موضوعات داغ: # پزشکیان # قیمت طلا # پرسپولیس # سایپا # قیمت سکه # پیش بینی بازارها # ایران خودرو # قیمت دلار

ماجرای کلاس‌های بدون استاد

ماجرای کلاس‌های بدون استاد
حالا صندلی دانشگاه‌های تراز اول فقط از دانشجویان نخبه خالی نیست، بلکه خطری بحران‌زا کلاس‌های درس را تهدید می‌کند و آن نبودن اساتید است. همان اساتیدی که قرار است آینده جامعه ایران را ترسیم کنند و دانشجویانی را پرورش دهند که به عنوان نسل جدید راه به سوی توسعه ایران دارند.

به گزارش تجارت نیوز، ذوق و شوق دانشجویان جدیدالورود به دانشگاه‌های برتر ایران، همچون صنعتی شریف و تهران، با شنیدن این خبر که هفته‌ای یک استاد مهاجرت می‌کند، کور شد.

بسیاری از دانشجویان، زمانی که نام خود را در فهرست پذیرفته‌شدگان دانشگاه‌هایی چون شریف می‌بینند، در خیال خود به استادان نخبه و برجسته‌ای می‌اندیشند که قرار است زیر نظر آن‌ها آموزش ببینند. اما در سال‌های اخیر، روند مهاجرت استادان دانشگاه‌های تراز اول کشور به‌ویژه در دو سال گذشته، شدت بی‌سابقه‌ای یافته است.

این بحران تا جایی پیش رفته که جایگزینی برای استادان مهاجر عملاً ممکن نیست. ابراهیم آزادگان، استاد دانشگاه صنعتی شریف، در نشستی اعلام کرده است که طی سه سال گذشته حدود ۷۰ استاد از این دانشگاه مهاجرت کرده‌اند. اکنون صندلی‌ها خالی از استادان باقی مانده‌اند؛ صندلی‌هایی که مشخص نیست چه کسی قرار است بر آن‌ها بنشیند. باید بررسی کرد چرا این صندلی‌ها خالی می‌شوند و این روند چه پیامدهای تازه‌ای برای جامعه ایران به همراه خواهد داشت.

چرا صندلی استادان دانشگاه خالی شد؟

جای خالی اساتیدی که در حوزه خودشان اسم و رسمی داشتند در چند سال اخیر خالی است. هر کدام از آن‌ها برای رفتن دلیلی داشتند و هر یک قصه تراژیک خودشان را. شاید در وهله اول تصور شود که اصلی‌ترین مشکل، مسائل مالی است، اما این فقط یک بعد از ماجراست.

به گفته یک دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف یکی از اساتید مطرح ایران که رتبه یک کنکور سال ۶۸، رتبه یک کارشناسی و رتبه یک ارشد الکترونیک شریف و اولین فارغ التحصیل دکتری مخابرات کشور بوده و بعدتر استاد دانشگاه شریف شده و حتی وزیر اقتصاد هم شاگرد این استاد بوده در مورد علت رفتنش می‌گوید: «من می‌توانستم تا ۷۰ سالگی بمانم ولی در ۵۸ سالگی تقاضای بازنشستگی کردم. علتش این بود که این‌هایی که می‌آیند سر کلاس، نه امیدی دارند و نه انگیزه‌ای.»

انگیزه‌ای که برای اساتید غیب شد؛ چه جوان‌های باهوشی که جایشان در کلاس خالی‌ست

استاد دانشگاهی که پیش‌تر نقل قولی از او آورده شد در مورد از بین رفتن انگیزه اینطور توضیح می‌دهد: «از زمان وزارت بهداشت توسط دکتر قاضی زاده هاشمی، استعدادهای خوب می‌روند تجربی و کمتر کسی می‌آید ریاضی. چهل درصد سهمیه‌ای را هم که به ما می‌دهند که رتبه ۲۰ هزار کنار رتبه ۲۰ می‌نشیند! خودتان تصور کنید چه می‌شود.» این در حالی است که در روزهای ابتدایی کار دولت چهاردهم ضرورت اصلاح و بازنگری سهمیه ورود به دانشگاه‌ها به ویژه در رشته‌های پرمتقاضی تبدیل به موضوعی مهم و قابل بحث شد.

اما در سال جدید کنکور هم خبری از اصلاحات نبود و انتقادات پس از مشخص شدن قبولی‌ها بالا گرفت. در ۲۹ مهر ماه رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران گفت: «بیش از ۵۰ درصد صندلی‌های این دانشگاه توسط دانشجویان سهمیه‌ای اشغال شدند.» از این رو اساتیدی که وارد کلاس درس می‌شوند، با دانشجویانی مواجه می‌شوند که برای رسیدن به آن صندلی بی‌خوابی‌های مکرر و سختی‌های فراوان نکشیده‌اند و با جان و دل برای پاس کردن درس‌ها مایه نمی‌گذارند.

