موضوعات داغ: # استان خوزستان # تصادف # تصادف مرگبار # آینده سهام عدالت # ارزش سهام عدالت # پرداخت سهام عدالت # قیمت طلا 18 عیار # عراق

چرا موسیقی ساسی مانکن برای کودکان جذاب است؟

آهنگساز و پژوهشگر موسیقی گفت: اگر بخواهیم بررسی کنیم که چرا ملودی مثلا آهنگ ساسی مانکن برای کودکان جذاب است؛ باید بدانیم که علت اول به رغبت بزرگسالان به چنین آهنگ‌هایی برمی‌گردد و به تبع آن برای کودکان هم جذاب می شود حتی اگر مفهوم مضمون آن را درست درک نکنند.

به گزارش تجارت نیوز، پیروز ارجمند، آهنگساز و پژوهشگر موسیقی _طی گفت‌وگویی با ایسنا برای مقابله فرهنگی با افرادی مانند «ساسی مانکن» جهت محافظت از کودکان می‌گوید که اگر می‌خواهیم کودکان و نوجوانان آهنگ افرادی مانند ساسی مانکن را گوش نکنند، باید برای آنها جایگزینی در نظر بگیریم تا در نبود این آهنگ‌های مخرب، کودکان آثاری را دنبال کنند که برای سن آنها مناسب است و تأثیرات مخرب ندارد.

ساسی مانکن روز گذشته در فضای مجازی تیزر آهنگ جدید خود را به نام «توبه» منتشر کرد و از چند روز پیش هم به صورت سریالی ویدیوهایی منتشر می‌کرد که گویا واقعا قصد تغییر مسیر دارد و نمی‌خواهد دیگر در همان سبک و سیاق قدیمی عمل کند.

این خواننده همچنین از مخاطبان خود خواسته است که او را قضاوت نکنند؛ چراکه به زودی با روندی جدید در مسیر کاری او مواجه خواهند شد.

اما این رفتارها در شرایطی است که این خواننده هر ساله پیش از انتشار آهنگ جدید، ویدیوهایی را در راستای محتوای آن منتشر می‌کند و بدین وسیله پیش از انتشار آهنگ جدی خود حسابی حاشیه‌سازی می‌کند تا در زمان انتشار آهنگ، بتواند به تعداد استریم بالایی در فضای مجازی و پلتفرم‌های پخش موسیقی دست یابد و بدین‌وسیله پول‌سازی کند.

حال زمانی که این آهنگ‌ها و ویدیوهای آنها برای ساسی مانکن پولسازی می‌کنند، درمقابل برای دیگرانی همچون کودکان و نوجوانان، مخرب هستند. درنتیجه این سوال به ذهن متبادر می‌شود که چگونه می‌توان مانع تأثیرات مخرب فعالیت‌های افرادی همچون ساسی مانکن بر کودکان و نوجوانان شد؟

در همین راستا گفت‌وگویی داشتیم با پیروز ارجمند (آهنگساز و پژوهشگر موسیقی) که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید:

*راهکار مقابله فرهنگی با پدیده‌هایی مانند ساسی مانکن چیست و چگونه می‌توان مانع آسیب‌های مخرب فعالیت آنها بر کودکان و نوجوانان شد؟

زمانی می‌توان این مسائل را به عنوان تهدید حساب کرد که در عرصه تولید نمونه‌های مشابه و اثرگذار نداشته باشیم. در حال حاضر این نگرانی به جا است؛ چون در عرصه تولید موسیقی برای نوجوانان و کودکان و حتی جوانان بسیار کم کاری کرده‌ایم.

زمانی بود که گروه موسیقی «آریان» فعالیت می‌کرد که هم موسیقی خوبی تولید می‌کردند و هم مخاطبان خوبی داشتند. این گروه یکی از بهترین گونه‌های موسیقی را برای نوجوانان و جوانان به لحاظ شعر، محتوا و موسیقی تولید می‌کرد. گروه «رستاک» نیز یکی از این نمونه‌های موفق بود که توانست مردم ایران را با موسیقی ملی و محلی آشنا کند. فعالیت این گروه به گونه‌ای بود که کودکان و نوجوانان هم به کارشان علاقه داشتند و بسیاری از افرادی که امروز ساز ایرانی می‌نوازند، بخاطر دیدن اجراهای گروه رستاک بوده است.

