پیامدهای دیجیتالی شدن سطوح مختلف اقتصاد
در قسمتهای قبل تحلیل خود بر انواع کاهش هزینه اقتصادی شامل هزینه جستجو، هزینه حملونقل، هزینه همتاسازی و هزینه ردیابی تمرکز کردیم. در این قسمت بر کاهش هزینههای تایید و پیامد سطوح سطوح مختلف اقتصاد در اثر دیجیتالی شدن تمرکز میکنیم.
کاهش در هزینههای تایید
کاهش در هزینههای ردیابی منجر به کاهش در هزینههای تایید هویت، نام و آوازه میشود. این در ادبیات اخیر اقتصادی پیشبینی نشده بود چرا که ادبیات اخیر در اینترنت بر بینام و نشانی استقرار داشته است. در اینترنت ممکن است تفاوتی بین یک سگ و انسان و رابط داده نشود.
به هرحال علاوه بر کاهش هزینههای ردیابی، فناوریهای دیجیتالی برای تشخیص هویت آسانتر هستند و همچنین باعث ایجاد نامهای دیجیتالی میشوند. بازارهای دیجیتالی با هزاران بازیگر کوچک درگیر هستند.
بنابراین، این بازیگران کوچک برای مصرفکنندگان بالقوه میتوانند ناآشنا باشند. حدود 88 درصد مبادلات ویزای آنلاینی توسط کسانی انجام میشود که مصرفکننده را به شکل حضوری ملاقات نمیکنند. لذا یک روش جایگزین مبتنی بر برند لازم است.
چطور سیستمهای آنلاین تسهیلات اعتماد را فراهم میکنند؟
بیشتر مکانیزمهای مشترک در سیستمهای درجهبندی آنلاین است که درجهبندی خریداران و فروشندگان که اتفاق افتاده است را برای مشارکت در بازارهای آینده نمایان میکند. در این مورد ادبیات اقتصادی بیشتر «ebay» را مورد توجه قرارداده است. علت اینکه «ebay» بیشتر مورد توجه اقتصاددانان بوده این است که شرایطی را برای آزمون تئوری مزایده فراهم کرده است. دلیل دیگر مربوط به یک سیستم درجهبندی مداوم و بهبودیافته توسط آن است.
نتیجه این موضوع نوشتن صدها مقاله اقتصادی و مدیریتی در سیستم درجهبندی است. یک سیستم درجهبندی با نبود فعل و انفعال تکرار، میتواند قابل اعتماد باشد. عمده ادبیات آوازه و شهرت در پلتفرمها برای ایجاد اعتماد در مبادلات با فاصله زیاد تمرکز داشتند. درجهبندی میتواند به مصرفکننده در مورد قابلیت دسترسی بهترین محصولات در یک پلتفرمها اطلاع دهد.
یک منفعت در فرایند تایید آنلاین برای افراد، توانمندی آنها در خاطر جمعی و آسانی پرداختها است. این موضوع در خدمات موبایل برای تایید هویت افراد استفاده شده و نشان داده که این قدرت میتواند برای انتقال پول به دیگران در شبکههای پرداخت موبایل استفاده شود. این موضوع با این واقعیت که انتقال پول در فاصلههای بیشتر نسبت به فاصلههای کوتاه، مهمتر بوده همراه است. سیستم تایید قادر میسازد که افراد به آسانی پساندازها و برداشتهای خود را انجام دهند و ریسک دزدی کمتر شود.
تأیید دیجیتالی در اطلاعات DNA، جرمها را کاهش میدهد. با پیشرفت فناوری، شرایط تایید سهلتر میشود. بلاکچین باعث کاهش هزینههای تایید در آینده میشود. بلاکچین یک فناوری است که ترکیبی از تئوریهای بازیها و رمزنگاری برای توانمندسازی مبادله بین دو گروه غیرقابل اعتماد و فاصلهدار را بدون نیاز به واسطه، تامین میکند. البته فعلا ادبیات این موضوع تمرکز بیشتری بر پولهای رمزدار دارد و موضوع حکمرانی در این خصوص بسیار مهم است که باید مورد توجه قرار گیرد.
آیا نقشی برای سیاست در کاهش شکست سیستمها وجود دارد؟
یک نقش مهم سیستمها ایجاد تقاضا است. البته ادبیات اقتصادی بر شکست سیستمها تمرکز نکرده است. اغلب شکستها مربوط به توانایی ناقص برای تایید یک شخص که درجهبندیهای آنلاین را انجام میدهد وجود دارد. یک نوع از شکست مربوط به تورش انتخاب است: همه مصرفکنندهها درجهبندی را انجام نمیدهند.
