کد مطلب: ۱۶۲۱۵۵

امرار معاش حدود یک چهارم خانوارهای ایرانی بدون حتی یک فرد شاغل

کار هست، ایرانی‌ها دل به کار نمی‌دهند!

کار هست، ایرانی‌ها دل به کار نمی‌دهند!

آمارها نشان می‌دهند ایرانی‌ها اهل کار نیستند. نرخ مشارکت اقتصادی در ایران حدود 40 درصد است که از نرخ میانگین در جهان و حتی خاورمیانه هم پایین‌تر است.

محمد‌ مهدی حاتمی: بیکاری اگر اصلی‌ترین معضل اقتصادیِ ایران نباشد، بی‌تردید یکی از اصلی‌ترین‌ها است. چندی پیش حسن روحانی در دیدارِ اعضای کابینه دولت دوازدهم با رهبر انقلاب اعلام کرد مهمترین اولویت دولت دوازدهم رفع معضل بیکاری در کشور است و وعده داد سالانه 900 هزار شغل ایجاد کند.

به گزارش تجا‌رت‌نیوز ، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی هم طرح‌های متعددی برای ایجاد فرصت‌های شغلی اجرا کرده است و البته، از دولتی که در پرداخت حقوق پرسنل خود مانده نمی‌توان انتظار خلق فرصت های شغلی تازه داشت. برآورده‌ها نشان می‌دهند ایجاد هر فرصت شغلی در بخش صنعت، به حدود 300 میلیون تومان سرمایه‌گذاری نیاز دارد و به این ترتیب، ایجاد 900 هزار شغل جدید، به سرمایه‌ای در حدود 270 هزار میلیارد تومان نیاز خواهد داشت. این در حالی است که تامین چنین ارقامی از سوی دولت قطعا با شک و تردید همراه است.

معضلِ یک دهه آینده در ایران

قبل از این و در دولت یازدهم هم مسعود نیلی که آن زمان مشاور اقتصادی حسن روحانی بود، در سخنانی که این سو و آن سو به زبان آورده بود به تلویح گفت مهمترین معضلِ یک دهه آینده در ایران، همین معضل بیکاری است، معضلی که حتی می‌تواند ابعاد سیاسی و اجتماعی پیدا کند.

اقتصاد ایران همواره در ایجاد فرصت‌های شغلی جدید ضعیف عمل کرده است. عده‌ای معتقدند دلیل اصلی این موضوع، حضور بیش از اندازه دولت در تمامی وجوه اقتصادی کشور است که اجازه نداده بخش خصوصی واقعی پا بگیرد و فرصت‌های شغلی مناسب به وجود بیاورد.

از سوی دیگر، «مدرک‌گرایی» موجب تورم بی‌دلیل «آکادمی» در ایران شده و به ویژه در طی یک دهه گذشته، بخش عظیمی از نیروی کار بالقوه ایرانی را روانه دانشگاه‌ها کرده است. در حال حاضر تخمین زده می‌شود حدود 15 میلیون نفر در ایران دارای مدارک دانشگاهی باشند و این در حالی است که تعداد تمامی شاغلین در اقتصاد ایران، حدود 24 میلیون نفر است. واضح است که همه شاغلین ایرانی مدرک دانشگاهی ندارند.

اَبَرچالشی به نام بیکاری

برخی موسسات مشاوره‌ای، اندیشکده‌ها و نیز برخی دانشگاهیان ایرانی، چندی پیش فهرستی از ابرچالش‌ها و بحران‌هایی تهیه کرده بودند که ایران با آنها مواجه است. در صدر این فهرست «بحران آب» به چشم می‌خورَد و البته یکی از این موارد هم معضل بیکاری است.

مسعود نیلی، دستیار ویژه رییس جمهور در امور اقتصادی هم در اوایل مهرماه سال جاری گفته بود: «بحران منابع آب، مسائل زیست‌محیطی، صندوق بازنشستگی، بودجه دولت، نظام بانکی و بیکاری شش ابر چالشی هستند که اقتصاد ایران با آن مواجه است.»

این در حالی است که آمارها نشان می‌دهند خالص اشتغال ایجاد شده در دولت‌های نهم و دهم، حدود 14 هزار مورد بوده که در یک دوره هشت ساله، چیزی نزدیک به صفر محسوب می‌شود. از دیگر سو، ایران حدود 5 میلیون نفر دانشجو دارد که طی 4 سال آینده به بازار کار ورود می‌کنند و این در حالی است که همین اواخر اعلام شد نرخ بیکاری در میان فارغ‌التحصیلان دانشگاهی، به حدود 30 درصد می‌رسد و بنابراین از متوسط نرخ بیکاری در کشور بالاتر است.

