موضوعات داغ: # بازار سهام # آلودگی هوا # قیمت مصالح # قیمت مصالح ساختمانی # ایران # جنگنده # پیش بینی بازارها # گرد و غبار

مومنی: بی‌توجهی به اکثریت مردم طمع بیگانگان را برمی‌انگیزد

فرشاد مومنی
فرشاد مومنی هشدار داد بی‌توجهی به منافع اکثریت و میدان دادن به گروه‌های ثروتمند و قدرتمند نه تنها ریشه اصلی بحران‌های داخلی است، بلکه موجب از دست رفتن انسجام ملی و برانگیخته شدن طمع قدرت‌های خارجی خواهد شد؛ هشداری که تجربه سال‌های اخیر نیز درستی آن را اثبات کرده است.

به گزارش تجارت نیوز، دکتر فرشاد مومنی، اقتصاددان و رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد که سابقه عضویت در شاخه دانش آموزی حزب جمهوری اسلامی را هم دارد، یادآور شد: باید به سخن حکیمانه‌ شهید بهشتی بازگشت، آنگاه که هشدار می‌دهد: «هر زمان اوضاع به‌هم ریخته، بدانید که حاملان حق و عدل نیستید.» اگر خود را به تغافل بزنیم و آلت دست گروه‌ های ثروتمند و قدرتمند شویم تا علیه مصالح و منافع اکثریت مردم قاعده ‌گذاری کنیم و فرایندهای تخصیصی و توزیعی را سامان دهیم، این دیگر مشکل ما است و در این شرایط طمع بیگانگان برانگیخته می شود. متفکران بزرگ توسعه هشدار می‌دهند اگر در درون جامعه انسجام از دست رود و ساخت قدرت متزلزل شود، طمع طمعکاران بین المللی برانگیخته می شود و دیدیم که چنین نیز شد.

وی تاکید کرد: اگر کسی بخواهد عظمت و شرافت این ملت را به ‌درستی درک کند، نخست باید تصویری صادقانه و شرافتمندانه از واقعیت فقر و نابرابری در ایران ارائه دهد. آنگاه درمی ‌یابد که مردم این سرزمین، با وجود تمام دشواری‌های تحمیلی، در بزنگاه‌ های تاریخی، منافع ملی را بر بقای فردی خویش ترجیح داده ‌اند. آیا این رفتار مردم، موجب برانگیختن غیرت و شرافت در ساختار قدرت می‌شود؟ یا به محض آنکه نشانه ‌هایی از آتش بس شروع شد، عده ‌ای مرتب به تسهیل واردات فرمان می دهند و در عمل، پاس گل به طرفهای خارجی می‌دهند؟ و گروهی دیگر می ‌گویند اکنون که سطوحی از انسجام داخلی فراهم آمده، وقت آن است که شوک ‌درمانی های جدید اقتصادی را کلید بزنیم! ببینید چه خبر است!؟

میراث بهشتی می ‌تواند ما را در درک علل وضعیت کنونی و یافتن راهکارهایی برای برون‌رفت از آن یاری دهد

دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، در مراسم چهل‌ و چهارمین سالگرد شهادت آیت‌ الله شهید دکتر بهشتی و یاران ایشان، در نشست هفتگی موسسه مطالعات دین و اقتصاد، ضمن تاکید بر اینکه باید از گنجینه دانایی و بینش ژرفی که از ایشان به یادگار مانده، بهره بگیریم، اظهارداشت: این میراث می ‌تواند ما را در درک علل وضعیت کنونی و یافتن راهکارهایی برای برون‌رفت از آن یاری دهد؛ سازوکارهایی که در پرتو ذخیره دانایی و سیره عملی این شخصیت بی‌ بدیل در تاریخ معاصر ایران به‌دست می‌ آید. در هنگامه‌ ای که جامعه ما گرفتار بحران، نااطمینانی ها و بی‌اعتمادی است، پرسشی اساسی برای ما مطرح شد، اینکه از چه منظری می ‌توان به میراث نظری و عملی آیت‌ الله شهید دکتر بهشتی نگریست تا دو هدف بنیادین، یعنی شناخت چرایی وضعیت موجود و ترسیم مسیر نجات، تحقق یابد. پاسخ ما به این پرسش آن بود که هیچ دریچه و شاقولی مناسب‌تر و راهگشاتر از مفهوم عدالت برای ورود به منظومه فکری شهید بهشتی وجود ندارد؛ چرا که او هم فقیه عدالت بود و هم شهید راه عدالت.