شکست سیستمها به پلتفرمها در زمینه ویژگی فروشنده آسیب میزند. نوع دیگری از شکست مربوط به دستکاری مستقیم درجهبندی بنگاهها یا رقبایشان است. شواهد دستکاری شده نشان میدهند که بنگاهها به خودشان یک رتبه بالا و به رقبایشان یک رتبه پایینتر میدهند. این دستکاریها نشان میدهد که سیستمهای درجه و رتبهبندی به تنهایی کافی نیستند.
وقتی خریدار و فروشنده در یک مکان باشند، خریدار میتواند کیفیت محصولات انبار یا فروشگاه را بررسی کند. پس میتواند شادابی، چینخوردگی یا نخنماشدگی برخی محصولات آنها همانند پوشاک را مشاهده کند و متوجه کلاهبرداریها در این بازار شود. لذا سیستمهای شهود آنلاینی در این روش کافی نیستند. در این زمینه سیاست در قدرت دادن به قراردادها و جلوگیری از جرم کمک کرده است.
یکی از سیاستهای مربوط به تایید، ماهیت ابزارهای مالکیت فکری مثل علامتهای تجاری است. علامتهای تجاری به مصرفکننده اجازه میدهند یک برند را از برند دیگر تشخیص و در نهایت تایید کنند. علایم تجاری به دو دلیل در ادبیات اقتصاد مطرح است: یکی هویت را تایید میکند و دیگری مسیر را برای جستجو در ارتباط با محصولات مرتبط فراهم میکند. سیاست علایم تجاری نیازمند تسهیلاتی نسبتا کافی برای تسهیل جستجوی علایم تجاری مشروط به این که جستجو باعث بدگمانی و اختلال در هویت برند نشود است.
بازارهای دیجیتالی چطور بر سیاستهای ضدتبعیض مؤثر هستند؟
سیاست دوم مورد بحث با محوریت تغییر در تایید مربوط به تبعیض است. اگر افراد به شکل بینام و نشان در اینترنت بودند لذا بین آنها تبعیض مستقیم نباید باشد. به هرحال افتادن در هزینههای تایید و توانایی برای هویت یک فرد و همچنین ویژگیهای آنها، احتمال تبعیض در محیط دیجیتالی را فراهم میکند. خوب سوال این است که چه نوع نصب و ساختاری برای قوانین ضدتبعیض موجود برای مقرراتگذاری فراتر، در این باره نیاز است.
از یک طرف در جاهایی که ردیابی آسانتر است اگر مبادلات دیجیتالی اطلاعات جنسیتی و نژادی را افشا نکنند پس تبعیض قیمت کاهش مییابد. خرید اینترنتی تبعیض قیمت نژادی و جنسیتی را کاهش میدهد. اما اگر جنسیت یا نژاد یا دیگر اطلاعات حساس افشا شوند، در فقدان دیگر اطلاعات، تبعیض قیمت زیاد میشود. در برخی مواقع اقتصاددانان نشان دادهاند که سیاهپوستها نسبت به سفیدپوستها، از قیمتهای پیشنهادی کمتری توسط فروشندگان برخوردار میشوند.
در هر دو سیستم آنلاین و آفلاین، تبعیض قیمت مرسوم است. اما سوال این است که در کدام سیستم تبعیض قیمت بیشتر است و کدام سیاستها با هدف کاهش تبعیض بخصوص کاهش سرتاسری تبعیض یا فشار بر تبعیض قیمت نسبت به دیگر ساختارها باید اتخاذ شود.
پیامد دیجیتالی شدن سطوح مختلف اقتصاد
فردی که بیشتر زمان خود را صرف رسانههای دیجیتالی، خرید محصولات آنلاین و در کسب کار و دولت از فناوری دیجیتالی استفاده میکند، سوالات جدی را این موضوع را میتواند پیشنهاد دهد. چطور اطلاعات ذخیره شده در بیتها نسبت به اتمها بر رفاه جامعه اثر میگذارند؟ هزینههای جستجو، بازتولید، حملونقل، ردیابی و تایید که در اثر دیجیتالی شدن کاهش مییابند چه اثری بر اقتصادها دارند؟ این سوالها در چهار سطح مختلف باید پاسخ داده شود، سطح کشوری، سطح منطقهای، سطح بنگاهی و سطح مصرفکنندهها.
تاثیر سطح کشوری دیجیتالی شدن
ادبیات بهرهوری اقتصاد کلان با توجه به فناوری اینترنت در ادبیات رابرت سولو (1987) برنده جایزه نوبل اقتصاد ریشه دارد. وی بحث میکند «شما کامپیوترها را همه جا میبینید جزء در آمار بهرهوری». این معمای بهرهوری برای سالهای مختلفی باقی ماند. ادبیات حسابداری رشد در این باره آزمونهای زیادی را با فناوری دیجیتال در اقتصاد کشورها آزمون کرده است. این موضوع توسط برخی محققین ابتدا درآمریکا و سپس بقیه کشورها از جمله در ایران مطرح شد.