دعوای وزارتخانه‌ها بر سر آمار بیکاری

همین چند روز پیش هم عبدالرضا رحمانی‌فضلی، وزیر کشور، اعلام کرد که علی‌رغم نرخ بیکاریِ 12.6 درصدی در کشور، نرخ بیکاری در برخی شهرهای کشور به بالاتر از 60 درصد می‌رسد. می‌توان حدس زد که منظور آقای وزیر، برخی شهرهای غربی کشور، از جمله شهرهای واقع در استان‌های کرمانشاه یا کردستان بوده است، شهرهایی که نبود شغل شهروندان آنها را مجبور به مهاجرت به تهران و اشتغال در مشاغل کاذب کرده است.

به گزارش ایسنا، رحمانی‌فضلی با ابراز نگرانی از نرخ بالای بیکاری در برخی مناطق کشور، وضعیت آسیب‌های اجتماعی مانند از هم ‌پاشیدن خانواده‌ها، حاشیه‌نشینی و اعتیاد در این مناطق را نیز حاد‌تر دانست و خواستار بسیج مردم برای حل این مشکلات در قالب تشکل‌های اجتماعی، سازمان‌های مردم‌نهاد یا حتی به صورت انفرادی شد.

نرخ مشارکت اقتصادی

چندی پیش وزیر کشور از نرخ بیکاری 60 درصدی در برخی از شهرهای کشور خبر داد

با این همه، علاءالدین ازوجی، مشاور وزیر و مدیرکل دفتر سیاست‌گذاری و توسعه اشتغالِ وزارت کار، نرخ بیکاری در شهرها را ملاک مناسبی برای ارزیابی وضعیت اشتغال کشور نمی‌داند و معتقد است بررسی نرخ بیکاری در شهرستان‌ها می‌تواند تصویر بهتری از وضعیت اشتغال در مناطق مختلف ارائه دهد.

ازوجی درباره اظهارنظر وزیر کشور درباره نرخ بیکاری ٦٠ درصدی در برخی شهرها به روزنامه شرق گفت: «ممکن است در برخی مناطق شهری شاهد چنین وضعی باشیم اما آمارهایی که در اختیار ما قرار دارد، نشان می‌دهد نرخ بیکاری در هیچ شهرستانی به ٦٠ درصد نمی‌رسد. در واقع بدترین وضعیت اشتغال بین شهرستان‌های کشور مربوط به شهرستان اسلام‌آباد غرب در استان کرمانشاه است که نرخ بیکاری ٣٨,٦ درصدی را در سال ٩٥ تجربه کرده است.»

تفاوت میان نرخ بیکاری و نرخ مشارکت اقتصادی

اما آیا نرخ بیکاری واقعا نشان‌دهنده عمق معضل اشتغال در ایران هست؟ پاسخ منفی است.

نرخ بیکاری در کشوری مانند یونان به حدود 22 درصد (یعنی تقریبا دو برابرِ ایران) می‌رسد. نرخ بیکاری در اسپانیا هم که تا سال گذشته حدود 25 درصد بود، اکنون به حدود 17.2 درصد رسیده است.

در کشور ما مرسوم است که برای اشاره به وضعیت نامناسب بازار کار، به نرخ بالای بیکاری اشاره شود. با این همه، نرخ رسمیِ بیکاری در ایران چندان هم بالا نیست. مرکز آمار ایران نرخ بیکاری کشور در بهار امسال را 12.6 درصد اعلام کرده است که چندان نگران‌کننده نیست. مشکل را باید در جایی دیگر جست‌وجو کرد.

برای به دست دادن مبنایی برای مقایسه، کافی است به نرخ بیکاری در بعضی کشورهای جهان اشاره کنیم: نرخ بیکاری در کشوری مانند یونان به حدود 22 درصد (یعنی تقریبا دو برابرِ ایران) می‌رسد. نرخ بیکاری در اسپانیا که تا سال گذشته حدود 25 درصد بود، اکنون به حدود 17.2 درصد رسیده و نرخ بیکاری در افغانستان نیز به 35 درصد می‌رسد.