اندیشه بهشتی، ما را یاری می ‌رساند تا عدالت و فرآیندهای غفلت، تغافل، انحراف و انحطاط ناشی از پشت‌کردن به عدالت را به‌ خوبی درک کنیم
وی که با عنوان « شهید بهشتی و ارائه رویکردی وحدت‌ بخش و فراگیر به عدالت اجتماعی» سخن می گفت، ادامه داد: شهید بهشتی، در مقام یک نظریه‌پرداز علوم انسانی و اجتماعی، با دقتی مثال‌ زدنی ما را در حوزه ‌های نظری و عملی یاری می ‌رساند تا هم عدالت را به ‌درستی بشناسیم و هم فرآیندهای غفلت، تغافل، انحراف و انحطاط ناشی از پشت‌کردن به عدالت را به‌خوبی درک کنیم. ایشان در مجموعه ارزشمند و کم ‌نظیر شش‌جلدی «در مکتب قرآن»، تعریف روشنی از عدالت ارائه می‌ دهد. در این مجموعه، هم نسبت میان حق و عدل تبیین شده، هم ویژگی‌ های انسان عادل و شاخص‌ های نظم اجتماعی عدالت ‌محور مورد بحث قرار گرفته، و هم مسیر تحقق عدالت در جامعه ‌ای گرفتار شتاب تحولات تاریخی، ترسیم شده است.

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد توضیح داد: به‌ ویژه در جلد اول این مجموعه، از صفحه ۲۹۶ به بعد، شهید بهشتی عدالت را معادل «ظلم نکردن به حقوق دیگران، انحراف نورزیدن از راه حق و پرهیز از افراط و تفریط» تعریف می‌کند. همچنین، در کتاب «بایدها و نبایدها» صفحه ۸، تاکید می‌ کند که انسان عادل کسی است که نه به حقوق خداوند، نه به حقوق مردم، نه به حقوق طبیعت و نه به حقوق خویش، تعدی نمی‌کند.

نظم اجتماعی منحط انتخاب انسانها را محدود می ‌سازد و انسان‌هایی قالبی و مطیع کورکورانه تربیت می ‌کند
مومنی یادآورشد: شهید بهشتی با تکیه بر واکاوی دقیق مفهوم «حق» و پیوند آن با «عدالت»، نظمی اجتماعی را منحط می‌ داند که انتخابهای انسانها را به شیوه ‌ای غیرموجه، محدود می ‌سازد و به جای پرورش انسان آگاه، مبتکر، خلاق و مسئول، انسان‌هایی قالبی و مطیع کورکورانه تربیت می ‌کند. در مقابل، نظم اجتماعی عالی از نظر ایشان، نظمی است که در آن زور، اجبار و یک ‌سونگری علیه آزادی های مشروع انسانها جایگاهی نداشته، محیطی مساعد برای عدالت‌ خواهی و رشد فراهم شود. در چنین نظمی، نظام پاداش‌ دهی به‌گونه ‌ای طراحی می‌شود که حق‌طلبان مورد تشویق قرار گیرند و بی‌اعتنایان به حق، با واکنش مواجه شوند. از منظر شهید بهشتی، حتی این نظم اجتماعی نیز مجاز به اعمال زور برای سوق‌ دادن افراد به بهشت نیست. ایشان تصریح می‌کنند که این کار در صلاحیت هیچ ‌کس، حتی انبیاء عظام هم نیست. بزرگ ‌ترین خدمتی که یک نظم اجتماعی عادلانه می ‌تواند به انسان ارائه دهد، این است که شیوه درست و آزادانه اندیشیدن را به آنها یاد دهد.