*با این حال بعد از این گروه‌ها، چند نمونه موفق دیگر داشته‌ایم که بتوانیم با قاطعیت از آنها نام ببریم؟

کم کاری که صورت گرفته را دولت باید پاسخگو باشد که چرا سیاست‌گذاری آن به‌گونه‌ای نبوده است که کودکان و نوجوانان به موسیقی ایرانی علاقه نشان دهند. مسئول سیاست‌گذاری هنری در ایران با دولت است که همه محصولات موسیقی را ممیزی می‌کند و بودجه قابل توجهی در صدا و سیما و ارشاد و حوزه هنری و شهرداری ها و کلی نهاد فرهنگی دیگر به همین منظور وجود دارد ولی آن بودجه ها و برنامه ها برای کارهای مناسبتی و سفارشی هزینه می شود و سهمی از آن در جهت حمایت از تولید موسیقی ویژه کودکان و نوجوانان استتفاده نمی شود. مثلا تالارهایی زیر نظر وزارت ارشاد و شهرداری از جمله تالار وحدت برای حمایت از موسیقی ملی و کلاسیک جهانی ساخته شده‌اند و باید رایگان در خدمت گروه‌های موسیقی قرار گیرند ولی اجاره هر سانس آنها گران است و جنبه حمایتی ندارد.

* به نظر نمونه موفقی جهانی که در حوزه موسیقی کودک و نوجوان فعالیت می‌کند، کدام است؟

یکی از کشورهایی که امروزه به خوبی در حوزه موسیقی برای مخاطب نوجوان کار کرده، کره جنوبی است.

درحقیقت این افراد آثاری را متناسب با نسل نوجوان تولید می‌کنند که اگر آنها نباشند، نوجوانان به افرادی مشابه ساسی مانکن در کشور خودشان روی می‌آورند. نوجوانان هم معمولا نگران نیستند آهنگی که گوش می‌کنند، چه تأثیری روی آنها خواهد داشت. نکته قابل توجه، یکی از دلایل موفقیت آنها استفاده از هنرمندان ناشناخته است.

* صدا و سیما چقدر در این مسئله مقصر است؟

امروزه بیشتر محصولات موسیقی ایرانی، از کانال‌های غیررسمی به دست مردم می‌رسد. بعید می‌دانم که مردم همانند دهه‌های ۶۰، ۷۰ و ۸۰ آهنگ‌هایی را که از صدا و سیما پخش می‌شود، دنبال کنند. در آن زمان حتی پخش یک سرود از صدا و سیما هم جریان‌سازی می‌کرد اما امروزه کانال‌های رسمی از این چرخه خارج شده‌ و منبع مصرف موسیقی اصلی مردم کانال‌های غیررسمی هستند.

سالانه نزدیک به ۲۰ هزار آهنگ تولید می‌شود که روی عموم آنها کنترلی وجود ندارد و مجوز وزارت ارشاد را هم ندارند. البته اگر هم این آهنگ‌ها مجوز ارشاد را دریافت کنند، درگاهی برای پخش نخواهند داشت. در نهایت تعداد محدودی اثر موسیقی باقی می‌ماند که از طریق پلتفرم‌های خارجی و یا کانال‌های ماهواره‌ای پخش می‌شوند.

به طور کلی شرایطی که امروز شاهد آن هستیم، دو دلیل اصلی دارد؛ «نبود یک درگاه رسمی برای پخش آثار موسیقی تولیدی در کنار سخت‌گیری‌های وزارت ارشاد و صدا و سیما برای پخش آثار در کانال‌های رسمی» و «عدم تولید موسیقی جوان و نوجوان پسند».