اما نرخ بیکاری به تنهایی به هیچ عنوان گویا نیست. نرخ بیکاری (بنا به تعریف) نشان‌دهنده آن است که چند درصد از کسانی که به دنبال کار می‌گردند، نمی‌توانند شغلی مناسبِ خود پیدا کنند و بنابراین از بازار کار دور می‌مانند.
به عبارت ساده‌تر، این تعریف شامل کسانی نمی‌شود که اصولا به دنبال کار کردن نیستند. بنابراین اگر شما می‌خواهید کار کنید ولی کاری پیدا نمی‌کنید، بیکار محسوب می‌شوید، اما اگر بنا به هر دلیلی تمایل به کار کردن ندارید (و البته در سن کار هستید) «مشارکت اقتصادی» ندارید.

«نسبت وابستگی» چیست و چه چیزی را نشان می‌دهد؟

آمارها نشان می‌دهند نرخ مشارکت اقتصادی در ایران بسیار پایین است. پایین بودن نرخ مشارکت اقتصادی به معنی آن است که بخش بزرگی از جمعیت کشور، علی‌رغم آنکه می‌توانند کار کنند و در سن کار هم هستند، تمایلی به کار کردن ندارند. این نرخ در ایران حدود 40 درصد است، یعنی 40 درصد از نیروی انسانیِ در سن کار در کشور، واقعا کار می‌کنند.

نسبت وابستگی (Dependency ratio) که عبارت است از نسبت تعداد افراد بالقوه غیر شاغل (در سنین کمتر از 14 سال و بالاتر از 64 سال) به تعداد افراد بالقوه شاغل (در سنینِ بین 14 تا 64 سال)، شاخصی است که می‌توان به این منظور به کار بست.

نسبت وابستگی در واقع نشان‌دهنده فشاری است که به جمعیت شاغل در یک کشور وارد می‌شود، چرا که نمایانگر آن است که چه کسری از جمعیت برای گذران زندگی، به فعالیت شغلیِ افراد شاغل وابسته هستند. بنا به تعریف، شهروندانی که بین 14 تا 64 سال سن دارند، از نظر اقتصادی مولد محسوب می‌شوند و می‌توانند کار کنند.

نسبت وابستگی در فرانسه حدود 31 درصد است، یعنی 31 درصد از فرانسوی‌ها برای گذران زندگی، به کارِ شخص دیگری وابسته هستند.

شهروندانی که کمتر از 14 سال یا بیشتر از 64 سال سن دارند، یا کودک‌اند یا بازنشسته و غیرمولد محسوب می‎‌شوند. معلولان و ناتوانان هم در همین رده قرار می‎گیرند و البته اینکه در جایی مانند ایران یک ساعت کار در هفته را هم در عِداد اشتغال در نظر می‌گیرند، داستانی که باید در جایی دیگر گفته شود.

این شاخص برای کشورهایی با جمعیت پیرتر، نگران‌کننده‌تر است، چرا که در این کشورها، افراد غیر مولد بیشتری به فعالیت اقتصادیِ افرادِ مولد (شاغل) وابسته خواهند بود. به این ترتیب، هر چه جمعیت پیرتر باشد تعداد افراد بیشتری به فعالیت شغلیِ افراد شاغل وابسته خواهند بود.

زنان ایرانی کار نمی‌کنند

بر این اساس، داده‌های بانک جهانی (The World Bank) نشان می‌دهد کشورهای اروپایی و ژاپن، نگران‌کننده‌ترین نسبت‌های وابستگی را در جهان دارند. نسبت وابستگی در فرانسه حدود 31 درصد است، یعنی 31 درصد از فرانسوی‌ها برای گذران زندگی، به کارِ شخص دیگری وابسته هستند.

ایران دارای رتبه ۱۴۸ در بین ۱۶۰ کشور جهان در شاخص نسبت شاغلین به جمعیت در سن کار است و از نظر ترکیب جنسیتی هم مهم‌ترین علت نسبت پایین اشتغال ایران، نسبت اشتغال بسیار نازل زنان است.

این نسبت در ژاپن به 43.9 درصد می‌رسد و این یعنی تقریبا نیمی از ژاپنی‌ها کار نمی‌کنند و از طریق درآمد دیگران، زندگی‌شان را می‌گذرانند. نسبت وابستگی در ایران اما به دلایل مختلف پایین بوده و در حدود 7.3 درصد است. نسبت وابستگی در کویت هم 2.8 درصد است.