نظم اجتماعی ایده ‌آل، آن است که بستر اعتلای فردی و جمعی انسان را فراهم سازد
این اقتصاددان اضافه کرد: شهید بهشتی در ادامه می‌ آورد نظم اجتماعی ایده ‌آل، آن است که بستر اعتلای فردی و جمعی انسان را فراهم سازد. یعنی نه‌ تنها مانعی در مسیر رشد و عزت انسان نباشد، بلکه بستر‌های لازم برای آن را نیز مهیا کند. در حالی که تولید، زیربنای حیات، استقلال و عزت است، مناسباتی فراهم شود که در آن تولیدکننده را از زیرساخت، امنیت و ثبات اقتصاد کلان محروم کنند، چگونه می‌توان انتظار داشت با غول های فناوری‌ دنیا رقابت کند؟

حکومتی که صادقانه در پی عدالت است، نخست باید به توزیع عادلانه قدرت اولویت دهد
به گفته مومنی؛ از این منظر، شهید بهشتی عدالت اجتماعی را به مثابه قلب یک جامعه ایده‌ آل و مطلوب تلقی می ‌کند و با ارائه هفت دسته استدلال، توضیح می ‌دهد که حکومتی که صادقانه در پی عدالت است، نخست باید به توزیع عادلانه قدرت اولویت دهد. اگر حکومتی برای یک دست سازی ساختار قدرت به خود ببالد، این نه ‌تنها عدالت نیست بلکه منحط ترین و غیرعادلانه ترین شیوه توزیع قدرت است. اگر چنین حکومتی مدعی عدالت باشد، باید در فهم و صداقت آن تردید کرد.

او یادآورشد: به دقت بنگرید، این سخنان را شهید بهشتی بیش از پنج دهه پیش بیان کرده است. ژرفای اندیشه‌ های او از همین جا آشکار می‌ شود. ایشان یادآور می‌شود: هرگاه اوضاعتان آشفته شد و متحیر و سرگشته بودید که چرا این گونه شدید، پاسخش روشن است، شما دچار انحطاط شدید، چرا که حامل حق و عدل نیستید. می گوید شما دچار انحطاط و فقر و آشفتگی می شوید و به ذلت می افتید، به این دلیل که حاملان حق و عدل نیستید. در این چارچوب، شهید بهشتی تصریح می کند که عدالتی که مورد نظر ایشان است، سیطره ‌ای فراگیر بر تمامی ابعاد حیات جمعی دارد. به تعبیر دیگر، نمی ‌توان عدالت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی را از یکدیگر تفکیک کرد؛ چنانکه عدالت در سطح نظام بین ‌الملل نیز بخشی جدایی ‌ناپذیر از این منظومه است. به باور ایشان، جامعه مسلمانان مستحق آن است که در عرصه جهانی، از حیث سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، برخوردار از جایگاهی عادلانه باشد. این گونه نباشد که، به ‌رغم بهره‌ مندی ما از موهبتهای طبیعی که ما را در رده پنجم تا هفتم جهان قرار می ‌دهد، در سایر شاخص‌هایی که نشانه ‌ای از عزت ملی به ‌دست می‌دهند، در ربع چهارم و در میان بدترین کشورهای جهان قرار گیریم.