بعد از سال 1995 سرمایهگذاری در فناوری دیجیتال جهش بزرگی با محوریت فناوری دیجیتالی در اقتصاد بوجود آورد. اما هنوز هم اندازهگیری بهرهوری مشکل است. بحث کلیدی در این باره مربوط به سرمایههای غیرقابل مشاهده است که اثر آن در برخی کشورهای پیشرفته مشاهده شده است. اقتصاددانان در سال 2010 این بحث را مطرح و اندازهگیری کردهاند که حدود 65 میلیارد دلار سرمایه غیرقابل لمس مربوط به کتب، فیلم، موزیک و تلویزیون وجود دارد.
نوع کارهای دیگر در سطح کلان مربوط به برآورد اثر چگونگی ارتباطات دیجیتالی بر جریان تجارت کالاهای دیجیتالی و فیزیکی است. اینترنت باعث افزایش تجارت کالاهای فیزیکی ناشی از کاهش هزینه بینالمللی ارتباطات شده است. این افزایش ممکن است اثرات نامتناسبی به لحاظ منافع بر کشورهای انگلیسی زبان بگذارد.
چندین مقاله نشان دادند که اینترنت تجارت خدمات دیجیتالی را تسهیل کرده و ممکن است باعث استفاده از فرایندهای خارجی در شغلهای اصلی شود. بسیاری از مقالات تمرکز بر اثر مستقیم اینترنت بر کاهش نقش فاصله در تجارت داشتند. برخی هم نشان دادند که نرخ ارز «pass-through» بصورت آنلاین، سریعتر است.
تاثیر سطح منطقهای دیجیتالی شدن
سؤال دیگری که مطرح است این است که آیا اینترنت منجر به توزیع مجدد منافع اقتصادی بین کشورها و به ویژه بین شهرها و مناطق روستایی میشودیا خیر؟ ارتباطات دیجیتالی میتواند هم نقش جایگزین و هم مکمل برای شهرها را بازی میکند. ادبیات اقتصاد شهری و منطقهای، منافع زیاد ناشی از فناوری دیجیتالی و دادهها را در مناطق شهری نشان میدهد.
اولین منافع رسانههای آنلاین در شهرها بدین دلیل است که محتوای با کیفیت بالا در مناطق شهری تولید میشود. خود این شاید به این دلیل باشد که در شهرها تمایل به پرداخت بالاتری برای رسانهها وجود دارد. ارتباط الکترونیکی کارآمد در بازارهای مبادله خارجی منجر به افزایش فرایند خارجی کردن پول تجاری، و تجمع و تراکم بازارهای گردش پولی در لندن و تعدادی از مراکز اصلی دیگر شده است.
شهرهای متمول منافع اولیهای از کسب و کار اینترنت بردند. شهرها از اثر تراکمی زیادی به دلیل بازار نیروی کار ماهر نفع بردند. تطبیق اینترنت در کسبوکارها در شهرها و شرکتهای بزرگ بالاست و مزیت ایجاد شده در یک شهر با یک شرکت بزرگ همارز برای دیگری است. این نشان میدهد که اثر تراکمی بسیار با اهمیت است. این موضوع برای بیمارستانها هم قابل مشاهده است. در واقع، مشاهدات تطبیق اینترنتی، برخی منافع برای جداسازی مناطق روستایی و افراد را نشان میدهد.
اینترنت ممکن است نیاز به فضای کاری با وظیفه خاص را کاهش دهد و بدین طریق باعث رواج مخابرات و کاهش در نیاز به اتاق و کار در مجاور هم شود. عدم تناسب رسانهای، منافع افراد در مناطق با تراکم کم برای اشتغال را کم میکند. به هرحال مناطق شهری دارای محتوای اینترنتی با کیفیت بالاتری هستند.
همچنین افراد منزوی به صورت غیرمتناسب خبرهای اینترنتی بیشتری را مصرف میکنند. به عنوان مثال سیاهان در همسایگی سفیدپوستها خبرهای اینترنتی بیشتری مصرف میکنند. لذا فناوری اینترنت و مکملهای آن، منافع روستایی و شهرهای منزوی شده هم در بر دارد. به هرحال دو نیرو در اینجا بازی میکنند. اثرات تراکمی که به مفهوم عدم تناسب منافع شهری است. هزینه ارتباطات پایین نیز باعث سود بردن مناطق جغرافیایی منزوی شده میشود که به طور کلی نتیجه وابسته به برایند تعادل بین این نیروها است. شواهد حاکی از اثر غالب تراکمی است.
