به گزارش تجارتنیوز، اگر چه مهاجرت دارای ابعاد مختلفی است و به گفته بهرام صلواتی، دکترای جامعهشناسی اقتصادی و مطالعات بازار کار از دانشگاه میلان و عضو هیات علمی موسسه مطالعات جمعیتی کشور، این پدیده (مثل هر پدیده انسانی دیگر) یک روی تاریک و یک روی روشن دارد؛ اما مهاجرت افراد کلیدی و موثر حوزههای مختلف نه برای تحصیل، بلکه به علت فقدان شرایط کاری و اجتماعی نگرانکننده شده است.
مهاجرت سعید رحمانی، بنیانگذار و مدیرعامل شرکت کارآفرینی سرآوا موجب شده است که برخی از کارآفرینان و فعالان این حوزه در توئیتر واکنش نشان دهند و نسبت به ادامه این مهاجرت ابراز نگرانی کنند. اما سعید رحمانی که بود؟
22 خرداد ماه امسال سایت اتاق بازرگانی تهران این گونه او را معرفی کرده است: «سید سعید رحمانی خضری، مدیرعامل و بنیانگذار صندوق و شرکت سرمایهگذاری سرآوا است. شرکتی که کار خود را با چند نفر در سال 1391 شروع کرد و اکنون مهمترین وی سی کشور در حوزه استارتآپها محسوب میشود که یکی از سرمایهگذاران مرکز بزرگ رشد استارتآپها در کشور به نام کارخانه نوآوری آزادی با همکاری پارک فناوری پردیس و ذینفعان متعدد دیگر است. کارخانهای که دو سال است فاز اولیه آن هم افتتاح شده و به محلی برای استقرار استارتآپهای نوپا و بذری بدل شده و از آنها حمایت میکند.»
«سعید رحمانی تا هشت سال پیش یکی از مهاجران موفق ایرانی بود که به یکباره مسیر زندگیاش تغییر پیدا کرد و تقریبا در اوج تحریمهای اقتصادی کشورمان در سال 1391 و در آستانه دولت حسن روحانی به ایران بازگشت تا با استفاده از دانش و آموختههایش در خارج از ایران به عنوان کارآفرین، یک شرکت و صندوق سرمایهگذاری جسورانه در حوزه حمایت از استارتآپها راهاندازی کند.»
او متولد ایران است و در نوجوانی مهاجرت کرد. رحمانی پس از تحصیل، در شرکت IBM کار کرد و استارتآپهایی را هم در نقاط مختلف دنیا راهاندازی کرد تا اینکه سرنوشت، او را بعد از گذشت سه دهه از مهاجرت به ایران هدایت کرد.
او در مصاحبهای با دنیای اقتصاد در اینباره گفته است: «برای یک شرکت اینترنتی به نام Naspers کار میکردم و از من خواستند که موقعیتهای سرمایهگذاری بازار استارتآپهای ایرانی را ارزیابی کنم. اما نهایتا Naspers تصمیم گرفت از خیر سرمایهگذاری در ایران بگذرد، ولی من به شخصه متقاعد شدم و تصمیم گرفتم با توجه به پتانسیلهای ایران بعد از سالها به زادگاهم برگردم و فعالیت خود را با حمایت از استارتآپهای داخلی شروع کنم.»
اما این حضور او به نظر میرسد پایان شیرینی نداشته و او ایران را ترک کرده است. اتفاقی که واکنشهای متعددی را به همراه داشته است.
واکنشها به مهاجرت رحمانی
پدرام سلطانی، نائب رییس پیشین اتاق بازرگانی تهران در توئیتی نوشت: خبر بدى بود. رحمانى از پيشقراولان اكوسيستم استارتاپى كشور بود. اينها كه بروند، قطار مهاجرت جوانان و نخبگان از كشور سرعت مىگيرد. اما اين قطار نه بوق دارد نه دود، فقط درد دارد و آه… چه يك قهرمان ورزشى مثل سعید ملایی برود و چه يك قهرمان كارافرينى مثل سعيد رحمانى.
شهرام شریف، موسس و سردبیر آیتیایران نیز در توئیت خود به این موضوع پرداخت و نوشت: کشوری که کارآفرینان توانمند، نیروهای نخبه و بخش خصوصیاش را حفظ نکند روی پاهایش خواهد ایستاد؟ سعید رحمانی از شخصیتهای کلیدی جریان کارآفرینی نوین ایران و مربی دلسوز جوانان بوده، امیدوارم با حل مشکلات او را دوباره ببینیم.