احسان سلطانی، پژوهشگر اقتصاد در کانال تلگرامی خود در این مورد این‌گونه نوشته است: «نسبت اشتغال به جمعیت در ایران ۴۰ درصد است، یعنی از هر ۲/۵ نفر ایرانی یک نفر کار می‌کند که علاوه بر اشتغال کامل با دستمزد، شامل اشتغال اعم از بدون دستمزد یا حداقل یک ساعت در هفته و… هم می‌شود.»

نرخ مشارکت اقتصادی

حدود 60 درصد از ایرانی‌هایی که در سن کار قرار دارند، کار نمی‌کنند

سلطانی معتقد است پایین بودن نسبت اشتغال در ایران به دلیل نرخ پایین اشتغال در میان زنان ایرانی است. او ادامه می‌دهد: «نسبت اشتغال در ایران ۹ درصد کمتر از منطقه خاورمیانه (که دارای پایین‌ترین میزان در بین مناطق جهان است) و ۳۰ درصد کمتر از متوسط جهانی است. اگر ایران بخواهد به نسبت اشتغال در حد متوسط جهانی برسد، نیاز به ایجاد حداقل ۱۰ میلیون شغل دارد که دور از انتظار به نظر می‌رسد. ایران دارای رتبه ۱۴۸ در بین ۱۶۰ کشور جهان در شاخص نسبت شاغلین به جمعیت در سن کار است. از نظر ترکیب جنسیتی مهم‌ترین علت نسبت پایین اشتغال ایران، نسبت اشتغال بسیار نازل زنان است.»

وقتی ما ایرانی‌ها دوست نداریم کار کنیم

اما چرا زنان ایرانی کار نمی‌کنند؟ افزون بر علل فرهنگی، یک توضیح می‌تواند وابستگی بسیاری از خانواده‌های ایرانی به مستمری‌های بازنشستگی و نیز درآمدهای غیرمستقیم (مانند دریافت اجاره‌بها) باشد. بنا به برخی آمارها، که از جمله توسط رئیس کمیته زنان و جوانان مجمع تشخیص مصلحت نظام اعلام شده است، حدود 26 درصد از خانوارهای ایرانی، حتی یک فرد شاغل هم ندارند!

بررسی‌های بانک مرکزی ایران هم نشان می‌دهد 56.4 درصد خانوارهای ایرانی دارای یک فرد شاغل، حدود 14.2 درصد از خانوارها دارای دو فرد شاغل و تنها 2.8 درصد خانوارها دارای سه فرد شاغل هستند.

این یعنی تقریبا یک خانوار از هر چهار خانوار ایرانی، درآمد مستقیمی ندارد. به گزارش مهر، لیلی بروجردی رئیس کمیته زنان و جوانان مجمع تشخیص مصلحت نظام این طور ادامه می‌دهد: «نبود حتی یک فرد شاغل در 26 درصد از خانوارهای ایرانی به معنی آن است که یک چهارم خانواده‌های ایرانی درآمد متفرقه دارند. از دیگر سو، ۹ درصد درآمد از بخش دولتی و ۳۰ درصد از بخش خصوصی کسب درآمد می‌کنند.»

بررسی‌های بانک مرکزی ایران هم نشان می‌دهد 56.4 درصد خانوارهای ایرانی دارای یک فرد شاغل، حدود 14.2 درصد از خانوارها دارای دو فرد شاغل و تنها 2.8 درصد خانوارها دارای سه فرد شاغل هستند. نکته این است که این داده‌های آماری هم بر عدم اشتغال بخش بزرگی از ایرانی‌ها صحه می‌گذارند.

نرخ مشارکت اقتصادی

نرخ مشارکت اقتصادیِ 40 درصدی نشان می‌دهد ایرانی‌ها بر خلاف آنچه می‌گویند، اهل کار نیستند

پایین بودن نرخ مشارکت اقتصادی (یا نسبت اشتغال) در ایران، بخواهیم یا نخواهیم نشان‌دهنده آن است که ما ایرانی‌ها چندان اهل کار کردن نیستیم. این روزها هستند کسانی که دو یا حتی سه شغل دارند و این نشان می‌دهد که فرصت‌های شغلی وجود دارند، اما بسیاری بیکاری را بر کار در مشاغل خاص ترجیح می‌دهند.