یکی از اساتید دانشگاه شریف که نخواسته نامش فاش شود به خبرنگار فرارو گفت: «از محوطه دانشگاه سمت دانشکده می‌رفتم که شنیدم اکیپی از بچه‌ها در مورد رتبه کنکورشان صحبت می‌کند، یکی از آن‌ها گفت رتبه‌اش ۱۰ هزار شده و سهمیه رتبه او را به ۱۰۰ رسانده است. از قضا همان دانشجو سر کلاسم حاضر شد و در اولین جلسه برگزاری کلاس چنان خارج از فضای بحثی ما بود که انگار از سیاره دیگری آمده است.»

او برای تشریح وضعیتی که دانشگاه شریف در چند سال اخیر دارد گفت: «در برابر او دانشجویانی را می‌شناسم که با من کلاس کنکور داشتند و با رتبه ۱۰۰۰ نتوانستند رشته دلخواهشان را در دانشگاه شریف قبول شوند. چه جوان‌های باهوشی خانم خبرنگار! نمی‌توانم از روحیه آن‌ها پس از دیدن رتبه کنکورشان حرفی بزنم. واقعا جایشان سر کلاس خالی است و فکر می‌کنم حالا آب در هاون می‌کوبم.»

کجا پژوهش کنیم؟

از طرفی دیگر نبود تجهیزات، بودجه ناکافی و محدودیت در فعالیت‌های تحقیقاتی باعث کاهش انگیزه می‌شود. یکی دیگر از اساتید دانشگاه شریف نیز به خبرنگار فرارو گفت که بسیاری از اساتید بهترین دانشجویان را کاندید می‌کنند تا برایشان شرایط تحصیلی و تحقیقی بهتری خارج از ایران پیدا کنند. آنان با تهیه یک توصیه نامه قوی برای دانشجو و جمع آوری رزومه خودشان، وقتی فرصت‌های بهتری خارج از ایران می‌بینند، مهاجرت می‌کنند. درواقع آن‌ها حوصله سر و کله زدن با دانشجویانی که از پیش مطمئن هستند تمام درس‌هایشان را مثل قبولی در کنکور پاس خواهند شد ندارند.

از طرفی دیگر، تجهیزات و بودجه برای تحقیقات بسیار محدود است. چندی پیش، وقتی محمدامین کلاته، دانشجوی دانشگاه تهران در آزمایشگاه فوت شد، علی حسین رضاییان معاون دانشجویی دانشگاه تهران گفت: «به طور کلی زیر ساخت‌ها و تجهیزات در آزمایشگاه‌ها فرسوده است. همه محقق‌ها و دانشجویانی که در آزمایشگاه‌ها کار می‌کنند، به کمبودها و وضعیت زیر ساخت‌ها اعتراض دارند. این واقعیت انکارناپذیری است و با توجه به وضعیت کشور، به هر حال اینها چالش‌هایی هستند که ما با آن مواجهیم.»

جیب اساتید خالی است

اما در مورد مسائل اقتصادی و ابعاد حمایتی نیز نکاتی وجود دارد که اساتید دانشگاه را که البته جزو نخبگان هستند ترغیب به رفتن می‌کند. اولین فارغ التحصیل دکتری در رشته مخابرات در این مورد می‌گوید: «من نیاز مالی نداشتم ولی اغلب اساتید با این حقوق نمی‌توانند زندگی کنند لذا مجبور به رفتن می‌شوند. حقوق استاد از حقوق آبدارچی در شرکت‌ها کمتر است.»

در تایید حرف این استاد، ابراهیم آزادگان، استاد دانشگاه شریف، می‌گوید: «امروز کسی‌که ۳۰ سال زحمت کشیده و درس خوانده و مدارج علمی را سپری کرده حقوقی برابر با یک کارمند در دانشگاه دریافت می‌کند.» او در بخش دیگری از صحبت‌هایش اشاره می‌کند که حتی اگر فارغ‌التحصیل از دانشگاه ام‌آی‌تی باشید در اولین سال تدریس ۲۸ میلیون تومان حقوق می‌گیرید. این در حالی است که برای ورود به یک عرصه شغلی باید انگیزه‌ای وجود داشته باشد. فردی با داشتن رزومه از دانشگاه ام‌آی‌تی به راحتی در پروژه‌های پردرآمد جذب می‌شود و دلیلی برای ورود خود به حوزه دانشگاه نمی‌بیند.