تاثیر سطح بنگاهی دیجیتالی شدن
ادبیات حسابداری رشد ارتباط بین سرمایهگذاری فناوری دیجیتالی و رشد بهرهوری در سطح کشورها را نشان میدهد. به هرحال استنباط دقیق با دادههای سطح کلان مشکل بوده است. ادبیات دیگری هم در مورد تطبیق فناوری دیجیتالی و منافع رشد بهرهوری در سطح بنگاه وجود دارد. با استفاده از دادههای بنگاهی و تکنیکهای مختلف اقتصادسنجی، این ادبیات رشد یافته که فناوری دیجیتالی در تطبیق و کاربرد منافع بهرهوری، اثر دارد.
اما موضوع به راحتی که در ابتدا به نظر میرسد نیست. فقط برخی تجارتهای بنگاهی حاکی از بهبود بهرهوری است. عوامل مختلفی در احیای این رابطه مداخله دارند که شامل تغییرات سازمانی، مهارت، جغرافیا، مقررات، اندازه و سن بنگاه و پتانسیل سرریز و یا پیامد خارجی شبکه هستند. کاربرد و تطبیق فناوری دیجیتالی باعث افزایش عملکرد بنگاه میشود. این مشاهده در مقالات زیادی و با تنوع مختلف دیده میشود.
همبستگی بین این فناوری و بهرهوری در اغلب موارد زمانی که سرمایهگذاری دیجیتالی با وقفه مدلسازی شده، قوی است. مطالعات موردی هم در این زمینه فراوان است. برخی نشان دادند که فناوری دیجیتالی باعث بهبود بهرهوری در حملونقل و ترابری میشود.
برخی نشان دادند که باعث بهبود بهرهوری در صنایع کارخانهای میشود. برخی نشان دادند که باعث افزایش بهرهوری در دانشگاههای با ردهبندی متوسط میشود. در بهداشت باعث بهبود پاسخهای اورژانسی میشود. همچنین در این زمینه باعث کاهش هزینههای بیمارستان همراه با مهارتهای مکمل البته با دیگر موارد میشود. ثبتهای الکترونیکی پزشکی بهرهوری بیمارستانها را افزایش میدهد.
فناوری دیجیتالی، در کل بهرهوری بنگاه را افزایش میدهد البته اثرات ناهمسانی و ناهمگونی بین کشورها و بنگاهها دارد. سرمایه سازمانی در این مورد بسیار مهم است. یعنی نوع سازماندهی و استفاده از فناوری دیجیتالی بنگاهها را در مولد بودن و استفاده از آن بسیار مهم است.
تغییر در ساختار سازمانی تاثیر بیشتری بر استفاده از فناوریهای پیشرفته همراه با نوآوری در فرایند تطبیق فناوری مورد نیاز سازمانها دارد. فرایند نوآوری برای بنگاههایی که در مکانهای با تجربه فناوری قرار دارند بیشتر است.
برخی نشان دادند که ایجاد فناوریهای دیجیتالی سرحدی، اریب مهارتی دارند و استفاده از اینترنت نیز اریب مهارتی در احیاء بهرهوری دارد. به عنوان مثال انتشار رسانهها در نروژ، منافع مهارتی غیرمتناسب برای کارگران داشته است.
تاثیر سطح مصرفکننده دیجیتالی شدن
مطالعاتی که متمرکز بر اندازهگیری بهرهوری یا حسابهای درآمد ملی بودهاند مازاد رفاه مصرفکننده را اندازه نگرفتهاند. مطالعات گستردهای دلالت بر این دارند با توجه به مجانی بودن محتواهای آنلاین، اندازهگیری بهرهوری و تولید ناخالص داخلی ممکن است باعث خطا در افزایش بالقوه در مازاد رفاه مصرفکننده توسط اینترنت باشد.
به عنوان مثال نشان داده شده است که با اینترنت یک افزایش متناسبی از زمان فراغت آنلاین بدست آمده را برای فراغت آفلاین جایگزین و صرف میشود و اهمیت کمتری به خواب و کار داده میشود.
مطالعات بینالمللی یک مازاد رفاه 3 هزار دلاری برای هر نفر در سال 2005 را ناشی از فناوری دیجیتالی تخمین زدند که البته این اثر ناهمگون بوده است. در بین افراد، مازاد رفاه مصرفکننده (حداقل نسبت به کل مصرف) برای افراد با درآمد کمتر بیشتر است. ارزش فیسبوک برای هر فرد در آمریکا 750 دلار در سال برآورد شده است. یعنی رقمی حدود 18 میلیارد برای آمریکا دارد.
در این خصوص ارزش موتورهای جستجو 16000 دلار برای هر نفر در سال و ارزش ویدئوهای آنلاین 900 دلار برای هر نفر در سال برآورد شده است. البته موارد دیگری هم هست که در محاسبه مازاد مصرف حساب نشدهاند و مهم هستند. مثل بازیهای آنلاین که دانشآموزان را منحرف میکنند.
نظرات