* در ایران موسیقیدان‌ها و گروه‌هایی را داریم که افراد با استعدادی هستند و آثار خوبی تولید می‌کنند اما به علت محدودیت‌های ممکن کمتر شناخته شده‌اند و البته درآمد خاصی هم از فعالیت خود ندارند. چه می‌توان کرد که این افراد همانند خوانندگان پاپی که به لحاظ تولید محتوا کم از تتلو و ساسی مانکن ندارند، در میان مردم شناخته شوند؟

زمانی که بخواهیم به موسیقی و توسعه موسیقی به شکل جدی و درست فکر کنیم، ابتدا باید گفتمان‌های مختلف و زیست چند گفتمانی را در موسیقی بپذیریم. تا زمانی که گفتمان‌هایی مانند رپ، راک و … ممنوع باشند، طبیعی است این گفتمان‌ها به انواعی از موسیقی که قابل کنترل نیست و نیاز جامعه را در بر نمی‌گیرد، محدود می‌شوند.

در حال حاضر موسیقی رپ مجوز نمی‌گیرد که در این صورت از طریق کانال‌های غیررسمی منتشر می‌شود. پس طبیعی است زمانی که یک رپر قصد حضور در یک رستوران را دارد، هزاران نوجوان در خیابان برای دیدن او تجمع کنند؛ چراکه فضای دیگری برای دیدار با خواننده محبوب خود ندارند.

این موارد نشان می‌دهد که گفتمان نوجوان‌ها را به رسمیت نشناخته‌ و نمی‌شناسیم.

مسئله دوم سرعت کند صدور مجوزهای آثار موسیقی در دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. درحقیقت زمانی که هنرمند یک اثر موسیقی را منتشر می‌کند، ماه‌ها باید منتظر دریافت مجوز باشد. حال در این مسیر به علت مانع‌تراشی‌هایی که صورت می‌گیرد هنرمند در نهایت از انتشار رسمی اثر خود پشیمان می‌شود و ترجیح می‌دهد که آهنگ خود را به صورت غیررسمی منتشر کند.

مسئله سوم سالن‌های برگزاری کنسرت است. تالارهای بسیاری در ایران وجود دارد، به گونه‌ای که حتی در شهرهای کوچک حدود ۱۰ تا ۱۵ تالار بزرگ و کوچک و در شهرهای بزرگ تا ۱۰۰ تالار وجود دارد. این رقم در مقایسه با شهرهای کشورهای اروپایی درصد فراوانی بالایی دارد، اما بهره‌وری این سالن‌ها در جهت اجرای موسیقی بسیار محدود است.

درصورتی که می‌توان از تالارهای کوچک ۱۰۰ تا ۲۰۰ نفره شهرها که کم هم نیستند، برای اجرای موسیقی خوانندگان ناشناخته یا کمتر شناخته شده ژانرهای مختلف استفاده کرد.

درحقیقت می‌توان کنسرت‌های کوچکی برگزار کرد که مردم از آنها استفاده کنند. لزومی ندارد که همه مردم صرفا در چند سالن رسمی بزرگ کشور که قیمت بلیت بالایی دارند، برای شنیدن موسیقی بنشینند؛ زیرا اینگونه عرصه برای عرضه‌ی آثار هنرمندان با مخاطبان کمتر محدود می‌شود. قوانین دست و پاگیر و استعلام های طولانی مدت سرعت تولید و اجرا و انگیزه برای کار را کم می کنند.

رپ در موسیقی یک گفتمان است، می‌توان درباره محتوا و کیفیت سخت‌گیری کرد ولی نمی‌توان آن را از موسیقی ایران حذف کرد. می‌توان اسم رپ را مثلا «گفت‌آواز» گذاشت، ولی ماهیت آن را نمی‌توان عوض کرد. ما رپ ایرانی به شکل ایرانی کامل نداریم. رپ را باید با مدل مرسوم جهانی آن ولی با محتوای متناسب با فرهنگ ایران پذیرفت. رپ مسیر خودش را باتوجه به سلیقه مخاطب پیدا می‌کند.

به طور کلی با رعایت این سه مورد، می‌توان امیدوار بود که وزارت ارشاد و صدا و سیما ژانرهای مختلف موسیقی را بپذیرند، به گروه‌هایی که این ژانرها را اجرا می‌کنند به سرعت مجوز دهند و تالارهایی را برای اجرا پیدا کنند.