از مدار حق و عدل خارج شده ‌ایم
آنچه در چارچوب تعدیل ساختاری اجرا شد، ضدانسانی بود

مومنی گفت: از تلخ‌ترین و غم انگیز‌ترین جلوه ‌های این وضعیت آن است که جایگاه ما در شاخص فساد مالی از رتبه‌های بالا برخوردار باشد؛ این خود، معیار روشنی است که به ‌وضوح نشان می‌دهد ما از مدار حق و عدل خارج شده ‌ایم. آن عدالتی که شهید بهشتی طرح می‌ کند، عنصری ذاتی برای پایداری و اعتلا حیات انسانی ، چه در ساحت فردی و چه در عرصه جمعی، محسوب می ‌شود. اهمیت بنیادین این دیدگاه، به ‌ویژه از مقطع تاریخی سال ۱۹۸۷ میلادی به بعد، بیش از پیش آشکار شده است؛ زمانی که پس از پیامدهای فاجعه ‌بار برنامه‌های تعدیل ساختاری، که موجبات فقر، ذلت و انحطاط کشورهای در حال توسعه را فراهم ساخت، نهادهایی نظیر صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی، تحت فشار سازمان های مطالبه حقوق انسانی و اجتماعی، به طرحی تحت عنوان «تعدیل با چهره انسانی» متوسل شدند.

استاد گروه برنامه ریزی و توسعه اقتصادی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه در کتاب «اقتصاد ایران در دوران تعدیل ساختاری» به ‌تفصیل به این موضوع پرداخته‌ است، عنوان کرد: صرف همین نام‌گذاری جدید، خود اذعانی ا‌ست به اینکه آنچه اجرا شده ضدانسانی بوده است. حال، اگر در جامعه ما، کسانی پیدا شده اند که مصرانه بر اجرای همان برنامه‌ ها تاکید دارند و آن را به ‌عنوان راه نجات غالب می کنند، می‌توان از خود پرسید که این افراد، چه گویندگان و چه پذیرندگان این طرحها، از چه سطحی از صلاحیت اندیشه این و صداقت در عمل برخوردارند؟

«تعدیل با چهره انسانی»، فقرِ کنترل‌شده برای مهار صدای اعتراض
مومنی خاطرنشان کرد: در چارچوب مفهوم معوج «تعدیل با چهره انسانی» گفتند هنگامی که با تعدیل ساخترای، حاکمیت سرمایه را در همه عرصه‌ های حیات اجتماعی انسانها محرز می کنید، راه را باز کنید تا انسانها از این فقر و ذلت نمیرند و رمقی هم برای اعتراض نداشته باشند. یعنی امکان اعتراض و مطالبه هم از آنها گرفته شود و نام آن را Social Safety Net گذاشتند. یعنی نوعی تور ایمنی ایجاد کنید اما به سرمایه ‌سالاری و ربا و واردات محوری، دست نزنید، فقط به فقرا صرفا به اندازه‌ ای امکانات برسانید که از گرسنگی نمیرند، اما نه آنقدر که توانایی اعتراض و مطالبه حق داشته باشند.

از عدالت علوی تا پیوست نئولیبرالی: چگونه عدالت به ابزار مهار تبدیل شد!
به گفته این عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی؛ چه غم انگیز و تکان دهنده است که در کشور ایران، که داعیه پیروی از علی بن ابی‌طالب و حسین بن علی(ع) دارد، حتی رادیکال ‌ترین جریانهای درون حکومت، هم می گویند یک کاری کنیم که «پیوست عدالت» هم در برنامه‌ های اقتصادی ما باشد. این پیوست عدالت، در واقع همان تور ایمنی است با همان دو ویژگی، یعنی زنده بماند اما رمق اعتراض و مطالبه حق نداشته باشد.

وی ادامه داد: تفاوتی بنیادین میان نگرش شهید بهشتی به عدالت اجتماعی و نگاه طرفداران چنین پیوست‌ هایی وجود دارد. برخی حتی پا را فراتر نهاده، و بر این باورند که در صورت بروز اعتراض، مجاز به حذف معترضان نیز هستند. این نگرشها، متاسفانه در ساختار قدرت حضور داشته‌ و همچنان نیز وجود دارند. اما آنچه شهید بهشتی مطرح می‌ کند، نگاهی است مبتنی بر مناسباتی که همه سیاست‌گذاریها، جهت‌گیریها و تخصیص منابع، معطوف به تحقق عدالت باشند. اما اگر مناسباتی را دیدید که در آن تخصیص ارز برای نیازهای اساسی مردم کاهش می یابد و در عوض، ارز ترجیحی به واردات کالاهای لوکس و مصرفی، به‌ ویژه خودروهای گران‌ قیمت، اختصاص می یابد، به ‌روشنی سطح درک عدالت و میزان صداقت مدعیان آن را نشان می‌ دهد.