بالاتر بودن نرخ اشتغال در میان افرادی که مدارک دانشگاهی ندارند و بالا بودن نرخ بیکاری در میان دانشگاه-رفته‌ها هم نشان‌دهنده آن است که بیکاری در چنین شرایطی یک انتخاب است و نه جبر. وقتی آمار رسمی نشان می‌دهد که یک خانوار از هر چهار خانوار ایرانی بدون حتی یک فرد شاغل روزگار به سر می بَرَد، یعنی یک جای کار می‌لنگد.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.

  • جعفر

    ما صد درصدمون هم که کار کنیم هیچ اتفاقی نمیفته. حاکمان در اینجا هر ابتکاری هم که صورت بگیره و صاحب میشن و اجازه رشدش نمیدن. یک مثالش همین تجارت در بستر اینترنت هستش که از قضا در دنیا درآمد زیادی هم داره. ولی حاکمان تحمل دیدن هیچ خلاقیتی رو ندارن و فوری باهاش مقابله میکنن و از پا درش میارن. نمونش همین عوامل سایت تاینی مووی که تازگی ها دستگیر شدن.
    خیلی از جوون ها و نوجوان ها با تنها ثبت دامین و فروش اونها به ثروت رسیدند ولی ما تو کشورمون حکومت اولین کاری کرد ثبت دامین ها با نام ادارات و دانشگاه ها و . . . رو برای افراد حقیقی ممنوع کرد. از طرفی هم با اجرا نکردن قانون کپی رایت، سرمایه گذاری در بازار اینترنتی رو پرخطر و بیهوده کردند.خوب من سالها برنامه نویسی نیاموختم که خلاقیتم در کسری از ثانیه به سرقت بره و حکومت توانایی حمایت از حقوق من رو نداشته باشه.
    صد درصد مردم ایران هم که کار بکنند از اونجایی که بازار سرمایه ایران بازار انحصار و برده داری هستش هیچ فرقی نمیکنه. ما کارگرهای یک سری آقازاده هستیم که هروقت اراده کنند میتونن سرمایه و خلاقیت ما رو صاحب بشن

    • مهدی حاتمی

      جعفر جان اوضاع این اندازه که شما می‌گی هم تلخ نیست. کافیه به تاریخ کشورهای دیگه نگاه کنیم که در شرایط حتی بدتری هم بودن و سر بر آوردن.
      نمونه‌هاش: آلمان، ژاپن، کره جنوبی، برزیل و حتی هند.
      بعد هم اینکه افزایش نیروی کار در یک کشور، با افزایش رشد اقتصادی نسبت مستقیم داره و این یعنی قدرت گرفتن جامعه در مقابل سیستم.

  • حسن

    این یه بحث تخصصی هست که نیاز به تحقیق اجتماعی گسترده داره!!
    نویسنده مردم ما رو با اروپا مقایسه کرده در صورتی که ما تو خاورمیانه ایم . با افکار خاص خودمون به قطع ایرانیان از مردم کشورهای دارای نفت بسیار کاری تر هستند ولی نسبت به ژاپنی ها خوب مشخصا کم کاریم!! تو ایران تقریبا صنعتی نداریم و فقط مصرف کننده هستیم هر کسی از جمله خودم کاری شروع کرده بشدت شکست خورده چون نرخ شکست بسیار بالاس تازه من برای کار خودم همه کاری می کردم از کارگری سخت تا قسمت های مهندسی و طراحی منتها شرایط کشور ما با نفت تا ابد همینه همه اشکالاتمون رو با نفت می پوشونیم بانک ها داغونن

    • مهدی حاتمی

      حسن جان ممنون که متن رو خوندی و نظر دادی.
      شما کاملا درست می‌گی. همین چند روز پیش مدیر‌عامل بانک خاورمیانه در یک سخنرانی گفت که بیشتر بانک‌های ایرانی در واقع ورشکسته هستن (نقل به مضمون). اینکه ما مشکلات‌مون رو با نفت می‌پوشونیم هم واقعیت داره. کافیه به تفاوت دوران ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد و روحانی نگاه کنیم که تو اولی، نفت 140 دلاری اجازه هر حرکتی رو به دولت می‌داد، اما دست دولت الان بسته است.
      اما حسن جان اجازه بده من 1 سوال بپرسم. همین که دختر و پسرهای 16 ساله اروپایی حاضر به ظرف شستن تو کافه‌ها هستن، اما دختر و پسرهای ایرانی این کار رو کسر شأن می‌دونن به نظرت چه دلیلی داره؟
      یک مثال فرهنگی دیگه: تو آمریکا معمولا بچه‌ها تا قبلا از 20 سالگی مجبور به ترک خونه والدین‌شون هستن اما در ایران ممکنه تا 30 سالگی هم بمونن؟ چرا؟