*فکر میکنید، پلتفرم‌های پخش موسیقی چه نقشی را در این امر ایفا می‌کنند؟

نحوه عرضه موسیقی طی زمان تغییر کرده است؛ به گونه‌ای که از نوارکاست به استریم آنلاین موسیقی در پلتفرم‌های مختلف و پخش آنها از طریق شبکه‌های تلویزیونی رسیدیم. حال آیا امروز ما درگاه رسمی برای پخش موسیقی داریم؟ خیر!

در ایران مثلا بیپ‌تونز را داریم که محدودیت‌های مختلف دارد و همه مردم آن را نمی‌شناسند. راه حل این مسئله پلتفرم‌ها هستند که باید در وزارت ارشاد، صدا و سیما، حوزه هنری و شهرداری چشم‌ها را شست و جور دیگر باید دید.

باید گفتمان‌ها و طرح‌های نو را به رسمیت بشناسیم و به جای مقابله با آنها، به همراهی با آنها بشتابیم و فضا را برای هنرمندان باز بگذاریم. اگر این فضا باز شود، موسیقی مانند یک رودخانه مسیر خود را روی زمین پیدا می‌کند. اما با نگاه کنونی و سلبی که نسبت به موسیقی وجود دارد، نمی‌توان امیدوار بود که درباره افرادی مانند ساسی مانکن نگران نباشیم.

* تا چه حد می‌توانیم به این مسئله قائل باشیم که یک اثر موسیقی برای بزرگسال است و حتی اگر بدآموزی هم دارد، این وظیفه والدین است که فرزند خود را از این فضا دور نگه دارند؟

این مسئله دو وجه دارد؛ زمانی که از اجرای موسیقی در گروه‌های مختلف سنی صحبت می‌کنیم، دو وجه «متن و شعر» و «ساختار ملودی» مورد نظر است.

درحقیقت زمانی که برای یک کودک ۶ ساله شعر حافظ را بخوانید، شعر را درک نخواهد کرد؛ چراکه با او باید از دغدغه‌های کودکانه‌ای مانند رنگ‌های رنگین کمان و یا بازی کردن حرف بزنید.

نکته دیگر موسیقی است؛ کودکان ملودی‌هایی با ساختار ساده، طرح‌های پلکانی و با فواصل محدود را دوست دارند. علت این امر هم بخاطر ساختار مغز آنها است؛ زیرا در یک سیر تکاملی ابتدا بخش ریتم مغز کامل می‌شود، بعد بخش ملودی و در نهایت بخش چندصدایی یا هارمونی.

بنابراین زمانی که یک کودک می‌خواهد به موسیقی گوش کند، نمی‌تواند همانند بزرگسالان آن را درک کند.

*پس باتوجه به مواردی که ذکر کردید، شنیدن آهنگ افرادی مانند ساسی مانکن که شعر و ریتم ساده‌ای دارند، برای کودکان جذاب‌تر است؟

اگر بخواهیم بررسی کنیم که چرا ملودی مثلا آهنگ ساسی مانکن برای کودکان جذاب است؛ باید بدانیم که علت اول به رغبت بزرگسالان به چنین آهنگ‌هایی برمی‌گردد و به تبع آن برای کودکان هم جذاب می شود حتی اگر مفهوم مضمون آن را درست درک نکنند. علت دوم هم به پروپاگاندایی که او پیش از انتشار هر آهنگ پیش می‌برد، مربوط است؛ چراکه این خواننده قبل از انتشار هر آهنگ تبلیغات غیر متعارفی را طی یک الگوی رفتاری مشخص در فضای مجازی پخش می‌کند تا بدین منظور جلب توجه کند.

البته که این رفتارهای او برای جلب توجه بزرگسالان است و زمانی که با ایجاد یک هجمه تبلیغاتی توجه بزرگسالان خانواده را جلب می‌کند، کودک نیز به علت کنجکاوی که دارند به این آهنگ‌ها جذب می‌شوند.