مبادا عدالت، بهانه ‌ای شود برای سرگرم‌ سازی افکار عمومی به مباحث صرفا فلسفی و کلامی
مومنی تاکید کرد: از مهمترین و بنیادی‌ ترین نکات در اندیشه شهید بهشتی، این است که هشدار می‌ دهد مبادا عدالت، بهانه ‌ای شود برای سرگرم‌ سازی افکار عمومی به مباحث صرفا فلسفی و کلامی. ایشان تاکید می‌کند که هرچند این مباحث لازم و سودمندند، اما نباید بهانه ای شود که ما خودمان را به نفهمی بزنیم. استدلال ایشان این است که تمامی مکاتب فکری – فلسفی، در این نکته اتفاق نظر دارند که جامعه‌ ای که داعیه عدالت دارد، باید در مسیر زدودن همه جلوه های فقر حرکت کند. اگر در کشوری زندگی می کردید که در هجدهم خردادماه ۱۴۰۴، مرکز پژوهشهای مجلس آن در گزارشی اعلام کند که نه ‌تنها در زمینه محرومیت ‌زدایی فاقد هرگونه برنامه هستیم، بلکه ۷۵ درصد از کل پهنه سرزمین دچار محرومیت است و تکان دهنده تر این است که روند شدت گیری فقر نیز مشاهده می شود، این امر، فارغ از آمار و ارقام، برای هر فردی که واجد حداقل شرافت انسانی و جایگاهی در ساختار قدرت باشد، باید پیام‌آور شرمساری و خجلت باشد.

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد گفت: ما امروز در حال تجربه مناسباتی هستیم که بنا بر گزارشهای رسمی، بیش از ۳۰ درصد از کل جمعیت کشور در وضعیت فقر به ‌سر می ‌برند؛ و از میان آنان، حدود هفت تا هشت میلیون نفر در معرض فقر شدید قرار دارند. فقر شدید به این معناست که حتی اگر تمامی درآمد آن افراد صرف تهیه مواد غذایی شود، باز نمی توانند به اندازه بقایشان، کالری مورد نیازشان را تامین کنند.

آنگاه که هشدار می‌ دهد: «هر زمان اوضاع به‌ هم ریخت، بدانید که حاملان حق و عدل نیستید.»
مومنی ادامه داد: در این وضعیت، باید به سخن حکیمانه‌ شهید بهشتی بازگشت، آنگاه که هشدار می‌دهد: «هر زمان اوضاع به‌هم ریخته، بدانید که حاملان حق و عدل نیستید.» اگر خود را به تغافل بزنیم و آلت دست گروه‌ های ثروتمند و قدرتمند شویم تا علیه مصالح و منافع اکثریت مردم قاعده ‌گذاری کنیم و فرایندهای تخصیصی و توزیعی را سامان دهیم، این دیگر مشکل ما است و در این شرایط طمع بیگانگان برانگیخته می شود. متفکران بزرگ توسعه هشدار می‌دهند اگر در درون جامعه انسجام از دست رود و ساخت قدرت متزلزل شود، طمع طمعکاران بین المللی برانگیخته می شود و دیدیم که چنین نیز شد.