فعالیتهای سعید رحمانی در خصوص حمایت از استارتاپها به نحوی بود که نازنین دانشور، موسس سایت تخفیفان هم در توئیت خود نوشت: برای من سعید رحمانی سرمایهگذار نبود، برای من یه منتور و مربی باصبر و حوصله و فکر و ایده و خلاق بود. شخصی بود که در روزهایی که نزدیکترین آدمهای زندگیم حاضر نبودن چند میلیون به من بدن، روی تخفیفان سرمایهگذاری… .
محمدتقی کریمی، توسعهدهنده کسب و کار در خصوص مهاجرت سعید رحمانی نوشته است: کارکتر وی به نحوی است که من را ترغیب میکند بگویم مصدق زمان بود چون با ورود خود و اثراتی که به جا گذاشت نسل جدیدی را پرورش داد و موج جدیدی را در ایران ایجاد کرد که تا سالها باقی میماند.روزی که کارخانه نوآوری افتتاح شد سعید رحمانی از اوج هیجان و خوشحالی گریه کرد و گفت من نمیخواهم کارآفرین سریالی باشم که پست مدیرعاملی را عوض کنم باید تا آخر ادامه دهم و به این زودی مدیرعاملی را رها نمیکنم. حدود سه سال از آن زمان میگذرد ولی آنقدر شرایط سخت شد که احتمالا میتوانیم بگوییم خسته شد.
مهاجرت فعالان استارتاپ چقدر جدی است؟
در همین مورد شایان شلیله، کارآفرین و فعال حوزه استارتاپ به تجارتنیوز گفت: در بخش استارتاپ موضوع مهاجرت بحثی جدی است. بیشترین درآمدی که نصیب بهترین استارتاپها میشود بین 10 تا 15 میلیون تومان است. در اروپا به دنبال این نیروهای استارتاپی هستند و به آنها حدود دو، سه هزار یورو میدهند. من تعداد زیادی را میشناسم که به همین دلایل از ایران رفتند.
وی در خصوص آینده مهاجرت فعالان حوزه استارتاپ گفت: طی دو سال اخیر این مهاجرتها با پیشنهادهای مالی بسیار خوبی از سوی اروپاییها صورت گرفته و با این وضع بازار ارز، تصمیمگیری را برای مهاجرت آسانتر کرده است.
عادل طالبی، فعال فضای دیجیتال و کسب و کارهای دیجیتالی هم معتقد است در جایی که به فعالان و کارآفرینان تهمت میزنند، نباید توقع داشت که مهاجرت نکند.
وی در این خصوص افزود: سعید رحمانی در حوزه استارتاپ کارهای بزرگی کرد، جریانسازی کرد، اکوسیستم را شکل داد و به آن سرعت بخشید. در کشوری که هر روز بیمه، فیلترینگ، دولت، مالیات و هر کدام به نحوی سد راه میشوند، عجیب بود که رحمانی تا این جا دوام آورد.
طالبی در خصوص این انگاره که در حوزه استارتاپ موج مهاجرتی در حال رخ دادن است گفت: موج مهاجرت حدود یک سال و نیم است که شروع شده. خیلی از این افراد روند مهاجرتشان در مرحله نهایی است.
وی خاطرنشان کرد: قطعا در آینده خبرهای بیشتری از مهاجرت خواهیم شنید.
اما به نظر میرسد این دست مهاجرتها در زمینههای مختلفی ریشه دوانده است، در چند هفته گذشته موضوع مهاجرت سعید مولایی خبرساز شد، و حالا خبر مهاجرت علیرضا فعانی، داور سرشناس کشور موجب شده که موج مهاجرت در ورزش قویتر شود.
فغانی در این خصوص اظهار کرده است: اقامت کشور استرالیا را گرفتم، تا سه چهار هفته دیگر راهی استرالیا خواهیم شد. تا الان خانوادهام را فدای قضاوت کردم اما از این به بعد نمیخواهم اینطور باشد. بعید است که دیگر در لیگ ایران قضاوت کنم و احتمالا بازی استقلال و فولاد آخرین قضاوت من در لیگ ایران بود.
اما آیا این مهاجرتها همچنان ادامه خواهد داشت؟
مردی بزرگ نه
دلالی حرفه ای درستتره واسش
بشخصه احتمالا ازین مقاله شکایت بکنم
حالت خوبه نویسنده؟!
خود رای بودن کار دست ایرانیا می ده . فرار بر قرار ترجیح دادن تو هر زمینه چه ورزش چه هنر وچه هر فعالیت دیگر اشتباه است.