  • Arash

    بنده در زمینه آی تی کار میکنم تا 100 نفر رو میتونم معرفی کنم با حقوق بالا سر کار برن
    ولی مراجعین فقط مدرک دارند و حتی در حد تایپ کردن هم سواد ندارند و از روز اول حقوق بالا هم میخواهند….حاضر نیستند مدتی را کاراموزی کنند تا برای شرکت کارایی داشته باشند. یک نیروی نااشنا به کار وقت سه نیروی کارامد را هم میگیرد
    از نظر بنده کار تا دلت بخواد هست ولی تخصص اصلا و به هیچ وجه وجود ندارد
    یک نیروی کار به هر دری میزند تا وارد یک مجموعه شود و بعد از گذشت چند ماه قر زدنهایش شروع میشود که کارش سخت است ، حقوقش کم است ، مسیرش دور است و …..
    مشکل اصلی تولید کار در ایران موانع اداری ، مالیات ، بیمه و کارجو با مدرک و بدون تخصص است

    • مهدی حاتمی

      آرش جان ممنون.
      شما به نکته خیلی خیلی مهمی اشاره کردی. واقعا خوشحالم که به این موضوع توجه داری.
      نبود مهارت (skill) و توجه صرف به مدرک یکی از اساسی‌ترین مشکلات بازار کار در ایران هست و اتفاقا حرف من هم در این گزارش وجه دیگه همین موضوع هست. بازار کار در ایران همین امروز حدود 24 میلیون فرصت شغلی داره که حدود 9 درصد از این رقم رو مشاغل دولتی تشکیل می‌دن.
      موضوع ولی اینه که همه به دنبال پیدا کردن یک شغل دولتی هستن تا صبح برن سر کار، بعد برن نهار و بعد هم برگردن خونه و سر ماه پول تو حساب‌شون باشه!
      همین حالا شرکتی مثل دیجی کالا، دست‌کم حدود 1500 میلیارد تومان ارزش‌گذاری شده و بعد هم اسنپ، تپسی و… اومدن. چرا ما می‌نالیم که کاری نیست و دولت باید آستین بالا بزنه و شغل ایجاد کنه؟ سوال من اینه که مگه بقیه کشورها و بقیه جوامع با مشکلاتی مشابه مشکلات ما مواجه نبودن؟ آیا مثلا تو آلمان هم 9 درصد از مردم مشاغل دولتی دارن؟ آیا این شرکت های نوپا نمی تونن الگوی مناسبی برای کارآفرینی باشن؟
      همین چند هفته پیش هم محمد‌علی نجفی، شهردار تهران گفت که شهرداری تهران حدود 60 هزار کارمند داره و این در حالیه که فقط به 15 هزار کارمند احتیاج داره. اگر چنین الگویی مورد پسند ایرانی‌ها هست، قطعا نباید از نبود شغل ناراحت باشن، چون که «از ماست که بر ماست».

  • احمد

    تاسف اوره در زمان رکود اقتصادی که مسایل سیاسی باعث شده بسیاری از مشاغل ضعیف بشه و یا شرکتهایی که در امد ندارن و سرانجام شغلی وجود نداره کسی تیتتر بزنه خیلی خوب ….ایرانی ها اهل کار نیستن !!!!مشکل اصلی اینه که کار ی وجود نداره …و نویسنده محترم نتیجه گرفته که ما اهل کار نیستیم .واقعا جواب دادن به چنین کسی سخته !!