حواشی پررنگ‌تر از اصل قضیه است

علاوه بر مسائلی که ذکر شد، امنیت روانی و آسایش نیز برای اساتید دانشگاه حائز اهمیت است. عموما اساتید نخبه به دنبال حواشی نیستند، اما درگیری آنان با گزینش، حراست و نگهبانان تمامی ندارد. کارن ابری‌نیا، دبیر کانون صنفی استادان دانشگاهی ایران، در نشستی اشاره کرد: «در دولت قبل (سیزدهم) یکی از همکاران را در اتاقی نشانده بودند و کلی سوال و جواب کرده بودند، بعد به او گفته بودند تو اصلاً بلدی قرآن بخوانی، این استاد هم گفته بود بله، بعد قرآن جلویش گذاشته بودند و گفته بودند بخوان.»

او در مثال دیگری یادآور شد: «به یکی از استادان جوان ما گفته بودند چرا تا حالا ازدواج نکردی، گفته اتفاقاً دوست دارم ازدواج کنم اما تا حالا برام موقعیت مناسب ایجاد نشده، به استاد جوان ما گفته بودند اگر تا سال آینده ازدواج نکنی قراردادت را تمدید نمی‌کنیم.»

از این روست که سید رحیم ابوالحسنی، استاد دانشگاه تهران می‌گوید: «انتظار می‌رود مرکز جذب و گزینش اساتید نیز با نگاهی متساهل‌تر و روادارانه‌تر عمل کند و ملاک اصلی را تخصص علمی قرار دهد تا شاهد تکرار سخت‌گیری‌های غیرضروری گذشته نباشیم.»

به گفته یک کارشناسان آموزشی: «وقتی فردی با مدارج علمی بالا و تحصیل‌کرده‌ی دانشگاه‌های معتبر دنیا باید برای ورود به دانشگاه یا تمدید قراردادش پاسخگوی چنین سؤالاتی باشد، طبیعی است که احساس می‌کند جایی برای رشد و آرامش ندارد.» از طرفی دیگر برخی اساتید اشاره می‌کند که عموما برای مسائل علمی کمتر استادی مورد مواخذه قرار می‌گیرد. اگر دانشجویی به گروه آموزشی مراجعه کرده و از اشتباهات استاد حین تدریس صحبت کند کسی پیگیر ماجرا نیست.

اسنپ بک و دیپلماسی علمی

در گفت‌وگوهایی که با اساتید مهاجر شد و بررسی نگرانی‌های اساتیدی که در ایران حاضر هستند، یک نکته دیگر نیز پررنگ است و آن نگرانی آنان از مساله دیپلماسی علمی است. در این مورد وزیر علوم هم گفته بود: «اسنپ‌بک شامل حوزه‌های علم نمی‌شود و طبق پروتکل‌های یونسکو این تحریم نباید شامل علم، پژوهش و فناوری شود؛ اما متاسفانه تحریم‌ها تاثیرات غیرمستقیم خواهد گذاشت.»

بسیاری از اساتید نیازمند دسترسی به روزترین منابع علمی جهان‌اند در حالی که وقتی سایت‌های علمی با آی پی ایران باز می‌شود یک ضربدر قرمز بر نمایشگر رایانه می‌افتد! حالا اساتید می‌مانند و پروژه‌ها و تزهای ناتمامشان و راهی جز رفتن برایشان باقی نمی‌ماند. نهایتا نیز دستاوردی که آنان داشته‌اند نصیب همان کشوری می‌شود که آن استاد در آن پژوهش انجام داده است.

این در حالی است که اگر دانشگاه‌ها از نظر ساختاری وابسته به دولت نبودند، احتمال پابرجایی دیپلماسی علمی وجود داشت. چه بسا این احتمال می‌توانست به حل و فصل برخی دیگر از مشکلات ایران نیز کمک کند. همانطور که علی طهایی، عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی اشاره می‌کند: «دیپلماسی علمی در یک محیط بیگانگی بین دولت‌ها، جایی که روابط دیپلماتیک رسمی وجود ندارد و در آنجا که پیگیری روابط مستقیم سیاسی دشوار یا غیرممکن بوده، دارای ارزش دوچندان است و باعث می‌شود حفظ ارتباطات بین دولت‌ها در دوران فقدان روابط رسمی تسهیل شود.»

اما وزیر علوم همچنان معتقد است تا زمانی که دانشگاه‌ها از نظر مالی به بودجه دولت وابستگی دارند، امکان جدایی آنان دشوار است. با این وجود او اشاره می‌کند: «دانشگاه‌های ما همچون دانشگاه تهران و صنعتی شریف با سابقه بیش از یک قرن، قابلیت استقلال دارند، اما باید مسیر آن هموار شود.»

