تورم اقتصاد ایران در سال ۷۴ به ۵۰ درصد رسید. حدود ۲۰ درصد بیشتر از آخرین تورم اعلامی سال جاری. اما چرا آن زمان مردم کمتر تورم را حس میکردند و اکنون بیشتر؟ تورم دو رقمی، همذات اقتصاد ایران است. اما چرا اکنون بیشتر از همیشه مردم این تورم را حس میکنند؟ آیا تورم سال آینده هم بیشتر میشود؟ اینها سوالاتی است که داود سوری، اقتصاددان در گفتگو با تجارتنیوز به آن جواب میدهد.
بودجه سال ۱۴۰۰ در کنار سیاستهای اقتصادی دولت، نگرانیهای زیادی درباره نرخ تورم سال آینده ایجاد کرده است. نگرانی از افزایش تورم البته یک نگرانی جهانی است و اکونومیست درباره بازگشت تورم در دوره پساکرونا هشدار داده است. اما در حالی که دنیا نگران افزایش تورم است، بانک مرکزی ایران وعده داده نه تنها نرخ تورم افزایش پیدا نمیکند که کاهش هم خواهد یافت. پیشبینی شما از نرخ تورم سال آینده چیست؟
چنین پیشبینیها و هدفگذاریهایی قبل از این هم در اقتصاد ما وجود داشته و هیچکدام محقق نشده است. آنچه از بودجه و آمارهای دیگر بر میآید این است که تورم سال آینده بیشتر از تورم ۲۲ درصدی مد نظر بانک مرکزی است. در سطح دنیا پیشبینیها حاکی از افزایش تورم است. چون انتظار میرود با پشت سر گذاشتن کرونا و آغاز فعالیتهای اقتصادی به خصوص در بخش کالا با افزایش قیمت مواجه باشیم. چیزی که همین الان هم وجود دارد و قیمت برخی از کالاهای جهانی در حال افزایش است.
جدای از دلایل افزایش تورم در دنیا، در داخل کشور ما مهمترین عامل افزایش تورم، کسری بودجه دولت است. اعدادی که در بودجه ۱۴۰۰ عنوان شده بسیار رویایی است و انگار ما یک آهوی نگرفته را داریم میبخشیم.برای مثال دولت حساب ویژهای روی فروش نفت باز کرده که معلوم نیست محقق شود. یا مثلا تصور کرده که میتوانیم سال آینده هم مانند امسال از اوراق بدهی استفاده کنیم. اما این تصور نادرستی است. چون همین امسال هم تقاضا برای این اوراق کاهش یافته است.
بودجه سال آینده کاملا خوشبینانه است.
بله، شاید مهمترین دلیل این بودجه غیرواقعی و خوشبینانه این است که این دولت سال آینده دیگر نیست و مسئولیتی در قبال تحقق بودجه ندارد. اما مردم هستند و باید تبعات این بودجه رویایی را بدهند. نکتهای که بسیاری از دولتمردان برای کنترل تورم عنوان میکنند مبنی بر دستوراتی است که میخواهند به بازار بدهند و بر مبنای آن دستورات، محاسبه میکنند که نرخ تورم چقدر باید باشد. مسئولان ما هنوز یاد نگرفتهاند که بازار از آنها فرمان نمیبرد و کار خودش را میکند.
دو منبع اصلی تامین هزینههای دولت فروش نفت و اوراق بدهی است که شما میگویید محقق نمیشود. جز این دو، دولت روی درآمد حاصل از واگذاری شرکتهای دولتی و مالیات حساب ویژهای باز کرده است. این درآمدها چقدر محقق میشود؟ چون امسال سال خوبی برای بورس بود.
بله بورس امسال تجربه خوبی برای دولت بود اما تجربه خوبی برای مردم نبود. دولت عملکرد و سابقه خوبی از خود در بورس بر جای نگذاشت و دلیلی ندارد که مردم به دولت مجددا اعتماد کنند. در یک معامله هر دو طرف باید نفع ببرند. امسال دولت از بورس نفع برد و بعید است این بازی دوباره به همین شکل تکرار شود و دولت سال آینده همین درآمد را از بورس داشته باشد. مردم ETF های دولتی را با قیمت بالا خریدند و حالا ارزش آن کم شده. یا مثلا دولت در یک فرایند غیرقانونی، بدون هیچ توجیه عملی در بورس کالا دخالت کرده و برای فولاد قیمت تعیین کرده است. اینها همه سبب میشود که مردم نخواهند سال آینده وارد بورس شوند.