    • مهدی حاتمی

      احمد جان ممنون از نقطه نظرت.
      اتفاقا ما در تجارت‌نیوز، اهل تعامل هستیم و تک‌تک نظرات و کامنت‌ها رو هم می‌خونیم و سعی می‌کنیم جواب بدیم.
      جانِ کلام این گزارش تفاوت بین «نرخ بیکاری» و «نرخ مشارکت اقتصادی» هست احمد جان. نرخ بیکاری نشون‌دهنده تعداد کسانی هست که دنبال کار می‌گردن ولی کاری پیدا نمی‌کنن (همین گروهی که شما هم بهشون اشاره کردی) و نرخ مشارکت اقتصادی نشون می‌ده اصولا چه کسری از مردم به دنبال کار می‌گردن و چه کسری نه.
      نرخ بیکاری در ایران حدود 12 درصد هست و نرخ مشارکت اقتصادی حدود 40 درصد. این یعنی حدود 60 درصد از ایرانی‌هایی که می‌تونن کار کنن، اصلا به دنبال کار نیستن!
      این هست که تعجب‌آوره دوست من. یک لحظه فکر کنیم که چرا وضعیت این طوریه؟ آیا این 60 درصد از اینکه بتونن شغل پیدا کنن نا‌امیدن؟ پس چرا کسی به آگهی‌های نیازمندی «کارگر ساده» جواب نمی‌ده؟ آیا ماهی 700 هزار تومان حقوق گرفتن (که قبول دارم به شکل فاجعه‌باری ناچیزه) بهتر از هیچی حقوق نگرفتن نیست؟

  • احمد

    خجالت اوره

  • حمید

    انواع کارهای خدماتی در کشور با اورده پایین در شهرستانها امکان پذیر می باشد مثال .پرورش شتر ،شتر مرغ ،ماهی و مرغ انواع کارهای خدماتی که در شهرهای بزرگتر جواب داده میتواند در شهرهای کوچکتر توسط اشخاص ایجاد گردد

    • مهدی حاتمی

      ممنون حمید جان
      درست می‌گین. اتفاقا کارهای این چنینی خیلی راحت در روستاها و شهرهای کوچک جواب می‌دن و می‌تونن سودآوری خوبی داشته باشن. خیلی‌ها پرورش کاکتوس، شترمرغ، ماهی، میگو و …انجام می‌دن و البته این فهرست با نوآوری می‌تونه طولانی‌تر بشه.

    • ناشناس

      آره خیلی خوبه. سود آوریشون عالیه یعنی نه تنها خود شخص بلکه اطرافیان هم به سود خوبی میرسند و وابسته این دولت و کارفرماها نمیشن ولی یه مشکل هست اونم باید اول یه سرمایه داشته باشی که کارگران ندارند و وام هم سنگ اندازی میکنن

  • محسن

    جناب حاتمی اگر مردم بقول شما skill ندارند آیا تقصیر نظام آموزشی که سرتاپا دولتی و حکومتی هست نمی باشد؟ وقتی سیاستمداران و وزرای دولت به فکر واردات و دلالی و رشوه های بین المللی و … هستند مهندس ایرانی چه کاری میتونی کنه؟ آیا جلوی خام فروشی نفت و معدن و … را باید مردم بگیرند؟ وقتی پست های کلیدی و با فامیل بازی و باندبازی اشغال میشه مردم عادی گمراه خواهند شد……

    • مهدی حاتمی

      محسن جان دولت‌ها آیینه مردمند و مشتی نمونه خروار از جامعه خود ما هستن. سوال من اینه که همین حالا کسانی که مثلا ایده‌پرداز شرکت‌های استارتاپی هستن و ماهانه 15 میلیون تومان حقوق می‌گیرن، در سیستم آموزشی دیگه‌ای درس خوندن؟ نه!
      اون‌ها هم تو همین سیستم آموزشی ما درس خوندن و حتی اگه آموزش خوب وجود نداشته باشه، از جایی بیرون از دانشگاه قابل تامینه. مگه همین سیستم آموزشی نیست که سالانه حدود 150 هزار دانش‌آموخته رو به خارج از مرزهای ایران می‌فرسته؟
      موضوع اینه که ما حاضر نیستیم تحت شرایط دشوار کار کنیم، یعنی همون کاری که شهروندان ژاپنی، آلمانی، هندی و چینی کردن و می‌کنن.
      در مورد خام‌فروشی با شما موافقم، ولی ورق داره بر می‌گرده. کافیه به فهرست شرکت‌های استارتاپی و دانش‌بنیان نگاه کنید که هر روز داره مفصل‌تر می‌شه. اتفاقا اینجا هم (با کمال احترام) با شما مخالفم، چرا که دولت وظیفه نداره برای ما استارتاپ و کارخونه بزنه، دولت فقط باید زمینه رو مهیا کنه.
      فامیل‌بازی و باندبازی هم هست، حق با شما است. ولی این 1 بحث دیگه است.
      ممنون