چه کسی جایگزین اساتید مهاجر می‌شود؟

یکی از دانشجویان رشته مهندسی شیمی دانشگاه شریف که پس از اتمام دوره ارشد مقالات ISI فراوان و رزومه‌ای قوی داشت پس از فارغ‌التحصیلی از سوی یکی از دانشگاه‌ها دعوت به کار می‌شود. او در گفت‌وگوی خود با خبرنگار فرارو می‌گوید: «دانشگاهی که به من پیشنهاد شد خارج از تهران بود. با من تماس گرفتند و گفتند کسی را نداریم تدریس کند. اما وقتی مبلغ حقوق را گفتند متوجه شدم حتی هزینه رفت‌وآمدم در نمی‌آید. از طرفی برای نشستن بر صندلی اساتیدی که در دانشگاه‌های تراز اول در اثر مهاجرت آن‌ها خالی مانده، باید رزومه تدریس چندساله داشته باشید.»

او ادامه داد: «اما به صورتی کاملا ویژه یک دفعه نام‌هایی ناآشنا بر صندلی آن‌ها می‌نشینند و وقتی در مورد رزومه آن اساتید تحقیق می‌شود فاجعه‌ای به دست می‌آید باور نکردنی. چه چیزی می‌تواند از این موضوع مضحک‌تر باشد که استادی که در یک دانشگاه تراز اول هم اکنون تدریس می‌کند، مقالات دانشجویانش را به نام خود زده است.»

پیش‌تر نیز رییس مرکز جذب اعضای هیات علمی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در دولت سیزدهم گفته بود: «دانشگاه‌های کشور با کمبود استاد مواجه هستند یعنی به ازای هر ۲۰ دانشجو باید یک استاد باشد که تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله داریم.»

ایرانِ بدون استاد چه شکلی است؟

با توجه به روند رو به رشد مهاجرت استادان دانشگاه و نخبگان علمی در سال‌های اخیر چالشی بحران‌زا برای آموزش عالی کشور ایجاد شده است. درواقع خروج استادان به خطری خاموش برای ظرفیت علمی دانشگاه‌ها تبدیل شده و کاهش مقالات، افت کیفیت آموزش و کند شدن جریان نوآوری از پیامدهای آن است. امیر عزیزی، مدیر گروه «پژوهش و دانشگاه» اندیشکده اقتصاد دانش‌بنیان، در این خصوص می‌گوید: «اگر سیاستگذاران آموزشی کشور نسبت به این زنگ خطر بی‌تفاوت بمانند، مهاجرت فزاینده اساتید و بی‌توجهی به پژوهش‌های کاربردی می‌تواند شکاف میان دانشگاه و جامعه را عمیق‌تر کرده و ظرفیت علمی کشور را به شدت کاهش دهد.»

بعلاوه، به گفته وزارت علوم میانگین تولید علمی هر استاد ایرانی کمتر از یک مقاله در سال است، و این موضوع در کنار افت رتبه دانشگاه‌ها در رتبه‌بندی جهانی نشان‌دهنده تأثیر مستقیم مهاجرت نخبگان بر کاهش جایگاه علمی ایران است. از طرفی مقالات موجود کمیتی شده‌اند و دستاوردی تازه ندارند. به همین خاطر است که وزیر علوم در اظهارات اخیر خود اشاره می‌کند: «باوجود اهمیت انتشار مقالات علمی، دانشگاه‌ها نباید صرفاً به کمیت مقالات بسنده کنند، بلکه باید تمرکز ویژه‌ای بر حل مسائل عملی و کاربردی داشته باشند».

از سوی دیگر، پیامدهای اقتصادی و اجتماعی این روند نیز قابل چشم‌پوشی نیست. طبق داده‌های منتشرشده در بین سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۲ بیش از ۱۲ هزار پژوهشگر ایرانی مهاجرت کرده‌اند، آماری که نشان می‌دهد کشور با از دست دادن سرمایه‌های انسانی خود متحمل هزینه‌های سنگین و فرصت‌سوزی علمی شده است.

همچنین این روند در کنار کاهش استقلال دانشگاه‌ها و نبود فضای آزاد علمی، جایگاه بین‌المللی مؤسسات آموزش عالی ایران را تضعیف کرده است. مجموعه این شرایط، به گفته کارشناسان، موجب افزایش ناامیدی در میان جامعه دانشگاهی و تشدید تمایل استادان و دانشجویان به خروج از کشور شده است که توسعه ایران را تهدید می‌کند.

منبع: فرارو

نظرات
آخرین اخبار
پربازدیدترین اخبار

وب‌گردی