اگر افرادی مانند ساسی مانکن یا تتلو آهنگ خود را بدون این رفتارها منتشر کنند، آهنگ آنها تا حد زیادی شنیده نخواهد شد. البته که ساسی مانکن در تولیدات خود به بخش‌هایی از جذابیت‌های فرهنگی رجوع می‌کند که نادیده گرفته شده‌اند؛ یعنی سراغ مسائلی می‌رود که ما از چرخه مضامین آثار هنری حذفشان کرده‌ایم، حال این مسائل می‌توانند پارامترهای مذهبی داشته باشند یا مشاغل مقدسی مانند پزشکی، معلمی و پرستاری باشند که مردم به آنها اعتماد دارند.

درحقیقت او سراغ مسائلی می‌رود که برای خانواده‌ها و جامعه ارزشمند و مورد احترام هستند و آنها را در بلند مدت به سخره می‌گیرد. حال زمانی که این اتفاق رخ می‌دهد، خانواده نمی‌تواند کنترلی داشته باشد؛ چراکه رفتارهای تخریبی او زیر پوستی انجام می‌شود و می‌تواند در بلند مدت حتی باعث آسیب رسیدن به اعتماد جامعه به این مسائل شود.

*حال اگر از ساسی مانکن و تتلو هم که بگذریم، در موسیقی داخل ایران هم با پدیده‌هایی نو مواجه هستیم که به صورت مجاز محتواهایی تولید می‌کنند که فرقی با غیرمجازها ندارند. حتی زمانی که با اسم ساسی مانکن مواجه هستیم، می‌دانیم که قرار است چه چیزی از او بشنویم ولی این افراد به راحتی و بامجوز آهنگ‌هایی را به گوش کودکان و نوجوانان می‌رسانند که تأثیرات مخرب دارند. اصلا کدام یک بدتر هستند؟

من نام این امر را «ولنگاری فرهنگی» می‌گذارم. در یک کشور اروپایی یا آمریکایی، زمانی که یک خانواده به همراه فرزند خود به رستوران برود، دوربین‌های سالن و پیشخدمت‌های آنجا، آنها را رصد می‌کنند که مبادا در حضور فرزند خود مشروبات الکلی سفارش دهند.

همچنین در بسیاری از کشورهای دنیا کانال‌های تلویزیونی که محتوای مناسبی برای کودکان ندارند، قفل هستند اما در ایران به واسطه فیلترینگ، کودکان به راحتی به فیلترشکن دسترسی دارند و این‌گونه در معرض هزاران خطر از پورن گرفته تا این نوع آهنگ‌ها قرار می‌گیرند.

کمبود نظام کنترلینگ در ایران آسیب‌زننده است. البته این امر بدین معنا نیست که تمامی شبکه‌ها را فیلتر کنند؛ بلکه باید با آموزش و تاکید بر رعایت قوانین مانع آسیب‌های احتمالی شوند. متاسفانه ما با پاک کردن صورت مساله و نگاه حذفی میخواهیم کنترل انجام دهیم.

باید به خانواده‌ها آموزش داده شود که فرزند خود را در صورت دنبال کردن محتوای نامناسب با سنش تنبیه و بالاعکس تشویق کنند. کدام یک از خانواده‌ها و فرزندان نوجوان آنها از قوانین و حقوق خودشان مطلع هستند. چقدر مهارت «سواد رسانه‌ای» و «شناخت حقوق شهروندی» در مدارس آموزش داده می‌شود.

اگر مثلا کنسرت همین افراد را در ایران رده‌بندی سنی می‌کردند، دچار ول‌انگاری فرهنگی نمی‌شدیم. شرایط فرهنگی که اکنون به آن مبتلا هستیم، باید مدیریت شود. البته منظور از مدیریت، از نوع امنیتی و سلبی نیست بلکه مدیریت فرهنگی است که اگر چیزی را از فردی می‌گیرد، جایگزینش را هم به او می‌دهد.