[imp content=”شاید مهمترین دلیل این بودجه غیرواقعی و خوشبینانه این است که این دولت سال آینده دیگر نیست و مسئولیتی در قبال تحقق بودجه ندارد. اما مردم هستند و باید تبعات این بودجه رویایی را بدهند.”]
درباره مالیات هم همین است. باید ثروتی در جامعه خلق شود که مردم بخشی از آن را با دولت سهیم شوند. تا وقتی درآمد تولید نشود و فرایند خلق درآمد ایجاد نشود، انتظار عجیبی است که مردم بتوانند مالیات بدهند.
دریافت مالیات از خانه و خودروهای لوکس
اما دولت امسال مالیاتهای جدیدی را هم وضع کرده. مانند مالیات بر خودرو و خانههای لوکس یا خانههای خالی.
این چه تفکر و نگاهی است که دولت خود را مالک دارایی مردم میداند و به خود اجازه میدهد روی دارایی و ثروت مردم دست بیندازد تا ناکارامدی خود در دیگر عرصهها را جبران کند. میخواهند با مالیات از خانه و خودروهای لوکس کشور را بسازند؟ سالها با درآمد حاصل از فروش میلیونها بشکه نفت نتوانستند کشور را بسازند حالا میخواهند آن را با این مالیات بسازند؟
این تفکر خطرناکی است که در مجموعه دولت و حاکمیت شکل گرفته که گمان میکنند اگر داراییهای مردم متعلق به آنها بود چه میکردند! این دولت و حاکمیت سالها درآمدی بالاتر از ارزش مالیات خانه و اتومبیلهای لوکس داشته و نتوانسته اقتصاد را بسازد. حالا چشم به دارایی و ثروت مردم دوخته که با مالیات آن کشور را اداره کند!
احتمالا توجیه دولت این است که کشورهای دیگر چنین مالیاتهایی را از مردم میگیرند و اقتصاد با مالیات اداره میشود.
فراموش نکنیم که مالیات زمانی میتواند منبع مستمر درآمد دولت باشد که تولید داشته باشیم. ما اگر میخواهیم شریک مال مردم باشیم، باید کاری کنیم که مردم هم سود ببرند. نمیشود که فقط یک طرف سود ببرند و طرف دیگر نه. اگر دولت چشم امید به درآمد بورس یا مالیات دارد باید هم زمینه سود مردم را فراهم کند و هم زمینه افزایش تولید را. اگر نمیتواند، این درآمدها هم محقق نمیشود.
[imp content=”این چه تفکر و نگاهی است که دولت خود را مالک دارایی مردم میداند و به خود اجازه میدهد روی دارایی و ثروت مردم دست بیندازد تا ناکارامدی خود در دیگر عرصهها را جبران کند؟ میخواهند با مالیات از خانه و خودروهای لوکس کشور را بسازند؟ سالها با درآمد حاصل از فروش میلیونها بشکه نفت نتوانند کشور را بسازند حالا میخواهند آن را با این مالیات بسازند؟”]
بودجه ۱۴۰۰ یا بودجه خیالی؟
چهار منبع درآمدی مهم دولت در سال آینده فروش نفت (۱۹۹ هزار میلیارد تومان)، درآمد مالیاتی (۲۴۷ هزار میلیارد تومان)، واگذاری شرکتهای دولتی (۹۵ هزار میلیارد تومان) و فروش اوراق (۱۲۵ هزار میلیارد تومان) است که شما درباره تحقق تک تک این درآمدها تردیدهای جدی را عنوان کردید. در مقابل، هزینههای دولت افزایش یافته. برای مثال مخارج هزینهای دولت ۵۹ درصد بیشتر شده و ۵۴۰ هزار میلیارد تومان هزینه حقوق و دستمزد کارمندان دولت و صندوقهای بازنشستگی است. دولت این کسری را چگونه جبران میکند؟
آقای نوبخت زمانی گفته بود که کسری بودجه توهم است. بودجه همیشه تعادل دارد. اگر داشتیم خرج میکنیم و اگر نداشتیم خرج نمیکنیم. اما این نگاه سادهانگارانهای است. دست دولت برای هزینه نکردن کاملا بسته است. به همین دلیل همیشه طرف هزینههای بودجه اجرا میشود. دولت نمیتواند حقوق و دستمزد کارمندان خود را ندهد اما درآمد نفت و مالیات و بقیه میتواند محقق نشو.د. این ویژگی ذاتی بودجه است که همیشه بخش هزینه آن انعطافپذیری کمتری دارد.