ایشان فرار کرد تا کاهاش رو نشه
سعید رحمانی مدیر عامل نبود پدر بود دلسوز بود من شاهدم که چه کارها وسختیهایی کشیدکه جوانها رو از بیکاری نجات بده.زندگیها رو نجات بده.خواهشا اونایی که اصلا ندیدنش و ازش هیچی نمیدونن نظر الکی ندن.فقط دعا میکنم که فرجی بشه وبرگرده.همین
بعد از رفتنش همکاراش (از قبیل ریحون و دونیت) یکی یکی دارن میگن که چطوری سرشون کلاه گذاشته، از کشور لفت و لیسش رو کرده و رفته دنبال عشق و حال. لطفا الکی قهرمان سازی نکنید.
استارت آپ در ایران شده باندبازی هر کسی نمیتونه واردش بشه مگر اینکه رابطه قوی داشته باشه و جالبه بدونید فقط برای مالک اون خیر داره و پول گیرش میاد. نیروی کار بلد تو ایران با منت 2.3 میلیون حقوق میگیره در حالی که همین نیرو در اروپا یا آمریکا حداقل بیش از 10 برابر درآمد خواهد داشت البته با هزینه زندگی کمتر به نسبت حقوق ایران. برای صاحبان کسب و کار در خارج کشور هم کلی موقعیت هست و از طرف دولت خیلی حمایت میشوند. درسته ایران پتانسیل خوبی داره اما فراموش نکنید عمر انسان محدوده یک نگاه به سنتون بندازید و بعد تصمیم بگیرید توی یک استارت آپی کار کنید که به شکل برده بهتون نگاه میکنه و عمرتون رو تلف میکنه یا یک استارت آپی که به شکل سرمایه بهتون نگاه میکنه و بهتون بها میده تا زندگی آرومی داشته باشید بله درسته همون مهاجرت! اندکی تفکر لازم است!
کسانی که می توانند بروند به چه دلیل باید در این کشور بمانند؟چه دلیلی وجود داره که تمایل داشته باشن تا در این کشور که متعلق به ی سری افراد و یک نوع تفکر می باشد زندگی کنند.
چه دلیل داره رفتن دوباره برگردن
اینها برای استفلال و سرافرازی ایران کاره ای نبودند و تاثیری در حرکت ایرانیان برای استقلال واقعی نداشته و ندارند هرچند بی ارزشند ولی برای خودشان متاسفیم از جهتی اینها بروند چهره بسیاری از این تیپ ها روشن می شود که ایران را در روز سختی رها کرده و برای منافع شخصی به دیار غربت می روند و بسیاری از سختی های غریبی را تحمل می کنند ولی حاضرنیستندکوچکترین سختی های داخل ایران را تحمل کنند
شما حتما توی جزییات سختی اینها هستی که اینطور یک طرفه به قاضی رفتی دیگه !!!! طرف خارج بوده، میتونسته نیاد، اومده، خودش، زندگیش، اعصاب و روانش رو گذاشته که به این جوونها کار یاد بده، امید بده، راه بندازه، اینقدر سنگ جلو پاش انداختن که دیگه نتونسته ادامه بده. بعد از این همه مدت میخواد برگرده به همونجا که بوده، همونجا که به آدم بودن، به فکر، به دانش، به تلاش و به پشتکار اهمیت میدن، نه […] !!!! اول بخون، بعد تحلیل کن این متن راجع به چی حرف زده، بعد بیا اینجا راجع به غربت و وطن و چهره واقعی افراد Lecture بده !!!!!!
واقعا باید گریست به حال این اوضاع
هیچ اتفاقی نمی افتد، چون قرار نیست در این مملکت اتفاق خاصی بیافتد. وقتی طرح ظرفیتسازی و تعریف 4میلیون شغل توسط شورای عالی اشتغال که وابسته واردکنندگان است و دغدغه ی شغل آفرینی ندارمد، مثل آب خوردن کنار گذاشته شد در سال 92 و وقتی ده ها طرح به دلایلی که از گفتنش معذورم، رد شد، یک مسوول ارشد گفت، قرار نیست تو این مملکت اتفاقی بیافته، من هم پس از دزدیده شدن طرح هام گفتم منشینم خونه و از داشته ام می خورم. یک کار آفرین رفت و صدها میرند، قبول، اما صدها هزار در خانه نشستند و کار نمی کنند… اینو برای خودم نمیگم چون بخوام راحت در کشورهای دیگر استقبال می کنند ولی به دلیل عرق خانوادگی به ایران نمیذارند برم، در ایران هم الان هزاران میلیارد بریزند حاضر نیستم کار کنم، چون خسته شدم بعد از سال ها فعالیت، اما مردونه طرحی اجرا کنید، مغزهای در خانه نشسته را بکشید به سوی خودتون، اگه راست می گید، من که به سر تا ته این مملکت باور ندارم، اما بگ ضد هم نیستم، چون برام مهم نیستند. مخالفت و گلایه فایده نداره، فقط من یک موضوع مغفول مونده رو گفتم.