اگر امروز فرزند خود را از شنیدن آهنگ‌های ساسی مانکن محدود کنیم، باید صدها ساعت آهنگ و موسیقی برای او جایگزین کنیم. اما آیا صدا و سیما شبکه‌ای برای کودکان در نظر گرفته است که از صبح تا شب موسیقی متناسب با ذائقه کودک ایرانی پخش کند؟

باید برای مدیریت این روند از جامعه‌شناسان و روانشناسان و متخصصان علوم اجماعی استفاده شود تا بتوانند یک راه درست را پیدا کنند اما درحال حاضر چون اقدامی برای مدیریت این مشکلات صورت نگرفته است، صرفا یک دور باطل تکرار می‌شود. چند سال دیگر هم مثل الان، هیچ‌کسی در دولت‌ها مسئولیت قبول نمی‌کند.

*پیشتر به محدودیت کاری هنرمندان در موسیقی اشاره شد که بدین جهت شناخته نمی‌شوند و یا حتی قید کار کردن را می‌زنند. بسیاری از اوقات حذف این افراد به واسطه سختی دریافت مجوز است. حال زمانی که مجوزها باعث می‌شوند صدای این هنرمندان به گوش مردم نرسد و درنتیجه امثال ساسی مانکن جایگزین آنها می‌شوند، الزام دریافت مجوز پخش موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در چیست؟ چه فایده‌ای برای هنرمندان دارد؟

مجوز به عنوان یک کد ثبت که حافظ منافع حقوقی و کپی.رایت یک هنرمند است، لازم است. درحقیقت از مجوز می‌توان به عنوان یک کد برای ارائه به مراجع قضایی در راستای دفاع از حقوق هنرمندان استفاده کرد. این امر در دنیا هم وجود دارد و مختص ما نیست. حال برای تسهیل دریافت مجوز، می‌توان صدور آن را به یک نهاد صنفی مانند خانه موسیقی یا انجمن موسیقی ایران واگذار کرد. با این حال ممیزی بحث دیگری است.

* ممیزی چیست؟ آیا اساساً اثر موسیقی به ممیزی نیاز دارد یا خیر؟

معتقدم که ممیزی باید دو وجه داشته باشد؛ یک وجه کیفی و یک وجه مضمونی. وجه مضمونی به شعر برمی‌گردد و تنها امری که باید نگران آن باشیم؛ شعر است. شعری که هجو نباشد، به افراد بی‌احترامی نکند و متناسب با خلقیات و اصول ما باشد.

حال اگر قرار باشد در صدور مجوز سلیقه‌ای عمل شود، غلط است؛ چراکه این روند باید ضابطه‌مند و طبق دستورالعمل‌های فنی باشد.

* آیا این روند شامل موسیقی بی‌کلام و سازی هم می‌شود؟

خیر. زمانی که موسیقی بی‌کلام است به هیچ نوع ممیزی نیاز نیست. اصلا مگر می‌شود یک اثر موسیقی بی‌کلام را بشنوید و تصمیم بگیرید که پخش آن کار درستی است یا خیر!

نهایت کاری که در این مورد می‌توان کرد، بررسی اثر به لحاظ کیفی است که آن هم با درجه‌بندی کیفی قابل حل است.

به طور کلی ممیزی که به صورت کنونی صورت می‌گیرد، درست نیست. همچنین روند صدور مجوز باید به سرعت انجام شود. چرا اثری را که هنرمند برای دریافت مجوز به ارشاد می‌دهد، باید چند ماه منتظر باشد. اگر مشکل کمبود نیرو در شورا دارند، خب تعداد آنها را زیاد کنند. اگر هم این افراد فرصت ندارند، می‌توان این کار را به صورت الکترونیک انجام داد.

حتی می‌توان روند را ساده کرد و از قبل اعلام کنند که تمامی اشعار شاعرانی مانند سعدی، مولانا، حافظ و … نیازی به بررسی ندارند و صرفا آثاری بررسی می‌شوند که اشعار جدید دارند.