[imp content=”بورس امسال تجربه خوبی برای دولت بود اما تجربه خوبی برای مردم نبود. دولت عملکرد و سابقه خوبی از خود در بورس بر جای نگذاشت و دلیلی ندارد که مردم به دولت مجددا اعتماد کنند. در یک معامله هر دو طرف باید نفع ببرند. امسال دولت از بورس نفع برد و بعید است این بازی دوباره به همین شکل تکرار شود و دولت سال آینده همین درآمد را از بورس داشته باشد.”]
در این موارد بسته به نوع نظامهای اقتصادی، کشورهای مختلف راهکارهایی دارند. برخی از کشورها میتوانند به بازار بدهی مراجعه کنند و کسری را از بازار بدهی تامین کنند. اما ما محدودیتهای جدی برای استفاده از این بازار داریم. ما در سال جاری نتوانستیم از بازار بدهی استفاده کنیم و نحوه استفاده ما از بازار بدهی منجر به ایجاد تورم میشود که خودش مشکل دیگری است. نهایتا تنها راهکار باقیمانده برای دولت استفاده از منابع بانک مرکزی است که استفاده از این منابع هم به معنای انتشار پول است.
خب استفاده از منابع بانک مرکزی یعنی تورم و این با وعده کاهش تورم بانک مرکزی در تضاد است!
وقتی از منابع بانک مرکزی صحبت میکنیم، عدهای گمان میکنند انبار بزرگی وجود دارد که میتوان در مواقع مختلف از آن استفاده کرد و این منابع را برگرداند. استفاده از منابع بانک مرکزی در واقع چرخش یک قلم نیست که اعدادی خلق شود. این اعداد بابت هزینهها پرداخت میشود و فقط و فقط منجر به تورم میشود.
وقتی در مقابل انتشار پول تولید کالا و خدمات صورت نمیگیرد، هیچ راهی جز افزایش قیمت کالا و خدمات موجود باقی نمیماند. پس صرف انتشار و چاپ پول توسط بانک مرکزی برای تامین هزینههای دولت، به نوعی مالیات منفی و مخفی است که با افزایش قیمت کالا و خدمات از مردم گرفته میشود و مالیات بسیاری بدی است. چون این مالیات را فقط مردم عادی با خرید کالا و خدمات میدهند. عدهای نفع میبرند اما تورم آن نصیب مردم میشود.
نتیجه برداشت از منابع صندوق توسعه
یعنی برای تامین کسری بودجه سال آینده هیچ راهی جز انتشار پول نداریم؟ چون سالهای قبل از منابع صندوق توسعه ملی استفاده کردند.
اولا ما اصلا نمیدانیم که منابع صندوق توسعه ملی چقدر است. چون این آمارها محرمانه است. اما فرایند استفاده از منابع صندوق توسعه ملی، همان فرایند چاپ و انتشار پول است. اگر صندوق توسعه ملی، دارایی ارزی داشته باشد، این دارایی ارزی به دلیل تحریمها در بانکهای خارجی مسدود است. پس دولت معادل ریالی این منابع ارزی را وارد باز میکند. آن هم در حالی که این منابع ارزی وارد کشور نشده است. یعنی منابع ارزی به کالا تبدیل نمیشود بلکه بانک مرکزی با انتشار پول، منابعی را به اقتصاد تزریق میکند بدون اینکه عرضه کالا و خدمات افزایش پیدا کرده باشد. استفاده از منابع صندوق توسعه ملی هم تورمزاست.
[imp content=”وقتی از منابع بانک مرکزی صحبت میکنیم، عدهای گمان میکنند انبار بزرگی وجود دارد که میتوان در مواقع مختلف از آن استفاده کرد و این منابع را برگرداند. استفاده از منابع بانک مرکزی در واقع چرخش یک قلم نیست که اعدادی خلق شود. این اعداد بابت هزینهها پرداخت میشود و فقط و فقط منجر به تورم میشود.”]