مردم، منافع ملی را بر بقای فردی ترجیح دادند

وی تاکید کرد: اگر کسی بخواهد عظمت و شرافت این ملت را به ‌درستی درک کند، نخست باید تصویری صادقانه و شرافتمندانه از واقعیت فقر و نابرابری در ایران ارائه دهد. آنگاه درمی ‌یابد که مردم این سرزمین، با وجود تمام دشواری‌های تحمیلی، در بزنگاه‌ های تاریخی، منافع ملی را بر بقای فردی خویش ترجیح داده ‌اند. آیا این رفتار مردم، موجب برانگیختن غیرت و شرافت در ساختار قدرت می‌شود؟ یا به محض آنکه نشانه ‌هایی از آتش بس شروع شد، عده ‌ای مرتب به تسهیل واردات فرمان می دهند و در عمل، پاس گل به طرفهای خارجی می‌دهند؟ و گروهی دیگر می ‌گویند اکنون که سطوحی از انسجام داخلی فراهم آمده، وقت آن است که شوک ‌درمانی های جدید اقتصادی را کلید بزنیم! ببینید چه خبر است!؟

وجود فقر، نه تنها فقر اقتصادی بلکه فقر چندبُعدی، عریان ترین جلوه یک مناسبات ناعادلانه است
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد ادامه داد: بزرگ‌ ترین هنر شهید بهشتی که با شاقولی مشخص بر آن تاکید کرد این بود که گفت فرمود: وجود فقر، نه تنها فقر اقتصادی بلکه فقر چندبُعدی، عریان ترین جلوه یک مناسبات ناعادلانه است. تحقق عدالت، نیازی به انتظار برای تغییر رویکردها و گرایشها ندارد. اگر حکومتی صادقانه در پی عدالت باشد، باید این مظاهر فقر را در اسرع وقت از میان بردارد. تنها همین ‌قدر اشاره ‌کنم که در سالهای اخیر، زمان لازم برای دو برابر شدن جمعیت فقیر کشور به حدود سه سال کاهش یافته است؛ به بیان دیگر، ما با نظام تصمیم‌گیری و تخصیص منابعی مواجهیم که به شکل مطلق، پشت به عدالت کرده و رو به بازتولید فقر و نابرابری آورده است.

وی توضیح داد: برای نمونه، اگر به ساختار بودجه حمایتی بنگریم، درمی‌ یابیم که بیش از ۸۵ درصد آنچه به‌ عنوان «بودجه حمایتی» اختصاص می ‌یابد، منحصرا معطوف به عائله خود حکومت می شود ؛ درحالیکه فقرای خارج از این دایره، که اندازه جمعیتی وحشتناکی را دربرمی ‌گیرند، سهمی ناچیز یا نزدیک به صفر از منابع حمایتی دارند. این است که می ‌توان با جرات گفت مناسبات امروز، مناسباتی است که پشت به عدالت کرده و راه را برای افزایش مستمر فقر و نابرابریهای ناروا گشوده است. در چنین وضعی، اگر بخواهیم حمل بر صحت کنیم و گمان بریم که تصمیم‌گیران نمی ‌دانند، آنگاه وظیفه داریم از طریق رسانه‌ها و گفت‌ وگوی عمومی، آنها را از پیامدهای یک جامعه ناعادلانه و نابرابرساز آگاه کنیم. این همان چیزی است که امروز، بیش از هر زمان دیگر، نیازمند آن هستیم.

عدالت اجتماعی مفهومی پویاست؛ از توزیع ثروت تا توزیع صدا و دسترسی
مومنی با بیان اینکه عدالت اجتماعی، صرفا به معنای توزیع عادلانه ثروت و وجوه نابرابر ساز اصلی نیست، بلکه مفهومی پویاست که در هر دوره، جلوه‌ های تازه ‌ای می ‌یابد، اضافه کرد: در برهه ‌ای از تاریخ، توزیع عادلانه ثروت کافی پنداشته می ‌شد؛ سپس تا اواخر قرن بیستم، توزیع عادلانه ثروت، قدرت و منزلت اجتماعی مورد تاکید قرار گرفت؛ و امروزه، افزون بر همه آنها، بر توزیع عادلانه اطلاعات، صدا و دسترسی به ساختارهای سازمان‌ یافته نیز تاکید می ‌شود.