در ایران خیلی وقت‌ها حق مردم در سیستم های اداری نادیده گرفته می‌شود. درصورتی که فرایند صدور مجوز بیش از مدت مشخصی که در قانون مشخص شده طول بکشد، مدیر آن اداره باید پاسخگو باشد. درصورتی که صدور برخی از مجوزها چهار تا پنج ماه طول می‌کشد و هیچ‌کس هم پاسخگو نیست چون مراجعه کننده از حقوق قانونی‌اش آگاه نیست و هم این که می‌ترسد مورد غضب مدیر آن اداره قرار بگیرد و در دفعات بعد اذیتش کنند.

وزارت ارشاد باید پاسخگو باشد که چرا تا این حد سخت‌گیری می‌کند؟ زیرا بسیاری از هنرمندان از این فرآیند خسته می‌شوند و ترجیح می‌دهند قید مجوز گرفتن را بزنند که البته اشتباه هم نیست؛ زیرا فردی که طرفداران زیادی دارد، می‌تواند آهنگ خود را در فضای مجازی منتشر کند و کمتر از ۲۴ ساعت ۵۰۰ هزار نفر اثر او را می‌شنوند. درحقیقت هنرمند نیز همین را می‌خواهد که کارش شنیده و دیده شود.

اگر دفتر موسیقی وزارت ارشاد امروز تعطیل شود و یک سال دیگر بررسی کنیم که در این مدت بر موسیقی ایران چه گذشته است، هیچ اتفاق نامیمونی نخواهد افتاد؛ زیرا هنرمندان خود به اصول اخلاقی مقید هستند و اینگونه صرفا انتشار آثار و صنعت موسیقی رونق پیدا می‌کند.

* بهتر نیست که دولت نقش حمایتی داشته باشد تا تصدی‌گری؟

بله. دولت باید از تصدی‌گری دست بردارد و به سیاست‌گذاری و حمایت بپردازد. در حال حاضر دولت از موسیقی کشور چه حمایتی می‌کند؟ هیچ حمایتی و آنچه هم که هست بیشتر جنبه بازدارندگی دارد.

باید صنوف را به رسمیت بشناسیم، به هنرمندان اعتماد کنیم و عرصه را به خود آنها بسپاریم. این‌گونه می‌توان امیدوار بود که در یک بازه زمانی ۳ تا ۵ ساله دیگر نگران ساسی مانکن‌ها نباشیم.

در این شرایط جریان موسیقی روز خوب آنقدر قوی خواهد بود که موسیقی بد ناخواسته پنهان می‌شود.

*بهتر نیست که درگاه انتشار موسیقی در پلتفرم‌های موسیقی شکل بگیرد تا هنرمندان اینگونه درآمد داشته باشند؟

ایده‌آل ماجرا اینگونه خواهد بود، ولی با وضعیتی که امروز وجود دارد نمی‌توانیم به ایده‌آل‌ها و رویاهای خود به طور کامل فکر کنیم. تحقق یک رویا در عرصه موسیقی ایران، بسیار زمان‌بر است و به کار زیادی نیاز دارد.

مصداق این امر زمانی است که تلاش کردیم حمل ساز مجاز شود؛ درحقیقت شرایط به گونه‌ای بود که اگر مجوز حمل ساز نداشتید، به همراه داشتن آن در سطح شهر غیرمجاز بود. حال قانونی کردن حمل ساز ۲۰ سال زمان برد. از طرفی هنوز در ایران با مشکلات ابتدایی مانند نمایش ساز در صدا و سیما رو به رو هستیم. هنوز در موسیقی با مشکلات صنفی، معیشتی و بیمه هنرمندان دست و پنجه حل می‌کنیم.

باتوجه به نوع تفکر و پارادایمی که در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مبنی بر الزام دریافت مجوز پخش اثر موسیقی، نمی‌توانیم به مسئله حذف مجوز فکر کنیم و صرفا می‌توانیم مسیر را تعدیل کنیم.

اما در نهایت باید همانند هر جای دیگری در دنیا، به هنرمندان اعتماد کنیم تا کاری که می‌خواهند را انجام دهند و مجوز صرفا برای ثبت اثر به منظور رعایت کپی رایت و پیگیری مسائل حقوقی داشته باشد.

منبع: ایسنا

نظرات
آخرین اخبار
پربازدیدترین اخبار

وب‌گردی