مرکز پژوهشهای مجلس هم اتفاقا چند وقت پیش گزارشی منتشر کرده و گفته بود که یکی از علل افزایش تورم سالهای ۹۷ و ۹۸ استفاده از منابع صندوق توسعه ملی بوده است!
ما در سالهای گذشته این توهم را داشتیم که با استفاده از ارز خارجی میتوانیم تورم را کنترل کنیم و از ارز حاصل از فروش نفت برای واردات کالا و خدمات استفاده میکردیم تا تورم را کنترل کنیم. هرازگاهی هم به مشکل خوردهایم و نتوانستهایم. اما هیچ وقت یاد نگرفتهایم که نرخ تورمی که همواره دو رقمی است و جزو نرخهای تورم بالاست نمیتواند با کمک واردات و ارزپاشی کنترل شود. الان هم همین است. چه از منابع صندوق استفاده کنیم و چه منابع بانک مرکزی، نتیجه یکی است. تورم ایجاد میشود.
تفاوت تورم دولت روحانی و احمدینژاد
آخرین تورم اعلامی امسال، تورم سالانه ۳۰ درصدی آذرماه بود. این در حالی است که اقتصاد ایران هم در ابتدای دهه ۹۰ و هم در دهه ۷۰ تورم نزدیک ۵۰ درصد را هم تجربه کرده است. برخی میگویند جنس تورم سالهای پایانی دهه ۹۰ با قبل از آن متفاوت است. آیا چنین تفاوتی وجود دارد؟
این تحلیل فقط پشتوانه سیاسی دارد و نه اقتصادی. بسیاری میگویند ما در دولت سازندگی در سال ۷۴، تورم ۵۰ درصدی را هم تجربه کردیم و حالا تورم ۳۰ درصد است. بله تورم الان حتی کمتر از آن زمان است. اما تفاوت اصلی این است که در آن سالها نرخ رشد اقتصادی بالا و نرخ بیکاری پایین بود. یعنی تولید وجود داشت و مردم درآمد داشتند.
افزایش قیمتها هنگامی آسیبرسان است و تاثیر منفی میگذارد که به همان نسبت درآمدها افزایش پیدا نکند. ما در دهه ۷۰ تورم بالایی داشتیم اما هم نرخ رشد اقتصادی ما مثبت بود و هم دستمزدها. بنابراین حس تورم ۵۰ درصدی سال ۷۴ بسیار کمتر از تورم ۳۰ درصدی سال ۹۹ بود.
نرخ رشد اقتصادی ما برای یک دهه هیچ تغییری نکرده است. اقتصاد ایران نرخ رشد منفی ۵، ۶ و ۷ درصد را تجربه کرده و چند سالی که نرخ رشد اقتصادی مثبت شده، حدود یکی دو درصد بوده است که با نرخ رشد منفی فرقی ندارد. ما در دهه ۹۰ با چند مساله همزمان مواجه شدهایم. هم نرخ رشد اقتصاد منفی شده، هم بیکاری بیشتر شده، هم دستمزدها تغییری نکرده و هم قیمتها بالا رفته. تورمی که مردم در این شرایط حس میکنند بسیار بیشتر از تورمی است که همزمان با افزایش قیمتها دستمزد و درآمد مردم هم بیشتر میشود.
[imp content=”افزایش قیمتها هنگامی آسیبرسان است و تاثیر منفی میگذارد که به همان نسبت درآمدها افزایش پیدا نکند. ما در دهه ۷۰ تورم بالایی داشتیم اما هم نرخ رشد اقتصادی ما مثبت بود و هم دستمزدها. بنابراین حس تورم ۵۰ درصدی سال ۷۴ بسیار کمتر از تورم ۳۰ درصدی سال ۹۹ بود.”]
برایند تمام متغیرهای اقتصادی خود را در سطح رفاه خانوار نشان میدهد. آیا رفاه خانوار بهتر شده؟ علیرغم توسعه تکنولوژی که عامل بسیار مهمی است، میبینیم که رفاه خانوارها در حال کاهش است. این فاکتور نشان میدهد که مجموعه سیاستهای اقتصادی دولت مناسب نیست.