  • مرتضی ش

    جانا سخن از زبان ما میگویی.جدا که من خودم همیشه میگم کار هست کار هست کار هست…
    چون افراد بعضا توقعات و انتظاراتشان کمی بالاتر از گزینه های پیش رویشان است
    این موجب پدیده کاذب بیکاری میشود…
    الان بنظرم افرادی که راه تحصیل و دانشگاهی را انتخاب کرده اند به کمتر از دکتری نباید
    قانع شوند…به قول استاد بزرگمان که میفرمود:
    ((دکترای خوب بیکار نیست…شما اگر خوب باشید(بعنوان هیات علمی)جذب میشید))
    _این برای افرادی که راه آکادمیک را پیش گرفتند.
    اما راه دیگر راه بازار است که فرد از راه تجربه و کار فنی در بازار به موفقیت میرسد…در هر صورت کار هست و از مسوولین هم متشکرم.
    پس تکرار میکنم (کاررررر هسسسست)شاد باشید.

    • ناشناس

      شکمت پره برو بخواب. هیئت علمی با هزار بدبختی و آشنا الان میشه. کار هم بله هست ولی سابقه کار می خوان. پول درست نمیدن. امنیت شغلی نیست. مثل برده باید کار کنی براشون برای نمردن. کارفرما سر کارگر شیر هست. باور کن جوانان ایرانی همگی دنبال کار هستند، کسی محل نمیده. به زودی در آینده شاهد پیری جمعیت و بحران های دیگه خواهیم بود.

  • ناشناس

    من یک جوان 24ساله از اصفهانم 2بچه دارم و اجاره نشینم کسیم ندارم کمکم کنه و با حقوق روزی هشتاد هزارتومن که یک ماه کار هست یک سال نیست نمیشه تو ایران زندگی کرد تموم جوون ها سن من اومدن تو عراق و بصره سلیمانیه کار میکنند چرا چون به یه کار گر صاده روزی 250تا 300میدن واقعا متعسفم برا دولتمون که کاری باهامو کرده که باید بریم گردن خم کنیم و ازمون کار بکشن

  • ناشناس

    سلام و وقت بخیر خدمت تمامی دوستان. ببینید اینکه میگن ایرانی ها اهل کار کردن نیستن شاید یه کمی درست باشه ولی اینکه قبول کنیم مشکلات کشور به خاطر عدم کار کردن کارگران یا دانشگاه رفته ها یه چیز مزخرفه به چند علت این حرفو میزنم. از خودم شروع میکنم تا افرادی که تو عمرم دیدم وشناختم. اول من خودم از ۱۴ سالگی کار کردم از بنایی و کشاورزی تا رستوران و شرکت و کارخونه الان ۲۶ سالمه تو این مدتی که کار کردم بنایی و کشاورزی حقوقشون بیشتر بوده ولی بیمه نداره یعنی یک شخصی که میخواد از جونش بگذره و بیمه نباشه و یه ده سال میتونه کار کنه و بعدش از کار افتاده میشه وچون بیمه نداره دولت و هیچ مسئولی نمیاد بگه شما چون کار کردی و حالا بدبخت شدی کمکت میکنیم کشاورزی هم همینطوره. اینایی که گفتم برای کارگران ساده بود. شاید اونی که سرکارگرشون باشه وضعشون بهتر باشه اونم نه همشون. می مونه شرکت ها و کارخونه ها. خب مطمئنا بیشتر کار گران تو همچین جاهایی کار کردن و میدونن چطوریه و احتیاجی نیست بگم ولی خب چند تاشو میگم. ایران تنها کشوری هستش که از کارگران برای کار کردن بیشترین پول رو نسبت به حقوقش میگیرن . حالا بماند کارفرماها سنوات نمیدن یا اضافه کاریشون رو نمیدن یا عیدیشون رو نمیدن یا بیمه رو پرداخت نمیکنن. با اینکه کارگران در خط فقر و زیر خط فقر زندگی میکنن. اگر حق رو بدیم به شما که ایرانی ها باید روزانه بالای ۱۵ ساعت کار کنن با حقوق بخور نمیر تا کارفرما ها ثروتمند بشن و یه مالیاتی و حق السهمی هم به مسئولان بدن. البته شما راست میگید ایرانی ها کار نمیکنند ولی نه کارگران بلکه مسئولان. با این وضع کارگران همان زباله گردی با صرفه تره چون مالیات و کارفرمای دزد نداره هر چند اونم میخواین ازشون مالیات بگیرید

تیترِ یک

آخرین اخبار