نخواهد ماند. "
او با تأکید بر اهمیت جهانی این تالاب ادامه داد: "میانکاله یکی از تالابهای مادر جهان است. نابودی آن تنها به معنای از دست دادن یک زیستگاه نیست؛ اکوسیستم جهانی پرندگان مهاجر به هم میریزد. این پرندگان نقش اساسی در حفظ تعادل زیستمحیطی دارند و وقتی یک حلقه از این زنجیره حذف شود، اثرات آن همه جا دیده میشود. "
این فعال محیط زیست همچنین به موضوع صیدهای غیرقانونی اشاره کرد: "هرچند بازار پرندگان در ظاهر تعطیل شده، اما حقیقت این است که شکارچیان همچنان در سایه فعالیت میکنند. صید پرندگان مهاجر با روشهای غیراخلاقی مثل دوما سیما ادامه دارد و این کار نهتنها پرندگان، بلکه اعتماد عمومی به قوانین را هم تخریب میکند. "
او با لحنی محکم از لزوم فرهنگسازی گفت: "برای نجات میانکاله، باید مردم را آگاه کرد. کودکان، شکارچیان، و حتی مسئولان باید بدانند که میانکاله چه ارزشی دارد. آموزش، اولین و مهمترین قدم است. بدون تغییر نگاه مردم، هیچ طرحی موفق نخواهد بود. "
یکتانیک در پایان با حسرتی عمیق افزود: "میانکاله به ما هشدار میدهد. اگر همین امروز برای نجاتش قدم برنداریم، فردا خیلی دیر خواهد بود. تالابهایی مثل میانکاله نه فقط برای زیبایی، که برای بقای ما ضروری هستند. ما نمیتوانیم بیتفاوت باشیم. "
حرفهای او تلنگری است برای همه ما؛ میانکاله صدای خاموشیاش را به گوش جهان میرساند. آیا گوش شنوایی برای این فریاد وجود دارد؟
میانکاله، قلب تپنده مهاجرت پرندگان، در آستانه توقف!
تالاب میانکاله، به عنوان یکی از مهمترین زیستگاههای پرندگان مهاجر در جهان، این روزها با چالشهای متعددی دستوپنجه نرم میکند. از کاهش چشمگیر عمق آب و دسترسی محدود به منابع آبی گرفته تا شکار غیرقانونی و تغییرات اقلیمی، همگی تهدیدات جدی برای بقای این تالاب بینظیر به شمار میآیند. در این میان، کوروس ربیعی، مسئول حفاظت حیات وحش مازندران، در خط مقدم مقابله با این بحرانها قرار دارد. او با سالها تجربه در حوزه حفاظت از زیستگاههای طبیعی، نگرانیهای خود را درباره آینده میانکاله و اکوسیستم وابسته به آن مطرح کرده و بر اهمیت اقدامات فوری و هماهنگ تأکید میکند.
کوروس ربیعی با تأکید بر کاهش چشمگیر تعداد پرندگان مهاجر در سالهای اخیر گفت: "تالاب میانکاله، که هر ساله میزبان دهها هزار پرنده مهاجر بود، اکنون دیگر آن رونق گذشته را ندارد. کاهش سطح آب و نبود منابع آبی کافی باعث شده است بسیاری از گونههای پرندگان مسیر خود را تغییر دهند یا با خطر نابودی مواجه شوند. "
ربیعی با اشاره به نقش تالاب میانکاله به عنوان یکی از تالابهای مادر جهان افزود: "خشک شدن این تالاب تنها یک بحران محلی نیست؛ بلکه یک تهدید برای اکوسیستم جهانی است. میانکاله نقشی کلیدی در چرخه مهاجرت پرندگان دارد و اختلال در این چرخه، میتواند اثرات مخربی بر حیات وحش در نقاط مختلف جهان داشته باشد. "
ربیعی در پایان با لحنی هشدارآمیز گفت: "اگر همین حالا اقدام نکنیم، میانکاله طی پنج سال آینده به کویری بیجان تبدیل خواهد شد. همه ما مسئولیت داریم تا از این میراث گرانبها که به جهان تعلق دارد، محافظت کنیم و راهی برای نجات آن بیابیم. "
میانکاله امروز بیش از هر زمان دیگری به نگاه ما نیاز دارد. این تالاب با شکوه که روزگاری سرپناه امن هزاران پرنده مهاجر و گونههای بیشمار گیاهی و جانوری بود، اکنون در برابر چالشهای جدی طبیعت و انسان ایستاده است. اما داستان میانکاله، تنها یک روایت غمانگیز از بحران نیست؛ بلکه قصهای از امید، تلاش و احیای دوباره است.
تالاب میانکاله، علیرغم همه دشواریها، هنوز زنده است. صدای پرندگانی که هر ساله مسیرهای طولانی را برای رسیدن به این بهشت طی میکنند، هنوز در گوش بادهای شمالی طنینانداز است. هنوز هم انارهای وحشی و درختان سازیل این منطقه، زیستگاه جانورانی هستند که میانکاله را خانه خود میدانند. آنچه که امروز نیاز است، نه فقط نگاه نگران، بلکه اقدام عملی و امیدواری است.
خشکی تالابها و تغییرات اقلیمی، مسائلی جهانیاند که ایران نیز از آنها بینصیب نمانده است. اما آیا میتوان در این چالشها، فرصتهایی برای بازیابی یافت؟ پاسخ به این پرسش در دستان مسئولان، مردم محلی و تمامی دوستداران محیط زیست نهفته است. برنامههای جامع برای مدیریت منابع آب، کاهش آسیبهای انسانی، فرهنگسازی در میان جوامع محلی و تلاش برای افزایش آگاهی عمومی، تنها بخشی از مسیر نجات میانکاله است.
میانکاله میتواند دوباره به همان نگین درخشان طبیعت ایران تبدیل شود. این امید نه فقط در نگاه پرندگان مهاجر، بلکه در چشمهای انسانهایی که برای حفاظت از این تالاب تلاش میکنند، دیده میشود. تلاش برای بازگشایی راههای ارتباطی تالاب به دریا، ایجاد برنامههای معیشتی جایگزین برای جوامع محلی، و جلوگیری از تخریب زیستگاهها، قدمهایی است که میتوانند آیندهای روشنتر برای میانکاله رقم بزنند.
میانکاله تنها یک تالاب نیست؛ بلکه قطعهای از هویت طبیعی و فرهنگی این سرزمین است. هر گامی که امروز برای نجات آن برداشته شود، صدای پرواز پرندگان مهاجر را در آسمان شمال ایران حفظ خواهد کرد. آینده میانکاله، داستانی است که ما، همه ما، نویسندگان آن هستیم؛ و چه زیبا خواهد بود اگر این داستان، پایانی پر از حیات، آواز و طبیعتی دوباره زنده داشته باشد.
نظرات