از صنذوق توسعه ملی بردارید د پول ما سهام دارهای بورس رو بدین
لطفا این نظر کاملتر رو قرار دهید. ممنون
سلام به مدیران سایت. لطفا نظرم را در سایت قرار دهید.
من موافق با نظر کارشناس هستم ، که این از ابتدایی ترین حقوق انسان هست که نسبت به مال خود اعم خانه و خودر بصورت کامل تحت تسلط خود داشته باشد، اصلا خودرو لوکس معنا ندارد ،خودرو یا استاندارد و به روز هست که سه ستاره ایمنی یا پنج ستاره دارد مثل خودرو های بنز، تویوتا، لکسوس،فورد،هیوندا،هوندا و…که به اینها خودرو می گویند و یا استاندارد و به روز نیست و حتی یک ستاره ندارند که به اینها خودرو نمی گویند بلکه بهتر بگوییم خودرو نما و فرغونها که توسط دو تا کارخانه فرغون سازی تولید می شود، که این حق هر انسانی هست خودرو داشته باشد و اینکه با تعرفه های گمرکی که در هیچ کجای دنیا سابقه ندارد و با این هر حال یک خودرو با تعرفه گمرکی هم بگذاریم رو خودرو کافی نیست و حداقل بیش از دو برابر تا پنج برابر یا بیشتر برای خودرو باید مردم پرداخت کنند مثلا قیمت لندکروز در جهان به قیمت هشتاد هزار دلار هست که با دلار آزاد ۲۵ هزار تومانی میشه ۲ میلیارد تومان و با تعرفه گمرک صد در صدی با قیمت ۴۲۰۰ تومانی که ۳۲۰ میلیون میشه که جمعا می شود ۲ میلیارد و ۳۲۰ میلیون تومان ولی در بازار همین خودرو کمتر از ۱۲ میلیارد تومان نیست . و دیگری مالیات به خانه های خالی که دلیلش این هست که خانه و زمین سرمایه نباید باشد که بسیاری از این خانه های خالی به چشم سرمایه ای نگاه می کنند که شخص به جای اینکه پولش را در تولیدی و در اقتصاد کشور در جریان قرار دهد که دولت ازش مالیات بی اندازه بگیرد، که زمین می خرد امسال که هیچ کاری نکند سال دیگر چندین برابر قیمتش می فروشد و … و همین رفتار رو در برابر سکه طلا، ارز خارجی و خود طلا داشتند و دارند و اینکه ایرانیها هوشمند ترین مردم در دور زدن روشها هستند که کاری کنند به دولت مالیات ندهند، زیرا زمانی مردم به دولت مالیات می دهند که این سود و نفع دوطرفه باشد و فقط دولت سود ببرد و یک طرفه باشد و مردم یعنی جمعی و گروه خاصی نه بلکه هر فرد ایرانی در زندگی روزمره اش لمس نکند، مطمئن باشید مردم پول زور به دولت نمی دهند حالا از هر روشی شده و اینکه سرمایه دار اگر مالیات غیرمنطقی مثل دو مورد بالا پرداخت کند این پول را از طریق افزایش قیمت کالا و یا از کم کردن حقوق زیردستانش یا تعدیل نیرو یا حتی به تعطیلی بنگاه تولیدی ختم می شود یا موجب خروج سرمایه از کشور می شود که نمونه هایش خریدن املاک در ترکیه که در دو سه سال اخیر ایرانیها رتبه نخست یا دوم خریدن املاک شدند و چندین میلیارد دلار از کشور خارج شده و اقتصاد کشور ترکیه را رونق بخشیدند و یا سرمایه گذاری ایرانیها در امارات،کانادا و …که ضرر بسیار بسیار جبران ناپذیری بر کشورمان وارد کرده و همچنان دارد می کند.
مشکل اصلی مردم هستند تو جای دیگه دنبال مشکل نگردین اون اسکلی که وقتی یه چیزی گرون میشه حمله میکنه و میخره
و همین ادم درباره سیاست نظر میده مملکت همین میشه
تا کی باید ای ماشینهای بی کیفیت داخلی را با قیمت گزاف سوار شویم دیگه جای نفس کشیدن هم نمانده،
باید اضافه کنیم که توان خرید طبقه متوسط انقدر کاهش یافته که خرید خانه و ماشین به ارزو تبدیل شده ، الان رشد اقتصادی حداقل منفی 10 در صد در سال 1400 بوده ، تورم 30 درصد یعنی ارزش پول 40% کم شده و اگر اقتصاد دانان دیر بجنبد دیگر طبقه متوسطی وجود نخواهد داشت!!!