نشانه اصلی یک جامعه اسلامی آن است که جامعه هوشیارها و جامعه صدادارها است
این اقتصاددان خاطرنشان کرد: شهید بهشتی در کتاب ماندگار خود، «بایدها و نبایدها»، می ‌فرماید نشانه اصلی یک جامعه اسلامی آن است که جامعه هوشیارها و جامعه صدادارها است. حال اگر ساختار قدرتی پدید آید که نسبت به آگاهی عمومی و شنیدن صدای محرومان و مستضعفان آلرژی داشت و در عمل خود را وقف منافع دلالان، واردات ‌چی ‌ها و مافیاها کرد، دیگر هیچ نسبتی با اسلام، آن‌ گونه که شهید بهشتی تبیین می ‌کند، ندارد. یکی از مهم‌ ترین متغیرهای کنترلی که شهید بهشتی برای سنجش اصالت دینی در نظام حکمرانی مطرح کرد، نسبت حکومت با عدالت است. از منظر شهید بهشتی، جدی گرفتن عدالت، از کلیدی‌ ترین عوامل جلوگیری از «استفاده‌ ابزاری از دین» است.

مومنی یادآورشد: بی ‌جهت نیست که او با لحنی تند و بی ‌پروا خطاب به حاکمان هشدار می‌دهد «اگر حکومت به عدالت پشت کرد و رو به فریب آورد، سر تا پای این جامعه را با آیات قرآن هم بپوشانید، اما در بطن مناسباتتان عدالت نباشد، از لجنِ ناعادلانه بودن، ذره‌ ای کاسته نخواهد شد.» این، سخن یک اسلام‌ شناس بی ‌نظیر جهان در قرن بیستم است. به عنوان پژوهشگر توسعه، به استاد محمد سروش محلاتی درود می فرستم که با پژوهشی درخشان به یک مسئله‌ بنیادی اشاره کرده‌ اند؛ اینکه در جوامعی با داعیه‌ اسلامی، اولویت اصلی باید مبارزه با ظلم باشد یا با کفر؟ ایشان در مقاله‌ ای گرانقدر که در بزرگداشت شهید بهشتی نگاشته ‌اند، با مطالعه‌ تطبیقی آراء ایشان و افرادی چون سید قطب و رشید رضا و پیروانش در ایران، به روشنی نشان داد که بهشتی، بر اساس تحلیل قرآنی خویش، راه را مشخص کرده‌ است و می گوید از دیدگاه قرآن مبارزه با ظلم، بر مبارزه با کفر مقدم است و اگر چنین باشد، دیگر نمی‌توان توجیهی برای سهل‌انگاری و بی اعتنایی در برابر فقر گسترده مردم یافت.

اگر حکومتی، دست‌یابی به قدرت و ثروت را ارزش فی‌ نفسه بداند، دیگر نسبتی با تفکر و عمل اسلامی نخواهد داشت

وی با بیان اینکه در آن مقاله، استناد دقیقی به جلد پنجم مجموعه‌ شش‌ جلدی تفسیر شهید بهشتی شده است؛ جایی که با صراحت آراء کسانی را که «اولویت کفر» را بر ظلم مقدم می دانند را نقد کرد و نشان داد که این رویکرد، برخاسته از درک سطحی و نازلی از قرآن و اسلام است، ادامه داد: شهید بهشتی، در عبارات هشداردهنده ‌ای تاکید کرد اگر حکومت، دست‌یابی به قدرت و ثروت را ارزش فی‌ نفسه بداند، دیگر نسبتی با تفکر و عمل اسلامی نخواهد داشت و از صف اسلامی اندیشیدن و اسلامی عمل کردن، بیرون رفته اند. این سخن، باید بارها و بارها در افکار عمومی و نخبگان بازخوانی شود؛ چرا که در طول سه دهه‌ گذشته، بارها شاهد آن بوده ‌ایم که برخی حکومتگران، وقتی می ‌خواهند «شوک‌درمانی» را اجرا کنند که همزمان منافع رباخواران و مافیاها را حداکثری می‌ کند و فقر و افلاس را بر عامه مردم شدت می بخشد و بنیان تولید را فرسوده می‌کند، تا ما در برابر فشار بیرونی ها آسیب پذیر شویم، با استفاده از تعابیری فریبکارانه، مردم را به «تحمل» فرا می‌خوانند. می‌گویند این یک پیچ خطرناک یا جراحی ضروری‌ است که ممکن است التهاب و عفونت هم داشته باشد!

این استاد اقتصاد، معتقد است: آنچه آنها نمی ‌گویند این است که چرا همواره اصابت همه هزینه ها‌ی این جراحی بر دوش مردم و تولید کننده ها است، و غیرمتعارف ترین منافع آن به جیب مفت خوارها و مافیاها سرازیر می‌شود. باید بررسی کرد که چرا شهید بهشتی در جلد سوم از مجموعه‌ مکتب قرآن تصریح می‌کند برای کسی که جستجوگر حق و عدالت است، هیچ اولویتی جدی ‌تر از مبارزه با فساد وجود ندارد. باید اعتراف کرد که بسیاری از آنچه شهید بهشتی بیش از نیم قرن پیش در باب عدالت، ساختار قدرت، و پیوند دین با اقتصاد مطرح کرده، امروز نه فقط کهنه نشده بلکه چندین سر و گردن از نظریه‌های روز توسعه در جهان جلوتر است. این، واقعا حیرت‌انگیز است.

مومنی به بخشهایی از کتاب سروش محلاتی با عنوان «بازگشت از بهشتی و بازگشت به بهشتی» اشاره کرد که در آن ریشه‌ های نظری و دینی سقوط در جاده‌ انحطاط پس از جنگ در ایران بررسی شده است و گفت: محلاتی با زبان روزآمد دینی، نشان می ‌دهد که در هر عرصه‌ ای که نظام تصمیم‌ گیری اساسی کشور با هر توجیهی از آرای شهید بهشتی و عدالت خواهی فاصله گرفت، مسیر انحطاط سرعت و شتاب بیشتری پیدا کرد. پیامی که از این کتاب و واکاوی آثار منتشرشده‌ جدید از شهید بهشتی، به ‌ویژه همین مجموعه‌ شش جلدی تفسیری، قابل استخراج است، دو وجه مهم دارد: به زبان قرآن و منطق شهید بهشتی، می ‌توان فهمید که چرا به این وضع دچار شدیم و باز از همین مسیر، می ‌توان دریافت که چگونه باید از این مناسبات بیرون آمد.

اگر کسی بخواهد واقعا با فساد مبارزه کند، باید مناسبات ربوی را در مرکز اصلاح و دگرگونی قرار دهد
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با بیان اینکه شهید بهشتی، در تحلیل پیوندهای ساختاری فساد، با صراحت می ‌گوید که اگر کسی بخواهد واقعا با فساد مبارزه کند، به واسطه پیوند تمام عیار میان رانت، ربا و فساد، باید مناسبات ربوی را در مرکز اصلاح و دگرگونی قرار دهد، توضیح داد: چقدر باید برای ما شرم آور باشد که در دوره بعد از جنگ، بهای تمام شده پول برای تامین سرمایه در گردش تولیدکنندگان بین ۵ تا ۱۰ برابر میانگین جهانی بوده است! بنابراین، بازگشت به اندیشه‌ های شهید بهشتی نه فقط می ‌توانند ما را به فهم ریشه ‌های سقوط برسانند، بلکه می‌ توانند جهت حرکت به سوی برپایی مجدد عدالت، تولید، و کرامت انسانی را نیز روشن کنند.

منبع: جماران

نظرات
آخرین اخبار
پربازدیدترین اخبار

وب‌گردی