دوست عزیز از دوره احمدی نژاد قرار بود قشر متوسط از بین بره
فقط فقیر و پولدار باقی بمونه
پولدارها پولدارتر و فقیر ها هم که فقیر تر
فقیری ندیدم که پولدار شده باشه
وام مسکن خیلی ها رو صاحب مسکن کرد وام های زود بازده خیلی ها رو صاحب شغل کرد و اما سما معلومه …. منصف باشیم
این بنده خدا خبر نداره کل دنیا پایه های مالیاتی متنوعی دارند، این تعبیراتی که به کار برده ایشون کارشناسی نیست.
تنها راه چاره که در کشورهای موفق جواب داده و در دوره ای در کشورمان بر آن تاکید شد قانونمند بودن است نمیتوان در یک شب یا روز برای اقتصاد و بالتبع مردم نسخه پیچید چون خودشان از آن تبعیت نمیکنند یعنی ما آدمها و نهادهای فراقانونی داریم که استاد دور زدن هستند در گمرک، دربنادر، درفرودگاه آمپول مسکن به مریض موقتی است باید مسئولانه تر برخورد شود
این اقا برای تورم اشک تمساح میریزد اما در واقع دلسوز منافع ثروتمندان و اهالی ثروت و قدرت است چرا اولا میگوید بورس باید بالا برود که خود این بورس هم میتواند باعث تورم شود ثانیا میگوید چرا جلوی مافیای فولاد را میگیرید ثالثا میگوید چرا از ثروتمندانی که با سفته بازی به الاف والوف رسیدند مالیات میگیرید رابعا میگوید هزینه ها در بودجه قابل کنترل نیست مثلا اشاره به حقوقهای نجومی نمیکند بنابرین این اقای محترم خیلی ریز برای تورم گریه میکند اما در واقع طرفدار همین تورم هم هست
بورس باعث تورم میشه؟ جالب بود
تورم هست که بورس رو حرکت میده
دقیقا تازه اینو نمیگن چون خودشون دلال هستند اینو که تورم یعنی دلال طلا سکه ماشین خودرو دلار میخره ی تومن فرداش میشه دو تومن میفروشه ی پول بیشتری میاد دستش و باعث تورم میشه نه بورس که حداقل توش هم سهامدار هم شرکت هم کارگر هم دولت همه منتفع میشند
نه دیگه شما یه سهام می خری هزار تومن
ماه بعد سهامت می شه 2 هزار تومن
این دو تومن رو از بورس خارج کنی جای یک بسته ادامس می تونی دو بسته ادامس بخری
یعنی چی یعنی قدرت خریدت بالا می ره
وقتی قدرت خرید و پول دست مردم بالا بره و رشد اقتصادی همراهش نباشه
یعنی بازار خود به خود تورم ایجاد می کنه و اون ادامس کم کم قیمتش می شه دو تومن
اولا این دولت به درآمد نفتی که نمی تواند بفروشد چشم دوخته ،دوما تنها راه خلاصی از وابستگی به درآمد نفت مالیات بر مجموع درآمد هر کد ملی به صورت پلکانی (هرچه درآمد بیشتر مالیات بیشتر )می باشد مثل تمام دنیا و راهکار هدایت نقدینگی به سمت تولید مالیات بر عایدی سرمایه از معاملات سوداگرانه بر روی نیازهای مصرفی مردم است ،که این دولت در طول تصدی خودش بجای اصلاحات لازم فقط به مذاکره و صبر راهبردی دل خوش کرد.
بله بایدبگیرن چون یک کارگرساده درکارخان کارمیکند وقتی فیش حقوقی را میگردمیبینت چقدرمالیات چقدرکسربیمه اززش کسرکردن..شما هم ماشین میلیاردی سوارمیشین.که یک کارگرساده نمی تونه یک موتورسگیلت بگیره
زحمت بکشه بخره
موتور سیکلت.سیکلت
اصل مطلب رو بگیر. مگه زنگ املاست که غلط میگیری. خود متنهای تجارت نیوز صفرم نمیگیره ازبس غلط داره